بررسی و پژوهش کتیب هها و نوشت ههای باستانی آرامی در گرجستان
هلن گیوناشویلی <Helen Giunashvili <elene.giunashvili@iliauni.edu.ge دانشآموختۀ دکتری فقهاللغه گرجی و فارسی دانشگاه تفلیس، دکتری زبانهای ایرانی قبل از اسلام دانشگاه سنپترزبورگ، دکتری فیلولوژی است و دورۀ اختصاصی زبان آرامی را نیز در دانشگاه اورشلیم و دورۀ کارآموزی را زﻳﺮ ﻧﻈﺮ استادان ﺑﺪﺭﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻗﺮﻳﺐ، ژﺍﻟﻪﺁﻣﻮﺯﮔﺎﺭ، و ﺍﺣﻤﺪ ﺗﻔﻀﻠﻰ در دانشگاه تهران و نیز در انجمن ایرانشناسی فرانسه گذرانده است. او مؤلف پنج کتاب و بیش از 30 مقاله و هماکنون استاد دانشگاه ایلیا در تفلیس و پژوهشگر انستیتو خاورشناسی این دانشگاه است.
در گرجستان، مخصوصاً در نواحی شرقی آن، زبان و خط آرامی باستان گسترش و رواج قابل ملاحظهای داشت. در منابع کتبی کلاسیک، گرجستان شرقی از قرن چهارم پیش از میلاد تا قرن چهارم میلادی با نام پادشاهی ایبریا (به یونانی ’Ιβηρία، به لاتینی Iberia، به گرجی Iveria) معروف بود و از قرن چهارم میلادی از آن با نام پادشاهی کارتلی (Kartli) ذکر شده است. کثرت و تنوع کتیبهها و نوشتههای کشفشده در گرجستان شرقی که در نتیجۀ کاوش و حفریات گستردۀ چندین سالۀ باستانشناسان به دست آمده است، نشاندهندۀ اهمیت فوقالعادهای است که برای این نوشتهها در گرجستان شرقی قائل میشدند. اغلب این نوشتهها در پایتخت ایبریا، شهر مْتْسْخِتا (Mtskheta)، و دیگر شهرها چون آرمازی (Armazi)، ﺑﮕﻴﻨﻪﺗﻰ (Bagineti) و سامتاورﺍ (Samtavro) به دست آمدهاند.
نوشتههای آرامی همچنین در نواحی مرکزی و غربی گرجستان نیز در شهرهای وانی (Vani)، دزالیسا (Dzalisa)، بوری (Bori)، زﮔﻮدری (Zghuderi)، دِﺩﺍپلیس میندوری (Mindori Dedoplis)، اوﺭﺑﻨﻴﺴﻰ (Urbnisi) و اوپلیستسیخه (Uplistsikhe) ﺑﻪ دست آمده است.[1] نوشتههای آرامی در گرجستان بر اشیای گوناگون دیده میشود: بر ستونهای سنگی (وفاتنامهﻫﺎ ، طاق نصرتﻫﺎ)، الواح مختلف، خمرهﻫﺎ، جامهای نقرهای، پرستشگاهﻫﺎ، تابوتﻫﺎﻯ سنگی و زینتآلات (انگشترها ، النگوها) و غیره. روی هم رفته، تعداد این نوشتهها بیش از صد است.[2] کتابت این نوشتهها بین قرن سوم پیش از میلاد و قرن سوم میلادی صورت گرفته است.[3]
اغلب نوشتهﻫﺎ و کتیبهﻫﺎﻯ آرامی در موزۀ ملی گرجستان نگهداری میشوند. نوشتهﻫﺎﻯ نسبتاً طویل عبارتاند از نوشتههای قرون اول و دوم میلادی روی دو ستون سنگی (طاق نصرت و وفاتنامه) در آرمازی؛ تقدیمنامهای بر النگویی طلایی و چند متن در گورستان صدراعظمﻫﺎﻯ ایبریا. متن دیگر نوشتهها کوتاه است و شامل یک یا چند واژه برای رساندن نام صاحب شیء یا مقام و عنوان او یا وزن و اندازۀ شیء و غیره است. بخش بزرگ نوشتهﻫﺎﻯ آرامی گرجستان هنوز چاپ نشدهاند. بخش جداگانهای از نوشتهها شامل متون عبری-آرامی قرون چهارم تا ششم میلادی است. به این معنی که زبان آنها آرامی است، ولی حروف آنها عبری؛ از جمله در دو کتیبۀ روی قبر و طلسم طلایی. زبان این نوشتهها لهجۀ آرامی فلسطینی دارند که یهودیﻫﺎﻯ مْتْسْخِتا به آن تکلم میکردند.[4]
پیش از گرویدن سکنه به مسیحیت در سال ٣٣٧م، در پادشاهی ایبریا زبان آرامی رواج داشت. همچنین، از قرن ﺍﻭﻝ میلادی شاهد گسترش زبان یونانی هستیم. پیش از آن و تا اوایل دورۀ مسیحیت از این دو زبان نوشتاری استفاده میشد. از قرﻥ چهارم میلادی به کار بردن كتابت باستانى آرامی در گرجستان منسوخ شد. تا جایی که به دست ما رسیده است، تاریخ کتابت اولین آثار به زبان و خط گرجی (کتیبهها و متون ادبيات دینی) از قرن پنجم میلادی آغاز ميشود، ولی به احتمال قوی پیش از ﺍﻳﻦ تاریخ نیز سنتی ادبی وجود داشت و خلاقیت شفاهی غنی بود.[5]
سرچشمۀ رواج زبان و خط آرامی باستان در گرجستان و دیگر نواحی قفقاز جنوبی را باید در دورۀ هخامنشی (قرون ششم تا چهارم پیش از میلاد) جست. در آن زمان بود که دولتمداری و فرهنگ ملی ایرانیان بنیادگذاری شد و زبان آرامی هم زبان رایج امپراتوری تلقی میشد.[6]
از ایبریا و اقوام گرجی در آثار کتبی هخامنشیان ذکری نشده است، ولی نتایج پژوهش گستردۀ باستانشناسان، زبانشناسان و واژهشناسان این احتمال را تقویت میکند که تأثیر فرهنگی ایران بر ایبریا، به منزلۀ یکی از استانهای وابسته به امپراتوری، در زمان هخامنشیان آغاز شده است. تمدن هخامنشیان نقش تعیینکنندهای در شکلگیری پادشاهیهای قفقاز جنوبی داشت و موجب بالندگی تاریخی و فرهنگی آنها شد.[7]
طبق نظر آکادمیسین ﺗﺎﻣﺲ گامقرلیدزه، سنت نوشتاری در ایبریا و ارمنستان بر ﺍﺳﺎﺱ دگرآوایی (املای ﻏﻴرﻣﺘﻌﺎﺭﻑ، heterography) بود و مثلاً پیام شفاهی گرجی با نوشتار آرامی ثبت میشد. این روش کتابت از روش دگروارهنویسی (alloglottography) رایج در امپراتوری هخامنشی پیروی میکرد، بدین معنی که پیامی به زبان پارسی باستان دیکته میشد و مترجم همزمان آن را به زبان دیگری، مثلاً عیلامی، ترجمه میکرد و مترجم مخاطب متن عیلامی را فوراً به زبان پارسی برمیگرداند. با استفاده از خط و زبان آرامی فرایند مشابهی نیز در گرجستان صورت میگرفت: مترجم پیام شفاهی گرجی را همزمان به زبان آرامی و مترجم مخاطب متن پیام را به گرجی ترجمه میکرد.[8]
در گرجستان، روش نوشتاری دگروارهنویسی در دورۀ پیش از مسیحیت موجب توسعه و پیشرفت سریع سنت ادبی به زبان مادری در دورۀ مسیحیت و ابداع الفبای گرجی شد. نوشتار و ادبیات غنی دورۀ مسیحیت در واقع ادامۀ دستاوردهای مرحلۀ دگروارهنویسی بود.[9]
در ناحیۀ کوهستانی غزبگی (Qazbegi)، بین اشیای مکشوفه جامی نقرهای با نوشتهای آرامی به دست آمده است که تاریخ کتابت آن قرن پنجم پیش از میلاد است (عکس ١). اغلب پژوهشگران نوشتۀ مذکور را نام صاحب شیء تشخیص دادهاند.[10]
اقوام گوناگون در نواحی امپراتوری عظیم هخامنشی از نوشتار آرامی استفاده میکردند و وجه مشخصۀ این نوشتهها یکنواختی آنهاست.[11] طبق نظریهای متداول، از ”آسیای مرکزی تا مصر و از قفقاز تا شمال عربستان“[12] از یک شکل و ترکیب در نوشتههای آرامی استفاده میشد.
پس از فروپاشی امپراتوری هخامنشی در قرون سوم و دوم پیش از میلاد، در نواحی مختلف ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ و جغرافیایی، از جمله در بینالنهرین و شبهجزیرۀ هندوستان و آسیای صغیر و قفقاز جنوبی، انواع کتابتهای آرامی محلی پدید آمدند. بنا به نظر جوناس كارل گرینفیلد، این مکشوفات سنت مستقر کتابت آرامی را ادامه دادهاند.[13]
بررسی مطالعات خط و ﺯﺑﺎﻥ آرامی ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ گرجستان
بنیادگذار مکتب علمی سامیشناسی در گرجستان، خاورشناس مشهور آکادمیسین گیورگی تسرتلی (١٩٠٤-١٩٧٣م)، آغازگر پژوهشی دامنهﺩﺍﺭ در زمینۀ نوشتههای آرامی در گرجستان بود. بررسی نوشتههای آرامی آرمازی و پژوهش دربارۀ آنها رویداد علمی برجستهای تلقی شده است. دو اثر راهگشای گیورگی تسرتلی در این زمینه کتیبۀ دوزبانۀ آرمازی (١٩٤١) و کتیبۀ آرمازی دوران میتریداد (ﻣﻬﺮﺩﺍﺩ) ایبری (١٩٦٢) است.[14]
کتیبۀ دوزبانه (ﻳﺎﺯﺩﻩ سطر یونانی و آرامی) وفاتنام، סערפיטΣηραπειτίς – ، دختر זיוחΖηουάχης – ، صدراعظم פרסמן (Prsmn) شاه ایبریا است. این وفاتنامه روی سنگ حکاکی شده و تاریخ کتابت آن قرن دوم میلادی است (عکس 2).[15]
ستون یادبود به مناسبت پیروزی שׁרגס (Šrgs)، صدراعظم מיהרדט (Myhrdt)، شاه ایبریا است. متن ﭼﻬﺎﺭﺩه سطری آرامی است که روی ستون حکاکی شده و تاریخ کتابت آن قرن ﺍﻭﻝ میلادی است (عکس 3).[16]
گیورگی تسرتلی در نتیجۀ تحقیق و بررسی همهجانبۀ نوشتههای مذکور از نظر علم خطوطشناسی (paleography) استنتاجات خود را دربارۀ وجود گونۀ شناختهنشدهای از خط آرامی باستان به جامعۀ علمی عرضه کرد و این ”گونۀ شناختهنشده“ را ”شاخۀ مستقل کتابت سامی“ ارزیابی کرد و با توجه به منشأ جغرافیایی نوشتهها این شاخه را ”خط آرمازی“ نامید.[17]
گیورگی تسرتلی ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﻭیژﮔﻲﻫﺎﻱ ﺯﺑﺎﻧﺸﻨﺎختی ﻭ خطشناختی نوشتار ﺁﺭﻣﺎﺯﻱ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻳﻚ طرف ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺗﻨﮕﺎﺗﻨﮓ ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ باستانی ﺁﺭﺍﻣﻰ-ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎ ﮔﺮﺍﻳﺶ ﺑﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻳﻮﻧﺎﻥ باستان ﺍﺭﺯﻳﺎﺑﻲ میکرد. از جمله ﺩﺭ نوشتار ﻛﺘﻴﺒﻪﻫﺎﻯ ﺩﻭﺯﺑﺎﻧﻪ ﻭ ﻳﻚﺯﺑﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺷﺒﺎﻫﺖ آنها ﺑﺎ نوشتار ﺍﺷﻜﺎﻧﻰ، ﭘﻬﻠﻮﻯ ﻭ ﭘﺎﻟﻤﻴﺮﻯ اشاره و تأکید میکرد که در ضمن ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻳﻮﻧﺎﻧﻲ ﻫﻢ کاملاً ﻣﺤﺴﻮﺱ ﺍﺳﺖ. برای نمونه، ﺩﺭ نوشتار ﻧﺎﻡ ﺧﺎﺹ סערפיט، ﻳﻮﻧﺎﻧﻲΣηραπειτίς ، ﺑﺮﺍى η ﻳﻮﻧﺎﻧﻲ ע آراﻣﻲ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﺑﺮﺩﻩ شده است و نام خاص ایرانی Xšēfarnūg/γ به صورت Ḥsyprnwg یونانی آمده است، در ﮐﺘﯿﺒﮥ میتریداد (ﻣﻬﺮﺩﺍﺩ) ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ mlk آرامی ﺍﺯ bzys و bzls ﻳﻮﻧﺎﻧﻲ ﻭ حتی (Caesar) ķysr لاتینی استفاده شده است.
بنا به ارزیابی گیورگی تسرتلی، زبان کتیبۀ دوزبانه در بسیاری موارد ویژگیهای دستوری خاص دارد و قواعد املایی در آن رعایت نشده است و اینها نشاندهندۀ تأثیر سابقه و آیینهای کهن محلی است؛[18] بدین معنی که سنت محلی جایگزین عنصرهای شرقی و غربی شده و در نتیجه، از لحاظ زبانی و نوشتاری ویژگی خاصی حاصل شده است. گیورگی تسرتلی بعضی اوقات ”خط آرمازی “را ”گرجی آرامی“ یا ”ایبری آرامی“ مینامید.[19]
بررسی و تحقیق در نوشتههای آرمازی نه فقط از لحاظ پژوهش نوشتار آرامی باستان مهم است، بلکه از لحاظ بررسی نکات حساس گذشته و مسائل مهم تاریخی و فرهنگی ایبریای قبل از مسیحیت و ابعاد روابط با ایران اشکانی نیز اهمیت دارد. در این نوشتهها از شاه ایبریها و بزرگان دربار با ذکر القاب و عناوین و مقام آنها نام برده شده است.
بنا به نظر گیورکی تسرتلی، ”دستخط“ و ”خطاطی“ نوشتهﻫﺎﻯ مْتْسْخِتا-آرمازی و دیگر نواحی گرجستان، مثلاً بوری در قرﻭن دوم و سوم میلادی (عکس ٤) و اوﺭﺑﻨﻴﺴﻰ در قرن دوم میلادی (عکس ٥)، همانندند و با همان ”خط آرمازی“ نوشته شدهاند. منشأ ”خط آرمازی“ نوعی خط آرامی است که در دورۀ ﻫﻠﻨﻲ (Hellenistic period) باب شد و در بینالنهرین رواج یافت.[20]
خط مشی و سنت بررسی و تحقیق در نمونههای ”خط آرمازی“ رﺍ شاگرد گیورگی تسرتلی، آکادمیسین کنستانتین تسرتلی (١٩٢١- ٢٠٠٢م) با کامیابی ادامه داد.[21] این پژوهشگر نوشتههای آرامی را که پس از فوت استاد راهنمایش در نواحی متفاوت گرجستان کشف شدند مد نظر قرار داد با ارزیابیهای نظری به بررسی و تحقیق در آنها پرداخت: یافتههای اوپلیستسیخه متعلق به قرﻭن سوم و دوم پیش از میلاد (عکس ٦) و یافتههای دﺩِﺍپلیس میندوری متعلق به قرن اول پیش از میلاد (عکسهای ٧ و ٨(. در نتیجۀ بررسی تطبیقی نمونههایی که در گرجستان و ارمنستان کشف شدهاند، کنستانتین تسرتلی چند مرحلۀ تطور خط آرامی را تعیین کرده است: 1. مرحلۀ پیش از آرمازی: نوشتۀ سوان (Sevan) در ارمنستان و اوپلیستسیخه در گرجستان؛ 2. مرحلۀ آرمازی اولیه: نوشتۀ سیسیان (Sisian) در ارمنستان و دﺩِﺍپلیس میندوری در گرجستان؛ 3. مرحلۀ آرمازی: نوشتۀ گارنی (Garni) در ارمنستان (عکس ٩)، کتیبههای آرمازی، نوشتههای بوری و دﺩِﺍپلیس میندوری متعلق به قرن ﺍﻭﻝ میلادی (عکس ١٠) و کتیبههاى زﮔﻮدری متعلق به قرﻭن دوم و سوم میلادی (عکسهای ١١ و ١٢) در گرجستان.
در نتیجۀ تحلیل تطبیقی-تاریخی خط آرمازی که اصل و منشأ آن در بینالنهرین شمالی بود، کنستانتین تسرتلی با توجه به نظریات یوسف ناوه روند شکلگیری خط آرمازی و طرحوارۀ کلی تطور این خط را عرضه کرد.
دستاوردهای چشمگیر آرامیشناسان مراکز معتبر سامیشناسی و ایرانشناسی و بررسی در زمینۀ کتیبهشناسی و خطوطشناسی آرامی باستان و تجربهای که در این رشته در گرجستان اندوخته شده است فرصت مناسبی برای اجرای برنامۀ جامع و رهیافت نظاممند تحقیق کتیبهها و نوشته های آرامی باستان گرجستان به دست میدهد.
در این فعالیت پژوهشی و برای اجرای چنین برنامهای لازم است دو مرحله در نظر گرفته شود: 1. تدوین فهرست کامل نوشتههای چاپشده و چاپنشده با اشاره به توزیع زمانی متون، به انضمام کلیشههای اصل متن و شرح مفصل و مشخصات کتابشناختی؛ 2. پژوهش نظری و تحلیلی نظاممند خطوطشناسی نوشتههای چاپشده و چاپنشده، بررسی بستگی آنها با نمونههای نوشتههای آرامی ارمنستان و تحلیل تطبیقی با نمونههای همزمان شرقی.
به این ترتیب، این پژوهش میانرشتهای برای اولینبار روند عمدۀ تحول تدریجی و تطور نوشتار آرامی باستان در خاور نزدیک و قفقاز جنوبی را در آینۀ تداخل زبانی و فرهنگی به دست خواهد داد.
[1]همۀ این نقاط جغرافیایی مکانهای مهم تاریخیاند که اشیای باستانشناختی در آنها یافت شده است. بنگرید به
Andreas Furtwängler, Iulon Gagoshidze, Henryk Löhr, and Nadine Ludwig (eds.), Iberia and Rome: The Excavations of the Palace at Dedoplis Gora and the Roman Influence in the Caucasian Kingdom of Iberia (Langenweissbach: Beier & Beran, 2008), 257-272.
[2]برای فهرست بعضی نوشتههای آرامی بنگرید به مقالۀ Iulon Gagoshidze و MedeaTsotseliaدربارۀ نوشتههای آرامی بر لوحهای کشفشده در دِدﺍپلیس میندوری در مجموعۀ مسائل تاریخ ماورای قفقاز (تفلیس، 1991)، 71-72. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ بنگرید به
Grigol Giorgadze, “The Armazian Script,” in Iberia and Rome, 252-257.
Konstantin Tsereteli , “Les Inscriptions Araméennes de Géorgie,” Semitica, 48 (Paris, 1998), 75-88.[3]
[4]سکونت گزیدن عبریان در پایتخت باستانی ایبریا از قرن اول میلادی آغاز شد. بنگرید به
Konstantin Tsereteli, “Zur Frage der semitisch-georgischen Sprachbeziehungen,” Zeitschrift
der Deutschen morgenländischen Gesellschaft. Supplement, IV (Wiesbaden, 1980), 311-313; Tamila Mgaloblishvili, Iulon Gagoshidze, “The Jewish Diaspora and Early Christianity in Georgia”, in Ancient Christianity in the Caucasus: Iberica Caucasica, ed. T. Mgaloblishvili (London and New York: Roudledge, 1998), vol. 1, 39-59.
برای بررسی نوشتههای عبری-آرامی گرجستان بنگرید به
Konstantin Tsereteli, “An Aramaic Amulet from Mtskheta,” Ancient Civilization from Scythia to Siberia: Comparative Studies in History and Archaeology, 3:2-3 (1996), 218-240; Konstantin Tsereteli, “Epitaph des Jehuda Gurk,” Georgica, 21 (1998), 74-78; Konstantin Tsereteli, “Epitaph of bar-Khazan,” in Issues of Linguistics (Tbilisi: Ivane Javakhishvili Tbilisi State Unversity Press, 1999), vol. 3, 55-61 (به زبان گرجی); Shaul Shaked, “Notes on Some Jewish “Aramaic Inscriptions from Georgia,” Jerusalem Studies in Arabic and Islam, 32 (2006), 503-510.
[5]Thamaz Gamkrelidze, Alphabetic Writing and the Old Georgian Script (Tbilisi: Tbilisi State University Press,1989), 201.
این کتاب به زبانهای گرجی و روسی منتشر شده است.
[6]نوشتههای آرامی باستان در نواحی مختلف ارمنستان کشف شدهاند: در زانگزور (Zangezur)، سوان (Sevan)، سیسیان (Sisian) ﻭ گارنی (Garni). این نوشتهها بر سنگهای مرزی، جامهای نقره ای و غیره نقش شدهاند. کتابت این نوشتهها از قرن دوم پیش از میلاد تا قرن دوم میلادی صورت گرفته است. پژوهشگر ارمنی، آناهید پریخانیان، تحقیقات متعدد و ارزندهای را به بررسی و تحلیل خصوصیات این نوشتهها اختصاص داده است. همچنین بنگرید به
Tsereteli,“Armazian Script,” Studies in Near Eastern Languages and Literatures: Memorial Volume of Karel Petráček (Praha, 1996), 557-620.
[7]George Tsereteli, “The Achaemenid State and World Civilization,” in Acta Iranica, Commémoration Cyrus, Actes du Congrés de Shiraz 1971 et autres études rédigées à l’occasion du 2500e anniversaire de la fondation de l’Empire Perse, Hommage Universel, Édition Bibliotheque Pahlavi, (Téhéran-Liège, 1974), vol. 1, 102-105.
برای ترجمۀ فارسی این مقاله بنگرید به آینده، ﺳﺎﻝ 12، ﺷﻤﺎﺭﻩهای ٧-٨ (١٣٦٥)، ٣٦٧- ٣٨٠. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ بنگرید به جمشید گیوناشویلی، آکادمیسین گیورگی تسرتلی (تفلیس: دانشگاه ایلیا، انستیتوی خاورشناسی تسرتلی، ﺍﻧﺘﺸﺎﺭﺍﺕ ﺍﻧﺠﻤﻦ ﺭﻭﺍﺑﻄ ﻋﻠﻤﻰ-
ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﻭﻫﻤﻜﺎﺭﻯ گرجستان ﻭ ﺍﻳﺮﺍﻥ، ٢٠١٤)، ٤٩-٥٩
[8]Gamkrelidze , Alphabetic Writing and the Old Georgian Script, 200.
[9]Gamkrelidze , Alphabetic Writing and the Old Georgian Script, 200.
[10]Konstantin Zereteli, “Die alte aramäische Inschrift aus Georgien,“ in Semitological and
Kartvelological Studies, ed. Grigol Giorgadze (Tbilisi, Ivane Javakhishvili Tbilisi State University, Program Logos, 2001), 385-392.
[11]Joseph Naveh, “The Development of the Aramaic Script,” Proceedings of the Israel Academy of Sciences and Humanities, 5:1 (Jerusalem, 1970), chap. 5, 21-43; Jonas Carl Greenfield, “Aramaic,” in Encyclopaedia Iranica (London and New York, 2001), vol. 2, 251-252.
[12]Jonas Carl Greenfield, “Aramaic in Achaemenian Empire,” in The Cambridge History of Iran (Cambridge: Cambridge University Press, 1985), 709.
[13]Greenfield, “Aramaic in Achaemenian Empire,” 702.
[14]Thamaz Gamkrelidze, Academician George V. Tsereteli (Tbilisi: Publishing House “Language and Culture,” 2004), 25.
این کتاب به زبانهای گرجی و انگلیسی منتشر شده است.
[15] Georgiy V. Tsereteli, Armazskaya bilingva (Tbilisi: Izdatel’stvo Akademii Nauk Gruzinskoy SSR, 1941); George Tsereteli, A Bilingual Inscription from Armazi near Mcheta in Georgia, The Bulletin of the N. Marr Institute of Language, History and Material Culture, vol. 13 (Tbilisi: The Academy of Sciences of the Georgian SSR, 1942).
کتاب اول به زبان روسی و کتاب دوم به زبانهای انگلیسی و گرجی منتشر شده است. این اثر گیورگی تسرتلی ﺗﻮﺟﻪ صاحبنظران و ﺧﺎﻭﺭشناسانی چون والتر برونو هنینگ (Walter Bruno Henning, 1908-1967)، هرولد والتر بیلی Harold Walter Bailey, 1899-1996)، هنریک ساموئل ﻧﻴﺒﺮﮒ (Henrik Samuel Nyberg, 1889-1974) و فرانتس آلتهایم (Franz Altheim, 1898-1976) را به خود جلب کرده است. همچنین بنگرید به
Georgiy Tsereteli (1904-1973): Biobibliografiya (Tbilisi: Izdatel’stvo “Metsniereba,” 1989), 38-39.
پیشگفتار این کتاب به گرجی، روسی و انگلیسی با کوشش آکادمیسین تامس گامقرلیدزه منتشر شده است. دربارۀ فهرست عمدۀ تقریظها و اظهارنظرها دربارۀ این فهرست و دربارۀ متن این کتیبه و تحقیقات مرتبط با آن بنگرید به
Konstantin G. Tsereteli, Zamechaniya k arameyskomu tekstu armazskoy bilingvy (Tbilisi: Akademiya Nauk Gruzii, Izdatel’stvo “Metsniereba,” 1992), 115-118.
این کتاب به زبانهای گرجی و روسی منتشر شده است. برای متن دیجیتال این کتیبه بنگرید به
http://armazi-uni frankfurt.de/armazibl.htm/.
[16]Georgiy V. Tsereteli, “Armazskaya nadpis’ epoxi Mitridata Iveriyskogo,” Trudy XXV mezhdunarodnogo kongressa vostokovedov, t. 1, Obshchaya chast’. Zasedanie sektsiy I-V (Moskva, 1962), 374-378.
اینﻣﻘﺎﻟﻪ به زبان روسی منتشر شده است. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ بنگرید به
Franz Altheim und Ruth Stiehl, “Die Zweite (Aramäische) Inschrift von Mchet‘a,” Forschungen und Fortschritte, 35:6 (1961), 172-178.
[17]Tsereteli, A Bilingual Inscription,57.
[18]Georgiy V. Tsereteli, “Epigraficheskie naxodki v Mtsxeta – drevney stolitse Gruzii,” Vestnik Drevney Istorii, 2:24 (Moskva-Leningrad,1948), 49-57.
این ﻣﻘﺎﻟﻪ به زبان روسی منتشر شده است.
[19]Tsereteli, A Bilingual Inscription, 51, no. 2.
[20]Tsereteli, “Armazskaya Nadpis’ Epoxi Mitridata Iveriyskogo,” 376; Joachim Oelsner, “Probleme der Entwicklung der Aramäischen Schrift in Nordmesopotamien,” in Philologia Orientalis (Tbilisi, “Metsniereba,” 1976), vol 4, 215-223; Joseph Naveh, “The North-Mesopotamian Aramaic Script-Type in the Late Parthian Period,” Israei Oriental Studies, 2 (1972), 293-304.
[21]بنگرید به
Konstantin Tsereteli, Semitological and Kartvelological Studies, ed. Grigol Giorgadze (Tbilisi: Ivane Javakhishvili Tbilisi State University, Program Logos, 2001).