پیشرفت و توسعه بر بنیاد هویت فرهنگی

متفکران مسلمانی که از قرن نوزدهم تا به امروز در این فکر بوده‏اند تا دلایل عقب‏ماندگی و فلاکت و پریشانی ملت‏های اسلامی را کشف کنند،کم‏نبوده‏اند،و از سید جمال اسدآبادی‏ و آخوندزاده و مستشار الدوله و ملکم خان و میرزا آقا خان کرمانی گرفته تا کواکبی و عبده و رشید رضا و…هریک به زعم خود بیماری را در جایی تشخیص داده‏اند و برای درمان‏ آن نسخه‏ها نوشته‏اند.یکی گفته است که خرابی کار مسلمانان به دلیل اعتقاد ایشان به جبر است و آدم جبری دنبال ترقی و زیاده‏جویی نمی‏رود و به آن‏چه دارد قناعت می‏کند.دیگری‏ عقیده داشته است که استبداد فرمانروایان مردم را به ضعف فکری محکوم کرده است.برخی‏ بر آن بوده‏اند که امّ الفساد نبودن آزادی است و در جوامع اسلامی تا زمانی که کار تربیت و تحقیق بر آزادی فکر متکی نباشد به نتیجهء مثبتی رهنمون نمی‏گردد و بعضی کنار گذاردن امر به معروف و نیه از منکر را از طرف مسلمانان دلیل آن دانسته‏اند که حاکمان خودکامگی پیشه‏ کرده‏اند و جامعه را به فساد کشانده‏اند.جمامعتی گفته‏اند که نادیده گرفتن موازین اسلامی مایهء بیچارگی و کشورهای مسلمان شده است؛وگروهی دین اسلام را علت فقر و تعصب و لوازم‏ آن شمرده‏اند؛وگروه بامزهء جان‏سختی هم،که خود را از دیگران هوشمندتر می‏دانند،همهء کاسه‏ها-کوزه‏ها را بر سر انگلیس و امریکا و شوروی می‏شکنند و هر واقعه و شایعه‏ای را زیر سر آنان‏ می‏دانند.