نامهها و اظهارنظرها
دوست فاضل عزیزم
شمارهء اول ایراننامه رسید و دیدهء مرمود را مکحل کرد.توفیقی نصیب شما گشته است که غبطهء جمیع ایراندوستان و اهل معرفت است الحق همتی عظیم فرمودید و گامی بلند و استوار در جهت حفظ سنت تحقیقات ایرانشناسی در دیار غربت و در این روزگار تلختر از زهر برداشتید این پیروزی را با نهایت خلوص و از اعماق قلب به آن استاد عزیز و نیز به جمیع دوستداران فرهنگ و ادب ایران تبریک میگویم و آرزومندم که این مشعل فروزان در این تیره روز تاریخ چراغ هدایتی گردد و پرتو آن به همه حفرههای تنگ و تاریک دور و نزدیک بتابد و امیدبخش دلهای افسرده شود…
دکتر حشمت مؤید استاد دانشگاه شیکاگو 8 دسامبر 1982
بنیاد مطالعات ایران
…شمارهء اول مجلهء«ایراننامه» دریافت شد و خرسندی بسیاری پدید آورد. قطع و چاپ و شکلش عالی است.دربارهء حروف چاپی باید عقیدهء یک متخصص را بیاورم:آقای احمد سهیلی خوانساری که نسخهء مرا دید عینا گفتند:من تا به حال در عمرم چاپ به این خوبی ندیده بودم.قضاوتی است بسیار والا از طرف کسی که لا اقل شصت سال است با همه گونه چاپ فارسی آشنایی کامل دارد.از جهت محتوا باید بگویم که مقالات خوب بود و یکی هم(مقالهء«خیابان»)عالی بود.بارک الله.امیدوام به همین شکل بتوانید ادامه بدهید.اما افسوس(هزار افسوس)که مطلب کم دارد.یا به شکل فصلنامه میمانید که بایستی لا اقل سه برابر حجم فعلی(یعنی لا اقل 350 صفحه)داشته باشد یا اینکه ماهیانه منتشر بشود…
فرخ غفاری پاریس 20 دسامبر 1982
ایراننامه-از توجه و لطف آقایان فرخ غفاری و سهیلی خوانساری سپاسگزاریم.با امکانات موجود در نظرست چهار شمارهء ایران نامه در سال،ششصد صفحه داشته باشد.چه مجلههای تحقیقی که بتوسط دانشگاهها و بنیادهای علمی و فرهنگی در خارج از ایران چاپ میشود،عموما در سال دو یا چهار شماره
منتشر میشود و تعداد صفحات آنها نیز از پانصد ششصد صفحه بیشتر نیست.مع هذا کوشش میکنیم که به صفحات مجله بیفزاییم،ولی با مقالات تحقیقی.
دوست گرامی جناب دکتر متینی
دریافت مجلهء«ایراننامه»باعث خوشوقتی بسیار شد.موفقیت جناب عالی را در به راه انداختن چنین مجلهء وزینی تبریک میگویم.مجلهای که جایش براستی در زندگی همهء ایرانیان دور افتاده از وطن که به فرهنگ ایرانزمین عاشقانه پایبندند بسیار خالی بود.دیدن نام دانشمندان عزیز چون جناب دکتر صفا و دکتر محجوب و دکتر جوادی و دریافتن این واقعیت که ایشان سلامتند و در گوشهای از این جهان پرآشوب هنوز هم به تحقیقات خود مشغولند علت دیگری برای خوشحالی بود.از اینکه ما را به یاد داشتهاید و نسخهای از شمارهء اول آن مجله را برای ایرج و من فرستادهاید بینهایت متشکریم…
اگر مقالات«ایراننامه»همه مربوط به گذشتههای دور سرزمین ما باشد بزودی محبوبیت خود را بین محققان پیشرو و جوان که امید آیندهء ما هستند از دست خواهد داد.در حالی که اگر دانشمندان زبان و فرهنگ ایران تشویق شوند که دربارهء زبان و ادبیات قرن بیستم ایران نیز مطالعاتی بکنند و نتایج آن را در «ایراننامه»به طبع برسانند هم بر غنای مجله افزوده میشود و هم بر خوانندگان آن.به یقین مجله را،برای دانشگاههای معتبر خارجی که زبان و فرهنگ ایران را تدریس میکنند ارسال میدارید،در نتیجه اعلام این نکته در شمارهء دیگر که از استادان و دانشجویان دعوت میشود ه در زمینهء مزبور اگر تحقیقاتی دارند برای مجله بفرستند و بدون شک نمایندهء آن خواهد بود که گردانندگان مجله به فکر فرصت دادن به افکار جوان در زمینهء زبان و ادبیات و فرهنگ ایران هستند و در نتیجه از تهمت پوسیدگی و کهنهپرستی و غیره مصون خواهند ماند…
دکتر لیلی ایمن 2 دسامبر 1982
ایراننامه-با عرض تشکر از سرکار خانم دکتر ایمن،اعلام میدارد که صفحات ایراننامه در اختیار همهء دانشمندان و محققانی است که دربارهء زبان و ادب فارسی و فرهنگ و تمدن ایران در ادوار مختلف،و از جمله قرن بیستم میلادی،به پژوهش سرگرمند.از طرف دیگر در مورد تحقیقاتی که بتوسط هموطنان جوان فاضل ما انجام میشود لازم است اضافه کند که یکی از مقالاتی که در همین شماره چاپ شده است از یکی از همین جوانان فاضل اس که تحصیلات خود را تا مرز Ph.D بپایان رسانیده است.
*** …امیدوارم که این مجله همچنان برقرار بماند بلکه توسعهء بیشتر یابد و با علاقهء هموطنان آواره مواجه شود.نمیدانم که ایراننامه با وجود خالی بودن از جنبهء سیاسی آیا به درون ایران نیز راه دارد یا نه…
بگذریم،مجله رسید،و چون قطرهای که در بیابان بر تشنهای ببارد سراسر آن بسرعت
خوانده شد.مبارک است.بسیار زیبا و کم غلط چاپ شده است و به جز یک دو غلط بسیار مختصر چاپی(مانند قزل اریماق در مقالهء آقای جوادی که ظاهرا قزل ایرماق باشد-ص 102 س 6)هیچ عیب و ایرادی به نظر حقیر نرسید و این صفحات را قدری «قاتق»کرده و حاشیه را بسیار باریک گرفتهاید بر بنده مسلّم است که ضرورتهای فنی و«اقتصادی»ایجاب میکرده است.در هر حال سعیتان مشکور و جهدتان منظور باد…
دکتر محمد جعفر محجوب استراسبورگ 15 آذرماه 1361(6 دسامبر 1982)
آقای دکتر متینی عزیز
پس از سلام،شمارهء مجلهء ایراننامه چند روز پیش به دستم رستم.تبریک میگویم-هرکه در زمینهء ایرانشناسی خارج از ایران مشغول تحقیق است باید مدیون شما باشد از اینکه با انتشار ایراننامه خلائی بسیار محسوس بر طرف شده است.
مایکل هیلمن استاد دانشگاه تگزاس در آستین سهشنبه 7 دسامبر 1982
(به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) استاد محترم
برای اکثریت نزدیک به اتفاق ایرانیان خارج از کشور،آنهایی کهبا تمام وجود در انتظار شنیدن خبرهای خوب و جنبشهای افتخارآمیز در راه اعتلای فرهنگ کشور تاریخی و کهن ایران هستند،انتشار مجلهای با نامی چنین شایسته و با محتوایی که در حقیقت میتوان گفت اسمی با مسمّی است خیلی خوشحالکنند بود.اولین نشریهء بنیاد مطالعات ایران(ایراننامه)را که نتیجهء زحمت و فعالیت و مطالعات عمیق و مستند استادان مسلّم دیارمان است دو روز قبل دریافت
کردیم.ضمن عرض تبریک و تهنیت از صمیم قلب برای این موفقیت بزرگ دست به دعا برمیداریم و از خداوند بزرگ میخواهیم که شما را در راه پرنشیب و فراز و مشکلی که قدم گذاردهاید یاری کند و این امید را در دل ما زنده نگهدارد که ایرانیان پاکنهاد در همه جا و همه حال پاسدار فرهنگ کهن ایران عزیز هستند.
با تقدیم ارادت دکترس رفعت خلیق رضوی(آثاری) مریلند
استاد گرامی
با یک دنیا مسرت شماه اوّل ایراننامه را دریافت کردم.اندیشههء نشر چنین مجلهای در شرایط سخت غربت و دوری از وطن کاری بس شگرفت و خارج از حد تصورست.
بعد از خواندن مقالهء تحقیقی«خیابان»در خیابانی نیست که به یاد شما نباشم…
دکتر عطاء الله منتظری لوسآنجلس 29 دسامبر 1982
دریافت اولین شمارهء«ایراننامه»از انتشاراتن«بنیاد مطالعات ایران»برای هر فرد ایرانی غرورآمیز و شادیآفرین است-من هم مانند دیگر دوستان از دریافت«ایران نامه»بسیار شاد شدم و به آن سرور بسیار عزیز و ایران دوست و سایر اعضای«بنیاد مطالعات ایران»بهترین تشکرات و شادباشهای خود را تقدیم داشته برای همگی آرزوی موفقت د راه سربلندی و سرافرازی ایران عزیز را دارم.
جمشید زرتشتی بروکلین
25 آذرماه 1361
آقای سردبیر مجلهء«ایراننامه»
خواهش میکنیم سلامهای ما را بپذیرید.
انجمنهای دانشجویان نهضت مقاومت ملی ایران شاخهء هندوستان(شهرهای لکهنو-علیگره-چندیگر-پونا)با کمال خرسندی اطلاع حاصل نمود که اقدام به نشر نشریهای به نام«ایراننامه»نموده و اولین شمارهء آن را منتشر نموهاید…آنچه که در این مرحلهء حساس از تاریخ ادب و فرهنگ ایران میتواند در بقای افتخارات بزرگان فرهنگ ما ثمربخش باشد همت و اندیشهء شما و دوستان محقق جناب عالی میباشد،که خوشبختانه بر انجام آن مصمم گشتهاید و امیدست ما را نیز از چکیدههای دانش خویش بیبهره نسازید.در این مرحلهء سرنوشتساز از تاریخ پرحماسهء فرهنگ ملی ایران،مرحلهای که جوانان ما در افیون ایسمهای گوناگون مسموم شده و از فرهنگ و ادب پارسی بیبهره گشتهاند، انجمنهای دانشجویان نهضت مقاومت ملی ایران شاخهء هندوستان بنا به وظیفهء ملّی خویش لازم میداند که ضمن تشکر و قدردانی فراوان از شما نوشتهها و تحقیقات دانشمندان ایرانی را در باب فرهنگ ایران در دسترس علاقهمندان به میراث فرهنگی در شبه قارهء هند قرار دهد.
از طرف انجمنهای دانشجویان نهضت مقاومت ملی ایران در هندوستان 27 آذر 1361
آقای…
سلام،انتشار نشریهء بنیاد را تبریک میگویم.خبر انتشار را از طریق مجلهء راه زندگی و ایران تایمز گرفتم.
اینجانب که دانشجوی Santa Monica College در شهر لوسآنجلس هستم مایلم نشریه را آبونه شوم.خواهشمندم اولین شمارهء آن را به آدرس فوق ارسال بفرمایید و قبض اشتراک را هم ضمیمه بفرمایید…
با تشکر:مژگان نعمان لوسآنجلس
15 نوامبر 1982
آقای…
بدین وسیله خوشحالی خود را از انتشار مجلهء ایراننامه ابراز میدارم.کمبود چنین مجلهای شدیدا احساس میشد،امیدوارم که با ادامهء نشر این مجله دانش ایرانیان عزیز دربارهء ایران عزیز رشد و توسعه یابد.متشکرم.
مسعود خان ملک دانشجوی حقوق سیاسی دانشگاه تگزاس جنوبی 4 دسامبر 1982
دوستان عزیز ایرانی
از مشاهدهء شمارهء اول نشریهء«ایراننامه» که به همت شما در خارج از کشور منتشر شده است خوشوقتیم و انتشار این مجلهء وزین و پر محتوا را به شما و علاقهمندان به فرهنگ غنی وطنمان تبریک میگوییم و ضمن آرزوی موفقیت برای شما امیدواریم که روابط حسنهای میان نشریهء شما و«علم و جامعه»بر قرار باشد.به عنوان مبادلهء مطبوعاتی از این شماره مجله را به آدرس شما ارسال خواهیم داشت.موفق باشید.
با احترام:دکتر ناصر طهماسبی مدیر مجلهء علم و جامعه 29 نوامبر 1982
روزنامه قیام ایران
پاریس،شمارهء 51-19 آذر 1361
ضمن اعلام نشر«ایراننامه»و نقل قسمتی از پیشگفتار مندرج در شمارهء اول و نیز ذکر فهرست مقالات مجله،نوشتهاند«ما انتشار این مجله ارزشمند را به مدیر و همکاران آن صمیمانه تبریک میگوییم و موفقیتشان را در ادامنهء این خدمت فرهنگی آرزومندیم.»
(به تصویر صفحه مراجعه شود)
(به تصویر صفحه مراجعه شود) *** چند تن از خوانندگان از ما پرسیدهاند چرا در مقالهء«ایران در قدیمیترین نوشتههای یونانی»به منابع و مآخذ ایرانی اشارهای نشده است.
ایراننامه-قسمت اعظم اطلاع ما از وقایع شاهنشاهی هخامنشی محدودست به آنچه یونانیان نوشتهاند.و چنانکه میدانیم ایران و یونان در آن روزگار به عنوان دو قدرت بزرگ نظامی چند بار با یکدیگر به جنگ پرداختند.«از طرف دیگر،ما به قلم هموطنان خود،حکایت جنگهای با یونان را در اختیار نداریم،تا بدانیم ایرانیان آنها را چگونه نقل میکردند.بدیهی است اهل یونان هر حادثهای را به نحونی که با حس ملتپرستی و تجلیل نفسشان موافق آید نقل میکردند. لیکن ما،به این بهانه،که چون اینها اقوال دشمن است،نباید آنها را نادیده بگیریم.» بلکه برای تألیف تاریخ جامع و نزدیک به حد کمالی برای ایران،متخصصان و صاحب نظران باید تمامی نوشتههای خارجیان-و بخصوص آثار یونانیان را دربارهء دورهء هخامنشیان که تقریبا منحصر به فردست-را بدقت بخوانند و آنهنا را با موازین نقد تاریخی بسنجند.ذکر این مطلب نیز بیفایده نیست که در طی سی سال اخیر چند تن از محققان ایرانی بطور کلی منکر وجود اسکندر مقدونی به شرح مذکور در آثار یونانی شدهاند.

