نقد و بررسی کتاب
(به تصویر صفحه مراجعه شود) «ابو سعید ابو الخیر-حقیقت و افسانه»کتاب عظیمی است تألیف استاد گرانقدر بزرگوار سویس پرفسور فریتز مایر که 6 سال از تاریخ انتشار آن میگذرد.در این مدت مقالات متعدد در مجلات خاورشناسی اروپا و آمریکا در معرفی و نقد آن نوشته شده ولی ما ایرانیان که بیش از دیگران مدیون استاد هستیم و باید پیش از همه به چنین اثر بیمانندی توجه کرده آن را بشناسیم و بشناسانیم به دلایل معلوم تاکنون از این وظیفهء شریف غفلت ورزیدهایم.«ایراننامه»بخش معرفی کتابهای ایرانشناختی را تیمنا با گفتاری در خصوص این کتاب مهم آغاز میکند.
ابو سعید ابو الخیر عارف بلندآوازهء خراسان را همگی از طریق اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید تألیف یکی از نوادههای او موسوم به محمد بن نور الدین منور میان سالهای 574 تا 588 میشناسیم که مجموعهای است سخت دلکش و گیرا از روایات و حکایات بسیار در شرح احوال و سلوک و سخنان و اندیشههای ابو سعید به نثری زیبا.ولی حدود 30 تا 40 سالی پیش از محمد منور یک نوادهء دیگر شیخ به نام جمال الدین ابو روح لطف اللّه مجموعهء مختصر حالات و سخنان را فراهم آورده بود که معروف است و مانند اسرار التوحید چندین بار بطبع رسیده است.مسلّم است که افسانهها و سخنان شیخ در میان مردم خراسان رواج داشته چنانکه نمونههایی از آن در بعضی کتب قدیمتر از دو منبع اصلی مذکور آمده است.قدیمترین این آثار دست دوم
کشف المحجوب جلاّبی هجویری غزنوی است که احتمالا در اواسط قرن پنجم هجری نوشته شده یعنی شاید چند سالی معدود پس از وفات شیخ.دیگر مؤلفان بخصوص صوفیبه در تألیفات خود بارها از او یاد کردهاند از جمله عطار علاوه بر آنچه در تذکرة الاولیاء آورده تعدادی از حکایات همین اسرار التوحید را در متن مثنویهای خود گنجانده است. یکی از منابع بسیار معتبر قدیم که از چشم استاد مایر دور مانده و در این کتاب ذکر نشده است کیمیای سعادت غزالی است که تألیف آن میان سالهای 490 و 500 هجری صورت گرفته و البته باعتبار مصنف بزرگ آن اهمیت خاصی دارد و ما آن را نقل میکنیم.غزالی در این کتاب دو بار از ابو سعید یاد فرموده است:یکی در نقل حکایت عبور شیخ و همراهانش بر«کناسان که مبرز پاک میکردند…و صوفیان چون آنجا رسیدند خویشتن فراهم گرفتند و میگریختند.شیخ ایشان را بخواند و گفت این نجاست به زفان حال با ما سخنی میگوید.میگوید ما آن طعامهاء خوش بوی بالذّتیم که شما زر و سیم بر ما میفشاندیت و جانها از بهر ما نثار میکردیت…به یک شب که با شما صحبت داشتیم به رنگ شما شدیم…»(اسرار التوحید،چاپ دکتر صفا،ص 79-278-کیمیای سعادت،چاپ احمد آرام،طهران 1345،ص 38.نیز مصیبت نامهء عطار،طهران 1338،ص 183).مورد دوم آنجاست که غزالی در بحث حجّ قول ابو سعید را(در تقبیح حاجیان)که پیداست عین الفاظ شیخ است،بدینگونه نقل میکند:«از این بود که شیخ ابو سعید ابو الخیر…گفتی که نامردان را پای آبله گردد و مردان را سرین»(کیمیای سعادت،ص 357).
محققان خارجی و ایرانی تاکنون برمبنای این مآخذ دست اوّل و دوم مقالاتی راجع به ابو سعید نوشتهاند.مهمتر از همه در زبانهای غربی مقالهء انگلیسی نیکلسون است که نخست بار بیش از 60 سال قبل در کتاب مطالعاتی در تصوف اسلامی( Studies in Islamic Mysticism,1967,pp.1-76 )بچاپ رسید.در زبان فارسی باید مقالات دو دانشمند خراسانی معاصر را نام برد:یک«عارفی از خراسان»از دکتر غلامحسین یوسفی که نخست در مجلهء دانشکدهء ادبیات و علوم انسانی،دانشگاه مشهد(سال پنجم 1348،ص 191-135)و سپس در کتاب دیداری با اهل قلم(جلد اول،ص 216-173)چاپ شده است،و دیگر مقالات دکتر شفیعی کدکنی یکی در سخن(سال نوزدهم،1348)و دیگر در معرفی اولاد و احفاد وی بعنوان«خاندان ابو سعید ابو الخیر»،مندرج در نامهء مینوی(ص 265-243).علاوه بر این البته مطالب و مباحثی راجع به شیخ بخصوص در زبان فارسی وجود دارد از قبیل داستان برخورد وی با
ابو علی سینا که استاد محمد تقی دانشپژوه در خصوص آن در فرهنگ ایران زمین(دفتر یکم،1332،ص 204-189)تحقیق فرموده است.
این مقالات و آنچه دیگران نوشتهاند از جمله استاد ریتر در چاپ دوم دائرة المعارف اسلام با آنکه جمیع مفید نکتههای خواندنی است و مخصوصا نوشتهء دکتر یوسفی سخت دلکش افتاده و تحقیق دکتر کدکنی اصیل و نفیس است در قیاس با کتاب استاد مایر جملگی«هیچ است هیچ».
این اثر بزرگ نزدیک به 600 صفحه و منقسم بر 22 فصل و هر فصلی مرکب از چندین مقاله است که تعداد مجموع آن در سراسر کتاب به 140 میرسد باضافهء کتابشناسی دقیق و فهرست اسامی و اصطلاحات در پایان.فصل کتاب مقدمهای است در تنوع صوفیه شامل مقالاتی در شرح تفاوتهای انفرادی و صبغههای محلی و تضاد و ابهام در روایات و غیره.پس از آن باقی فصول کتاب دربارهء ابو سعیدست و در مطاوی جمیع فصول و مقالات آن اطلاعات گرانبها در بارهء تصوف اسلامی عموما و فرقههای مختلف آن گنجانده شده است.عناوین فصول کتاب را برای مزید فایده در اینجا نقل میکنیم:
فصل 2-مآخذ مربوط به ابو سعید،شامل معرفی و نقد و حلاجی حالات و سخنان و اسرار التوحید و کشف المحجوب و تمهیدات و لوائح و نامههای عین القضاة همدانی و مکاتبات میان شیخ و ابو علی سینا و چند اثر دیگر.
فصل 3-معلومات مربوط به شرح حال و زندگی ابو سعید
فصل 4-رابطهء عقیدتی ابو سعید با مکاتب فقه و با علویان فصل 5-سیر ابو سعید در مدارج عرفان
فصل 6-همت ابو سعید در مدارج عرفان
فصل 7-اقوال ابو سعید در برکشیدن خویش و کسب مقامات
فصل 8-شاددلی ابو سعید
فصل 9-یحیی بن معاذ رازی و«امید»
فصل 10-قبض و بسط در مسلک ابو سعید
فصل 11-هنر ابو سعید در حفظ حالت انبساط.این فصل دارای 24 مقاله و 576 زیرنویس و بطول 92 صفحه است.در این مقالات بتفصیل از مسائلی مانند شعر و موسیقی و سماع و عبادت و قرآنخوانی و پرهیز از ترس دوزخ و میل به تفرج و تفریح و کامجویی از زیبایی سخن رفته است.
فصل 12-منزلت شیخ مهنه در چشم معاصران
فصل 13-مجامع صوفیان،شامل مباحثی نظیر سفرهای دستهجمعی آنان،مساعی سیاسی،میعادگاه،خانقاه،قواعد ده گانهء ابو سعید برای اهل خانقاه،صومعههای غیر صوفیه،وضع حلقههای صوفیان پس از مرگ پیر مرشد،تربیت ابو سعید مریدان را که قائم به نفس خود باشند،و غیره
فصل 14-ابو سعید و خداوندان قدرت با مقالاتی دربارهء تعقیب و آزار صوفیان،نسبت شیخ با غزنویان و سلاحقه و عمال حکومت
فصل 15-حلقهء بیرونی پیروان ابو سعید یا«یاران»
فصل 16-حلقهء میانهء پیروان یا«مریدان».مطالبی مانند اجتماعات و سفرها، طرفداران و مریدان شیرخ در میان زنان،بخشیدن خرقه،نزدیکترین کسان شیخ در بین مریدان وی،اصحاب دهگانه،حکایت دوست دادا،دوست دادا در تاریخ،انعکاس حکایت دوست دادا در این فصل حلاجی شده است.
فصل 17-حلقهء درونی یا خاندان ابو سعید،راجع به فرزندان و نوهها و«ده تن»و جانشین وی ابو طاهر و دیگران
فصل 18-ویران شدن مهنه به دست مهاجمان غز،تاریخ و عواقب آن.
فصل 19-قلمرو ابو سعید.مقالات این فصل راجع است به منطقهء نفوذ بزرگان صوفیه،حدود قلمرو ابو سعید.مقالات ابو سعید از نیشابور،سنگر خانقاه،ابو سعید و احمد جام،مکانهای متبرک یا مقدس در مهنه.
فصل 20-خانوادهء مرابطی.در این فصل استاد انواع سلسلهها و فرق صوفیه را از نقطه نظر ترکیب اجتماعی و کیفیت پیوندشان به یکدیگر و ادامهء آنها و نسبتی که با مؤسس اوّل و سپس با ادامهدهندگان در قرون بعد دارند بررسی نموده و در تمام مقالات آن با توجه به فرقههای قدیم و جدید از شمال آفریقا تا هند و پاکستان عمدهء بحث و موشکافی را به خاندان و پیروان ابو سعید اختصاص داده است.
فصل 21(ذیل اول)-شادی در مکتبهای دیگر،شامل مقالاتی ممتّع دربارهء فرقههای شاذلی،تیجانی،بدوی،رفاعی،مولوی،نعمت اللهی،ملاّ شاه کشمیری و قلندریان.
فصل 22(ذیل دوم)-شجرهء نسب خاندان ابو سعید.
بتحقیق میتوان گفت که کتابی با این درجه از دقت و عمق تاکنون دربارهء احدی از بزرگان صوفیه،باستثنای حلاج به همت ماسینیون،و عطار به دست هلموت ریتر،نوشته نشده است.در خلال فصول و مقالات آن صدها نکتهء بدع و تحقیق جدید عرضه شده و
زیرنویسهای کتاب که عدد آن بحدود 3000 میرسد غالبا سرشار از معلومات و دقایق آراء مفید و کمیاب است.استاد مایر بیش از چهل و پنج سال است که ذهن وقّاد و دانش وسیع و کمنظیر خود را با کوششی خستگیناپذیر و وارستگی از همه تظاهرات و تعلقات فریبندهء روزگار وقف مطالعه و تألیف در تصوف اسلامی و بخصوص عرفای ایران فرموده است.فردوس المرشدیه را نخست وی با مقدمهای بسیار عالمانه در باب شیخ ابو اسحق شهریار کازرونی منتشر نمود.نخستین مقالهء دقیق را راجع به شیخ جام و منابع نفحات الانس جامی وی نوشت.تحقیقات او دربارهء نجم الدین کبری که فوائح الجمال و فواتح الجلال وی را نی او بطبع رسانید و شرح کرد مطلقا ممتاز مانده است. توجه استاد به مهستی شاعر در این میان نوعی تفنن بوده است که به تألیف کتابی بزرگ و سرشار از مطالب خواندنی انجامیده و در طی آن رباعیات مهستی بدقت و ظرافت تمام چاپ و ترجمه و سپس نکتههای تاریخی و ادبی و اجتماعی آن بشرح باز نموده شده است.در مقدمهء این کتاب یکی از بهترین تحقیقات معاصر راجع به رباعی و وزن آن و دربارهء مهستی و زندگی او میتوان یافت.اینها نمونهای است از کارهای استاد مایر و رسالهء بینظیر او را دربارهء ماهیت تصوف( Vom Wesen der Islamischen Mystik, Basal 1943 )و مقالات فراوان و مهم او را دربرنمیگیرد.یکی از مشخصات استاد مایر توفیق او در تربیت گورهی از بهترین محققان رشتههای اسلام شناختی و ادبیات فارسی و تصوف است که بیشتر آنها امروز نخود استادانی بنام و صاحب تألیفاتی مشهورند.ما ایرانیان باید سپاسگزار باشیم که چنین استاد عالیقدری حیات پربرکت و افتخار علمی خود را وقف تتبع در فرهنگ و معنویات گذشتهء ما فرموده است.در 1974 بمناسبت شصتمین سال تولد استاد یکی از شاگردان او آقای ریشارد گراملیش همت به تهیهء کتابی نمود که در آن 21 همکار و دوست و شاگرد او مقالاتی نوشته و به محضرش اهداء کردهاند.نام آن کتاب این است:
Islamwissenschaftliche Abhandlungen. Wiesbaden 1974.

