دکتر جلال متینی، ایران دوستی عزیز

آشنایی من با دکتر متینی به بیش از سی سال پیش باز می­گردد: زمانی که جمعی از ایرانیان منطقۀ واشنگتن به­کوشش بیژن نامور و زنده­یاد محمود گودرزی گرد آمدند تا انتشار مجله­ای را آغاز کنند که بعدها پر نام گرفت و 18 سالی منتشر شد. من هم به واسطۀ سابقۀ آشنایی با ایشان در دورۀ انتشار هفته­نامۀ ایرانشهر، به نشست­هایی که منتهی به توافق دربارۀ انتشار آن مجله شد، دعوت شدم. بیژن نامور و محمود گودرزی قبلاً مؤسسه­ای کوچک برای حروفچینی و انتشارات به نام پیج  (Page)راه انداخته بودند تا در واقع پشتیبان مالی مجله­ای باشد که قرار بود منتشر شود. ادارۀ این مؤسسۀ کوچک بر عهدۀ محمود گودرزی بود. در طول هشت نُه ماهی که مقدمات انتشار مجله فراهم می شد، گودرزی برای کاری تمام­وقت در نشریۀ دانشگاه هاوارد در شهر واشنگتن، به آنجا رفت و قرار شد من کار تمام­وقت خود را رها کنم و به ادارۀ مؤسسۀ نوبنیاد پیج بپردازم. ظاهراً از یکی دو سال پیش­تر، امور فنی فصلنامۀ ایران­نامه، به مدیریت دکتر متینی و از انتشارات بنیاد مطالعات ایران، بر عهدۀ مؤسسۀ پیج بود. آشنایی و سپس ارادت من به دکتر جلال متینی از همان وقت که مدیریت آن مؤسسه را بر عهده گرفتم آغاز شد و خوشبختانه تا امروز هم دوام دارد. طی این سال­ها، که خود عمری به­شمار می رود، گرچه قهراً و بالطبع توفیق شاگردی مستقیم دکتر متینی را در کلاس­های دانشگاهی نداشته­ام، اما نه فقط دربارۀ تاریخ و فرهنگ و ادب ایران درس­ها از او آموختم، که در زمینه­های مختلف زندگی هم بسیار نکته­ها به من آموخت و از این رو خود را همیشه مرهون او می­دانم.

نگاهی اجمالی به کارنامه فرهنگی دکتر جلال متینی، از ایام استادی و سپس ریاست دانشگاه معتبر و مهم مشهد (فردوسی) و خدمت در فرهنگستان و سپس انتشار مجله­های معتبر ایران­نامه و ایران­شناسی در خارج از ایران نشان می­دهد که استاد در سال­های پر ثمر زندگی خویش به تنهایی به اندازۀ یک آکادمی فرهنگی فعالیت کرده است و تصریح می­کنم که در این دعوی هیچ مبالغه­ای نرفته است و استادان و دانشمندانی که در این مجموعه دربارۀ دکتر متینی و آثار او سخن خواهند راند، لابد این معنی را تأیید می­کنند. دکتر متینی علاوه بر اینکه دانشمندی بسیار متواضع است، از سه خصیصه برخوردار است که او را از لحاظ فکری و فرهنگی در میان ایرانیان متمایز از دیگران جای می­دهد: ایران­دوستی، پرکاری و انصاف.

ایران­دوستی دکتر متینی از سر اعتقادی عمیق است. هر جا که نام ایران مطرح شود، از فرهنگ و ادب جهانی آن سخن می­گوید و این کار را وظیفۀ خود می­داند. در سال­های سیاهی که بسیاری از ایرانیان حتی از افشای هویت ملی خود پرهیز داشتند، دکتر متینی نه فقط دربارۀ فرهنگ و تاریخ و ادب ایران مقالات متعدد و پر فایده و محققانه می­نوشت و منتشر می­کرد، بلکه به مراتب بیش از آنچه حتی از یک ایرانیِ فعال در امور اجتماعی و سیاسی انتظار می­رود، دربارۀ مسائل ومشکلات ایران، مخصوصاً دربارۀ لزوم دفاع از تمامیت و حاکمیت ارضی ایران عزیز، سخن می­راند و می­نوشت و منتشر می­کرد؛ و کماکان می­نویسد و منتشر می­کند و عجیب آنکه این سخنان برخی از ایرانیان را خوش نمی­آید.

خصیصۀ دیگر استاد دکتر متینی پرکاری است. شاید برای بسیاری باورکردنی نباشد که در سی­و­چند سال اخیر، دکتر متینی هر سال نه فقط حدود یک­هزار صفحه مطالب و مقالات محققانۀ مجلۀ ایران­شناسی را شخصاً و با دقتی کم­نظیر ویرایش می­کند، بلکه تصحیح مطبعی و تطبیق­های چندباره با اصل مقالات و نامه­نگاری­های اداری، تا حسابداری و پست و اشتراک و . . . را نیز یک­تنه انجام می­دهد؛ و این همه علاوه بر نوشتن دست­کم دو مقاله در هر شماره از مجله است.

انصاف علمی و اجتماعی ویژگی دیگر دکتر متینی است که به نظرم در آن دسته از آثارش که به وقایع تاریخی و اجتماعی ایران پرداخته است آشکارتر است. از آن میان می­توانم به خاطراتی که دربارۀ چگونگی حضور دکتر علی شریعتی در دانشگاه مشهد نوشت یا تحقیق و تألیفی که دربارۀ زندگی سیاسی دکتر محمد مصدق انتشار داد و زندگی اجتماعی و سیاسی سرشناس­ترین رهبر سیاسی ایران معاصر را با استناد به منابع گوناگون مانند دانه­های تسبیح به رشته کشید، اشاره کنم. مخصوصاً اهمیت کتاب اخیر، از آنجا که گرد و غبار سیاست­زدگی­های تب­آلود آن سال­ها تا اندازه­ای فرو نشسته است، هر روز بیشتر نمایان می­شود و از سوی علاقه­مندان به­تاریخ معاصر ایران مورد استقبال و استفاده روز افزون قرار می­گیرد.

به یک نکتۀ دیگر هم باید دربارۀ دکتر متینی اشاره کنم که به نظرم از نگاه کسانی که با او آشنایی عمیق ندارند پنهان مانده است و آن طنز حکمت­آمیز دکتر متینی است. اکثر کسانی که دکتر متینی را پشت میزهای خطابه در دانشگاه­ها یا کنفرانس­ها و مصاحبه­ها دیده­اند، فقط با چهره و کارهای کاملاً جدی و آکادمیک او روبه­رو می­شوند، در حالی که لابه­لای کلام دکتر متینی چه بسا طنزی نهفته باشد که دریافت آن برای همه به سرعت میسر نباشد. مثلاً چند سال پیش که بحث دربارۀ احتمال استفادۀ حکومت اسلامی از تحقیقات هسته­ای برای تولید سلاح اتمی و کشتار جمعی خیلی بالا گرفته بود، یک­بار در پاسخ به سؤال او دربارۀ خبرهای مربوط به ایران گفتم: یکی از رهبران حکومت اسلامی اعلام کرده است که دکترین ما مخالفت با کشتار جمعی است. دکتر متینی بی­درنگ فرمود: بله دانه­دانه ترجیح دارد. یعنی برای حکومت اسلامی!

یکی از خوشبختی­های من در سی­و­چند سالی که مقیم واشنگتن بوده­ام، همشهری بودن با استاد دکتر متینی و دیدارهای مرتب با او و برخورداری از محبت­های اوست. استاد از چنان سعۀ صدری برخورداراست که مرا بارها به سبب وظیفۀ کوچکی که در نشر ایران­شناسی به عهده دارم، نواخته و اظهار سپاس کرده است. اکنون که فرصتی یافته­ام و یادداشتی کوتاه دربارۀ استاد می­نویسم، دوست دارم آن را با این دعای منوچهری در حق دکتر متینی به پایان برم:

جز این دعات نگویم که رودکی گفته است

هزار سال بزی، صد هزار سال بزی!