سازمان جهانگردي ايران در دورة پهلوي (1304-1357ش)
سازمان جهانگردي ايران در دورة پهلوي (1304-1357ش)
سميه بختياري
پژوهشگر مستقل
مقدمه
واژه توريسم (Tourism)، به معناي گردشگري و سياحت، نخستينبار در اروپا در سال 1155ش/1772م به کار رفت. اين واژه به معني سفري موقتي و کوتاه با حداقل يک شب اقامت است که در آن گردشگر براي سير و سياحت به منطقهاي خارج از محل سکونت و کار خود ميرود. در اواخر قرن نوزدهم ميلادي، جهانگردي به مثابه پديدهاي نوين و صنعتي پاک با ابعاد اجتماعي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي و زيستمحيطي در جهان مطرح شد. در واقع، انقلاب صنعتي، بهبود وسايل ارتباطي و حملونقل و ارزاني آن در کنار افزايش ساعتهاي فراغت از کار منجر به افزايش تقاضا براي سفر در بين طبقة متوسط و کمدرآمد جامعه شد و اين رويکرد به صنعتي شدن جهانگردي انجاميد.[1] گردشگري که تا پيش از آن همانند کالايي نفيس فقط ويژة طبقة اشراف و شاهزادگان با انگيزة تفريح و تفرج بود، در ميان جامعه مفهوم وسيعتري يافت تا جايي که صاحبان کارخانهها و کارگاهها در اروپا ملزم شدند که مرخصي با حقوق به کارمندان و کارگران خود بدهند تا آنها بتوانند به سفر بروند.[2] کمکم سفر به ديگر شهرها جاي خود را به ديگر کشورهاي اروپا و پس از آن به کشورهاي آسيا و افريقا و امريکا داد. تا چند دهه ماجراجويي و شناخت سرزمينهاي ناشناخته با آداب و رسوم متفاوت داغترين انگيزة سفر به شمار ميرفت، اما به نظر ميرسد چنين نگرشي به تاريخچة سير و سفر و گردشگري به نوعي نسبت دادن فرايند و برآيند گردشگري و زنجيرة آن به غرب است. در حالي که آثار به جاي مانده از کالاهاي دستساز دورة باستان خبر از جابهجايي و تحرک نژاد سامي و آريايي ساکن در جنوب آسيا در مناطقي دورتر از محل زندگي خود ميدهد، کنکاش در اعماق تاريخ بشر نشان ميدهد که سير و سفر در همهجا و گويي از ازل وجود داشته است. از اين رو، گردشگري در قبضة جغرافياي هيچ قاره و کشوري قرار نميگيرد. در واقع، آغاز گردشگري مفهومي وراي مکان دارد. هر انساني در هر گوشة اين کرة خاکي اقدام به سير و سفر کرده باشد، فارغ از نژاد و طبقه، گردشگري است که با هر انگيزهاي به مکاني دورتر از محل زندگي خود سفر کرده است. با اين تعريف، ديگر فقط شاهزادگان، اشرافزادگان، تجار، سفرا و زائران از دورة باستان تا قرن يازدهم شمسي/قرن هفدهم ميلادي در دايرة مفهوم نخستين جهانگردان قرار نميگيرند، بلکه طيف وسيعي از گردشگران اعم از درويشان، کوليها، ايلات و عشاير، دورهگردان و مبلغان مذهبي جهانگرداني محسوب ميشوند که با اندک توشهاي به سير و سفر در زمين پرداختند و در مقام مصرفکننده از شهر ميزبان جا و غذا تهيه کردند.
ايران يکي از ده کانون مهم شکلگيري تمدن بشري در جهان بوده است و نخستين آثار مدنيتي که در اين سرزمين کشف شده به هزارة پنجم پيش از ميلاد مسيح تعلق دارد. اين کشور با موقعيت خاص جغرافيايي خود و برخورداري از تمدن و فرهنگي غني جاذبههاي گردشگري متنوعي دارد. از اين روي، به سبب موج فراگير جذب جهانگرد که در اوايل قرن بيستم در کشورهاي در حال توسعه راه افتاده بود، حکومت پهلوي هم به اين پديدة صنعتي نوظهور توجهي خاص مبذول داشت. هر چند به علت مناسب نبودن راهها و محورهاي ارتباطي، نداشتن تأسيسات پذيرايي و اقامتي متناسب با استانداردهاي ملي و بينالمللي و ديگر زيرساختهاي جهانگردي، جلب سياحان در اولويت سياستگذاري حکومت پهلوي حداقل تا دهة 1340 شمسي نبود. در حکومت پهلوي، ادارهها و شوراهاي بسياري براي توسعة صنعت جهانگردي در کشور تشکيل شد، ولي هيچيک به اندازة تأسيس سازمان جلب سياحان در 1342ش/1963م بر توسعة زيرساختهاي صنعت جهانگردي در کشور مؤثر نبود. در اين پژوهش، با روش تحليل تاريخي و با رويکرد توصيفي و تحليلي مبتني بر اسناد و مدارک آرشيوي و منابع دست اول داخلي و خارجي به چگونگي سير تحول سازمان جهانگردي ايران و رابطة آن با اتحاديه و سازمانهاي بينالمللي جهانگردي ميپردازم.
دربارة چگونگي تأسيس سازمان جلب سياحان و وضعيت ادارهها و شوراهاي پيش از آن برخي محققان و پژوهشگران اطلاعاتي به دست دادهاند که در اصل، بازنويسي مطالب کتاب صنعت جهانگردي در ايران و جهان است.[3] اين اثر کتابي تحقيقي اما فاقد ارجاع است که دربارة صنعت گردشگري در دورة پهلوي نوشته شده و بيشتر اطلاعات آن دربارة جهانگردي و فوايد آن در جهان است. همچنين، در سه مقالة “بررسي تأثير ساخت و تسطيح راهها و محورهاي ارتباطي اصفهان بر توسعة صنعت گردشگري دورة پهلوي،”[4] “تأسيس سازمان جهانگردي و تأثير آن بر توسعة گردشگري در دورة پهلوي دوم”[5] و “تبليغات جهانگردي ايران در دورة پهلوي”[6] نيز مختصراً به تأسيس سازمان جلب سياحان و وزارت اطلاعات و جهانگردي اشاره شده که با اين پژوهش ــ که بر اساس اسناد آرشيوي منتشرنشده و منابع داخلي و خارجي دورة پهلوي نگاشته شده ــ متفاوت است.. از اين رو، بايد گفت دربارة سير تحول سازمان جهانگردي ايران در دورة پهلوي و مناسبات آن با سازمانهاي بينالمللي جهانگردي در چارچوب پژوهشهاي تاريخي تحقيق و پژوهشي صورت نگرفته است.
سير تحول سازمان جهانگردي ايران در دورة رضاشاه
در اسناد آرشيوي، نخستين تلاشهاي حکومت پهلوي براي فراهم آوردن تسهيلات و امکانات براي گردشگران خارجي بهمنظور “حفظ شئون و حيثيت کشور در انظار بينالملل” به اولين سال تأسيس اين حکومت برميگردد. معمولاً دولت مرکزي مسافرت گردشگران خارجي را به استانداريها اطلاع ميداد و از آنها ميخواست که تسهيلات و امکانات لازم براي گردشگران فراهم کنند و “در راهنمايي و همراهي آنها براي ملاحظة ابنيه و آثار و عمارات قديمه و اشياي صنعتي از مساعدت و مواظبت خودداري ننمايند.”[7] رفتهرفته با افزايش تقاضاي سير و سياحت در جهان، آژانسهاي گردشگري اروپا و امريکا به سفارت ايران مراجعه ميکردند و خواستار اطلاعاتي در زمينة چگونگي مسافرت به ايران، فهرست مهمانخانههاي موجود و ساعات حرکت قطار ميشدند.[8] اين در حالي بود که راهها و محورهاي ارتباطي شهرهاي گردشگري کشور، که مهمترين زيرساختهاي عمراني و تأسيساتي جهانگردي به حساب ميآمدند، شوسه نبود و شهر اصفهان، يکي از قطبهاي گردشگري کشور، فقط يک مهمانخانة معتبر با نام آمريک داشت که در 1307ش/1928م ساخته شده بود.[9] همچنين، پروژة ساخت راهآهن نوپا بود و سالها زمان و تلاش براي حرکت لوکوموتيوهاي آن در سراسر کشور و شهرهاي گردشگري لازم بود.[10] با اين حال، چون جلب سياحان به کشور و آمد و رفت آنها منجر به آگاهي جهان از پيشرفتها و تحولات نوين ايران ميشد، حکومت درصدد برآمد که از کشورهاي موفق در زمينة صنعت گردشگري اطلاعاتي به دست بياورد. يکي از آن کشورها ايتاليا بود که سالانه گردشگران بسياري از آن ديدن ميکردند. در 1310ش/1931م، سفير ايران در ايتاليا بنا به درخواست ادارة اقتصاديات با مديرکل ادارة سياحت ايتاليا، گيدو روئتا (Guido Ruata)، دربارة چگونگي توسعة جهانگردي مصاحبه کرد. روئتا تبليغات در جرايد و انتشار عکس از نقاط ديدني ايتاليا در داخل و خارج کشور، شرکت در بازارهاي مکارة نقاط مهم دنيا، تشکيل مسافرتهاي گروهي براي نشان دادن نقاط زيباي ايتاليا، تأسيس مدارس خصوصي براي تربيت کارمندان هتلها، نظارت دقيق در امور مهمانخانهها و بهويژه جلوگيري از اجحاف صاحبان آنها، تسهيلات فوقالعاده در تخفيف بليط راهآهن و ورودي موزهها و آثار تاريخي، تهية نقشه و راهنماي شهرها و آثار تاريخي را از جمله اقدامات مؤثر در جلب سياح به ايتاليا بيان کرد.[11]
در فروردين 1313ش/آوريل 1934م، در تشکيلات کل نظمية مملکتي براي بررسي موضوع فراهم آوردن تسهيلاتي با هدف تشويق جهانگردان، کميتهها و جلساتي برگزار شد.[12] تشکيل اين جلسات و کميسيونها نبود يک ادارة مستقل براي تعقيب امور جهانگردي را به مسئولان وقت گوشزد کرد. در خرداد همان سال، پيش از آنکه اساسنامة ادارة امور جهانگردي در مجلس به تصويب برسد، اخباري راجع به تأسيس ادارة جلب سياحان خارجي در ايران و شرح اقداماتي که دولت شاهنشاهي در اين زمينه به عمل آورده بود در روزنامههاي آلمان، انگليس، سوريه و مصر چاپ شد.[13] اين تبليغ در نشريات کشورهاي خارجي در کنار پيوستن ايران به “قرارداد بينالمللي اتومبيلراني” در 1313ش/1934م با هدف تسهيل عبور صاحبان وسايط نقلية شخصي از يک مملکت به مملکت ديگر،[14] بيش از پيش ايران را جزو مقاصد گردشگري دنيا قرار داد. با اين حال، راهها و محورهاي مواصلاتي نامناسب ايران و خطوط راهآهن و ايستگاههاي محدود و ناقص آن همچنان ايران را از قافلة توسعة گردشگري عقب ميانداخت.
ادارة تبليغات و جلب سياحان خارجي
در پاياننامهها و گزارشهاي دولتي دورة پهلوي به “ادارة تبليغات و جلب سياحان خارجي” اشارهاي نشده است. منابع دورة مذکور متفقالقول نخستين ادارة گردشگري ايران را “ادارة امور جهانگردي” دانستهاند که در 1314ش/1935م تأسيس شد. اما اسنادي از 1313ش/1934م در دست است که نشان ميدهد محمود جم، سرپرست ادارة تبليغات و جلب سياحان از وزارت امور خارجه براي توسعة جلب سياحان و تسهيل مسافرت گردشگران به ايران درخواستهايي کرده بود.[15] به نظر ميرسد که دولت پيش از انتشار خبر تأسيس ادارة تبليغات و جلب سياحان در جرايد خارجي بلافاصله ادارهاي در وزارت داخلة کشور تحت اين نام تأسيس کرده و محمود جم، پيش از نخستوزيري، سرپرست آن بود.[16]
سند 1. ادارة تبليغات و جلب سياحان خارجي
استادوخ، سال 1313، کارتن 60، پروندة 44.
ادارة امور جهانگردي
ادارة امور جهانگردي در سال 1314ش/1935م در وزارت کشور تأسيس شد. با اينکه اين اداره انجام همة امور جهانگردي کشور را به عهده گرفته بود، فقط در حوزة چاپ کتابچههاي راهنما براي گردشگران و توزيع آنها فعاليت ميکرد.[17] لازم به ذکر است که نام اين اداره در سربرگها و نامههاي اداري همچنان ادارة تبليغات و جلب سياحان خارجي بود.[18] پس از آن، اساسنامة “کانون جهانگردي ايران” در شهريور 1314ش/سپتامبر 1935م با الگويي از اساسنامة سازمان گردشگري فرانسه و مصر،[19] به منظور فراهم آوردن زمينههاي آسايش و تسهيل مسافرت جهانگردان ايراني در خارج و جهانگردان خارجي در ايران و توجه به رفع نيازها و حمايت از آنها در ايران، تدوين شد. برخي از وظايف اين کانون عبارت بود از تهية مهمانخانهها و اماکن مناسب، گماردن راهنماها در شهرها و جادهها براي هدايت مسافران، داير کردن پستهاي تلفن مخصوص در جادههاي عمومي، چاپ نقشه و راهنماي راهها و بناهاي تاريخي شهرهاي گوناگون، پيوستن به مؤسسات جهانگردي، نصب علايم راهنمايي و رانندگي بينالمللي در جادهها و شهرها، شرکت در کنفرانسهاي بينالمللي جهانگردي، صدور تصديق رانندگي و پلاک بينالمللي براي صاحبان وسايل نقليه، فراهم کردن تسهيلات مسافرت و رفع موانع و تشريفات گمرکي و عبور از مرزها براي اعضاي اين کانون و ساير اعضاي کانونهاي عضو اتحادية بينالمللي جهانگردي در حدود مقررات مملکت.[20]
شوراي عالي جهانگردي
ادارة امور جهانگردي در 1320ش/1941م به “شوراي عالي جهانگردي” تبديل شد، اما اين شوراي عالي جهانگردي به سبب سقوط حکومت رضاشاه و وقوع جنگ جهاني دوم تا نيمة دوم دهة 1320 شمسي فعال نشد. البته جريان جهانگردي دنيا با رکودي بيسابقه مواجه شده بود و کشورهاي گردشگرفرست در بحرانهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي پس از جنگ جهاني غوطهور بودند. ايران هم در چنبرة قحطي و ناامني پس از جنگ جهاني گرفتار شده و دولت تا چند سال درگير ساماندهي دوبارة امور بود. با اين حال، جنگ جهاني دوم با همة آثار مخربي که داشت، منجر به پيشرفت وسايل و امکانات ارتباطاتي و حمل و نقل شد که پس از مدتي در افزايش و رونق تقاضا براي گردشگري نقش چشمگيري داشت.
سير تحول سازمان جهانگردي ايران در دورة محمدرضاشاه
شوراي عالي جهانگردي که در شهريور 1320ش/سپتامبر 1941م تشکيل شده بود، در 1328ش/1949م به تصويب هيئت وزيران رسيد. رياست افتخاري آن بر عهدة وزير کشور بود و اعضاي اين شورا عبارت بودند از نمايندگان وزارت کشور، رئيس ادارة گذرنامه و تابعيت و رواديد وزارت امور خارجه، رئيس ادارة کل تعليمات عاليه به نمايندگي از طرف وزارت فرهنگ، رئيس ادارة کل هواپيمايي کشور، رئيس ادارة گذرنامه و اتباع خارجة شهرباني کل کشور، مديرکل تبليغات، دبير کانون جهانگردي ايران و رئيس کل گمرک. هدف از تشکيل اين شورا تمرکز و توسعه و نظارت در امور جهانگردي و مسافرتي و تبليغات بود.[21] در شهريور 1332ش/سپتامبر 1953م، يعني کمتر از يک ماه پس از رويداد 28مرداد 1332ش/19 اوت 1953م، دبيرکل اتحادية بينالمللي سازمانهاي رسمي جهانگردي (International Union of Official Travel Organisation-IUOTO) از رئيس شوراي مذکور (وزير کشور) براي شرکت در هشتمين کنگرة بينالمللي که در شهر ليسبون پرتغال برگزار ميشد دعوت نمود. سرپرست ادارة سياسي از طرف وزير کشور در نامهاي به وزارت امور خارجه با اذعان به اينکه مدتي است جلسات شوراي عالي جهانگردي تشکيل نميشود، درخواست کرد که يکي از مأموران سفارت کبراي فرانسه در آن کنگره شرکت کند.[22]
سند 2. دعوت اتحادية بينالمللي سازمانهاي رسمي جهانگردي از رئيس شورايعالي جهانگردي
استادوخ، سال1332، کارتن 2/8، پروندة 8/87.
بر اساس محتواي اين سند، به نظر ميرسد اين شورا همچنان فعال نبوده است. نکتة ديگري که از فحواي اين سند هويداست، اشارة سرپرست به عضويت ايران در اتحادية بينالمللي سازمانهاي رسمي جهانگردي است، در حالي که بر اساس اسناد و گزارش رسمي اتحادية بينالمللي سازمانهاي جهانگردي، ايران همزمان با هفدهمين کنفرانس بينالمللي به اتحادية مذکور پيوسته است.[23]
ادارة جلب سياحان
در تيرماه 1336ش/ژوئن 1957م، ادارة جلب سياحان با هدف “جلب سياحان خارجي و معرفي ايرانيان به خارجيان” در وزارت کشور و در کنار شوراي عالي جهانگردي تشکيل شد. از جمله اقدامات اين اداره ميتوان به تشکيل کميسيون دائمي جهانگردي در شهرستانها، برنامهريزي براي چاپ راهنماي جهانگردي در شهرستانها با بودجة شهرداري، چاپ مقررات گمرکي ايران به انگليسي و فرانسه، تهية هتل درجة يک براي شرکتکنندگان مسابقة وزنهبرداري 1957م و داير ساختن باجة بانک ملي در امجديه و سالن المپيک براي سهولت تبديل ارز، درخواست مشارکت نمايندگان سازمان برنامه و ادارة املاک پهلوي در تجهيز و بازسازي مهمانخانههاي شهرستانها و قهوهخانههاي بين راه، تشويق و ترغيب ثروتمندان شهرستانها به ساخت هتل، ملزم ساختن صاحبان قهوهخانهها به رعايت بهداشت، داير کردن باجههاي بانک ملي براي تبديل ارز در يکي از هتلهاي شهرهاي جهانگردي و کاهش برخي از مقررات تشريفاتي و اداري ورود و خروج جهانگردان به کشور اشاره کرد.[24]
ادارة امور جهانگردي
در 1339ش/1960م، بار ديگر ادارة امور جهانگردي در وزارت کشور تشکيل شد. با اين حال، دامنة اختيارات و امکانات اداره مذکور همچنان محدود بود و در عمل نميتوانست به همة فعاليتهاي مرتبط با جلب سياحان رسيدگي کند.[25] در کميسيوني که وزارت امور خارجه در تيرماه 1341ش/ژوئن 1962م به منظور تشويق جهانگردي و جلب جهانگردان با حضور نمايندگان ساواک، وزارت کشور، وزارت بازرگاني، ادارة انتشارات و راديو و ادارة کل هواپيمايي کشوري تشکيل داد، دربارة اقدامات مختصر ادارة امور جهانگردي چنين آمده است: “اين اداره با وجود فقر بودجه و نداشتن پرسنل کافي قدمهاي مؤثري در زمينة درجهبندي هتلها، پايين آوردن نرخ آنها، عضويت ايران در سازمانهاي بينالمللي جهانگردي و بالاخره اقدام به بهبود راهها و نصب علائم بينالمللي برداشته.”[26] گفتني است که نتيجة کميسيون مذکور اين بود که “ما فعلاً بودجة کافي براي رفع نواقص موجود در راه توريسم نداريم و لذا بايد حتيالمقدور سعي کنيم که مأموران ما در برخورد با جهانگردان نزاکت و ادب را رعايت کرده موجبات تشويق آنان را فراهم آورند.”[27] در خرداد 1340ش/ژوئن 1961م، غلامحسين ابتهاج، دبير کانون جهانگردي ايران و نويسندة A Guide to Iran در1314ش/1935م،[28] در نامهاي به نخستوزير پيشنهاد کرد که يک واحد جهانگردي مستقل تأسيس شود که بتواند تصميمات شوراي عالي جهانگردي را از قالب طرح و ايده به مرحلة عمل برساند. او با اشاره به تشکيل جلسات متعدد و اذعان به اهميت جلب سياح، سرماية ارزي و چگونگي فراهم آوردن تسهيلات و تبليغات در آن جلسات و بينتيجه بودن طرحها به علت نبود بودجه خواستار اعتبار کافي براي اين سازمان شد.[29] علي اميني، نخستوزير نوپا که کمتر از يک ماه از تصدي صدارتش ميگذشت، راغب نبود که بودجة بيشتري از برنامة عمراني سوم (1341-1346ش/1962-1967م) به ادارة امور جهانگردي تخصيص دهد. او در حاشية نامه نوشت: “از آنجا که نميتوان اطمينان حاصل کرد که تعداد جهانگرد در اندازهاي باشد که بتوان از ممر آن درآمد ارزي قابل ملاحظهاي حاصل کرد، نميتوانيم بودجة مفصلي به آن تخصيص دهيم، اما تشکيل کميسيون مانعي ندارد.” به نظر ميرسد اين پاسخ به دست ابتهاج نرسيده باشد، زيرا او در 28 خرداد 1340ش/18ژوئن 1961م پيشنويس طرح تشکيل سازمان جهانگردي را تحت عنوان “چگونه ميتوان جهانگردان را جلب نمود؟” به شورايعالي جهانگردي عرضه کرد؛ طرحي مفصل و جامع که داراي دو قسمت مشخص بود: قسمت اول مربوط به سازمان جهانگردي و اختياراتي بود که بايد به آن اداره داده ميشد و قسمت دوم مربوط به اقداماتي بود که بايد از طرف دولت در پيشرفت اهداف سازمان صورت ميگرفت.[30]
طرح پيشنهادي ابتهاج و همة مفاد آن به تأييد شوراي عالي جهانگردي رسيد و مقرر شد ادارة جلب سياحان که کوچکترين ادارة وزارت کشور بود، از آن وزارتخانه منتزع و مانند ادارة انتشارات و راديو ضميمة نخستوزيري شده و مديرکل وزارت کشور که سالها اين اداره تحتنظر او اداره ميشد، به سرپرستي سازمان جهانگردي منصوب شود. تعداد اعضاي شوراي عالي جهانگردي از بيستوچند نفر صاحبمنصبان عاليرتبة دولت که در بيشتر جلسات غيبت داشتند به نُه نفر عضو ثابت به شرح زير تقليل يافت: 1. قائم مقام يا نائب نخستوزير، 2. معاون ثابت وزارت امور خارجه، 3. معاون ثابت وزارت کشور، 4. معاون ثابت وزارت راه، 5. مديرکل هواپيمايي کشور، 6. سرپرست انتشارات و راديو، 7. معاون شهرباني کل کشور، 8. معاون سازمان برنامه و 9. دبير کانون جهانگردي ايران.[31] ديگر اعضا در مقام مشاور ابقا شدند.
سند 3-1. تصويبنامة تأسيس سازمان جلب سياحان
کمام ملي، 18 فروردين 1342.
سند 3-2. تصويبنامة تأسيس سازمان جلب سياحان
کمام ملي، 18 فروردين 1342.
سازمان جلب سياحان
پس از گذشت سه دهه، تشکيلات نامنظم در زمينة توسعة زيرساختهاي جهانگردي و فراهم آوردن تسهيلات آن در 17فروردين 1342ش/6آوريل 1963م، سازماني با نام “سازمان جلب سياحان” تأسيس شد که هدف آن ايجاد هماهنگي و نظارت بر همة فعاليتهاي جهانگردي کشور بود. اين سازمان وابسته به نخستوزيري و داراي سرپرستي بود که سمت معاون نخستوزير را داشت. از وظايف اصلي اين سازمان ميتوان به اينها اشاره کرد: تهية برنامة جامعي به منظور تشويق جهانگردان براي مسافرت به ايران، ساخت هتلها و توقفگاهها در شهرها و مسير راهها، مشارکت و سرمايهگذاري در تأسيسات مرتبط با امور جهانگردي، اهتمام در تأسيس آموزشگاههاي راهنمايي و پذيرايي از سياحان، مراقبت در تعيين نرخ متناسب حمل و نقل و اماکن عمومي و دستمزد راهنمايان، تخصيص اعتبارات لازم براي تبليغات اساسي در راديو و تلويزيون و جرايد، تهية فيلم و کتب و نقشه، استفاده از همکاري مأموران دولت در کشورهاي خارجي و ايرانيان مقيم کشورهاي سياحتي و اتخاذ روش صحيح در پذيرايي از مسافران و جهانگردان.[32]
سازمان جلب سياحان از شورايعالي، هيئتهاي مشورتي، دبيرکل، سازمان اداري و دو نفر مشاور تشکيل ميشد. شورايعالي، مرکب از هفده نفر نمايندگان وزارت امور خارجه، وزارت اقتصاد، وزارت راه، وزارت فرهنگ، وزارت کشور، ادارة کل انتشارات و راديو، هنرهاي زيباي کشور، هواپيمايي کشوري، سازمان برنامه، شهرداري تهران، بنياد پهلوي، اتحادية مؤسسات حمل و نقل، اتحادية مهمانخانهداران، دبيرکل سازمان جلب سياحان، سرپرست سازمان جلب سياحان، شهرباني کل کشور و وزارت بهداري بود. سرپرست سازمان جلب سياحان، که رياست جلسات را به عهده داشت، معاون نخستوزير بود. شورايعالي با حضور دو سوم اعضا رسميت پيدا ميکرد و تصميمات گرفتهشده با اکثريت آرا قابل اجرا بود. پس از تصويب اساسنامة سازمان جلب سياحان، شورايعالي جهانگردي وابسته به وزارت کشور منحل و وظايف آن کلاً به سازمان جلب سياحان محول شد.
معمولاً هيئتهاي مشورتي پنج نفر از نمايندگان وزارتخانهها و مؤسسات دولتي و خصوصي بودند که از طرف سرپرست سازمان دعوت ميشدند. وظيفة اين هيئتها مطالعه و بررسي امور مرتبط با وظايف سازمان جلب سياحان و ساير اموري بود که براي طرح در شورايعالي لازم تشخيص داده ميشد. هيئتهاي مشورتي و شورايعالي يک دبيرکل داشت که به پيشنهاد سرپرست سازمان و به موجب حکم نخستوزير تعيين ميشد. دبيرکل به همة مسائلي رسيدگي ميکرد که در هيئتهاي مشورتي و شورايعالي بررسي ميشدند و ناظر حسن اجراي تصميمات گرفتهشده بود.[33] اين سازمان با تهيه و تنظيم و اجراي طرحها و برنامهريزيهاي وسيع و دامنهدار در زمينة توسعة راهها، ساخت و استانداردسازي تأسيسات و فراهم ساختن تسهيلات جهانگردي، اقدامات بسيار مؤثر و زيربنايي براي توسعة صنعت جهانگردي کشور به عمل آورد که در جذب جهانگرد به ايران تأثير بسزايي داشت و جريان جهانگردي کشور را توسعه و بهبود بخشيد. بر اساس آمار، تعداد جهانگردان خارجي از حدود 55هزار و 387 نفر در سال 1312ش/1933م به 59هزار و 895 نفر در 1331ش/1952م و 373هزار و 515 نفر در 1352ش/1973م رسيد.[34]
لايحة سازمان جلب سياحان در اسفند 1342ش/فوريه 1964م در 5 ماده به تصويب مجلس شوراي ملي رسيد.[35]
سند 4. پيشنويس لايحة تصويبشدة سازمان جلب سياحان
کمام ملي، 13 اسفند 1342.
اما در جلسات بررسي لايحه، نمايندگاني بودند که صريحاً با تأسيس آن مخالفت کردند. محمدولي قراچورلو، نمايندة تهران در مجلس شوراي ملي، با طرح تشکيل سازمان جلب سياحان و تخصيص بودجه براي آن از طريق سازمان برنامه مخالفت کرد. او معتقد بود که دولت به جاي صرف هزينه براي تأسيس يک سازمان با تابلوي عريض و طويل بهتر است که در ترميم نقاط ضعف و مناظر زنندة شهرها بکوشد، راهها را در تهران و شهرستانها تسطيح کند تا با يک بارندگي به تلي از گل و لاي بدل نشود و بر نرخ اجناس و ارزاق مردم نظارت کند. وي در ادامه گفت که در صورتي با تشکيل سازمان موافقت ميکند که آن سازمان موظف شود آمار ساليانة تعداد جهانگردان و ميزان درآمد حاصل از اين آمدورفت را نسبت به پيش از تشکيل سازمان به صورت مشخص ارائه دهد.[36]
در خبرها و گزارشهايي که مجلة بينالمللي سياحت جهان (World Travel) از سازمان جلب سياحان چاپ کرده و در مراودات بينالملل، سازمان جلب سياحان با نام سازمان ملي جهانگردي ايران (Iran National Tourist Organization-INTO) آمده است.[37] گفتني است برخي از صاحبنظران، سفيران و نمايندگان مجلس شوراي ملي و مجلس سنا به نام سازمان، “جلب سياحان،” خرده ميگرفتند. آنها واژة “جلب” به معناي توقيف و در عين حال جذب را تأييد نميکردند. محسن رئيس در دورة چهارم مجلس سنا افزون بر ابراز خشنودي از تأسيس سازمان جلب سياحان، اين عنوان را برازنده ندانست و پيشنهاد کرد که عنوان آن “سازمان ملي جهانگردي ايران” شود.[38] همچنين خاتمي در پاياننامة خود پيشنهاد داد که نام سازمان جلب سياحان به سازمان امور جهانگردي تغيير کند، چون جلب سياحان نازيبا و عربي است.[39] با اين همه، اين سازمان با همين نام، که حداقل از سه دهة قبل استفاده ميشد، تأسيس و قانون آن در بهار 1344ش/1965م در مجلس شوراي ملي و سنا تصويب شد. سازمان جلب سياحان شعبههاي نمايندگي زير را در سراسر ايران، مرزها و خارج از کشور داير کرد:
الف. شعب درجة يک: اصفهان، شيراز، تبريز، مشهد، ساري و اهواز بودند که جز اهواز، بقية شعبهها حداقل تا پايان 1348ش/1969م دائر بودند.
ب. شعب درجة دو: زاهدان، کرمان، رشت، رضائيه و بندرعباس بودند که فقط شعبة زاهدان تا پايان 1348ش/1969م فعال بود و بقية شعبهها داير نشدند.[40] گفتني است که شعبة اصفهان، شيراز، زاهدان و آبادان در سال اول تأسيس سازمان جلب سياحان داير شدند.[41] شعبة زاهدان به علت کمبود بودجه عملاً فعال نبود و از شعبة آبادان هم از سال 1344ش/1965م به بعد گزارشي به دست نيامد.
ج. نمايندگيهاي مرزي: بازرگان، خسروي، سرو، شلمچه، تايباد و ميرجاوه که تا پايان 1348ش/1969م نمايندگيهاي مرزي بازرگان، خسروي و تايباد مشغول به کار بودند.
د. نمايندگيهاي خارج از کشور: نمايندگي اروپا در لندن و پاريس و نمايندگي امريکا در نيويورک بودند.[42] در سال 1351ش/1973م، سازمان گردشگري ايران در گزارشي در مجلة سياحت جهان اعلام کرد که شش نمايندگي در شهرهاي لندن، پاريس، بيروت، نيويورک، وين و فرانکفورت تأسيس کرده و تصميم دارد دفاتر جديدي در لوسآنجلس، توکيو، سيدني و کپنهاگ داير کند.[43] کارمندان نمايندگيهاي سازمان جلب سياحان به عنوان وابستة اطلاعاتي عهدهدار امور جهانگردي و جلب سياحان بودند. مسئولان امور جهانگردي ايران در کميسارياي کشورهايي چون کانادا و نيوزيلند به عنوان مشاور جهانگردي و وابستة جهانگردي در دفترچة هيئت نمايندگان سياسي ثبت ميشدند.[44]
سند 5. سمت کارمندان سازمان جلب سياحان در خارج از کشور
استادوخ، 1346، کارتن 197، پرونده 14/13.
وزارت اطلاعات و جهانگردي
دکتر ملکمنصور اسفندياري، نمايندة سيرجان در اسفند 1342ش/مارس 1964م، ضمن اشاره به انتشار روزنامة کيهان و اطلاعات به زبانهاي انگليسي، عربي و فرانسوي و اصرار دولت به داشتن فرستندههاي قوي در سرحدات کشور، پيشنهاد کرد که سازمان جلب سياحان در وزارت اطلاعات ادغام شود تا مقولة تبليغات در داخل و خارج متمرکز باشد. نخستوزير وقت، حسنعلي منصور که کمتر از يک هفته از صدارتش ميگذشت، در پاسخ به اسفندياري گفت که در لايحة پيشنهادي ابتدا ايجاد وزارت اطلاعات و جهانگردي مطرح شد، آن هم به سبب همساني تبليغات جهانگردي با تبليغات وزارت اطلاعات، اما جزئي از تبليغات وزارت اطلاعات مربوط به موضوع جهانگردي است و وظيفة وزارت اطلاعات بيشتر تبليغات در همة امور مملکت در داخل و خارج از کشور است. اگر در ابتداي کار جهانگردي با وزارت اطلاعات ادغام ميشد، ممکن بود “در وظيفة هر دو دستگاه قصور و فتوري روي دهد.”[45] پيشنهاد اسفندياري يازده ماه پس از تصويب اساسنامة سازمان جلب سياحان در مجلس مطرح شد و بيش از يک دهه پس از آن به اجرا درآمد.
سازمان جلب سياحان در 1353ش/ 1974م با وزارت اطلاعات ادغام شد و اين وزارت با نام “وزارت اطلاعات و جهانگردي” شروع به کار کرد. قانون تأسيس وزارت اطلاعات و جهانگردي در تير 1353ش/ژوئيه 1974م به تصويب مجلس شوراي ملي و سنا رسيد. در مادة يک اين قانون، هدف از تشکيل اين وزارتخانه، آمده که به منظور نظارت و هدايت امور مربوط به وسائل ارتباطجمعي در جهت تأمين مصالح ملي، شناساندن بيشتر پيشرفتها و تحولات و تمدن کشور به جهان، اشاعه و تحکيم مباني ارزشهاي ملي در شئون سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، بالا بردن سطح دانش و بينش عمومي و آمادهسازي جامعة ايراني براي قبول مسئوليتهاي فردي و جمعي بيشتر و نيز توسعة صنعت جهانگردي، وزارت اطلاعات و جهانگردي تشکيل ميشود.[46]
امور ايرانگردي و جهانگردي در وزارت اطلاعات و جهانگردي به دست چهار شرکت سهامي به اسامي شرکت سهامي تأسيسات جهانگردي ايران، شرکت سهامي گشتهاي ايران، شرکت سهامي مرکز خانههاي ايران و شرکت سهامي سازمان مراکز جهانگردي براي ورزشهاي زمستاني اداره ميشد.[47] پس از آن، اساسنامة شوراي عالي جهانگردي در تير 1354ش/ژوئيه 1975 به تصويب مجلس شوراي ملي رسيد. اين شورا با هدف تعيين و ترسيم سياست اطلاعاتي و جهانگردي کشور و نظارت بر اجراي سياست مزبور و نحوة گردش کار مرکز خانههاي ايران، تشکيل شد.[48] در سال 1355ش/1976م، بنا به درخواست وزارت اطلاعات و جهانگردي و تصويب فرح پهلوي روز پانزدهم تيرماه روز جهانگردي ناميده شد.[49] اساسنامة سازمان مراکز جهانگردي براي ورزشهاي زمستاني و تفريحي نيز در اسفند 1355ش/فوريه 1977م در مجلس مطرح شد و در ارديبهشت 1356ش/مه 1977م به تصويب رسيد. بار ديگر اصلاحية اين اساسنامه در خرداد 1357ش/ژوئن 1978م تصويب شد.[50] پس از سقوط حکومت پهلوي، طبق مصوبة شوراي انقلاب در تاريخ 21 آبان 1358ش/12 نوامبر 1979م چهار شرکت مذکور در يکديگر ادغام شدند و “سازمان مراکز ايرانگردي و جهانگردي” فعاليت خود را آغاز کرد.
مديران سازمان جهانگردي ايران در دورة پهلوي
در دورة پهلوي، رياست اصلي ادارة جلب سياحان، شوراي عالي جهانگردي، ادارة امور جهانگردي، سازمان جلب سياحان و وزارت اطلاعات و جهانگردي بر عهدة وزير بود که معمولاً معاونش تصدي امور جلب سياحان را بر عهده داشت. به نظر ميرسد نخستين سرپرست رسمي ادارة تبليغات و جلب سياحان خارجي محمود جم بوده باشد.[51] او که در زمان تصدي ادارة مذکور وزير داخلة دولت محمدعلي فروغي بود، پس از نخستوزيري در آذر 1314ش/دسامبر 1935م، امور مربوط به جهانگردي را به معاونش همايون سياح سپرد.[52] البته بايد گفت که بر اساس اسناد، بيشتر مکاتبات صادرة ادارة تبليغات و جلب سياحان خارجي به تحشيه و توشيح محمود جم رسيده است. دربارة اينکه پس از او چه کسي عهدهدار رياست ادارة امور جهانگردي و پس از آن رياست نيابتي شوراي عالي جهانگردي شد، اطلاعاتي به دست نيامد. در اسناد اين مقطع تاريخي، يعني از آبان 1318ش/نوامبر 1939م تا آبان 1336ش/1957م، مخاطب مکاتبات بدون اشاره به ادارة امور جهانگردي يا شوراي عالي جهانگردي نخستوزير بوده است.[53] از سال 1336ش/1957م که مصادف با دورة نخستوزيري منوچهر اقبال است، اسنادي با سربرگ ادارة جلب سياحان وزارت کشور ديده ميشود.[54] با توجه به اشارة ضمني سفير رم، موسي نوري اسفندياري، به توجه خاص منوچهر اقبال به موضوع جلب جهانگردان خارجي،[55] به نظر ميرسد علت انعکاس سربرگ ادارة جلب سياحان توجه نخستوزير بوده است. به هر روي، پس از تأسيس سازمان جلب سياحان و بيرون آمدن امور جهانگردي از قالب يک ادارة کوچک و شوراي مشورتي، معاون نخستوزير سرپرست سازمان شد و از آن زمان نام سرپرست سازمان جلب سياجان مشخص است.
سند 6. سفير گل سرخ در ژاپن
استادوخ، 1344، کارتن 128، پرونده 20، قسمت 13.
سند 7. سفير گل سرخ در هند
استادوخ، 1344، کارتن 128، پرونده 20، قسمت 13.
سند 8. خبر حضور سفير گل سرخ در نيويورک
استادوخ، 1344، کارتن 128، پرونده 20، قسمت 13.
مهندس مهدي شيباني، معاون نخستوزير اسدالله علم و پس از آن حسنعلي منصور، نخستين سرپرست سازمان جلب سياحان بود. از شهريور 1343 تا دي 1349ش، قاسم رضايي با سمت معاون در دولت منصور و دو کابينة اول و دوم اميرعباس هويدا سرپرستي سازمان جلب سياحان را بر عهده داشت. تشکيلات سازمان جلب سياحان پيش از سرپرستي دکتر قاسم رضايي عبارت بود از شورايعالي که بيشتر جنبة مشورتي داشت و سه واحد امور اداري، مالي و روابط عمومي. او تشکيلات سازمان جلب سياحان را متناسب با وظايفي که سازمان عهدهدار آن بود نميدانست. از اين رو، در تشکيلات سازمان جلب سياحان تجديد نظر اساسي صورت داد و افزون بر شورايعالي، واحدهاي مديريت طرحها و بررسيها، مديريت تأسيسات، مديريت تسهيلات جهانگردي، مديريت انتشارات و تبليغات جهانگردي و مديريت اداري و مالي را ايجاد کرد.[56] در اساسنامهاي که رضايي به تصويب مجلسين رسانيد، هدف از ايجاد و تأسيس سازمان جلب سياحان افزايش درآمد ملي، تحصيل ارز خاجي، معرفي تمدن باستاني و آثار تاريخي کشور، ترويج صنايع ملي از طريق جلب سياحان خارجي و توسعة گردشگري داخلي ذکر شد.[57] يکي از جوايزي که ايران در دورة او کسب کرد، جايزة بهترين پوستر سفر و نشان جرسي (Jersey) از جانب اتحادية بينالمللي جهانگردي در سال 1345ش/1967م بود.[58] سفر ملکة جهانگردي، ملقب به سفير گل سرخ، به برخي از کشورها در فصل بهار با پيام دوستي مردم ايران، ديدار او با مردم کشورهاي جهان و معرفي ايران به منزلة يکي از مقصدهاي جهانگردي از ابداعات تبليغاتي سازمان جلب سياحان در دورة اوست.[59]
در اسناد مرتبط با عمران منطقهاي و کميتة جهانگردي بينالمللي، نام دکتر حافظ فرمانفرمائيان به عنوان قائممقام سرپرست سازمان جلب سياحان آمده است.[60] او استاد تاريخ و مطالعات اجتماعي دانشگاه تهران بود و در شرح زندگينامههايي که دربارة او نوشته شده به اين سمتش اشاره نشده است. در اسناد محرمانهاي که مستقيماً به نخستوزير ارسال شده، فرمانفرمائيان بررسي موشکافانهاي از جلسات و کميتهها و مفاد قراردادها به دست داده که بسيار خواندني است. بايد گفت که سمت قائممقام سرپرست سازمان به معناي جانشين سرپرست در اساسنامة سازمان نيز تعريف نشده است.
پس از قاسم رضايي، سيروس فرزانه در بهمن 1349ش/فوريه 1971م عهدهدار اين سمت شد و در کابينة سوم هم معاون سه وزير اطلاعات و جهانگردي، محمد سام، حميد رهنما و غلامرضا کيانپور بود. بر اساس اسناد، حداقل تا مهر 1353ش/اکتبر 1974م ميتوان با يقين گفت که سرپرست جلب سياحان سيروس فرزانه بوده است. او که از سال 1328ش/1950م در خدمت دولت بود و تجربة مسئوليت در مقام معاون فرودگاه بينالمللي مهرآباد، معاون سازمان هواپيمايي کشور و معاون وزير راه را داشت، بنا به گزارشي که ايران در مجلة سياحت جهان چاپ کرده، در سال 1348ش/1970م نامزد دريافت جايزة بهترين سرپرست سازمان گردشگري شد. در گزارش مذکور آمده: “او نقش کليدي در مديريت سازمان ملي جهانگردي ايران داشت و به همين دليل در بيستوپنجمين جشن سالگرد تأسيس اتحاديه در مهر 1350ش/اکتبر 1971م، مهمترين جايزة گردشگري بينالمللي را براي ايران کسب کرد.”[61] نکتة مهم در گزارش فوق اين است که بر اساس اسناد، قاسم رضايي تا ديماه 1349ش/ژانويه 1971م سرپرست سازمان بوده و فرزانه نميتوانسته نامزد اين سمت شود. از اين رو، به نظر ميرسد که نويسنده يا مترجم در تبديل تاريخ شمسي به ميلادي اشتباه کرده باشد. فرزانه در بهمن 1349ش/فوريه 1971م سرپرست سازمان جلب سياحان بود و زماني که جايزه را دريافت کرد، فقط هشت ماه در اين سمت کار کرده بود. گفتني است در دورة سرپرستي او غرفة جهانگردي ايران در کنگره و نمايشگاه بينالمللي جهانگردي انجمن امريکايي آژانسهاي مسافرتي آستا (Asta) با شرکت 7هزار عضو از سازمانها و مؤسسات کل جهان در 1351ش/1972م مقام دوم و در 1352ش/1973م مقام اول را کسب کرد.[62] وزير اطلاعات و جهانگردي از خرداد 1353 تا 1355ش/ژوئن 1974 تا 1976م، غلامرضا کيانپور و معاون او حسينعلي انواري بود و پس از او در آخرين ترميم کابينه هويدا، کريمپاشا بهادري تا مرداد 1356ش/اوت 1977م وزير اطلاعات و جهانگردي شد. پس از هويدا، چهار دولت تشکيل شد. در کابينة جمشيد آموزگار از 16مرداد 1356 تا 5 شهريور 1357ش/7 اوت 1977م تا 27 اوت 1978م داريوش همايون، در کابينة جعفر شريفامامي از 5 شهريور 1357 تا 14 آبان 1357ش/27 اوت 1978م تا 5 نوامبر 1978م محمدرضا عاملي تهراني که در سال 1353ش/1974م رئيس مدرسة عالي خدمات جهانگردي و اطلاعات بود، در کابينة ارتشبد ازهاري از 15 آبان 1357 تا 9 دي 1357ش/5 نوامبر 1978 تا 30 دسامبر 1978م تيمسار سپهبد ابوالحسن سعادتمند و در کابينة شاپور بختيار از 17 دي 1357 تا 22 بهمن 1357ش/7 ژانويه 1979م تا 11 فوريه 1979م، سيروس آموزگار وزير اطلاعات و جهانگردي بودند.
سازمان جهانگردي ايران و سازمانهاي بينالمللي گردشگري
اتحادية بينالمللي سازمانهاي رسمي جهانگردي در سال 1304ش/1925م تحت عنوان کنگرة بينالمللي اتحاديههاي رسمي تبليغات در شهر لاهه شکل گرفت. نام اتحاديه در سال 1306ش/1927م به کنگرة بينالمللي سازمانهاي رسمي جهانگردي و در سال 1309ش/1930م به اتحادية بينالمللي سازمانهاي رسمي تبليغات تغيير کرد و بالاخره در سال 1326ش/1947م نام اتحادية بينالمللي سازمانهاي رسمي جهانگردي را برگزيد. هدف اين اتحاديه “تشويق و توسعة آزادانة مسافرت اشخاص بر اساس منافع توسعة اقتصادي، روابط اجتماعي و فرهنگي، شرکت در حل مسائل مربوط به سياحان و انتخاب سياست واحد براي امور مربوط به مسافرت و همچنين توسعة صنعت جهانگردي براي کاهش موانع مسافرت” بود.[63] اين اتحاديه صنعت گردشگري را بهترين راه براي درک عميق ملتها از هم و حفظ صلح بين آنها و يکي از عناصر اساسي تعادل پرداختهاي بينالمللي دانست.[64] اتحادية مذکور براي نيل به اهداف خود کميسيونهاي حذف موانع سفر، توسعة گردشگري، تحقيق و سازماندهي تشکيل داد.[65] اتحادية بينالمللي سازمانهاي رسمي جهانگردي که تا به امروز به فعاليتهاي خود ادامه داده است، روح جديدي در توسعة گردشگري بينالمللي دميد. فعاليتهاي اين سازمان محدود به هيچ مرز و جغرافيايي نميشود و فراتر از موانع سياسي و ايدئولوژيک است.[66]
سند 9. اتحادية بينالمللي سازمانهاي رسمي جهانگردي
استادوخ، 1345، کارتن 75، پرونده 12/16.
در سال 1333ش/1954م، اتحادية بينالمللي سازمانهاي رسمي جهانگردي براي نخستينبار مجلة بينالمللي سياحت جهان را در ژنو به چاپ رساند که در همان سال به دست ادارة امور جهانگردي رسيد.[67] اين مجله حاوي اطلاعاتي راجع به جاذبههاي گردشگري کشورهاي عضو اتحاديه و چگونگي توسعة گردشگري و بهبود تسهيلات و تأسيسات آن بود. در اين مجله، خبر برگزاري نهمين کنفرانس و مجمع عمومي اين اتحاديه در لندن به همراه اسامي شرکتکنندگان، شامل نمايندگان 48 کشور و 26 سازمان، درج شده بود که نام کشورهاي پاکستان، اردن، هند، لبنان، ژاپن و ديگر کشورهاي آسيايي در کنار کشورهاي اروپا و امريکا به چشم ميخورد. در افتتاحية اين کنفرانس، رئيس انجمن جهانگردي بريتانيا، ارل جويت (Earl Jowitt)، به اهميت گردشگري به مثابه عامل اقتصادي و عنصر اساسي در ايجاد روابط مسالمتآميز بين ملل و مردم تأکيد کرد و دوايت آيزنهاور (Dwight Eisenhower)، رئيسجمهور وقت امريکا اهميت گردشگري و مديريت آن را به رسميت شناخت.[68] شرکت در اين کنفرانس بينالمللي دغدغة مسئولان کشورهاي عضو براي توسعة صنعت گردشگري و استفاده از مزاياي بينالمللي عضويت در اين اتحاديه را نشان ميدهد. اين در حالي است که ايران بهرغم ادعاي مسئولان حکومت به حضور در مراودات بينالملل نه فقط عضو اتحاديه نبود، بلکه برخلاف اهداف ادارة امور جهانگردي و شوراي جهانگردي در کنفرانسهاي بينالمللي شرکت نکرده بود. در 1341ش/1962م، ايران همزمان با دو کشور افريقايي داهومي (جمهوري بنين) و جمهوري مالي به 80 کشور عضو اتحادية بينالمللي سازمانهاي رسمي گردشگري پيوست.[69] اين در حالي است که اتحاديه در 1304ش/1925م تأسيس شده بود و کشورهاي ترکيه، پاکستان، ژاپن و هند از ابتداي تأسيس سازمان در آن عضو بودند و در مجمع عمومي سازمان شرکت ميکردند.
مهدي شيباني، معاون نخستوزير و سرپرست سازمان جلب سياحان؛ هوشنگ اربابي، معاون وزارت راه و رئيس ادارة کل هواپيمايي کشوري؛ فاطمه پاکروان، دبيرکل سازمان جلب سياحان؛ هوشنگ آموزگار، رئيس روابط عمومي سازمان جلب سياحان؛ فرهاد نيکوخواه، مستشار مطبوعاتي و فرهنگي ايران در ايتاليا؛ و علي فرداد، مديرکل سابق گمرک و عضو هيئت مديرة شرکت شيلات جنوب، نخستين هيئتي بودند که در سال 1342ش/1963م از جانب ايران در کنفرانس اتحادية بينالمللي سازمانهاي رسمي جهانگردي در رم شرکت کردند.[70] ايران از زمان پيوستن به اين اتحاديه تا پايان دورة پهلوي پاي ثابت همة مجمعهاي عمومي، کميسيونها، برگزاري کنفرانسها در تهران و مدرس برخي از کارگاههاي آن بود. بيستمين نشست اتحاديه بينالمللي سازمان گردشگري تحت عنوان کميسيون اقتصادي سازمان ملل متحد آسيا و اروپا(ECAFE) توسط هوشنگ آموزگار، يکي از مديران سازمان جهانگردي ملي ايران در تاريخ 11تا 26 اسفند 1342/دوم تا هفدهم مارچ 1964 در تهران برگزار شد. آموزگار به اهميت اجرايي کردن توصيههاي کنفرانس بينالمللي گردشگري اشاره کرد.[71] بايد گفت که نوزدهمين کنفرانس اين اتحاديه در رم، پايتخت ايتاليا يکي از مهمترين قطبهاي جهانگردي جهان برگزار شده بود.
لايحة قانون الحاق ايران به سازمان جهانى جهانگردى (World Tourism Organization)، شامل 45 ماده و يک ضميمة مقررات مالي که در شهر مکزيکو تنظيم شده بود، در دوم آبان 1350ش/24 اکتبر 1971م در مجلس شوراي ملي و در 20 دي 1350ش/10 ژانويه 1971 در مجلس سنا تصويب شد[72]. پس از آن، ايران در هفدهمين اجلاسية سازمان تربيتي، علمي و فرهنگي مللمتحد در پاريس که در آبان 1351ش/نوامبر 1972م برگزار شد، يکي از نخستين کشورهايي بود که به کنوانسيون حمايت از ميراث فرهنگي و طبيعي جهان پيوست.[73]
[1]سميه بختياري، “تأسيسات گردشگري استان اصفهان در دورة پهلوي (1320-1357ش)،” فصلنامة علمي تاريخ اسلام و ايران، دورة 31، شمارة 51 (پاييز 1400)، 39-72، نقل از 40.
[2]Charles Gillett, “L’augmentation croissante de la durée des loisirs et ses effets sur lindustrie touristique,” World Travel (International Union of Official Travel Organisations), 69:15 (1965), 3-6, quote on 3.
[3]بنگريد به هوشنگ فيضبخش، صنعت جهانگردي در ايران و جهان (بيجا: مدرسة عالي خدمات جهانگردي و اطلاعات، 2535).
[4]سميه بختياري، فريدون الهياري و علياکبر کجباف، “بررسي تأثير ساخت و تسطيح راهها و محورهاي ارتباطي اصفهان بر توسعة صنعت گردشگري دورة پهلوي (1304-1357ش/1979-1925م)،” فصلنامة گنجينة اسناد، دورة 26، شمارة 102 (تابستان 1395)، 6-31.
[5]رقيه جوادي، “سازمان جهانگردي و تأثير آن بر توسعة گردشگري در دورة پهلوي دوم (1320-1357ش)،” فصلنامة گنجينة اسناد، دوره 23. شمارة 1 (بهار 1392)، 40-61.
[6]سميه بختياري، “تبليغات جهانگردي ايران در دورة پهلوي (1320-1357ش)،” فصلنامة گنجينة اسناد، دورة 32، شمارة 125 (بهار 1401)، 75-51.
[7] اسنادي از صنعت جهانگردي در ايران (1357-1301ﻫ.ش)، بهکوشش ايرج محمدي (تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1380)، جلد 1، سند شمارة 2.
[8]ادارة اسناد و تاريخ ديپلماسي وزارت امور خارجه (استادوخ)، سال 1310، کارتن 38، پروندة 6/60.
[9]استادوخ، سال 1309، کارتن 33، پروندة 41/60.
[10]رضاشاه در 23 مهرماه 1306ش/16 اکتبر 1927م نخستين کلنگ ساخت راهآهن را در محل ايستگاه تهران زد. سازمان اسناد و کتابخانة ملي ايران (ساکما)، 2835/291.
[11]استادوخ، سال 1310، کارتن 38، پروندة 6/60.
[12]استادوخ، سال1313، کارتن 60، پروندة 6.
[13]استادوخ، سال1313، کارتن 60، پروندة 44.
[14]ساکما، 5382-240.
[15]استادوخ، سال1313، کارتن 60، پروندة 41.
[16]استادوخ، سال1313، کارتن 60، پروندة 44.
[17]بختياري، الهياري و کجباف، “بررسي تأثير ساخت و تسطيح راهها و محورهاي ارتباطي اصفهان بر توسعة صنعت گردشگري دورة پهلوي،” 10.
[18] اسنادي از صنعت جهانگردي در ايران، جلد 1، سند شمارة 39 تا 84.
[19]استادوخ، سال 1313، کارتن 60، پروندة 44 و 2/44.
[20] اسنادي از صنعت جهانگردي در ايران، جلد 1، سند شمارة 50.
[21] اسنادي از صنعت جهانگردي ايران، جلد 1، سند شمارة 91.
[22]استادوخ، سال1332، کارتن 2/8، پروندة 8/87.
[23]“XVllth General Assembly of the International Union of Official Travel Organisations,” World Travel (International Union of Official Travel Organisations), 56 (Dec. 1962- Fev.1963), 5-12, quote on 6.
[24] اسنادي از صنعت جهانگردي در ايران، جلد 1، سند شمارة128.
[25] اسنادي از صنعت جهانگردي ايران، جلد 2، سند شمارة 141.
[26]استادوخ، 1341، کارتن 112، پروندة 13.13.
[27]استادوخ، 1341، کارتن 112، پروندة 13.13.
[28]Gholam-Hosein Ebtehaj, A Guide to Iran (Tehran: Pharos, 1935).
[29] اسنادي از صنعت جهانگردي ايران، جلد 2، سند شمارة 2/142.
[30] اسنادي از صنعت جهانگردي ايران، جلد 2، سند شمارة 5/142.
[31] اسنادي از صنعت جهانگردي ايران، جلد 2، سند شمارة 5/142.
[32]کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شوراي اسلامي (کِمام ملي)، 18 فروردين 1342.
[33]ساکما، 54187-297.
[34]سالنامة آماري کشور 2536 شاهنشاهي (تهران: سازمان برنامه، 2537/1357ش)، 539.
[35]کمام ملي، 13 اسفند 1342.
[36]کمام ملي، 27 بهمن 1342.
[37]“Tourism in Iran (Persia),” World Travel (International Union of Official Travel Organisations), 113 (Juin/Julliet 1973), 32- 37, quote on 36.
[38]کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شوراي اسلامي (کِمام سنا)، 6 ارديبهشت 1344.
[39]صفرعلي خاتمي، “مکانيسم توريسم و وضعيت ايران در امر جهانگردي” (پاياننامة کارشناسي ارشد علوم اجتماعي دانشگاه تهران، دانشکدة ادبيات و علومانساني، 1350)، 185 و 186.
[40]جمشيد افشارطوس، “تحقيقي پيرامون طرحها، برنامهها و فعاليتهاي سازمان جلب سياحان و تأثير آنها در توسعه سياحت و جهانگردي و اقتصاد کشور” (پاياننامة کارشناسي ارشد دانشگاه تهران: دانشکده علوم اداري و مديريت بازرگاني، 1349)، 363.
[41] گزارش عمليات برنامة عمراني سوم تا پايان سال 1342 (تهران: دفتر گزارشها و بررسيها، سازمان برنامه، 1343)، 86.
[42]خاتمي، “مکانيسم توريسم و وضعيت ايران در امر جهانگردي،” 111.
[43]“Tourism in Iran (Persia),” 36.
[44]استادوخ، 1346، کارتن 197، پروندة 14/13.
[45]کمام ملي، 22 اسفند 1342.
[46]مجموعه قوانين بيستوسومين دورة قانونگذاري مجلس شوراي ملي، گردآوردة ادارة کل قوانين (تهران: چاپخانة مجلس شوراي ملي، بيتا)، جلد 12، 6102- 6107.
[47]فيضبخش، “صنعت جهانگردي در ايران و جهان،” 173.
[48]کمام ملي، 3 تير 1354.
[49]کمام سنا، 12 تير 1355.
[50]کمام ملي، 10 اسفند 1355 و 29 ارديبهشت 2536 و 30 خرداد 2537.
[51]استادوخ، 1313، کارتن 60، پروندة 41.
[52] اسنادي از صنعت جهانگردي ايران، جلد 1، سند شمارة 36.
[53] اسنادي از صنعت جهانگردي ايران، جلد 1، اسناد شمارة 85 تا 128.
[54] اسنادي از صنعت جهانگردي ايران، جلد 1، سند شمارة 128.
[55] اسنادي از صنعت جهانگردي ايران، جلد 1، سند شمارة 132.
[56] اسنادي از صنعت جهانگردي ايران، جلد 2، سند شمارة 168.
[57] اسنادي از صنعت جهانگردي ايران، جلد 2، سند شمارة 179.
[58]The IUOTO Travel Poster Competition, World Travel (International Union of Official Travel Organisations), 81 (Oct./Dec. 1967), 43.
[59]استادوخ، سال 1344، کارتن 128، پروندة 20، قسمت 13.
[60] اسنادي از صنعت جهانگردي در ايران، جلد 2، سند شمارة 174.
[61]“Tourism in Iran (Persia),” 36.
[62] اسنادي از صنعت جهانگردي ايران، جلد 3، سند شمارة 267.
[63]استادوخ، 1345، کارتن 75، پروندة 12/16.
[64]“Qu’est-ce que I’U.I.O.O.T.?” World Travel (International Union of Official Travel Organisations), 9 (Oct. 1954), 8-10, quote on 8.
[65]“IXth Conference and General Assembly London,” World Travel (International Union of Official Travel Organisations), 9 (Oct. 1954), 5-8, quote on 7.
[66]Bernard Dauphin, “Le Tourisme: Force du Xxeme Siecle Concrétisée Par L’U.I.O.O.T.,” World Travel (International Union of Official Travel Organisations), 20 (Sep./Oct. 1956), 4.
[67]استادوخ، 1333، کارتن ½، پروندة 37.
[68]“IXth Conference and General Assembly London”, 6.
[69]“XVllth General Assembly of the International Union of Official Travel Organisations,” World Travel (International Union of Official Travel Organisations), 56 (Dec./Fev. 1963), 5-12, quote on 6.
[70] اسنادي از صنعت جهانگردي ايران، جلد 2، اسناد شمارة 156 و 161.
[71]“IUOTO News,” World Travel (International Union of Official Travel Organisations), 62 (Fev. 1964), 32.
[72]مجموعه قوانين دورة قانونگذاري بيستوسومين شوراي ملي، جلد 1، 484.
[73]مجموعه قوانين دورة قانونگذاري بيستوسومين شوراي ملي، جلد 13 و 15، 6480 -6501.