برابریخواهی جنسیتی در شعر پروین اعتصامی؟
برابریخواهی جنسیتی در شعر پروین اعتصامی؟
بهنام فومشی[1]
پژوهشگر ادبیات تطبیقی، دانشگاه موناش استرالیا
بهنام فومشی <behnam.fomeshi@monash.edu> Behnam Fomeshi دانشآموختۀ دکتری ادبیات انگلیسی از دانشگاه شیراز (۱۳۹۴) و پژوهشگر ادبیات تطبیقی شاغل در دانشگاه موناش استرالیا است. از او کتاب The Persian Whitman: Beyond a Literary Reception را انتشارات دانشگاه لیدن به چاپ رسانیده و مقالات متعددی از او نیز در حوزۀ ادبیات تطبیقی (فارسی و انگلیسی) و ترجمهپژوهی در مجلات معتبر ایرانی و بینالمللی منتشر شده است.
آغاز سخن
در بررسی شعر فمنیستی فارسی معمولاً به نام فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، طاهره قرهالعین، زندخت شیرازی و اخیراً ژاله عالمتاج قائممقامی برمیخوریم و نام پروین اعتصامی (1285-1320ش) در چنین مباحثی مطرح نمیشود. آنچه پژوهشگران تا به اکنون دربارۀ شعر او در کانون توجه قرار دادهاند جنبههای اجتماعی اشعار این شاعر و تلاش وی برای به تصویر کشیدن و انتقاد از نابرابریهای اجتماعی بودهاست. اما مسئلهۀ اساسی پروین ”نابرابری“ در تمامی جنبههای آن و ازجمله نابرابری بین زن و مرد بوده است. مسئلۀ حقوق زنان از موضوعات مهم شعر پروین است،[2] هرچند تاکنون چندان توجهی به آن نشده است. جستار پیش رو درصدد است تا با مطالعۀ این جنبۀ کمتردیده شده در شعر پروین، کاستیهای تحقیقات پیشین را رفع کند و با ارائۀ تصویر متفاوتی از این شاعر جایگاه او را در تلاشهای شاعران زن در برابریخواهی جنسیتی آشکار کند. از این رو، این جستار پس از بررسی عوامل مؤثر در شکلگیری شعر پروین به عرضۀ اشعاری از او با مضامین برابریخواهانه میپردازد.
شکلگیری شعر و اندیشۀ پروین
این جستار را با بررسی عوامل مؤثر در شکلگیری شعر پروین با مضامین مرتبط با حقوق زنان آغاز میکنیم. یکی از مهمترین این عوامل پدر پروین، آثار و ترجمههای او بود. یوسف اعتصامالملک (اعتصامی) که آثار مهمی را از زبانهای فرانسه، ترکی و عربی به فارسی ترجمه کرده بود با مسائل فرهنگی روز جهان از جمله مسئلۀ حقوق زنان آشنا بود. بخش قابل توجهی از ترجمهها و نوشتههای او که در مجلۀ بهار منتشر میشد خوانندگان را با مسئلۀ حقوق زنان آشنا میکرد. برای نمونه، شمارۀ نخست مجله که در تاریخ اول اردیبهشت ۱۲۸۹ منتشر شد شامل مطلبی با عنوان ”عقیدۀ ژول سیمون – اصلاح حقیقی“ میشد که با این عبارت به پایان میرسید: ”پس اصلاحات اجتماعی یک قوم، مبدأ سعادت یک ملت، منبع آبهای شیرین و گوارای زندگانی یک طایفه، امید وصول به کاروان تمدن عصر، منوط به اصلاح حال زنان و تربیت آنان است.“[3] همچنین، شمارۀ دوم هم شامل مطلبی با عنوان ”اختراعات نسوان“ میشد. حجم مطالب دربارۀ زنان در مجلۀ بهار به حدی بود که در چاپ دوم مجله در سال ۱۳۲۱ که مطالب مجله به فصول مختلف تقسیم شده بود فصلی هم با عنوان ”عالم نسوان“ به این موضوع اختصاص یافت.[4] پیش از انتشار مطالب مرتبط با حقوق زنان در مجلۀ بهار، اعتصامالملک کتاب تحریر المراه (۱۸۹۹) اثر قاسم امین، نویسندۀ مصری، دربارۀ حقوق زنان را به فارسی ترجمه و با عنوان تربیت نسوان در تبریز منتشر کرد. انتشار ترجمۀ فارسی این کتاب یک سال پس از انتشار کتاب به زبان عربی و شش سال پیش از انقلاب مشروطه صورت گرفت. این کتاب جزو نخستین آثاری بود که در زبان فارسی مختص موضوع حقوق زنان منتشر شد.[5] نظرات پروین همانندی بسیار با آرای قاسم امین در کتاب نامبرده دارد.[6] پروین هم مانند پدرش-که با ترجمه و معرفی اندیشههای نو در جنبش حقوق زنان ایران مشارکت داشت-بدین جنبش وارد شد، اما ورود او با سرودن شعر بود؛ اشعاری همچون ”فرشتۀ انس،“ ”نهال آرزو،“ ”بازایستادهایم“ و ”گنج عفت.“[7]
عامل دیگر حساسیت پروین نسبت به شرایط اجتماعی در برههای حساس از تاریخ ایران بود. پروین در عمر کوتاه خود شاهد اتفاقات مهمی در تاریخ ایران از جمله انقلاب مشروطه، به توپ بستن مجلس و استبداد صغیر، جنگ جهانی اول، کودتای ۱۲۹۹، مدرنیزاسیون و استبداد رضاشاه بود. این تحولات حساسیت پروین را نسبت به شرایط سیاسی و اجتماعی کشورش برانگیخت.[8] یکی از تحولات فرهنگی ایران در آن برهۀ تاریخی تغییر در نگاه به زنان و جایگاه ایشان در جامعۀ ایران بود. پروین با این تحولات نه فقط از طریق مطالعه، بلکه با مشاهدۀ جلسات پدرش آشنا میشد. حتی زمانی که کودک بود ساعتها در کنار پدرش مینشست و به گفتوگوهای او با دوستانش دربارۀ مسائل مختلف جامعه گوش میسپرد.[9] حقوق زنان از جمله مسائلی بود که با توجه به آثار و ترجمههای اعتصامالملک و شرایط جامعۀ ایران در این گفتوگوها مطرح میشد. پروین با شنیدن این گفتوگوها نه فقط با حقوق زنان، بلکه با درهمتنیدگی حقوق زنان با مسائل سیاسی و اجتماعی آشنا میشد. شعر ”دو محضر“ گفتوگویی بین یک زن و شوهر است که شوهر قاضی است. پروین در این شعر از فساد دستگاه قضایی انتقاد میکند، بر ارزش و اهمیت کار خانگی تأکید میورزد و نشان میدهد که هنر خانهداری بسیار دشوارتر از کار قاضی است. این شعر نمونهای از اشعار پروین است که بین حقوق زنان و دیگر مسائل سیاسی و اجتماعی ایران ارتباط برقرار میکند.
از دیگر عوامل مؤثر در حساسیت پروین نسبت به مسئلۀ حقوق زنان مدرسۀ بیتآل، مدرسۀ دخترانۀ امریکایی در تهران، بود. این مدرسه را مسیونرهای امریکایی در ۱۲۵۳ در ایران تأسیس کردند و پروین در ۱۳۰۱ وارد این مدرسه شد. تحصیلات پروین در ۱۳۰۳ در این مدرسه به پایان رسید و مدتی نیز به تدریس در این مدرسه پرداخت. تحصیل و تدریس در این مدرسه به دانش پروین دربارۀ ادبیات غرب و اندیشۀ مدرن افزود.[10] این مدرسه مجلۀ عالم نسوان را به مدت بیش از یک دهه منتشر میکرد. هدف مجله آموزش زنان ایران، آشنا کردن آنها با پیشرفت همتایانشان در کشورهای دیگر و تشویقشان برای تغییر شرایط زنان در ایران بود. نویسندگان مجله از دانشآموختگان همان مدرسه بودند. ”اخبار ترقیات نسوان“ یکی از عناوین ثابت مجله بود که به پیشرفت زنان در کشورهای دیگر میپرداخت. این مجله که پایدارترین نشریۀ زنان در زمان خود بود مطالبی دربارۀ مشارکت زنان در سیاست و همچنین نقد کودکهمسری و حجاب منتشر میکرد.[11] محتوای مجله تا حدی بازتابدهندۀ مطالب و مباحثی بود که احتمالاً در مدرسه مطرح میشد. عالم نسوان با بیش از 40 نمایندگی فروش در سراسر کشور در افزایش آگاهی ایرانیان نسبت به حقوق زنان نقش مهمی ایفا کرد؛ مشخصاً در آموزش دانشآموزان و دانشآموختگان مدرسه که پروین از جملۀ آنها بود. در چنین فضایی بود که پروین در مراسم دانشآموختگی سال ۱۳۰۳ خطابهای با عنوان ”زن و تاریخ“ ایراد کرد و شعر ”نهال آرزو“ را خواند. ”زن و تاریخ“ به مقایسۀ شرایط زنان در شرق و غرب میپرداخت و ”نهال آرزو“-که برای مراسم دانشآموختگی سروده شده بود-”پستی نسوان ایران“ را ”از بیدانشی“ میدانست. هر دو مطلب در مجلۀ عالم نسوان (سال 4، شمارۀ ۵) هم منتشر شدند. محتوای شعر ”نهال آرزو“ در حمایت از حقوق زنان و انتقاد از مردسالاری چنان حساسیتبرانگیز بود که اعتصامالملک در ۱۳۱۴ و پیش از کشف حجاب از چاپ این شعر در ویرایش نخست دیوان پروین خودداری کرد تا ”غوغای آخوندها و عوام را علیه خود و دخترش برنینگیزد.“[12] از پروین به سبب حمایت کورکورانه از مردسالاری در شعرش انتقاد شدهاست.[13] شعرهایی مانند ”نهال آرزو“ و شعرهایی که در ادامه بررسی میکنیم چنین خوانشهایی از شعر پروین را به پرسش میگیرند.
بررسی مضامین برابریخواهانه در اشعار پروین
شعر ”بازایستادهایم“ در عالم نسوان (سال 1، شمارۀ ۶، صفحۀ ۲۶) منتشر شد. بر اساس پژوهش حسینی، این شعر-که در دیوان پروین نیامده است-از سرودههای پروین است.[14] مضمون حقوق از دسترفتۀ زنان، که بعدها در شعر پروین تکرار شد، نخستینبار در شعر ”بازایستادهایم“ دیده میشود. با توجه به اینکه این شعر در سال ۱۳۰۰ منتشر شده است، این اقدام پروین در اشاره به ”حقوق“ زنان جسورانه و روشنگرانه بوده، چرا که چنین اشاراتی به حقوق زن در شعر فارسی بیسابقه بود، آن هم زمانی که پروین پانزده سال بیشتر نداشته است.
بازایستادهایم
زان دم كه پا به شارع هستی نهادهایم گامی دو راه رفته و گامی سِتادهایم
بنیان آفرینش ما مرد و زن یكی است در شاهراه علم چرا ما پیادهایم؟
از حقِ مردمی، ز چه رو دست ما تهی است؟ فرزند آدمیم، نه ابلیسزادهایم!
ما را خدا مگر نه سر و عقل و هوش داد در پشت سر فتاده چرا چون وِسادهایم؟
در زیر پای خویش شدستیم پایمال با دست خود حقوق خود از دست دادهایم
گر بیهشان ز باده خراباند، ما ز جهل ما بیهشانِ بیخبر از جام و بادهایم
سیلی چرا خوریم؟ نه ناچیز پیشهایم منّت چرا كشیم؟ نه مسكین جرادهایم
تا گوش داده، طعنۀ پیكان شنیدهایم تا بال و پر گشوده به دام اوفتادهایم
گنگیم زان سبب كه همی بر دهان ما مشتی رسیده تا به سخن لب گشادهایم
چون شمع، وقت گریه عبث خنده كردهایم از سوختن گداخته باز ایستادهایم
هر طایرِ ضعیف شود شاهبازمان از بس كه چون كبوتر و گنجشك سادهایم
پیش از شعر ”بازایستادهایم“ دو شعر دیگر با عنوان ”ای مرغک“ (سال 1، شمارۀ ۲) و ”نوروز و بهار“ (سال 1، شمارۀ ۴) در همین مجلۀ عالم نسوان از پروین منتشر شده بود. نکتۀ جالب توجه این است که نام شاعر دو شعر پیشین ”پ.ن“ ذکر شده بود و با شاعر ”بازایستادهایم“ برای بار نخست اسم شاعر ”پروین“ ذکر شد، گویی هویت شاعری پروین در مجلۀ عالم نسوان با این شعر، که در حمایت از حقوق زنان سروده شده بود، شکل کاملتری پیدا کرد.
شعر بعدی با مضامین برابریخواهانه ”نهال آرزو“ است که در مجلۀ عالم نسوان (سال 4، شمارۀ ۵، صفحۀ ۱۹) منتشر شد. این شعر بانوان ایرانی را به تحصیل دانش، هنر، فضل و ادب فرامیخواند تا به این وسیله از حقوق خود بهرهمند شوند. پروین در این شعر مرد و زن را مقایسه می کند و برتری را از دانش میداند، نه جنسیت. با توجه به ذهنیت بسیار سنتی جامعۀ ایران در آن زمان، انتشار این شعر در ۱۳۰۳ اتفاق مهمی به حساب میآمد. محتوای این شعر در دفاع از حقوق زنان چنان حساسیتبرانگیز بود که حتی یک دهه پس از انتشار آن در مجلۀ عالم نسوان این شعر در چاپ نخست دیوان پروین در سال ۱۳۱۴ گنجانده نشد. این نکته علاوه بر پیشتازی پروین، دربارۀ فضای فکری حاکم بر مجله و به تبع آن آموزشهای مدرسۀ دخترانه اطلاعاتی به دست میدهد.
نهال آرزو
غنچهای زین شاخه ما را زیب دست و دامن است همتی، ای خواهران، تا فرصت کوشیدن است
پستی نسوان ایران جمله از بیدانشی است مرد یا زن، برتری و رتبت از دانستن است
زین چراغ معرفت کامروز اندر دست ماست شاهراه سعی و اقلیم سعادت روشن است
به که هر دختر بداند قدر علم آموختن تا نگوید کس پسر هشیار و دختر کودن است
زن ز تحصیل هنر شد شهره در هر کشوری بر نکرد از ما کسی زین خواب بیدردی سری
از چه نسوان از حقوق خویشتن بیبهرهاند نام این قوم از چه دور افتاده از هر دفتری
دامن مادر نخست آموزگار کودک است طفل دانشور کجا پرورده نادان مادری
با چنین درماندگی از ماه و پروین بگذریم گر که ما را باشد از فضل و ادب بال و پری
در ادامه به شعر ”گنج عفت“ میپردازیم که به مناسبت کشف حجاب در سال ۱۳۱۴ و پس از نخستین انتشار دیوان پروین سروده شدهاست. پروین در این شعر ”چادر پوسیده“ را ”بنیاد مسلمانی“ نمیداند.
گنج عفت
زن در ایران پیش از این گویی که ایرانی نبود پیشهاش جز تیرهروزی و پریشانی نبود
زندگی و مرگش اندر کنج عزلت میگذشت زن چه بود آن روزها، گر زان که زندانی نبود
کس چو زن اندر سیاهی قرنها منزل نکرد کس چو زن در معبد سالوس قربانی نبود
در عدالتخانۀ انصاف زن شاهد نداشت در دبستان فضیلت زن دبستانی نبود
دادخواهیهای زن میماند عمری بیجواب آشکارا بود این بیداد، پنهانی نبود
بس کسان را جامه و چوب شبانی بود، لیک در نهاد جمله گرگی بود، چوپانی نبود
از برای زن به میدان فراخ زندگی سرنوشت و قسمتی جز تنگمیدانی نبود
نور دانش را ز چشم زن نهان میداشتند این ندانستن ز پستی و گرانجانی نبود
زن کجا بافنده میشد بینخ و دوک هنر خرمن و حاصل نبود آنجا که دهقانی نبود
میوههای دکۀ دانش فراوان بود، لیک بهر زن هرگز نصیبی زین فراوانی نبود
در قفس میآرمید و در قفس میداد جان در گلستان نام از این مرغ گلستانی نبود
بهر زن تقلید تیه فتنه و چاه بلاست زیرک آن زن کاو رهش این راه ظلمانی نبود
آب و رنگ از علم میبایست شرط برتری با زمرد یاره و لعل بدخشانی نبود
جلوۀ صد پرنیان چون یک قبای ساده نیست عزت از شایستگی بود از هوسرانی نبود
ارزش پوشانده کفش و جامه را ارزنده کرد قدر و پستی با گرانی و به ارزانی نبود
سادگی و پاکی و پرهیز یکیک گوهرند گوهر تابنده تنها گوهر کانی نبود
از زر و زیور چه سود آنجا که نادان است زن زیور و زر پردهپوش عیب نادانی نبود
عیبها را جامۀ پرهیز پوشاندهست و بس جامۀ عجب و هوی بهتر ز عریانی نبود
زن سبکساری نبیند تا گرانسنگ است و بس پاک را آسیبی از آلوده دامانی نبود
زن چون گنجور است و عفت گنج و حرص و آز دزد وای اگر آگه ز آیین نگهبانی نبود
اهرمن بر سفرۀ تقوی نمیشد میهمان زان که میدانست کآنجا جای مهمانی نبود
پا به راه راست باید داشت، کاندر راه کج توشهای و رهنوردی جز پشیمانی نبود
چشم و دل را پرده میبایست اما از عفاف چادر پوسیده بنیاد مسلمانی نبود
خسروا، دست توانای تو آسان کرد کار ورنه در این کار سخت امید آسانی نبود
شه نمیشد گر در این گمگشته کشتی ناخدای ساحلی پیدا از این دریای طوفانی نبود
باید این انوار را پروین به چشم عقل دید مهر رخشان را نشاید گفت نورانی نبود
این شعر بر ارزش دانش و بیاهمیتی تجمل برای زن تأکید میکند و کشف حجاب را مایۀ شهروندی زن میداند. بر اساس شعر پروین، زن که تا پیش از کشف حجاب گویا اصلاً ایرانی نبوده، با این اتفاق هویت تازهای پیدا میکند، هویتی مستقل از ”چادر پوسیده“ و بر مبنای دانش، عفت، سادگی، پاکی و پرهیزکاری. مصراع نخست شعر یادآور سخن رضاشاه است در مراسم جشن فارغالتحصیلی دختران در دانشسرای مقدماتی به تاریخ 17 دیماه 1314 که گفت: ”تاکنون نصف جمعیت کشور به حساب نیامده و خانمها از هرگونه حقی محروم بودهاند.“ همچنین، عنوان شعر، ”گنج عفت،“ و استدلال پروین دربارۀ نسبت میان حجاب و عفت در بیت ”چشم و دل را پرده میبایست اما از عفاف / چادر پوسیده بنیاد مسلمانی نبود“ یادآور سخن دیگری از رضاشاه در همان مراسم است: ”ممکن است اقداماتی علیه این کار صورت بگیرد و مسئلۀ عفت و نجابت زن را پیش بکشند. اما نجابت و عفت به چادر مربوط نیست. مگر میلیونها زن بیحجاب که در ممالک خارجه هستند نانجیباند؟“ دو نکته دربارۀ این شعر حائز اهمیت است: نخست اینکه پروین برای این رویداد فرهنگی خاص شعری سروده، در حالی که اصولاً شخصیت گوشهگیر و غیرسیاسی او تمایلی به سرودن شعر برای اتفاقات مشخص تاریخی زمان خود نداشت و دیگر اینکه پروین در این شعر رضاشاه را ستوده، در حالی که او از اشخاص در اشعارش تمجید نمیکرد و از قضا شاهان یکی از گروههایی هستند که پروین در شعرش از ایشان انتقاد میکند. با توجه به این دو نکته میتوان نتیجه گرفت که سرودن شعر برای این رویداد و ستایش رضاشاه برای این اقدام اهمیت خاص کشف حجاب را نزد پروین آشکار میکند. شعر دیگر پروین با مضمون برابریخواهانه ”فرشتۀ انس“ است.
فرشتۀ انس
در آن سرای که زن نیست، انس و شفقت نیست در آن وجود که دل مرده، مرده است روان
به هیچ مبحث و دیباچهای قضا ننوشت برای مرد کمال و برای زن نقصان
زن از نخست بود رکن خانۀ هستی که ساخت خانۀ بیپایبست و بیبنیان
زن ار به راه متاعب نمیگداخت چو شمع نمیشناخت کس این راه تیره را پایان
چو مهر گر که نمیتافت زن به کوه وجود نداشت گوهری عشق گوهر اندر کان
فرشته بود زن آن ساعتی که چهره نمود فرشته بین که بر او طعنه میزند شیطان
اگر فلاطن و سقراط بودهاند بزرگ بزرگ بوده پرستار خردی ایشان
به گاهوارۀ مادر به کودکی بس خفت سپس به مکتب حکمت حکیم شد لقمان
چه پهلوان و چه سالک، چه زاهد و چه فقیه شدند یکسره شاگرد این دبیرستان
حدیث مهر کجا خواند طفل بیمادر نظام و امن کجا یافت ملک بیسلطان
وظیفۀ زن و مرد، ای حکیم، دانی چیست یکیست کشتی و آن دیگریست کشتیبان
چو ناخداست خردمند و کشتیاش محکم دگر چه باک ز امواج و ورطه و طوفان
به روز حادثه اندر یم حوادث دهر امید سعی و عملهاست هم از این، هم از آن
همیشه دختر امروز مادر فرداست ز مادرست میسر بزرگی پسران
اگر رفوی زنان نکو نبود، نداشت بهجز گسیختگی جامۀ نکو مردان
توان و توش ره مرد چیست؟ یاری زن حطام و ثروت زن چیست؟ مهر فرزندان
زن نکوی نه بانوی خانه تنها بود طبیب بود و پرستار و شحنه و دربان
به روزگار سلامت، رفیق و یار شفیق به روز سانحه، تیمارخوار و پشتیبان
ز بیش و کم زن دانا نکرد روی ترش به حرف زشت نیالود نیکمرد دهان
سمند عمر چو آغاز بدعنانی کرد گهیش مرد و زمانیش زن گرفت عنان
چه زن، چه مرد، کسی شد بزرگ و کامروا که داشت میوهای از باغ علم در دامان
به رستۀ هنر و کارخانۀ دانش متاعهاست، بیا تا شویم بازرگان
زنی که گوهر تعلیم و تربیت نخرید فروخت گوهر عمر عزیز را ارزان
کسیست زنده که از فضل جامهای پوشد نه آنکه هیچ نیرزد اگر شود عریان
هزار دفتر معنی به ما سپرد فلک تمام را بدریدیم بهر یک عنوان
خرد گشود چو مکتب، شدیم ما کودن هنر چو کرد تجلی، شدیم ما پنهان
بساط اهرمن خودپرستی و سستی گر از میان نرود، رفتهایم ما ز میان
همیشه فرصت ما صرف شد در این معنی که نرخ جامۀ بهمان چه بود و کفش فلان
برای جسم خریدیم زیور پندار برای روح بریدیم جامۀ خذلان
قماش دکۀ جان را به عجب پوساندیم به هر کنار گشودیم بهر تن دکان
نه رفعت است، فساد است این رویه، فساد نه عزت است، هوان است این عقیده، هوان
نه سبزهایم، که روییم خیره در جر و جوی نه مرغکیم که باشیم خوش به مشتی دان
چو بگرویم به کرباس خود چه غم داریم که حلۀ حلب ارزان شدهست یا که گران
از آن حریر که بیگانه بود نساجش هزار بار برازندهتر بود خلقان
چه حلهایست گرانتر ز حلیت دانش چه دیبهایست نکوتر ز دیبۀ عرفان
هر آن گروهه که پیچیده شد به دوک خرد به کارخانۀ همت حریر گشت و کتان
نه بانو است که خود را بزرگ میشمرد به گوشواره و طوق و به یارۀ مرجان
چو آب و رنگ فضیلت به چهره نیست چه سود ز رنگ جامۀ زربفت و زیور رخشان
برای گردن و دست زن نکو، پروین سزاست گوهر دانش، نه گوهر الوان
معانی مورد توجه پروین در این شعر هم دیده میشود: نکوهش ظواهر و تجملات، اهمیت تعلیم و تربیت، تشویق زنان به کسب هنر، دانش و فضیلت. این شعر هم به برابری زن و مرد اشاره میکند و بزرگی را نتیجۀ دانش میداند. بیت ”به هیچ مبحث و دیباچهای، قضا ننوشت / برای مرد کمال و برای زن نقصان“ اندیشۀ مردسالارانۀ برتری مرد بر زن را به چالش میکشد، اندیشهای که آبشخورش را میتوان در متون گوناگون و از جمله خطبۀ 80 نهجالبلاغه یافت که زنان را ”نَوَاقِصُ الْاِیمَانِ. نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ. نَوَاقِصُ الْعُقُولِ“ میشمارد. طنز پروین در بیت ”فرشته بود زن آن ساعتی که چهره نمود / فرشته بین که بر او طعنه میزند شیطان“ آشکار است.
علاوه بر اشعاری که آشکار و مستقیم به زنان و حقوق آنان میپردازد، اشعار دیگری نیز در دست است که با توجه به ویژگی چندلایگی معنایی شعر پروین خوانشهای زنمحور را برمیتابد. از این میان میتوان به شعر ”جولای خدا“ اشاره کرد. این شعر که مناظرهای میان یک عنکبوت و ”کاهل“ است آشکارا به زنان اشاره نمیکند، اما میتوان نشانههایی از جنسیت عنکبوت در این شعر پروین یافت. عنکبوت شعر پروین بافندهای است ”پشت در افتاده“ که با ”دوک“ و ”پخت“وپز مشغول است و ”پرده“ میآویزد. ناگفته پیداست که پرده، علاوه بر پوشش و حجاب، به بکارت زنان نیز اشاره میکند. دوک که آلت نختابی و ابزار کار عنکبوت است نیز ابزاری زنانه است. در گفتوگوی میان دو شخصیت در شعر ”جولای خدا،“ کاهل به عنکبوت میگوید: ”کس نخواهد دیدنت در پشت در / کس نخواهد خواندنت ز اهل هنر.“ در این بیت، جنبۀ زنانۀ عنکبوت برجسته شده است؛ زن هنرمندی که به اندرونی محدود شده است و جامعۀ سنتی مردسالار او را در مقام هنرمند به رسمیت نمیشناسد.[15]
با این مقدمه، مناظرۀ عنکبوت و کاهل در شعر ”جولای خدا“ را میتوان مناظرۀ میان زن و جامعۀ مردسالار پنداشت. نکتۀ شایان توجه این است که استدلالهایی که دو طرف این مناظره عرضه میکنند به اندازۀ برابر قوی نیست تا خواننده بتواند با هر دو طرف به یک میزان همدلی کند. این شعر را میتوان به چهار بخش تقسیم کرد. بخش نخست، سوم و چهارم در بزرگداشت عنکبوت/زن است. از همان ابتدای شعر و حتی از همان واژۀ آغازینِ شعر که خواننده با شخصیت کاهل آشنا میشود، درمییابد که این شخصیت نمیتواند برندۀ مناظره باشد؛ ”کاهلی در گوشهای افتاد سست / خسته و رنجور، اما تندرست.“ بنابراین، خواننده بلافاصله پس از همان آشنایی اولیۀ کوتاه با شخصیت بازنده در بیت نخست، ورود شخصیت دیگر مناظره را انتظار میکشد. این انتظار بسیار کوتاه است، زیرا شخصیت برندۀ مناظره از بیت دوم وارد صحنه میشود. همۀ بخش نخست، جز بیت اول، در ستایش عنکبوت/زن اوست؛ شخصیتی که ”پیشبین،“ ”کاردان،“ ”مهندس،“ ”صاحبکار،“ ”معمار،“ ”سربلند،“ ”مشکلپسند“ و ”اوستاد“ معرفی میشود. در واقع، با نحوۀ معرفی عنکبوت/زن در همین بخش نخست پیشبینی برندۀ مناظره کار دشواری نیست. پروین با بهرهگیری از مجوز شاعرانهای که دارد کاهل/جامعۀ مردسالار را در همین شروع شعر شکست میدهد، پیش از آنکه حتی مناظره آغاز شود و کاهل لب به سخن بگشاید. در بخش دوم با نظرات کاهل آشنا میشویم. او در حالی که سعی میکند نقش شخصی عالم و عاقل را بازی کند، سخنش بدون انسجام و ضعیف است، درست برعکس سخن عنکبوت در بخش سوم.[16] تا اینجا عنکبوت/زن شخصیت چیرۀ مناظره است، اما این چیرگی در بخش چهارم-که بخش پایانی مناظره است-به اوج میرسد. بخش چهارم شباهت بسیاری به جواب عنکبوت در بخش پیش دارد و به سختی از آن قابل تفکیک است.[17] این بخش را هم میتوان چکیدۀ دفاعیات عنکبوت در نظر گرفت و هم نتیجهگیری راوی پس از شنیدن نظرات دو طرف مناظره.[18] اما در هر صورت این بخش چیزی جز تقویت موضع عنکبوت/زن نیست. بخش چهارم شعر-که با بیت ”عنکبوت ای دوست جولای خداست/ چرخهاش میگردد اما بیصداست“ به پایان میرسد-نیز در ستایش عنکبوت/زن است. همانگونه که خدای قادر متعال برندۀ هر رقابت و ستیزی است، جولای ”او“ هم در این مناظره برنده است.[19]
عنکبوت شعر ”جولای خدا“ افزون بر ویژگیهای زنانه ویژگیهای عارفانهای همچون پرهیزگاری و بیتفاوتی نسبت به لذات دنیوی نیز دارد. عنکبوت در شعر پروین چنانکه از عنوان شعر برمیآید ”جولای خدا“ است و خود میگوید: ”در تکاپوییم ما در راه دوست/ کارفرما او و کارآگاه اوست.“ ”دوست“ در ادبیات عرفانی فارسی به خدا اشاره میکند.[20] این شعر درهمتنیدگی عرفان و شعر فارسی را به صورتی کلی و درهمتنیدگی ویژگی عارفانه و زنانۀ عنکبوت را به تصویر میکشد.[21] این رویکرد که با عنوان شعر آغاز میشود تا پایان شعر پابرجاست. بخش چهارم شعر که با ”عارفان از جهل رو برتافتند“ آغاز میشود، با ”عنکبوت ای دوست جولای خداست/ چرخهاش میگردد اما بیصداست“ به پایان میرسد. همین ویژگیهای عرفانی عنکبوت در شعر ”جولای خدا“ زرینکوب را بر آن میدارد تا از شباهت این شعر و سبک و اندیشۀ مولانا بگوید.[22] اما از ورای این شباهتها میتوان به تفاوت پروین با ادبیات عرفانی فارسی نیز پی برد. در ادبیات عرفانی فارسی سخن از ”مردان خدا“ است و زنان جایی ندارند، برای نمونه بیت زیر از مولانا:
و ز مردان خدا جو صفت جان و جهان را منشین با دو سه ابله که بمانی ز چنین ره
یا بیت زیر از حافظ:
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
یا بیت زیر از عطار:
در اینجا انبیاء و اولیایند حقیقت جمله مردان خدایند
یا بیت زیر از سعدی:
شب مردان خدا روز جهان افروز است روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
یا بیت زیر از وحشی:
مردان خدا رخت کشیدند به یکبار چیزی به میان نیست به جز جبه و دستار
یا بیت زیر از ابوسعید ابوالخیر:
مردان خدا ز خاکدان دگرند مرغان هوا ز آشیان دگرند
یا بیت زیر از فروغی بسطامی:
مردان خدا پردۀ پندار دریدند یعنی همهجا غیر خدا یار ندیدند
اما نکته شایان توجه این است که پروین با درهمتنیدن صفات زنانۀ عنکبوت با ویژگیهای عارفانه به آفرینش زن عارف دست میزند، تأکید ادبیات عرفانی فارسی بر مردان خدا را به چالش میکشد و برای زنان نیز جایگاهی برابر در عرفان در نظر میگیرد.[23]
دقت در نحوۀ برخورد پروین با دوک در شعرش جنبههایی از تلاش وی برای احقاق حقوق زنان را نشان میدهد. دوک که آلت نختابی است در ادبیات فارسی ابزاری زنانه به شمار میرفته است. نمونۀ زیر از فردوسی این نکته را نشان میدهد:
بدان شهر دختر فراوان بدی که بیکام جویندۀ نان بدی
به یک روی نزدیک او بود کوه شدندی همه دختران همگروه
از آن هر یکی پنبه بردی به سنگ یکی دوکدانی ز چوب خدنگ
. . .
گرامی یکی دخترش بود و بس که نشمردی او دختران را به کس
چنان بُد که روزی همه همگروه نشستند با دوک در پیش کوه
برآمیختند آن کجا داشتند به گاه خورش دوک بگذاشتند
همچنین بیت زیر از وحشی:
هر بیوهای که چرخی و دوکی نهاده پیش در شغل رشته تافتن عقد گوهر است
در نمونۀ زیر، مولانا دوک را ابزاری زنانه و مایۀ تحقیر مردان میداند:
گر مردی خویشتن ببینیم اندر پس دوکدان نشینیم
دیگر نزنیم لاف مردی وز شرم ره زنان گزینیم
همچنین است بیت زیر از سنایی:
بدین همت که اندر سر همی داری سر اندر کش سزای پنبه و دوکی، نه مرد رزم و میدانی
بیت زیر، باز هم از سنایی، دوک را ابزاری زنانه میداند و آن را در برابر نیزه، گرز، کمان و تیر قرار میدهد که ابزار جنگاوری و مردانهاند:
در میان دوکدان لاف هر تردامنی نیزه و گرز و کمان و تیر عیاری مجوی
همچنین است بیت زیر از نظامی:
خنیاگر زن صریر دوک است تیر آلت جعبۀ ملوک است
دوک به عنوان ابزاری زنانه در سنت ادبی فارسی برای تحقیر و سرافکندگی به کار میرفت، اما همین ابزار زنانه در اشعار پروین-که مستقیماً یا تلویحاً به زنان میپردازد-بار معنایی مثبت پیدا میکند. برای نمونه، ”دوک همت“ در شعر ”جولای خدا“ در دستان عنکبوت شعر پروین نه مایۀ حقارت، بلکه مایۀ سرفرازی است.[24] همین رویکرد پروین به دوک را میتوان در ”دوک هنر“ در شعر ”گنج عفت“ و ”دوک خرد“ در شعر ”فرشته انس“ مشاهده کرد.
انجام سخن
نمونههای تلاش آشکار و تلویحی پروین برای احقاق حقوق زنان را در جایجای شعر او میتوان جست؛ نمونههایی که به دلایل متعدد ازجمله به ”جرم“ سرودن شعر در قالبهای سنتی چندان دیده نشده است. با این همه، با خوانشی دقیقتر میتوان از پس قالبهای سنتی شعر پروین برابری خواهی جنسیتی او را دید. زمان آن فرا رسیده که در بررسی شعر فمنیستی فارسی نام پروین هم در کنار نامهای آشنای این مباحث مانند فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی جایگاه درخوری پیدا کند.
[1]نگارنده از سمانه فرهادی که با کمک فکری و نظرات سازندهشان به بهبود این پژوهش کمک کردند سپاسگزاری میکند. نسخۀ اولیۀ بخش ابتدایی این جستار پیشتر در مقالۀ زیر منتشر شدهاست:
Behnam M. Fomeshi, “‘The Female Rumi’ and Feminine Mysticism: ‘God’s Weaver’ by Parvīn Iʿtiṣāmī.” British Journal of Middle East Studies (2021), available at https://doi.org/10.1080/13530194.2021.1971513/.
[2]مریم مشرف، پروین اعتصامی: پایهگذار ادبیات نئوکلاسیک ایران (تهران: سخن، ۱۳۹۱)، ۸۰؛ مریم حسینی، ”شعر فمینیستی نویافتهای از پروین اعتصامی،“ زن در فرهنگ و هنر، سال 2، شمارۀ ۱ (۱۳۸۹)، 5-22.
[3]یوسف اعتصامی، ”عقیده ژول سیمون – اصلاح حقیقی،“ بهار، سال ۱، شمارۀ ۱ (۱۲۸۹)، ۱۱-۱۴، نقل از ۱۴.
[4]مجلۀ بهار در دو دوره منتشر شد، نخست از ۱۲۸۹ تا ۱۲۹۰ و سپس از ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۱. هر دو دورۀ مجلۀ بهار در سال ۱۳۲۱ به همت ابوالفتح اعتصامی، فرزند یوسف اعتصامی، دوباره چاپ شد. در چاپ دوم، مطالب جلد اول به ۱۷ بخش و مطالب جلد دوم تقریباً به همان شکل و با تغییر اندکی در ۱۶ بخش تقسیم شد. هر دو جلد بخشی را با عنوان ”عالم نسوان“ به مطالب مرتبط با زنان اختصاص دادهاند.
[5]Behnam M. Fomeshi, “Till the Gossamer Thread You Fling Catch Somewhere’: Parvin E’tesami’s Creative Reception of Walt Whitman,” Walt Whitman Quarterly Review, 353 (2018), 267-75, quote on 274.
[6]سیدمحمدرضا عبدالرسول و محسن محمدی فشارکی، ”پروین اعتصامی و اثرپذیری از اندیشههای قاسم امین منادی آزادی زن در مصر،“ ادبیات تطبیقی، سال ۲، شمارۀ ۵ (پاییز و زمستان ۱۳۹۰)، ۱-۲۴.
[7]شعر ”گنج عفت“ با عنوان ”زن در ایران“ هم شناخته میشود.
[8]Behnam M. Fomeshi, “Parvin E´tesami,” in The Literary Encyclopedia (2018), available at https://www.litencyc.com/php/speople.php?rec=true&UID=14067/.
[9]مشرف، پروین اعتصامی: پایهگذار ادبیات نئوکلاسیک ایران، ۱۲۰.
[10]Behnam M. Fomeshi, The Persian Whitman: Beyond a Literary Reception (Leiden: Leiden University Press, 2019), 102.
[11]حسینی، ”شعر فمینیستی نویافتهای از پروین اعتصامی،“ ۷.
[12]جلال متینی، ”نامههای پروین اعتصامی و چند نکته دربارۀ دیوان شعر و زندگانی وی،“ ایرانشناسی، سال ۱۳، شمارۀ ۱ (۱۳۸۰)، ۱-۴۵، نقل از ۵.
[13]Leonardo Alishan, “Parvīn E’tesami, The Magna Mater, and the Culture of the Patriarchs,” in Heshmat Moayyad (ed.), Once a Dewdrop: Essays on the Poetry of Parvin E’tesami (Costa Mesa, CA: Mazda Publishers, 1994), 20-46, quote on 56.
[14]حسینی، ”شعر فمینیستی نویافتهای از پروین اعتصامی،“ ۵.
[15]Fomeshi, “Till the Gossamer Thread,“ 272.
[16]Ahmad Karimi-Hakkak, Recasting Persian Poetry: Scenarios of Poetic Modernity in Iran (Utah: University of Utah Press, 1995), 167.
[17]Karimi-Hakkak, Recasting Persian Poetry, 172.
[18]Karimi-Hakkak, Recasting Persian Poetry, 172.
[19]بهنام میرزابابازاده فومشی، ”’دوک همت‘ در دستان عنکبوت دورگه: پذیرش خلاق پروین اعتصامی از شعر والت ویتمن،“ دوفصلنامۀ مطالعات بینرشتهای ادبیات، هنر و علوم انسانی، سال ۱، شمارۀ ۱ (بهار ۱۴۰۰)، ۷۹-۹۳.
[20]Karimi-Hakkak, Recasting Persian Poetry, 167.
[21]Behnam M. Fomeshi, “‘The Female Rumi’ and Feminine Mysticism: ‘God’s Weaver’ by Parvīn Iʿtiṣāmī,” British Journal of Middle East Studies, 2021, available at https://doi.org/10.1080/13530194.2021.1971513/.
[22]عبدالحسین زرینکوب، با کاروان حله (تهران: علمی، ۱۳۷۰)، ۳۶۷.
[23]See Fomeshi, “The Female Rumi.”
[24]فومشی، ”دوک همت،“ ۸۷.