چالشها و موانع تأسیس و راهاندازی راديو در ايران
چالشها و موانع تأسیس و راهاندازی راديو در ايران
عباس پناهی
دانشیار گروه تاریخ پژوهشکدۀ گیلانشناسی، دانشگاه گیلان
قربانعلی کناررودی
استادیار تاریخ، عضو هیئت علمی پژوهشکدۀ سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ایران
عباس پناهی <Abbas Panahi apanahi@guilan.ac.ir> دانشیار تاریخ پژوهشکدۀ گیلانشناسی و عضو پیوستۀ گروه پژوهشی ابریشم دانشگاه گیلان است که در زمینههای گیلانپژوهی، قفقازپژوهی و تحولات تاریخی ایران عصر صفویه، قاجار و پهلوی به پژوهش و تحقیق میپردازد. چندین سال متوالی پژوهشگر برتر دانشگاه گیلان، در سال 1399، پژوهشگر برتر استان گیلان در حوزۀ علوم انسانی، و در سال 1400، پژوهشگر برتر این استان در زمینۀ اسناد تاریخی قاجار بوده است. علاوه بر مقالات متعدد، اسناد و عریضههای مردم گیلان در مجلس شورای ملی، اسناد گیلان در عصر پهلوی اول، منشآت خان احمد گیلانی، گزارشی اسنادی از جنبش جنگل و نقش مداخلات روسیه در ایران از ایشان منتشر شده است.
قربانعلی کناررودی Ghorban Ali Kenarroodi استادیار تاریخ گروه تحقیقات تاریخ معاصر و عضو هیئت علمی پژوهشکدۀ اسناد سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ایران و سردبیر فصلنامۀ بررسیهای نوین تاریخی است. حکومت سادات آلکیا در گیلان، عوامل ثبات و بیثباتی سیاسی در ایران عصر سلجوقی، پیشینۀ تاریخی و اسنادی رژیم حقوقی دریای خزر از ایشان منتشر شده است.
مقدمه
انتقال پیام همواره دغدغۀ انسان بوده است. به موازات گسترش آگاهی عمومی، نیازهای ارتباطی و خبری نیز افزایش مییافت و افراد علاقه پیدا میکردند از رویدادهای محیط زندگی خود و دیگران اطلاعات بیشتر و سریعتری به دست آورند. با اختراع ماشین چاپ، انقلاب بزرگی در وسایل ارتباط جمعی و با پیدایش و پیشرفت روزنامه امکانات فراوانی برای توسعۀ ارتباطات اجتماعی فراهم شد.[1] اما روزنامه با محدویتهایی روبهرو بود که از آن جمله میتوان به بیسوادی عمومی مردم و محدویتهای سیاسی و اقتصادی در انتشار آن اشاره کرد. با اختراع تلگراف و تلفن، تحول جدیدی در زندگی انسان مدرن پدید آمد. ارتباط شکل دیگری به خود گرفت و سرعت انتقال پیام از نقطهای به نقطه دیگر به شکل اعجاب انگیزی افزایش یافت.[2] این اختراع نیز در ابتدا با مشکلاتی مواجه بود. هزینۀ سنگین تهیه ابزار لازم و عدم آگاهی همگان از روش بهرهبرداری از آن موجب انحصار آن در دست دولتها یا اشخاص میشد. با ظهور رادیو و استفاده از امواج برای انتقال پیامهای گوناگون انسانی، انحصار و محدویتهای مربوط به رسانههای چاپی از میان رفت.[3]
رادیو سومین مرحله از تحول در وسایل ارتباطی بود و توانست در میان رسانههای ارتباطی بیشترین نقاط جغرافیایی را تحت پوشش قرار دهد و به فراگیرترین وسیله تبدیل شود. امواج رادیویی با فقط یک فرستندۀ نسبتاً قوی در سرزمینهای وسیعی در سراسر جهان در دسترس همگان قرار گرفت.[4] بهرهگیری از آن نیازی به خواندن و نوشتن و آموزش نداشت و لذا در کمترین زمان ممکن به کانون خانوادها راه یافت. از طرف دیگر، رادیو با امکانات و سرمایۀ کمتری پیام خود را در قالبهای متعدد و متنوع گفتار، گزارش، مصاحبه، میزگرد، نمایش و به همراه موسیقی به مخاطبان خود اعم از باسواد و بیسواد، پیر و جوان، فقیر و غنی، مرد و زن منتقل کند.[5] در نتیجه، قدرت ارتباطی رادیو که میتوانست طیف وسیعی از مردم و اقشار گوناگون را زیر چتر خود گرد آورد، از نظر تأثیرگذاری نسبت به روزنامهها نقش بیشتری در بین مردم داشت. این تأثیرگذاری بهویژه در زمینۀ هویت ملی، گسترش زبان و ادبیات فارسی و دیگر عناصر و اجزای ملی بسیار مهم بوده است.
در ایران، رادیو به صورت رسمی از اردیبهشت 1319ش آغاز به کار کرد.[6] رادیو در ایران دیرتر از دیگر رسانههای ارتباطی مانند روزنامه و تلگراف و تلفن و بیسیم و فیلم و عکاسی وارد عرصۀ فعالیتهای خبری شد. با این همه، ورود رادیو به ایران با دو چالش بزرگ مواجه بود. بروز جنگ جهانی دوم و تغییر پادشاه بر روند توسعه و گسترش رادیو و برنامههای آن آثاری منفی بر جای نهاد. ممانعت و خودداری از ارسال تجهیزات رادیویی و اشغال ایران و سانسور شدید از جملۀ این آثار بود. در داخل کشور، بهرغم مشکلات مالی، دولت و برخی از روشنفکران به منظور بهرهگیری از رادیو و اخبار آن مشتاقانه به دنبال ورود رادیو بودند. آنان با تصویب اساسنامۀ سازمان پرورش افکار و ایجاد کمیسیونهای متعدد و از جمله کمیسیون رادیو راه را برای تأسیس رادیو هموار کردند. سازمان پرورش افکار به موجب تصویب نامهای در هشتم دیماه 1317 زیر نظر متین دفتری، وزیر دادگستری وقت، تشکیل شد.[7] در عین حال، این امر خالی از چالشهای داخلی نیز نبود. از جملة این چالشها میتوان به حجم زیاد مطالب رادیو، اِعمال ممیزیها و ممنوعیت در پخش اخبار سیاسی و عدم استقبال نیروهای مذهبی اشاره کرد.
نخستین تلاشها برای ورود رادیو به ایران
رادیو بسیار دیرتر از وسایل ارتباطی وارد ساختار رسانهای ایران شد. به نظر میرسد رضاشاه در ابتدا با افتتاح رادیو در ایران مخالف بود و حتی به شهربانی دستور داده بود تا خانههای دارای رادیو را زیر نظر داشته باشد،[8] اما بعد از سفر به ترکیه و مشاهدۀ قدرت رادیو در ایجاد همگرایی و گسترش هویت ملی در این کشور، تحت تأثیر این رسانه قرار گرفت و پس از مطالعۀ گزارشی مفصل از قانون دستگاههای رادیو در ترکیه، با تأسیس رادیو در ایران موافقت کرد.[9] تأسيس راديو با تلگراف بيسيم ارتباط نزدیکی داشت. تلگراف بیسیم بیتردید کاربرد نظامی داشت و وزارت جنگ مقدمات راهاندازی تلگراف بيسيم را در اواخر سال ۱۳۰۳ در زمينهاي قصر قاجار فراهم ساخت و نخستين دكل موج بلند به ارتفاع ۱۲۰ متر نصب شد. در 24 ارديبهشت ۱۳۰۴، دستگاه ۲۰ كيلوواتي موج بلند نصب و در ششم ارديبهشت ۱۳۰۵ با حضور رضاشاه افتتاح شد. به سبب استقرار دستگاه مزبور در ابتدای جادۀ قدیم شمیران و جنب عمارت قدیمی قصر قاجار، ابتدا به ”بیسیم قصر“ و پس از افتتاح بیسیم به دست رضاشاه به ”بیسیم پهلوی“ معروف شد. گروهی از کارکنان رادیو هم برای آموزشهای تخصصی راهی فرانسه شدند.
از سوی دیگر، وزارت جنگ برای رفع نیازهای مخابراتی ارتش یک دستگاه فرستنده موج بلند برای تهران و شش دستگاه برای تبریز، مشهد، کرمان، شیراز، کرمانشاه و خرمشهر از شوروی خرید. این دستگاهها صرفاً برای مخابرۀ تلگرام و پیامهای نظامی بود وکارکرد رادیویی نداشت. وزارت جنگ همچنین آموزشگاهی با نام ”مدرسۀ بیسیم کل قشون“ تأسیس کرد تا برای بهرهبرداری از فرستندۀ بیسیم به نیروی کار آموزش دهد.[10] در اواخر دیماه 1305، برخی از دستگاههای بیسیمی که کارکرد نظامی داشتند، برای استفاده غیرنظامی به وزارت پست و تلگراف واگذار و بیشتر کارمندان آموزشدیده نیز به این وزارتخانه منتقل شدند.[11]
تأسیس بیسیم پهلوی و خرید و تجهیز ایستگاههای بیسیم از مهمترین عوامل تأسیس رادیو در ایران بود، اما عوامل دیگری ازجمله ورود نخستین دستگاه رادیو به ایران در اردیبهشت 1306 هم چندان بیتأثیر نبود. دولت آلمان در این سال یک دستگاه رادیوضبطصوت ماشین به رضاشاه هدیه داد. این وسیله به احتمال قوی همان ضبطصوت بود نه رادیو، چون برای استفاده از آن به ایستگاه و وسایل مجهز دیگر نیاز نبود. سفارت شوروی نیز دو دستگاه رادیو به دربار ایران هدیه داد که از نخستین رادیوهایی است که به ایران وارد شدهاند.[12]
از نظر اداری، نخستین تلاشها برای تأسیس رادیو به اسفند 1307 بازمیگردد که وزارت فواید عامه به تقاضای میرزاعبدالحسینخان دیبا لایحهای را برای اعطای امتیاز تأسیس رادیو به مجلس فرستاد. بر اساس این لایحه، چنانچه عبدالحسینخان دیبا نمیتوانست در مدت یک سال موفق به تأسیس رادیو شود، امتیاز لغو میشد. عبدالحسینخان در مدت مقرر در امتیازنامه موفق به ایجاد رادیو نشد و امتیاز لغو گردید.[13]
در سال 1309، با توجه به عدم کارایی فرستندۀ موج بلند برای برقراری ارتباط با اروپا، یک دستگاه موج کوتاه از فرانسه خریداری شد که در منطقۀ نجفآباد در جنوبخاوری تهران نصب و فرستندهاش هم در محل بیسیم پهلوی کار گذاشته شد. به این ترتیب، در آبان 1309 برای نخستین بار با لندن، برلین، آنکارا، بیروت و تفلیس ارتباط برقرار شد. از 1311 به بعد، بیسیم در ایران رو به توسعه نهاد.[14]
در 1313، یک ایرانی آسوری ساکن امریکا با نام جیمز قهرمانیان پیشنهاد دیگری برای تأسیس رادیو مطرح کرد که آن نیز به نتیجهای نرسید.[15] افزایش علاقه به گوش کردن به موسیقی از طریق گرامافون و رادیو دولت را مجاب کرد که به بازرگانان برای وارد کردن گیرندۀ رادیو با کسب پروانه از وزارت پست و تلگراف و تلفن اجازه دهد. از این تاریخ به بعد، دستگاههای گیرندۀ رادیویی در کشور افزایش یافتند. این موضوع به فکر ایجاد رادیو در کشور کمک کرد. گیرندههای رادیو معمولاً از کشورهای آلمان و انگلستان وارد میشدند و غالباً بسیار گرانقیمت بودند. در ابتدا خریداران رادیو با مراجعه به شهربانی جواز دریافت میکردند. همزمان با افزایش گیرندههای رادیویی، روزنامۀ اطلاعات نیز برنامههای رادیوهای اروپایی مانند رادیو لندن و برلین را چاپ میکرد.[16] با ورود گیرندههای رادیویی به کشور، تأسیس فرستندۀ رادیو بیش از پیش ضرورت یافت و در 1316، وزارت پست و تلگراف و تلفن به دستور رضاشاه برای خرید سه دستگاه فرستندۀ رادیویی موج کوتاه و متوسط مأمور شد.[17]
در 1317 و با ایجاد سازمان پرورش افکار، رادیو به یکی از ابزارهای مهم در پیشبرد اهداف مورد نظر دولت پهلوی بدل شد. این سازمان از شش کمیسیون تشکیل میشد که ریاست هر یک از آنها بر عهدۀ یکی از وزرا بود. ریاست کمیسیون رادیو بر عهده محمود بدر، وزیر دارایی، بود. در مادۀ یازدهم اساسنامۀ سازمان پرورش افکار، کمیسیون رادیو در کنار سایر وسایل ارتباط جمعی عهدهدار این وظایف شد: برنامۀ جامعی تنظیم و به تصویب دولت برساند که به ترتیب منظمی اخبار و نطقها و موسیقی و هر آنچه برای پرورش افکار عمومی لازم است به وسیلۀ رادیو پخش شود؛ آمادهسازی مطلب برای ششماه رادیو قبل از افتتاح آن؛ تأسیس مدرسه برای تربیت خطیب، قصهگو، شاهنامهخوان و تأسیس مدرسۀ هنرپیشگی. همچنین، مقرر شد در مراکز گوناگون بلندگوهایی در اماکن عمومی برای شنیدن رادیو نصب شود. در 17 آذر 1318، به پیشنهاد وزارت فرهنگ و بر اساس مادۀ ششم اساسنامۀ سازمان پرورش افکار، سرتیپ رضاقلی امیرخسروی، وزیر دارایی وقت، به ریاست کمیسیون رادیو انتخاب شد. وی مأموریت یافت برنامۀ جامعی تنظیم کند تا هنگام دایر شدن رادیو در تهران برنامۀ ششماهه آن از قبل آماده باشد.[18] از سوی دیگر، سفارش ساخت دو دستگاه فرستندۀ موج کوتاه به کمپانی استاندارد انگلیس برای تقویت تأسیسات فنی رادیو داده شد،[19] اما با آغاز جنگ جهانی دوم خرید دستگاههای فرستندۀ موج کوتاه از انگلستان میسر نشد.[20] بنابراین، وزارت پست و تلگراف و تلفن یک دستگاه فرستندۀ موج کوتاه دو کیلوواتی برای تهران و حومه و یک فرستندۀ موج کوتاه بیست کیلوواتی برای پخش برنامههای رادیو تهران از شرکت تلفنکن (Telefonken) آلمان خرید و آنها را در 18 اسفند 1318 نصب کرد.[21] در همان سال، شرکت هوختیف (Hochtiv) آلمان قراردادی به منظور ساخت استودیویی برای رادیو تهران امضا کرد که با اشغال ایران به دست متفقین متوقف شد. این استودیو قرار بود در ساختمان پیشین تلگرافخانۀ هند و اروپ بنا شود که جنب وزارت پست و تلگراف و تلفن واقع بود. بنابراین، موقتاً یکی از اتاقهای مرکز فرستندۀ بیسیم پهلوی به استودیویی کوچک تبدیل شد.[22] وزارت پست و تلگراف و تلفن در اقدامی دیگر برای آموزش کارمندان، آموزشگاهی مرکزی با سه شعبه در تهران دایر کرد که کارگاههای آموزش الکترونیک، مکانیک، تلگراف، تلفن بیسیم و پخش صدا داشت.[23]
در 26 اسفند، کمیسیون بررسی برنامههای رادیو با حضور علی معتمدی، معاون نخستوزیر؛ محمد حکیمی، معاون وزیر پست و تلگراف و تلفن؛ سعید سمیعی، مدیر کل وزارت کشور؛ عبدالحسین داریوش، رئیس بیسیم پهلوی؛ و حسین فرهودی، رئیس دبیرخانۀ سازمان پرورش افکار، تشکیل شد. در این جلسه مقرر شد تا سخنرانیها و برنامههای موسیقی که در سازمان پرورش افکار اجرا میشود از دو مرکز تالار دارالفنون و باغفردوس شمیران در رادیو پخش شود. همچنین، تصویب شد تا فهرستی از شهرهای دارای برق تهیه شود تا دستگاه گیرنده و بلندگو در میادین شهر برای استفاده عمومی از برنامههای رادیو نصب شود.[24] به نظر میرسد تلاشهای دولت به منظور استفادۀ عمومی از رادیو منطبق بر اهداف سیاسی و اجتماعی حکومت و توسعۀ پیوستگی فرهنگی و ملی بین مردم سراسر ایران بوده است.
شکل گیری تشکیلات و دبیرخانۀ رادیو
یکی از اقدامات مهم سازمان پرورش افکار ایجاد دبیرخانۀ رادیو به منظور برنامهریزی و هماهنگی بین ادارات و بخشهای متفاوت رادیو بود. در دیماه 1318، کمیسیون پرورش افکار طی جلسهای در محل وزارت دارایی با اکثریت آرا ایجاد دبیرخانۀ رادیو را تصویب کرد. کمیسیون رادیو در سازمان پرورش افکار تهیه و تنظیم گفتارهای تخصصی رادیو را در ابتدا به عهدۀ وزارتخانهها گذاشت و از تعدادی از مشاهیر ادبی مانند محمد حجازی مطیعالدوله، سعید نفیسی، ملکالشعرای بهار و غلامرضا رشید یاسمی دعوت کرد که در تهیه برنامههای رادیو همکاری کنند.[25] با تشکیل دبیرخانهای متشکل از شخصیتهای علمی و ادبی دوران، رادیو میتوانست به اهداف فرهنگی خود دست یابد.
دبیرخانۀ رادیو در آپارتمانی واقع در خیابان سپه، مشرف به میدان سپه، برنامهها و سلسله گفتارهای ادبی، جغرافیایی، تاریخی، اجتماعی و خانهداری را با کمک سعید نفیسی و ذبیحالله صفا و چند نفر از بانوان روشنفکر برای مدت سه ماه آماده کرد.[26] همزمان مسابقهای نیز برای انتخاب گویندگان رادیو در باشگاه افسران برگزار شد. برای این آزمون 160 نفر داوطلب بودند و از بین آنان خانمها قدسی رهبری، طوسی حائری و نخعی و آقایان اسداللّه موثقی، رکنالدین آشتیانی و ابوالقاسم طاهری، شکوهی و محتشم به عنوان نخستین گویندگان رادیو انتخاب شدند. ده نفر دیگر هم برای گویندگی برنامههای خارجی رادیو برگزیده شدند.[27]
در کنار این اقدامات، کمیسیون موسیقی نیز وظایفی را در رادیو بر عهده گرفت. ریاست کمیسیون موسیقی با سرگرد غلامحسین مینباشیان بود که ریاست ادارۀ موسیقی کشور را نیز بر عهده داشت. کمیسیون موسیقی از نیمۀ دوم سال 1318 به منظور آمادگی خوانندگان و نوازندگانی که دعوت به کار شده بودند، تمرینهای متعددی را برنامهریزی و شروع کرد. برخی از نوازندگان و خوانندگان سالهای آغازین رادیو عبارت از مرتضیمحجوبی، مرتضی نیداود، موسی معروفی، عبدالحسین شهنازی، علیاکبر شهنازی، حبیبالله سماعی، حسین یاحقی، ابوالحسن صبا، مهدی خالدی، حسین تهرانی، مهدی نوابی و حسینعلی وزیریتبار در عرصۀ آهنگسازی و نوازندگی و ادیب خوانساری، جلال تاج اصفهانی، جواد بدیعزاده، غلامحسین بنان و قمرالملوک وزیری، ملوک ضرابی، بتول عباسی (روحانگیز) و عزت روحبخش در عرصۀ آواز.[28]
نصب دستگاههای فنی در اواخر فروردین 1319 پایان یافت و نخستین فرستنده رادیویی ایران در تهران، با نام رادیو تهران، در چهارم اردیبهشتماه 1319 با حضور ولیعهد، محمدرضا پهلوی، اعضای هیئت دولت، وزیر دربار شاهنشاهی، رئیس مجلس شورای ملی و صاحبمنصبان لشکری و کشوری، هیئت رئیسۀ مجلس شورای ملی، رئیس و دادستان دیوان کشور، رئیس بانک ملی، رئیس ادارۀ کل شهربانی، فرماندار تهران، کفیل شهرداری تهران، مدیران جراید و رؤسای کمیسیونهای سازمان پرورش افکار افتتاح شد. احمد متیندفتری، نخستوزیر، نطق افتتاحیه را قرائت کرد. برنامۀ افتتاحیه تا ساعت 23 شب ادامه یافت. از جمله برنامههای جنبی این مراسم اجرای زندۀ موسیقی هنرجویان هنرستان عالی موسیقی و ارکستر استادان ادارۀ موسیقی زیر نظر سرگرد مینباشیان بود.[29] با اینکه موسیقی در ایران پیشینهای به قدمت فرهنگ و تاریخ این سرزمین داشت، اما رادیو نقش مهمی در گسترش، انتقال و معرفی آن بین تودههای مردم داشت، به گونهای که برخی از مهمترین آثار موسیقی کلاسیک ایران طی چند دهۀ گذشته به گونهای با برنامههای رادیو پیوند دارد.
ایجاد ادارۀ کل انتشارات و تبلیغات
بلافاصله بعد از افتتاح رادیو مشکلات اداری در ساختار این نهاد چهرۀ خود را آشکار کرد. امور فنی رادیو و بودجۀ رادیو شامل حقوق کارمندان اداری و دستمزد گویندگان و نوازندگان و خوانندگان و نویسندگان گفتارها و مخارج دفتری و هزینۀ اتومبیل و کرایۀ خانه بر عهدۀ وزارت پست و تلگراف و تلفن بود. در حالی که امور دستگاههای پخش صدا و استودیو در مرکز بیسیم در عمارت قصر قاجار و تحت نظارت عبدالحسین داریوش، رئیس ادارۀ بیسیم پهلوی، قرار داشت. برنامۀ موسیقی رادیو نیز تحت نظارت رئیس مدرسۀ عالی موسیقی، سرگرد مینباشیان، بود. دبیرخانۀ رادیو هم مسئول تهیۀ اخبار و گفتارهای رادیو و موظف بود برای تأیید بخش اخبار داخلی و خارجی و گفتارها و سخنرانیها از نخستوزیری و وزارت خارجه کسب تکلیف کند و اجازه بگیرد. این امر سبب تداخل کارها و وظایف میشد.[30]
مشکلات چاپ و نشر رادیو نیز موجب شد تا دولت به منظور حل مشکلات انتشارات رادیو ادارۀ کل انتشارات و تبلیغات را راهاندازی کند. ادارۀ امور رادیو بر عهدۀ وزارت پست و تلگراف و تلفن بود، اما به دستور رضاشاه از مهر 1319 سازمانی با نام ادارۀ کل انتشارات و تبلیغات برای جمعآوری و تمرکز اطلاعات و اخبار کشور تأسیس و عیسی صدیق اعلم به ریاست آن منصوب شد. این ادارۀ کل تا سال 1340 به ادارۀ رادیو ادامه داد. با توجه به اهمیت رادیو در این اداره و تمرکز رؤسای آن بر برنامههای رادیو به ادارۀ کل انتشارات و رادیو نیز معروف بود. با تأسیس این ادارۀ کل تمامی امور تبلیغات اعم از رادیو، خبرگزاری پارس، مطبوعات و روزنامهها به این اداره محول شد. همزمان در بیستوپنجمین جلسه هیئت مرکزی سازمان پرورش افکار مقرر شد که بخش گفتارهای رادیو از اول سال 1320 زیر نظر ادارۀ کل انتشارات و تبلیغات قرار گیرد و موسیقی رادیو از نظر فنی به ادارۀ موسیقی کشور و کارهای فنی اجرای برنامهها به ادارۀ بیسیم پهلوی واگذار شد. همۀ مسائل مالی و اداری نیز بر عهدۀ ادارۀ کل انتشارات و تبلیغات گذاشته شد.[31] با این اقدام، رفتهرفته رادیو از زیرمجموعۀ سازمان پرورش افکار خارج شد. عیسی صدیق اعلم، اولین سرپرست ادارۀ کل انتشارات و تبلیغات، در خاطرات خود مینویسد:
بهطوری که در پایان جلد دوم یادگار عمر متذکر شدهام علیرغم میل باطنی از 13 مهر1319 وارد معرکۀ سیاست شدم و شروع به تأسیس ادارۀ کل انتشارات و تبلیغات کردم . . . برای ریاست دفتر باقر پیرنیا برگزیده شد . . . ریاست وسایل تبلیغ به دکتر احمد علیآبادی واگذار گردید. برای کارگزینی و بازرسی و سایر ادارات از میان کارمندان وزارت فرهنگ و دانشگاه تهران کسانی که میشناختم و شایسته بودند انتخاب شدند و به دستور رئیس دولت منتقل گردیدند.[32]
با موافقت نخستوزیر، مؤسسات و ادارات زیر با رؤسا و کارمندان آنها به ادارۀ کل انتشارات منتقل شدند: خبرگزاری پارس به ریاست بشیر الهی از وزارت امور خارجه، راهنمای نامهنگاری از وزارت کشور، کمیسیونهای سازمان پرورش افکار راجع به گفتارها و مطبوعات و موسیقی و بخش صدا از وزارت فرهنگ، قسمت فنی رادیو قرار شد تحت سرپرستی مرکز فرستندۀ بیسیم وزارت پست و تلگراف باقی بماند.[33]
برای تعیین سیاست و خط و مشی و برنامههای کلی شورای عالی انتشارات از دانشمندان و رجال ذیل با اجازۀ شاهنشاه به وجود آمد: محمدعلی فروغی ذکاءالملک، علامه محمد قزوینی، دکتر قاسم غنی، دکتر علیاکبر سیاسی، دکتر رضازاده شفق، دکتر محمود افشار، استاد علینقی وزیری.[34]
بودجۀ ادارۀ کل انتشارات یک میلیون تومان بود. بودجۀ کل کشور در آن موقع 321 میلیون تومان و بودجۀ وزارت فرهنگ 12 میلیون تومان.[35]
ابراهیم سپهری نخستین رئیس ادارۀ کل انتشارات و تبلیغات را فردی با نام مقدم، از مدیران وزارت خارجه، میداند که ریاست او چند ماهی بیشتر ادامه نیافت. او معتقد است که پس از مقدم، عیسی صدیق به ریاست انتخاب شد و باید او را به حق بنیادگذار ادارۀ کل انتشارات و تبلیغات دانست.[36] در حقیقت، بیثباتی سیاسی سالهای 1319 تا 1335 به حدی اثرگذار بود که مدیرکل انتشارات و تبلیغات که زیر نظر نخستوزیری بود، با تغییر هر کابینه تغییر میکرد.[37]
برنامههای رادیو
مهمترین برنامههای رادیو از همان ابتدا شامل پخش اخبار به پنج زبان خارجی روسی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و عربی بود که پس از مدتی زبان ترکی نیز بدان افزوده شد. از شش ساعت برنامۀ شبانه تقریباً چهار ساعت آن به موسیقی (سه ساعت موسیقی فرنگی و یک ساعت موسیقی ایرانی) اختصاص داشت. یک ساعت و ربع به اخبار، شامل نیم ساعت اخبار به زبان فارسی در دو نوبت، 45 دقیقه اخبار به زبانهای خارجی فرانسوی، انگلیسی و آلمانی و 45 دقیقه به برنامۀ گفتارهای کشاورزی، بهداشت و ورزش و جغرافیا و تاریخ اختصاص یافته بود.[38] عرضۀ گزارشهای خبری به زبانهای بیگانه نشاندهندۀ درک رادیو ایران نسبت به میزان تأثیرگذاری رادیو و گزارشهای آن است.
تهیۀ اخبار رادیو در آغاز با خبرگزاری پارس و وزارتخانهها و سازمانهای دولتی بود. نخستوزیری طی بخشنامهای به همۀ وزارتخانهها و استانداریها تأکید کرده بود تا اقدامات سودمند و عامالمنفعۀ حوزۀ مأموریت خود را به رادیو ارسال کنند.[39] پس از مدتی، مقالات سیاسی و اجتماعی روزنامهها نیز در فهرست برنامههای رادیو قرار گرفت. از همان آغاز، خبرها و گفتارهای رادیو پیش از پخش به ادارۀ راهنمای نامهنگاری شهربانی فرستاده و پس از کسب اجازه پخش میشد. همچنین، خلاصه مقالات نشریات در اختیار رضاشاه قرار میگرفت و پس از صدور اجازه، انتشار مییافت. به دستور رضاشاه در ابتدا فقط خبرهای ایران به زبانهای بیگانه ترجمه و از رادیو پخش میشد. هیئتی شامل محمد حجازی، ابراهیم خلیل سپهری، محمد حکیمی، صادق رضازاده شفق و سعید نفیسی در دفتر رادیو هر روز خبرها و گفتارهای ترجمه شده را بررسی و پس از اصلاحات آن را به دفتر رادیو بازمیگرداندند. کتابخانههای وزارت امورخارجه، فرهنگ و مجلس شورای ملی نیز موظف شدند تا هرگونه اطلاعاتی-غیر از اطلاعات محرمانه-را در اختیار این هیئت قرار دهند.[40] علاوه بر اخبار، گفتارهایی که از رادیو پخش میشد عمدتاً با هدف توسعۀ ناسیونالیسم و گزارشهایی از دربار شاهنشاهی، اقدامات و فعالیت وزارتخانهها و ادارات دولتی، خبرهای ورزشی، بهای ارز و نرخ سهام شرکتها، خلاصۀ سرمقالههای روزنامههای کشور، خلاصهگفتارهای سودمند پرورش افکار، گفتارهایی راجع به آثار باستانی ایران، گفتارهایی راجع به ادبا و شعرای معروف ایران، خبرهای اقلیمی، اطلاعات جغرافیایی ایران، گفتارهایی به منظور جلب سیاحان، خلاصۀ نوشتههای روزنامهها و کتابهای خارجی راجع به ایران و انتقاد از روزنامههای خارجی بود. کتابخانههای وزارت امور خارجه، وزارت فرهنگ و مجلس شورای ملی نیز موظف شده بودند تا هرگونه اطلاعاتی را در اختیار رادیو قرار دهند.[41]
برنامههای رادیو به مدت سه سال در دو بخش ظهرگاهی و عصرگاهی از 5/11 صبح تا 2 بعدازظهر و 15/5 عصر تا 11 شب و به مدت 5/8 ساعت برنامه پخش میکرد.[42] برنامههای رادیو برای اطلاع عموم در روزنامۀ اطلاعات چاپ میشد. به دستور نخستوزیر وقت، احمد متیندفتری، مقرر شد گویندگان رادیو برای تلفظ صحیح واژهها آموزش ببینند. از همینرو به سعید نفیسی، از اعضای فرهنگستان ایران و عضو کمیسیون رادیو، مأموریت داده شد تا گویندگان را آموزش دهد.[43] استفاده از نخبگان فکری برای آموزش گویندگان نشاندهندۀ نقش رادیو در گسترش زبان فارسی و ایجاد وحدت در حوزۀ زبانی مردم ایران است.
تا چند ماه پس از افتتاح رادیو، پخش اخبار سیاسی ممنوع بود. در تیرماه 1319، رضاشاه اجازۀ پخش اخبار و مطالب سیاسی را با تأیید نخستوزیری از طریق رادیو را صادر کرد.[44] با وقوع جنگ جهانی، کنترل شدیدی بر رسانهها و وسایل ارتباط جمعی اعمال شد. پس از آنکه در 1320 متفقین ایران را اشغال کردند، رادیو عملاً در اختیار آنان قرار گرفت. رادیوی نوپای ایران بلافاصله با سانسوری شدید روبهرو شد. وزارتخانهها از ارسال مستقیم اخبار خود به مطبوعات و رادیو منع شدند و تأیید و درج هرگونه اخبار در روزنامهها و رادیو تهران به ادارۀ کل انتشارات و تبلیغات واگذار شد.[45] متفقین طی قراردادی بر همۀ وسایل ارتباط جمعی و از جمله رادیو مسلط شدند. به موجب این قرارداد، اخبار مطبوعات و خبرگزاریها و تلگرافها از سوی ادارۀ سانسور در سفارت انگلیس کنترل و پس از آن اجازۀ انتشار و درج در مطبوعات و پخش در رادیو داده میشد.[46] همچنین، رادیوهای اماکن عمومی و صاحبان اماکن متعهد شده بودند از گرفتن اخبار و پخش آن از رادیوی دولتهای محور خودداری کنند. خبرهای جنگ پس از بررسی ادارۀ سانسور انگلستان پخش میشد. همچنین، بنا به تقاضای سفارت انگلستان در مردادماه 1322، هفتهای دوبار و هر دفعه به مدت نیم ساعت رادیو در اختیار انگلیسیها بود تا برای سربازانش موسیقی پخش کند یا پیام آنان را به خانوادههایشان برساند. این سفارت همچنین در نامهای درخواست کرده بود که رادیو زمان معینی در اختیار رؤسای ارتش هند در ایران قرار دهد تا آنها نیز برای سربازان خود موسیقی و اخبار پخش کنند.[47]
از دیگر اقدامات متفقین در این ایام توقیف و انبار کردن رادیوهای مردم بود. سفیر انگلستان در ایران، سِر ریدر بولارد، از ترس تبدیل رادیوی اتومبیلهای شخصی مردم به فرستندههای کوچک از دولت ایران تقاضا کرد که همۀ رادیوها را از سطح کشور جمعآوری کنند. سفارت انگلیس به شناسایی اتومبیلهای دارای رادیو هم پرداخت و با ارسال شمارۀ آنها به شهربانی خواستار توقیف و تحویل رادیوها شد. این رادیوها تا پایان جنگ در شهربانی باقی ماندند.[48] دولت شوروی هم در آذربایجان به بهانۀ استفاده از رادیوی اهالی به ضبط رادیوهای مردم پرداخت.[49]
حسن صفوی، از مدیران انتشارات و تبلیغات در آن سالها، شرح میدهد که
ساعات رادیو بین اغلب خانههای فرهنگی تقسیم شده بود و هر دسته و گروهی برای تأمین منظورهای تبلیغاتی خود از رادیو تهران به رایگان استفاده مینمودند و این برنامهها به زبانهای فرانسه و انگلیسی و آلمانی و روسی و عربی و هندی و غیره اجرا میشد. بعضی از کارمندان ادارۀ کل انتشارات و تبلیغات خود از جمله کارمندان خانههای فرهنگی بودند و به نمایندگی مؤسسات مزبور در رادیو صحبت میکردند.[50]
پس از خروج متفقین از ایران، حضور و نفوذ بیگانگان در رادیو به شکل دیگری ادامه یافت. آنان پس از پایان جنگ با ایجاد انجمنهای فرهنگی به نفوذ خود در رادیو و اختصاص ساعاتی از پخش رادیو به برنامههای فرهنگی خود ادامه دادند. انجمن فرهنگی ایران و انگلیس 5/1 ساعت در هفته برای تدریس زبان و ادبیات انگلیسی در اختیار گرفت. انجمن فرهنگی ایران و شوروی 45/1 ساعت در هفته برای پخش مطالب سیاسی و اجتماعی، ادبی و داستانی و موسیقی در اختیار داشت. انجمن دوستداران فرهنگ فرانسه نیز 45/1 ساعت در هفته برای تدریس زبان و ادبیات فرانسه و موسیقی در اختیار داشتند. سرانجام در سال 1326 و در پی اعتراضهای مردمی، هیئت وزیران با تصویب قانونی به حضور انجمنهای فرهنگی بیگانه در رادیو پایان داد.[51]
پخش موسیقی یکی از برنامههای پرمخاطب رادیو بود. از روزهای نخست تأسیس سازمان پرورش افکار، موسیقی و استفاده از آن در تنویر افکار مردم و برای اهداف ملی و ساخت سرودهای ملی مورد توجه جدی قرار گرفت. پس از تشکیل کمیسیون رادیو در سازمان پرورش افکار، کمیسیون مخصوصی به موسیقی و برنامههای آن اختصاص یافت. در مادۀ 8 اساسنامۀ کمیسیون رادیو مهمترین وظایف آن شامل تهیۀ برنامههای موسیقی، تعیین و انتخاب صفحههای موسیقی برای پخش، استفاده از هنرمندان و نوازندگان ایرانی و خارجی و هیئتهای متفاوت موسیقی از قبیل ارکستر، نمایشات با موسیقی، تهیۀ گفتارهای مرتبط با موسیقی، تهیۀ برنامۀ مخصوصی برای کودکان مشتمل بر موسیقی، گفتار و نمایش، انتخاب موسیقی از برنامههای خارجی برای پخش در رادیو ایران تعیین شد.[52] موسیقیدانان رادیو از سه گروه هنرآموزان هنرستان عالی موسیقی، ارکستر مخصوصی از موسیقیدانان خارجی و بهخصوص از چکسلواکی، و موسیقیدانان برجستۀ ایرانی تشکیل شده بود.[53] بعدها ارکستر دانشکدۀ افسری ارتش نیز به این مجموعه افزوده شد.
بعد از شهریور 1320، کلنل علینقی وزیری ریاست تشکیلات ادارۀ موسیقی کشور را بر عهده گرفت. از این تاریخ، برنامههای موسیقی رادیو بسیار تغییر کرد. هنرمندان خارجی ارکستر، مرکب از 17 نفر از استادان موسیقی چکسلواکی، از کشور اخراج شدند. علینقی وزیری ارکستر جدیدی مرکب از سازهای ایرانی و غربی تشکیل داد و با کمک شاگردان سابق خود به اجرای آثاری از ساختههای خود و دیگران همت گماشت. در این دوره استادانی چون ابوالحسن صبا با ویولن، جواد معروفی با پیانو، عبدالحسین شهنازی و علینقی وزیری با تار، حبیب سماعی ا سنتور و مرتضی محجوبی ا پیانوی ایرانی برنامههای جالب توجهی از موسیقی سنتی ایران را اجرا کردند.[54] استادانی مانند فریدون فرزانه، سرگرد مینباشیان و ارکستر دانشکدۀ افسری نیز قطعات موسیقی غربی را اجرا میکردند.[55]
با تغییر پادشاه و ایجاد فضای جدید پس از شهریور 1320، تغییراتی در برنامههای رادیو پدید آمد. ادارۀ کل تبلیغات و انتشارات ضمیمۀ وزارت فرهنگ شد و با تصویب محمد تدین، وزیر فرهنگ، بخش مذهبی که پیشتر در برنامههای رادیو جایی نداشت، به برنامههای رادیو افزوده شد. بخش مذهبی رادیو به همت حسینعلی راشد رونق گرفت. این برنامه که هر شب جمعه از رادیو پخش میشد، چندین سال ادامه یافت. از 1322 و با پخش برنامۀ صبحگاهی به مدت دو ساعت، زمان برنامههای رادیویی افزایش یافت و در این بخش برای نخستین بار قرائت قرآن، درسهایی از نهجالبلاغه و برنامههای جدیدی مانند ساعت شنوندگان، موسیقی کلاسیک، ورزش باستانی با اجرای شیرخدا، و نیز اذان ظهر پخش شد.[56] گفتارهای مذهبی هم موجب آشتی بعضی از نیروهای مذهبی با رادیو شد و هم محتوای برخی از آنها شکایات گروههای مذهبی دیگر را برانگیخت. از همین رو، در نخستین کمیسیون تجدید نظر بر این مهم تأکید شد که در برنامههای مذهبی مطالبی گفته نشود که باعث رنجش فرقهها و پیروان مذاهب دیگر شود. همچنین، تأکید شد سخنرانی مذهبی به افراد موجه و دارای تبحر سپرده شود.[57]
موسیقی و پخش آن از رادیو تهران از مباحث مناقشهبرانگیز بین ادارۀ موسیقی کشور و کمیسیون رادیو و همچنین بین رادیو و مذهبیها بود. از شهریور 1320، به موسیقی ایرانی با محتوای ملی و میهنی توجه بیشتری شد. این در حالی بود که در خصوص پخش موسیقی غربی و موسیقی ایرانی و ساعات پخش آن از رادیو اختلاف نظر جدی وجود داشت. برخی از مذهبیون نیز خواستار حذف کامل موسیقی از رادیو بودند. البته در این میان افراد مذهبی میانهرو فقط به حذف موسیقی در ایام محرم و سوگواریها معتقد بودند.[58]
از شهریور 1328، برای بررسی و بهبود برنامههای رادیو در ادارۀ کل انتشارات و تبلیغات، شورای نویسندگان تشکیل شد. اعضای شورا از جمله شجاعالدین شفا، اسماعیل پوروالی، حسینقلی مستعان، ضیاءالدین سجادی و ناصرالدین شاهحسینی مطالب رادیو را مطالعه و پس از تأیید برای پخش میفرستادند. بعدها با ورود اعضای جدید به شورا تصنیفها و ترانههای رادیو نیز بررسی میشدند.[59] این گروه بر کیفیت برنامههای فرهنگی رادیو مؤثر بودند.
کارکردهای رادیو در جامعۀ ایرانی
در دورۀ مورد بررسی این پژوهش، رادیو در کنار سایر رسانههای اجتماعی مانند مطبوعات، روزنامهها، مجلات، و سینما مورد توجه افراد و شخصیتهای فرهنگی و تحولخواه، بهویژه در بخش وزارت فرهنگ و شورای عالی آن، قرار گرفت. تأسیس رادیو نیز مانند رسانههای دیگر موظف به کسب مجوز و تأیید صلاحیت تأسیس و انتشار از سوی شورای عالی فرهنگ بود. شورای عالی فرهنگ اساسنامۀ رسانۀ رادیو را از طریق تأسیس سازمان پرورش افکار در سال 1317 به تصویب رساند. ابتدا در اساسنامۀ سازمان پرورش افکار کمیسیونی برای رادیو در نظر گرفته و وظایف آن تعیین شد. تلاش این کمیسیون در انجام وظایف محولشده سرانجام به تأسیس رادیو در سال 1319 انجامید.
رسانة رادیو کارکردهای متعددی مانند نظارت، ارتباط، انتقال، سرگرمی و مشارکت دارد.[60] رادیو در ایران پس از غلبه بر چالشها و مخاطرات و موانع متعدد کارکردهای مثبتی به همراه داشت. از جمله
- تقویت هویت ملی از طریق برنامههای فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و جغرافیایی. زبان به منزلۀ یکی از مؤلفههای هویت از زمان تأسیس سازمان پرورش افکار و در بخش مربوط به کمیسیون رادیو مورد توجه جدی دولت قرار داشت. به عبارت دیگر، سازمان پرورش افکار به دنبال همراه کردن عموم مردم با اصلاحات ساختاری نظام حکومتی رضاشاه و راهبردهای باستانگرا و تجددگرا و تغییرات گستردۀ فرهنگی و اجتماعی آن بود.[61] این هدف پس از تأسیس رادیو و از طریق به کارگیری رسمی زبان فارسی و آموزش آن به گویندگان رادیو تحقق یافت. اهمیت رادیو در حفظ و حراست از زبان فارسی نیز از همان آغاز مورد توجه دستاندرکاران رادیو قرار گرفت. در آغاز، گویندگان رادیو تجربۀ چندان و توانایی علمی کافی نداشتند تا کلمات و واژههای فارسی را به نحو صحیح تلفظ کنند. از همان ابتدا ضرورت آموزش زبان و ادبیات فارسی به گویندگان رادیو احساس شد. به همین منظور، از فرهنگستان زبان فارسی کمک گرفته شد و سعید نفیسی از سوی فرهنگستان مأمور آموزش و نظارت بر زبان فارسی در رادیو شد.[62]
- گسترش اطلاعات و اخبار به تمام نقاط کشور با تأسیس رادیو شتاب گرفت. هدف از این اقدام اشاعة اخبار کارکرد دولت به مردم و کسب اطلاعات و اخبار شهرستانها و اقدامات و فعالیتهای محلی و انعکاس آن بود. تبلیغ روند توسعۀ کشور نیز محل توجه دستاندرکاران کمیسیون رادیو و دولت بود. این امر موجب توسعۀ برنامۀ پخش و انتشار اخبار داخلی و جغرافیای تفصیلی کشور شد. در بخشنامهای که وزارت کشور یک ماه پس از تأسیس رادیو به استانداران و فرمانداران ارسال کرد ضمن تأکید بر این موضوع از بخشداریها و ادارات شهرداری و بهداری خواسته شد که اخبار و اطلاعات حاکی از اقدامات سودمند و عامالمنفعه خود را در زمینه عمران و آبادی از ابتدای اجرای قانون عمران، اقدامات مهم شهرداری، اقدامات مهم بهداری، اخبار مربوط به پیشرفت عملیات و اقدامات پرورش افکار، مجالس و سخنرانیها از ابتدای تأسیس، اخبار مربوط به استقبال اهالی از ورود به باشگاه هواپیمایی کشوری، کارخانهها و بنگاههای مهمی که در حوزۀ فرمانداری ایجاد شده و کلاً هرگونه اقدام مهم مأموران وزارت کشور در شهرستانها گزارش کنند.[63]
- پوشش خبری سراسری در سراسر کشور با فرستندههای رادیویی در شهرستانها امکانپذیر شد و طیف وسیعی از مردم با اخبار و اطلاعات و برنامههای فرهنگی دولت آشنا میشدند. این امر به هویتسازی و وحدت ملی نیز کمک میکرد. به عبارت دیگر، از زمان تأسیس سازمان پرورش افکار که کمیسیون رادیو نیز یکی از کمیسیونهای ششگانۀ آن بود، یکی از مهمترین وظایف آن یکسانسازی افکار و افعال و آرزوهای افراد در ایران بودهاست.[64] همچنین، سازمان در نظر داشت افکار عمومی را به اهداف مورد نظر دولت متوجه و مردم را با دستاوردهای دولت آشنا و حمایت عمومی برای دولت کسب کند و غرور ملی را برانگیزد.[65] به موجب مادۀ یازدهم اساسنامۀ سازمان پرورش افکار، کمیسیون رادیو مأمور شد تا برنامۀ جامعی تنظیم و به تصویب هیئت دولت برساند که به ترتیب منظمی اخبار و نطقها و موسیقی و غیره برای پرورش افکار عمومی به وسیله رادیو پخش شود.[66]
- از دیگر نتایج تأسیس رادیو در ایران تعیین ساعت رسمی کشور و اعلام آن از طریق این رسانه بود. بر اساس بخشنامههای وزارت کشور در سال 1319، همۀ استانها و شهرستانها و مراکز دولتی و غیردولتی موظف شدند ساعتهای خود را بر اساس اعلام ساعت رسمی کشور از طریق رادیو در سه نوبت در ساعتهای 13 و 18 و 30/21 تطبیق و تنظیم کنند. همچنین، به عموم شهرداریها و بنگاههای راه آهن و غیره نیز دستور داده شد تا ساعتهای بناها و ساختمانهای مهم شهرستانها را بر اساس ساعت رسمی کشور تنظیم کنند.[67]
- یکی از کارکردها و تأثیرات مهم رادیو بر جامعه کارکرد آموزشی آن است. رادیو به شکلی گسترده عموم مردم و سراسر زندگی آنها را در بر گرفت و برنامههایی شامل معلومات و دانستنیهای عمومی مانند تاریخ، جغرافیا، بناها و مراکز باستانی و گردشگری، دانش فنی، مهارتها و ذوق هنری جامعه پخش میکرد. این برنامهها ضمن اینکه مردم را به مشارکت دعوت میکرد، زمینهساز خلاقیتها، نوآوریها و کسب اطلاعات از طریق ارتباطی صمیمانه بود.[68]
نتیجه
نوگرایی و گرایش به مدرنیته پس از تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی در دوران حکومت رضاشاه و با توجه به نگرش وی به تغییر ساختاری کشور ایران به سبب برخورداری از مشاورانی برجسته در زمینههای گوناگون فکری، هنری، صنعتی و سایر ساختارهای جامعه با سرعت دنبال شد. در سالهای پایانی حکومت رضاشاه روند تغییرات فرهنگی تحت نظارت شورای عالی فرهنگ و هیئت دولت و در قالب تأسیس سازمانها و مراکزی فرهنگی مانند سازمان تنویر افکار عامه و سازمان پرورش افکار و فرهنگستان زبان و دانشگاه تهران همراه شد. همزمان با پیشرفتهای علمی و فنی در انتشار و گسترش اطلاعات از طریق رسانهها، رادیو نیز مورد توجه دستاندرکاران دولت و متولیان فرهنگی قرار گرفت و تلاش برای ایجاد سازمان و تشکیلات رادیو در ایران آغاز شد. با ایجاد سازمان پرورش افکار در سال 1317، رادیو به منزلۀ یکی از ابزارهای این سازمان مورد توجه قرار گرفت و کمیسیون رادیو به فعالیت در زمینۀ ایجاد و تهیه و تنظیم برنامههای رادیویی تشکیل شد. رادیو در بدو ورود دو چالش مهم پیش رو داشت: در بُعد جهانی، بروز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به دست متفقین و اعمال نظر آنان بر محتوای رسانهها و رادیو در روند توسعه و گسترش رادیو و برنامههای آن آثاری منفی بر جای گذاشت. در بُعد داخلی نیز مشکلاتی همچون خرید و راه اندازی دستگاههای فرستندۀ موج کوتاه، ناکام ماندن تلاشهای افراد در این زمینه و گاه لغو امتیاز برخی از آنان و مشکلات دریافت مجوز گیرندههای رادیو وجود داشت. هدف عمدۀ برنامهریزی تشکیلات رادیو به کارگیری دانشمندان و فرهیختگان و هنرمندان و نوازندگان به منظور تقویت و گسترش حوزۀ نفوذ رادیو در بین مردم بود. با این همه، رادیو مانند دیگر نهادها و سازمانهای فرهنگی از زمان تأسیس همواره تحت نظارت دولت و به دنبال اجرای منویات و اهداف سیاسی و فرهنگی آن بود. برنامههای رادیو شامل پخش اخبار، موسیقی، گفتارهای بهداشتی، ورزشی، فرهنگی و مذهبی و اصول خانهداری طی ساعات مشخصی از طریق مجریان رادیو صورت میگرفت. از شهریور 1320، تهیه و تولید برنامههای مذهبی و موسیقی مورد توجه جدی قرار گرفت.
[1]غلامرضا آذری، مقدمهای بر اصول و مبانی ارتباطات (تهران: ادارۀ کل آموزش سازمان صدا و سیما، 1384)، 131.
[2]رضا مختاری اصفهانی، ”تاریخ رادیو،“ ماهنامۀ علمی تخصصی صدای جمهوری اسلامی ایران، سال 10، شمارۀ 63 (مهر 1391)، 43-35؛ نقل از 35.
[3]آذری، مقدمهای بر اصول و مبانی ارتباطات، 133.
[4]گیتی کاوه، ”اجمالی برتاریخچه رادیو در ایران از 1319-1387،“ کتاب ماه علوم اجتماعی، سال 12، شمارۀ 8 (آبان 1387)، 64-77؛ نقل از 65.
[5]کاظم محمدنژاد، وسایل ارتباط جمعی (تهران: دانشگاه علامه طباطبایی،1371)، 198-200.
[6]آرشیو سازمان اسناد ملی ایران، سند شمارۀ 6833-293.
[7]بابک دربیکی، سازمان پرورش افکار (تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382)، 127.
[8] مهدی محسنیان راد، چهار کهکشان ارتباطی: سیر تحول تاریخ ارتباطات در ایران از آغاز تا امروز (تهران: سروش، 1384)، 1255.
[9] کاوه، ”اجمالی برتاریخچه رادیو در ایران از 1319-1387،“ 66.
[10]تاریخچه ایجاد پست و تلگراف و تلفن در ایران (تهران: وزارت پست و تلگراف و تلفن، ادارۀ آمار، 1327)، 45؛ ساسان سپنتا، تاریخ تحول ضبط موسیقی در ایران (اصفهان: نشر نیما، 1366)، 296.
[11]حسین محبوبی اردکانی، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران (تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، 1354)، جلد 2، 230-231.
[12]سلیمان بهبودی، ”خاطرات سلیمان بهبودی: بیست سال با رضاشاه،“ در رضاشاه : خاطرات سلیمان بهبودی، شمس پهلوی، علی ایزدی، به اهتمام غلامحسین میرزاصالح (تهران: طرح نو، 1372)، 325؛ محبوبی اردکانی، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، جلد 3، 75.
[13]اطلاعات، شمارۀ 715 (8 اسفند 1307)، 1.
[14]تاریخچه ایجاد پست و تلگراف و تلفن در ایران، 45؛ سپنتا، تاریخ تحول ضبط موسیقی در ایران، 297.
[15]اطلاعات، شمارۀ 9432 (14 مهر 1336)، 10.
[16]اطلاعات، شمارۀ 3674 (7 آذر 1317)، 8 ؛ شمارۀ 3710 (13 دی 1317)، 8.
[17]ژیلا سازگار، کارنامهای از رادیو تلویزیون ملی ایران تا پایان 1356 (تهران: سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران، 1356)، 10.
[18]آرشیو سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران ، شمارۀ بازیابی سند 29001-297؛ محمود دلفانی، فرهنگستیزی در دورۀ رضاشاه: اسناد منتشرنشدۀ سازمان پرورش افکار، 1320-1317ه.ش. (تهران: انتشارات سازمان اسناد ملی ایران، 1375)، 1-2.
[19]اسنادی از تاریخچۀ رادیو در ایران (1345ـ1318ه.ش.)، تهیه و تنظیم معاونت خدمات مدیریت و اطلاعرسانی دفتر رئیس جمهوری، بازنویسی و تدوین علیرضا اسماعیلی و دیگران (تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1379)، 3.
[20]محسنیان راد، چهار کهکشان ارتباطی، 1257.
[21]کاوه، ”اجمالی برتاریخچه رادیو در ایران از 1319-1387،“ 66.
[22]کاوه، ”اجمالی برتاریخچه رادیو در ایران از 1319-1387،“ 3-8.
[23]ایرج رودگرکیا دارا، مروری بر تاریخ پست ایران (تهران: نگین، 1376)، 311.
[24]اسنادی از تاریخچۀ رادیو در ایران (1345ـ1318ه.ش.)، 5-6.
[25]آرشیو سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ایران، سند شمارۀ 89837-240؛ اطلاعات، شمارۀ 3712 (15 دی 1317)، 1؛ دلفانی، فرهنگستیزی در دورۀ رضاشاه، 1-2؛ سازگار، کارنامهای از رادیو تلویزیون ملی ایران، 11.
[26]ابراهیم سپهری، ”کارنامه چند ساله رادیو ایران،“ مجلۀ رادیو ایران، شمارۀ 85-86 (آذر و دی 1342)، 26-27.
[27]سازگار، کارنامهای از رادیو تلویزیون ملی ایران، 11.
[28]سازگار، کارنامهای از رادیو تلویزیون ملی ایران، 11.
[29]سازگار، کارنامهای از رادیو تلویزیون ملی ایران، 21-22؛ آرشیو سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ایران، سند شمارۀ 6833-293.
[30]اسنادی از تاریخچۀ رادیو در ایران (1345ـ1318ه.ش.)، 182-197.
[31]اسنادی از تاریخچۀ رادیو در ایران (1345ـ1318ه.ش.)، 138 و 153.
[32]عیسی صديق اعلم، يادگار عمر: خاطراتی از سرگذشت دکتر عیسی صديق (تهران: شرکت سهامی طبع کتاب، 1338)، جلد 3، 1-3.
[33]صديق اعلم، يادگار عمر، جلد 3، 2.
[34]صديق اعلم، يادگار عمر، جلد 3، 3.
[35]صديق اعلم، يادگار عمر، جلد 3، 6.
[36]سپهری، ”کارنامه چند ساله رادیو ایران،“ 26.
[37]اسنادی از تاریخچۀ رادیو در ایران (1345ـ1318ه.ش.)، 575.
[38]اسنادی از تاریخچۀ رادیو در ایران (1345ـ1318ه.ش.)، 24.
[39]اسنادی از تاریخچۀ رادیو در ایران (1345ـ1318ه.ش.)، 17 و 81.
[40]اسنادی از تاریخچۀ رادیو در ایران (1345ـ1318ه.ش.)، 12-17، 70-71، 81-84، 98.
[41]اسنادی از تاریخچۀ رادیو در ایران (1345ـ1318ه.ش.)، 70؛ کاوه، ”اجمالی برتاریخچه رادیو در ایران از 1319-1387،“ 66.
[42]اسنادی از تاریخچۀ رادیو در ایران (1345ـ1318ه.ش.)، 17-19.
[43]اسنادی از تاریخچۀ رادیو در ایران (1345ـ1318ه.ش.)، 32.
[44]آرشیو سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ایران، سند شمارۀ 11142-240.
[45]سپهری، ”کارنامه چند ساله رادیو ایران،“ 32.
[46]اسنادی از تاریخچۀ رادیو در ایران (1345ـ1318ه.ش.)، 174-184.
[47]اسنادی از تاریخچۀ رادیو در ایران (1345ـ1318ه.ش.)، 203.
[48]اسنادی از تاریخچۀ رادیو در ایران (1345ـ1318ه.ش.)، 174-182 و 203.
[49]آرشیو سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ایران، سند شمارۀ 216/290.
[50]مختاری اصفهانی، ”تاریخ رادیو،“ 40.
[51]اسنادی از تاریخچۀ رادیو در ایران (1345ـ1318ه.ش.)، 564-570.
[52]آرشیو سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ایران، سند شمارۀ 29001-297.
[53] اسنادی از تاریخچۀ رادیو در ایران (1345ـ1318ه.ش.)، 23.
[54]اسنادی از تاریخچۀ رادیو در ایران (1345ـ1318ه.ش.)، 198-201.
[55]اسنادی از تاریخچۀ رادیو در ایران (1345ـ1318ه.ش.)، 190.
[56]سپهری، ”کارنامه چند ساله رادیو ایران،“ 26.
[57]مختاری اصفهانی، ”تاریخ رادیو،“ 41.
[58]مختاری اصفهانی، ”تاریخ رادیو،“ 41.
[59]ناصرالدین شاهحسینی، ”مرحوم اقبال، سخنرانی من و برنامههایی که هرگز پخش نشد، “ تماشا، شمارۀ 58 (اردیبهشت 1355)، 40؛ ضیاءالدین سجادی، ”به کار در رادیو همیشه افتخار کردهام،“ تماشا، شمارۀ 258 (اردیبهشت 1355)، 42.
[60]حمید عبدالهیان، ”روند پژوهشی نقش و کارکرد رادیو در ایران و امریکای شمالی (1381-1395)، “ رسانه و فرهنگ، سال 6، شمارۀ 1 (بهار و تابستان 1395)، 69-88؛ نقل از 73.
[61]عیسی صدیق اعلم، تاریخ فرهنگ ایران (تهران: دانشگاه تهران، 1336)، 154.
[62]اسنادی از تاریخچۀ رادیو در ایران (1345ـ1318ه.ش.)، 30 و 32.
[63]آرشیو سازمان اسناد ملی ایران، سند شمارۀ 6833-293.
[64]سعید نفیسی، تاریخ معاصر ایران از کودتای سوم اسفند 1299 تا شهریور 1320 (تهران: انتشارات فروغی، 1345)، 18.
[65]جان فوران، مقاومت شکننده، ترجمۀ احمد تدین (تهران: مؤسسۀ خدمات فرهنگی رسا، 1382)، 339.
[66]آرشیو سازمان اسناد ملی ایران، سند شمارۀ 89837-240؛ علیاکبر مسگر، ”نهادهای هویتساز در دورۀ پهلوی: نمونۀ سازمان پرورش افکار،“ پیام بهارستان، دورۀ 2، سال 1، شمارۀ 3 (بهار 1388)، 535-540؛ نقل از 537.
[67]آرشیو سازمان اسناد ملی ایران، سند شمارۀ 6833-293.
[68]محمدجواد اسماعیلی، ”رادیو و ضرورت ترویج سواد اقتصادی،“ ماهنامه علمی تخصصی صدای جمهوری اسلامی ایران، سال 10، شمارۀ 59 (خرداد 1391)، 114-121؛ نقل از 117-118.