مطالعات کُردشناسی در ایران: مروری بر موضوعات و رهیافتها
مسایل و مباحث سیاسی و تاریخی پیرامون ”کُردها“[1] در خاورمیانه در خلال قرن اخیر به صورت کل و مشخصاً در چند سال گذشته از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است. این جایگاه چه از حیث ژئوپولتیک و چه از بُعد علمی-دانشگاهی زمینهای برای تولید ادبیات نظری و پژوهشی وسیع دربارۀ کُردها فراهم آورده است. با این حال، علیرغم تلاشهای گوناگون برای فهم جامعه و فرهنگ کُردستان، روایتهایی گوناگون و گاه متناقض از واقعیتهای درون این فرهنگ عرضه شده که فهم آن را از جایگاه موضوعی صرفاً علمی به عرصهای برای نبرد روایتها ارتقا داده که خود بر پیچیدگی و ابهامهای مرتبط با فرهنگ و جامعه در کُردستان افزوده است. بدین ترتیب، گسترۀ تاریخ و فرهنگ کُردستان عمدتاً به مسایل سیاسی و قومی کاهش یافته است. این امر، نه تنها اهمیت مطالعات فرهنگی و اجتماعی را به حاشیه رانده، بلکه در بسیاری موارد تحقیقات علمی را نیز با نارساییهای نظری و روششناختی مواجه ساخته است.
مقالۀ حاضر تأکید دارد که فرهنگ کُردها، مانند بسیاری از فرهنگهای دیگر، علیرغم شباهتهای فرهنگی و تاریخی انکارناپذیر، از تنوع و گوناگونی چشمگیری نیز برخوردار است؛ تنوع مذکور از سویی به فرایندهای تغییر اجتماعی در درون خود جامعۀ کُردستان و از سوی دیگر به ارتباط تاریخی و فرهنگی کُردهای هر بخش با دولت و فرهنگ اقلیمی خاص آن برمیگردد. ماهیت و شیوۀ این ارتباط هر چه باشد، تأثیرات ریز و درشت تاریخی آن را بر آنچه امروزه در عرصۀ فرهنگ و سیاست در بین کُردها میگذرد نمیتوان از نظر دور داشت. بر این اساس، تحلیل مسایل کنونی کُردها نه تنها باید تنوع فرهنگی بین آنها را در نظر داشته باشد، بلکه باید تبادل فرهنگی کُردها و فرهنگهای اقلیمی را نیز در نظر بگیرد. مطالعۀ کنونی تأثیرات هر دو عامل تغییرات درونزاد جامعۀ کُردستان و پیامدهای تبادلات فرهنگی جامعۀ کُرد با فرهنگها و دولتهای اقلیمی را به تصویر کشیده است.
این مقاله در نظر دارد با اهدافی چند بر کُردستان ایران متمرکز شود. نخست، گزارشی نسبتاً جامع از وضعیت مطالعات کُردشناختی در ایران از حیث موضوع، دامنه و نیز مشارکت نویسندگان کُردزبان و غیرکُردزبان به دست میدهد.[2] دوم، با بررسی منابع و نویسندگانی که در این زمینه قلمفرسایی کردهاند، تنوع موضوعی، رویکردهای نظری، رهیافتهای روششناختی و تا حد امکان گفتمانهای حاکم بر مطالعات کُردشناختی را در ایران مشخص میسازد. سوم، مقالۀ حاضر میتواند زمینهای هر چند محدود از حیث منبعشناسی برای محققان و علاقهمندان به مطالعات کُردشناسی در ایران به دست دهد. چهارم و در نهایت، از آنجا که مطالعات ایرانشناختی بدون مطالعۀ ملل و فرهنگهای حاضر در جغرافیای آن ناممکن است، مقالۀ حاضر میتواند سهمی هر چند اندک در پربارشدن مطالعات ایرانشناسی داشته باشد.
در این مقاله استدلال میشود که هر چند مطالعات کُردشناسی محصول تلاشهای محققان و نویسندگان متعددی است که هر یک به شیوهای در فهم جامعه و فرهنگ کُردها نقش داشتهاند، اما این تلاشها همزمان موجب برساخت روایتها و تصویرسازیهای خاصی از آن نیز شدهاند. بدین ترتیب، از دریچۀ هر یک از مطالعات یا نویسندگان میتوان به تصویری متمایز از کُرد یا کُردستان دست یافت. به عبارت دیگر، مطالعات کُردشناختی نه تنها با واقعیتهای فرهنگی و سیاسی، بلکه با بازنماییهای چندگانه و گاه متناقض از آن نیز گره خورده است. کُرد و کُردستان در هر کدام از این گفتمانها یا نوشتهها در اشکال و سطوحی متفاوت رسمیت مییابند. هر کدام از آنها بنا به خصلت گفتمان عناصری خاص را برجستهتر و عناصری را مکتوم میسازند. از این رو، شیوۀ بازنمایی سوژۀ مورد نظر -در اینجا کُرد و کُردستان- را تعیین میکند. بر این اساس، پرسشهایی از این دست قابل طرحاند: مطالعات کُردشناسی در ایران در چارچوب چه گفتمانهایی صورت گرفتهاند؟ گفتمان حاکم یا گفتمانهای رقیب در این زمینه کداماند؟ حدود و ثغور جغرافیای سرزمینی و نظری در مطالعات کُردشناسی در ایران کجاست؟ مطالعات کُردشناسی در ایران عمدتاً بر چه نواحی یا وقایعی متمرکزند؟ در میان خود کُردها در ایران چه نوع گفتمان یا گفتمانهایی بر مطالعات کُردشناسی غلبه دارند؟ در نهایت، کدام جریانات اجتماعی و سیاسی در شکلگیری و تداوم مطالعات کُردشناسی در ایران نقش داشتهاند؟ قطعاً پاسخ دادن به این پرسشها به تنهایی در توان این مقاله نیست، بلکه هدف اصلی مرور مطالعات و تا حد امکان طرح مسئله است. نویسندگان تأکید دارند که این مطالعه یک بررسی تحلیل گفتمانی، گفتمانشناسی سیاسی یا حتی نقد و بررسی آثار منتشرشده در مطالعات کُردی نیست، بلکه بیش از هر چیز ارائۀ نمایی کلی از مطالعات کُردشناختی در کُردستان ایران است که در صورت نیاز گاه به تم اصلی برخی از این مطالعات اشارهای اجمالی شده و در چارچوب چنین نمایی گریزهایی محتاطانه به گفتمانهای حاکم و جهتگیریهای آنها نیز زده است.[3]
دورۀ زمانی بررسی این مقاله از قرن نوزدهم تاکنون را شامل میشود. این مهم مستلزم بذل توجه به آثاری است که از سوی نویسندگان کُرد و غیرکُرد داخل و خارج ایران با هر نوع گرایش فکری نوشته شدهاند. همچنین، ناگزیر از مرور آثاری است که به خامۀ نویسندگان غربی نوشته شده و در ایران یا خارج از ایران به زبان کُردی یا فارسی ترجمه شدهاند. حتی گاه به مطالعاتی اشاره شده است که نویسندگان کُرد و غیرکُرد ایران به زبان انگلیسی نوشته و به فارسی یا کُردی ترجمه شدهاند.[4] منابع مورد استفاده در این مقاله طیف گستردهای را در بر میگیرد، از مطالعات منتشرشده به صورت کتاب، پژوهشهای صورت گرفته از سوی برخی سازمانهای دولتی، پژوهشهای دانشگاهی در قالب پایاننامه و رسالههای کارشناسی ارشد و دکتری، مقالات منتشرشده در مجلات محلی و سراسری کُردستان ایران پیرامون کُردها و کُردستان و نهایتاً پژوهشهایی که برخی محققان بومی بنا بر علایق و گرایشهای فکری به صورت شخصی انجام دادهاند. در پایان باید به این نکته بسیار مهم اشاره کرد که مطالعۀ حاضر صرفاً به آثار نویسندگان به اصطلاح سرشناس نمیپردازد، بلکه مطالعاتی را نیز در بر میگیرد که نویسندگان کمتر شناختهشده، بهویژه نسل جدید محققان کُردشناس در ایران، انجام دادهاند. نویسندگان مقاله بر این باورند که اهمیت و اتصال نظری و عملی عمیق این دست از مطالعات را در فضای فرهنگی و اجتماعی کُردستان ایران نمیتوان نادیده گرفت. در ادامه، ضمن نگاهی اجمالی به مطالعات کُردشناسی، بر مطالعات کُردشناسی در ایران تمرکز خواهد شد.
زمینۀ عمومی مطالعات کُردشناسی
مطالعات موجود در مورد کُردها و کُردستان در کشورهای مختلف و به زبانهای گوناگون از تنوع بسیاری برخوردار است. به این تنوع میتوان از چند زاویه نگریست. نخست، به لحاظ جغرافیای مورد مطالعۀ کُردستان (کشورهای ترکیه، ایران، سوریه و عراق،)؛ دوم، از حیث موضوع مورد مطالعه در کُردستان (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی)؛ و سوم، از بعد هستیشناختی مطالعات کُردی یعنی اینکه چه کسی در مورد چه جایی/ چه چیزی/ چه کسی و چگونه مینویسد؟ به عبارت دیگر اینکه نویسندگان غیرکُرد ساکن ایران (کُرد، فارس، ترک، عرب و غیره) یا نویسندگان غربی چه چیزی دربارۀ کُردها و با چه رویکردی مینویسند.
مطالعات قابل توجهی از سوی نویسندگان و محققان کُردزبان و غیرکُردزبان -برای مثال محققان غربی، ترک، فارس و عرب- دربارۀ کُردها بهطور کلی و کُردهای ساکن در هر یک از کشورهای ایران، ترکیه، سوریه و عراق بهطور خاص صورت گرفته است. یکی از بهترین آثار مروری را در اینباره برویینسن فراهم آورده است.[5] او در مقالهای با عنوان ”مطالعات کُردی در اروپای غربی و مرکزی“ به تفصیل مطالعاتی را که محققان، دیپلماتها و مؤسسات پژوهشی اروپایی دربارۀ کُردها انجام دادهاند آورده است. از دید وی، بسیاری از مطالعات مربوط به کُردها حاصل حضور سیاسی و نظامی دیپلماتها یا سفرای کشورهای اروپایی و روسیه همچون نیکیتین،[6] ادمونز،[7] مینورسکی،[8] ریچ،[9] نوئل،[10] در مناطق مختلف کُردستان بوده است.[11] با این حال، قبل از برویینسن چند نفر از نویسندگان کُرد کتابی با عنوان مقدمهای بر کُردشناسی در اروپا به چاپ رساندند که جریان مطالعات کُردشناختی را در آن ترسیم کردهاند.[12] از این نگاه، برخی دیگر از مطالعات کُردشناختی نیز محصول مطالعات میدانی یا غیرمیدانی محققان دانشگاهی همچون برویینسن،[13] گونتر،[14] بلاو،[15] مان،[16] رندال،[17] بارث،[18] ایگلتون،[19] چالیاند،[20] کوچرا،[21] کینگ ([22])، ناتالی،[23] و مکداوال[24] است که اغلب به صورت کتاب منتشر شدهاند. به علاوه، شماری نیز به قلم محققان کُرد، اعم از کُردهای ایران و کُردهای سایر کشورهای منظقه و کُردهای ساکن در غرب، به نگارش درآمدهاند که از آن جمله میتوان به بدلیسی،[25] قاسملو،[26] ولی،[27] یاسمی،[28] نوریپاشا،[29] توحدی،[30] بوزارسلان،[31] مدنی،[32] سردشتی،[33] محمدپور،[34] وریا قانع،[35] شیخالاسلامی،[36] گادانی،[37] حسنپور،[38] یلدز،[39] ایزدی،[40] بابان،[41] کابان،[42] خیاطی،[43] کعبی،[44] کندال،[45] وانلی،[46] کریمی،[47] برزویی،[48] اوجالان،[49] الیاسی،[50] متین،[51] خدیو،[52] نهبهز،[53] ابریشمی،[54] قادری،[55] امینپور،[56] و ولدبیگی[57] اشاره کرد.
مواردی را هم میتوان یافت که حاصل تحقیقات نویسندگان غیرکُرد در ایران، ترکیه یا عراق بوده است. برای مثال، میتوان از شمیم همدانی،[58] انتصار،[59] اوزغلو،[60] جبار،[61] گونَز،[62] احمدی،[63] کوهیکمالی،[64] جلاییپور،[65] و محمودی[66] نام برد. بسته به اینکه این مطالعات را چه کسانی صورت داده باشند، نوع رویکرد به کُردها و جهتگیری آنها در قبال مسایل کُردستان، شیوۀ بازنمایی و تمرکز مطالعۀ آنها تفاوت دارد. این مطالعات از حیث موضوع طیف گستردهای را از تاریخ و سیاست تا زبان و ادبیات، زندگی و ناسیونالیسم در غربت را پوشش میدهد. در این میان، کُردستان ایران در برخی از این مطالعات یا اصولاً مورد توجه نبوده است، برای مثال در مطالعۀ ادمونز و رندال، یا برخی پژوهشگران بخشی از کار خود را به کُردستان ایران اختصاص دادهاند، برای نمونه کینان[67] یا مکداوال، یا مشخصاً به کُردهای ایران پرداختهاند، نظیر ولی و کوهی کمالی و سردشتی.
مطالعات مربوط به کُردستان ایران را میتوان با عطف به موقعیت جغرافیایی نویسندگان نیز دستهبندی کرد. برای نمونه، نویسندگان و صاحبنظرانی چون قاسملو، ولی، خیاطی، الیاسی، متین، خدیو و مدنی از کُردستان ایران برخاستهاند. با این حال، همۀ آنان لزوماً بر این بخش از کُردستان متمرکز نشدهاند. برای نمونه، قاسملو با رویکرد مارکسیستی کلاسیک بر کلیت کُردستان، متین با رویکرد چپ جدید بر کُردستان سوریه و ترکیه، و عباس ولی در مطالعات اخیر خود بیشتر بر کُردستان ایران متمرکز شدهاند. از بُعد موضوعی میتوان مطالعات مربوط به کُردستان ایران را به نوعی مشخصتر تقسیمبندی کرد. برای مثال، در آرشیو مطالعات کُردشناسیِ کُردستان ایران منابع بسیار ارزشمندی در حوزههای تاریخی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، زبان و فرهنگنویسی، موسیقی، اتو/بیوگرافی، آرشیونگاری، رمان و ادبیات، مطالعات جمعیتی و مونوگرافی وجود دارد. در این مقاله نیز عمدتاً به این نوع تقسیمبندی توجه شده است. شیوۀ دیگر تقسیمبندی، معیار گفتمانشناسی مطالعات کُردی است. برای مثال، مطالعاتی که در چارچوب گفتمان ناسیونالیسم کُردی یا گفتمان ناسیونالیسم فارسی-ایرانی صورت گرفتهاند.[68] علیرغم تمرکز این مقاله بر گونهشناسی موضوعی، اشاراتی به حوزۀ گفتمانشناسی نیز خواهد شد. نهایتاً اینکه مطالعات کُردشناسی را در ایران میتوان به لحاظ بستر جغرافیایی و موضوع مطالعه نیز دستهبندی کرد. یعنی کُردها در مطالعات خود کدام حوزههای جغرافیایی را به مثابه کُردستان مد نظر داشتهاند و غیرکُردها چطور؟ در ادامۀ مقاله تلاش خواهد شد هر یک از موضوعات فوق بررسی شوند.
مطالعات تاریخی/ سیاسی کُردشناختی
مطالعات تاریخی و سیاسی کُردستان از هم غیر قابل تفکیکاند، زیرا بخش اعظم آنچه به عنوان تاریخ کُردستان تا به حال نگاشته شده تا حد زیادی تحولات و رخدادهای سیاسی و از جمله مبارزات کُردها و فراز و نشیبهای آن را در برگرفته است. در حقیقت، مباحث تاریخی-سیاسی در کُردستان چنان بر فضای مطالعات کُردشناسی غلبه دارد که مطالعات تاریخ اجتماعی را به حاشیه رانده است. در این باره میتوان شرفنامه، اثر شرفخان بدلیسی،[69] را اولین اثر مدونی دانست که به تشریح تاریخ کُردها بر اساس روایات اسطورهای و تاریخی موجود میپردازد. این کتاب که در قرن شانزدهم میلادی نوشته شده، علاوه بر ذکر روایات اسطورهای موجود دربارۀ ریشۀ کُردها، تماماً به ثبت اسامی ایلات و طوایف بزرگ و کوچک کُرد ساکن در امپراتوری عثمانی و صفوی اختصاص دارد، به گونهای که میتوان آن را تاریخ حکومتهای محلی کُردستان و رخدادهای چندین قرن آنها دانست. بدلیسی رخدادهای سیاسی و نظامی و در مواردی اندک نیز زندگی اجتماعی کُردها را با دقت تمام ذکر کرده است. شرفنامه نخستین اثری است که به شکل مدون اقدام به نوعی هویتسازی اجتماعی، سیاسی و جغرافیایی برای کُردها کرده است.
از میان دیگر آثار پیشگام میتوان به حدیقۀ ناصریه و مرآت الظفر و عشایر و ایلات و طوایف کُرد،[70] تحفۀ ناصریه،[71] زبده التواریخ سنندجی،[72] لب التواریخ،[73] حدیقۀ اماناللهی،[74] سیر الاکراد،[75] تاریخ سلاطین اورامان،[76] و تاریخ اردلان[77] اشاره کرد. برای نمونه، حدیقۀ ناصریه و مرآت الظفر علاوه بر اینکه به ذکر جغرافیای طبیعی کُردستان میپردازد، تاریخچۀ حاکمان اردلان و نیز حاکمان غیرمحلی این منطقه را در قرن دوازدهم هجری قمری بیان میکند. کتاب لب التواریخ نیز، که در سال 1249ق نگاشته شده، رویدادهای سیاسی حاکمان اردلان را به خوبی گزارش کرده است.
در قرن نوزدهم نوشتههای دیگری دربارۀ کُردستان پا به عرصۀ وجود نهادند که از آن میان میتوان به سفرنامۀ ریچ در سال 1820م اشاره کرد که در آن از مناطق کردنشین امپراتوری عثمانی و بخشهایی از کُردستان امپراتوری صفوی دیدن کرده است.[78] ریچ در این سفرنامه وقایع سیاسی و اجتماعی شهر سلیمانیه و مناطق پیرامون آن و نیز کُردستان ایران را با تأکید بر سنندج روایت میکند. نوشتههایی از این دست به تدریج شکل جامعتری به خود گرفتند. شکل بسیار مدون آن را میتوان در آثار واسیلی نیکیتین مشاهده کرد که مدتی در مقام دیپلمات روسیه در ارومیه ساکن بود و در کتاب خود به نام کُرد و کُردستان به بررسی جامعهشناختی کُردستان و کُردها و از جمله کُردهای ایران پرداخته است.[79]
کتاب زبدۀ تاریخ کُردستان اثر امین زکی بگ، نویسندۀ کُرد و صاحبمنصب در دوران امپراتوری عثمانی و رژیم تازهتأسیس عراق، از جمله آثار جامعی است که دربارۀ تاریخ کُردها نوشته شده است.[80] او با جستجو در آرشیو اسناد موجود در دربار و کتابخانههای عثمانی درصدد واکاوی خاستگاههای تاریخی کُردها بود. بر همین اساس، هدف خود را بررسی ریشههای اسطورهای و تاریخی مکتوب کُردها و ویژگیهای فرهنگی آنها قرار داد. این کتاب، که به زبان فارسی نیز ترجمه شده، جزو آثار مرجع در ایران و از این رو حائز اهمیت است. کُرد و پیوستگی نژادی، اثر رشید یاسمی، از جمله آثار مهم دیگری است که در ایران دورۀ پهلوی اول نوشته شده است.[81] این اثر مشخصاً به موضوع کُردها با محور قرار دادن پیشینۀ نژادی آنها اختصاص دارد. گویا این اثر به تدبیر رژیم پهلوی برای مقابله با کتاب زکی بگ نوشته شده است. یاسمی در درون گفتمان عموماً ایرانگرا-فارسگرای آن دوره سعی داشت نه تنها پیشینۀ نژادی کُردها را با تکیه بر اسناد و منابع به اثبات برساند، بلکه شبهات ناشی از مبارزات کُردها را نیز برطرف سازد.[82]
در قرن بیستم، مطالعات تاریخی-سیاسی دربارۀ کُردها شتابی فزاینده گرفت که بیشتر آنها به نوعی به کُردستان ایران نیز پرداختهاند. بیشتر این آثار را نویسندگان غربی نوشتهاند که سپس به زبان فارسی درآمدهاند و از آن جمله میتوان به آثار کینان، کوچرا،[83] نیکیتین،[84] مکداوال،[85] کینان،[86] و ایگلتون[87] اشاره کرد.[88] آثار مذکور به زبانهای کُردی و فارسی ترجمه شدهاند. از همین رو، علیرغم اینکه نویسندگان غربی آنها را نوشتهاند، میتوانند چونان منابعی ارزشمند برای بازخوانی تاریخ و سیاست کُردها -از جمله کُردهای ایران- مد نظر قرار گیرند. جز اثر نیکیتین -که جامعهشناختی/ مردمشناختیتر به نظر میرسد- دیگر مطالعات بیشتر تمرکز خود را بر رخدادهای سیاسی قبل از انقلاب اسلامی ایران قرار دادهاند و به ندرت میتوان وقایع دوران پس از انقلاب در کُردستان و سیاستهای دولت را در آن منطقه یافت. محور عمدۀ این دست از مطالعات بررسی جنبشهای اسماعیل آقا سمکو (1910-1929م) و پس از آن، بهویژه تشکیل جمهوری مهاباد در سال 1946م، است. ایگلتون یکی از جامعترین آثار را در خصوص جمهوری کُردستان به نگارش درآورده است. کوچرا نیز به تفصیل به جنبش سمکو و جمهوری مهاباد پرداخته است. در اکثر آثار ترجمهشده در خصوص کُردستان ایران بُعد وقایعنگاری رخدادها بسیار برجسته بوده و سیمای روشنی از وقایع آن دوره در کُردستان ایران عرضه شده است. بازنمایی وقایع کُردستان ایران در این آثار تا حدودی منطق و رهیافت مشابهی را دنبال میکند. این آثار هم به ابعاد سنتی و عشیرهای جنبشهای کُردستان پرداختهاند و هم حمایت یا مداخلات نیروهای خارجی و از جمله حمایت شوروی از جمهوری کُردستان را به تصویر کشیدهاند که خود بر دگردیسی تفکرات ناسیونالیستی و هویتطلبانه در کُردستان ایران سایه افکنده بود. در این میان، کتاب تاریخ معاصر کُرد، اثر مکداوال، علاوه بر وقایع کُردستان موکریان[89] به رخدادهای سیاسی و نظامی در بخشهایی دیگری از کُردستان ایران مانند کرمانشاه نیز پرداخته است. این همان چیزی است که در دیگر منابع غربیان به ندرت مشاهده میشود. تأکید آثار فوق بر جنبشهای کُردی قبل از 1357ش/1979م از سویی و خوانش فراز و فرودهای جنبش کُردی در سایر بخشهای کُردستان، یعنی در عراق و ترکیه، از سویی دیگر احتمالاً از جمله دلایل چاپ مکرر این آثار در ایران است.[90]
علاوه بر آثار نویسندگان غربی در خصوص تاریخ و سیاست کُردها و کُردستان ایران، برخی آثار را نیز کُردها و غیرکُردهای داخل و خارج از ایران نوشتهاند. این آثار به وقایع سیاسی و نظامی کُردستان قبل از انقلاب اسلامی و در مواردی پس از آن میپردازند. از آن جمله میتوان به آثار نویسندگان غیرکُرد همچون زربخت،[91] جلاییپور،[92] ارفع،[93] رامتین،[94] احمدی،[95] بیات،[96] رزمآرا،[97] و فیروزی[98] اشاره کرد.
برخی از این نویسندگان، جنبشهای سیاسی و نظامی کُردها و اندیشههای مؤثر بر آنها را نقد و بررسی کردهاند. برای نمونه، احمدی در بخشی از کتاب قومیت و قومیتگرایی در ایران مسایل قرن اخیر کُردستان و تفکرات و داعیههای ناسیونالیستی توأم با آنها را در ایران شرح داده است. او وقایع مذکور و تفکرات حامی آنها را از سویی حاصل فعالیت نخبگان -و نه عامۀ مردم- و از سوی دیگر تأثیر نیروهای خارجی دانسته است. بدین ترتیب، وجود قومیتگرایی را در ایران و به تبع آن کُردستان نفی میکند. جلاییپور نیز در کتاب فراز و فرودهای جنبش کُردی با بررسی تحولات جنبشهای سیاسی در کُردستان، ضمن تلاش برای نقد ناسیونالیسم قومی بر تقویت ناسیونالیسم مدنی در ایران تأکید دارد.[99] در مقابل، بیات در مقالۀ ”حق و ناحق مسائل قومی در ایران،“ ضمن تشریح اصول مطالباتی که با نام مطالبات قومی در ایران مطرح شده، تلاش کرده است آن بُعدی را که بیشتر رنگ و بوی قومی دارد(زبان) را از سایر ابعاد (خواستههای توسعه، برابری و رفع تبعیض) تفکیک کند و با تأکید بر پیشینۀ تاریخی کُردها در ایران، ماهیت متفاوت اوضاع آنان در ایران را در مقایسه با موجودیتشان در ترکیه و عراق روشن سازد راهحلهای ممکن برای رویارویی با آن را تشریح کند. در جریان چنین تبیینی، بیات رویکردی را به نقد میکشد که در آن بر سلطۀ تاریخی فارسها و ناروا بودن سلطۀ زبانی آنها بر کل اقوام ایران اشاره دارد.
شایان ذکر است که مطالعات مرتبط با کُردهای ایران وجهی بینالمللی نیز دارد.[100] برای مثال، بیات در کتاب شورش کُردهای ترکیه و تأثیر آن بر روابط خارجی ایران، 1307-1311مبارزات کُردهای ترکیه و تأثیر آن را بر سیاست خارجی ایران به تصویر کشیده است. او در کتاب مذکور سیاست خارجی دولتهای ایران و ترکیه در قبال یکدیگر را با توجه به متغیر کُردها و مبارزات آنها در ترکیه بررسی میکند و نتیجه میگیرد که پس از جنگ اول جهانی و به دنبال شورش آرارات، اختلاف ایران و ترکیه بر سر خطوط مرزی همچنان ادامه یافت و دولت ترکیه برای اولینبار دیگر نتوانست از نیروی کُردها برای تعارض با ایران استفاده کند. در مقابل، ایران برای نخستینبار سیاست حمایت ضمنی از شورشیان کُرد ترکیه را اتخاذ کرد. آثار رزمآرا و رامتین نیز از شماری وقایع نظیر غلبۀ ارتش رضاخان بر تحرکات سیاسی و نظامی مناطق کُردنشین یاد کردهاند.
در همین زمینه، کوهی کمالی نیز در اثر خود تحت عنوان توسعۀ سیاسی در کُردستان ایران وقایع قیام سمکو، جمهوری 1946 مهاباد و وقایع پس از انقلاب را بازنگری و بررسی میکند.[101] به نظر او، قیام سمکو به لحاظ عملکرد ماهیتی غارتگرانه و عشیرهای داشت، اما متأثر از شرایط اجتماعی و سیاسی جنبشهای منطقه رنگ و بویی ناسیونالیستی نیز پیدا کرد. کوهی کمالی جمهوری مهاباد را علیرغم تمامی کاستیهای آن نخستین جنبش ناسیونالیست مدرن کُردی و دستاوردی مهم برای رشد و توسعۀ جنبش استقلالطلبانۀ کُردها در کشورهای ترکیه و عراق میداند. از دید او، جمهوری مهاباد تصویری تاریخی از کُردها را در قالب ملتی واحد پیشِ رو گذاشت.
کُردهای داخل و خارج ایران نیز آثار قابلتوجهی در حوزۀ سیاست و و تاریخ کُردستان ایران به زبانهای انگلیسی، کُردی و فارسی به رشته تحریر درآوردهاند. برای نمونه، از میان این نویسندگان میتوان به ولی، مدنی، یاسمی، سردشتی، برزویی، داوودی،[102] ابریشمی، محمدپور،[103] خوشحالی،[104] سیف قاضی،[105] و قانعی فرد[106] اشاره کرد. نوشتههای ولی، که به زبان انگلیسی تدوین و در مواردی اندک به زبانهای کُردی و فارسی ترجمه شدهاند، از اثرگذارترین و جدیترین آثار به شمار میروند. کتاب کُردها و دولت در ایران به بررسی مکانیزم ساخت هویت کُردی در قرن بیستم در ایران اختصاص دارد.[107] او در این کتاب شرایط بعد از انقلاب مشروطه و بهویژه زمان روی کار آمدن رضاخان و نحوۀ تعامل وی با کُردها در کُردستان را بررسی و خاطرنشان کرده است که این تعامل مبتنی بر مکانیزم ”دیگریسازی“ برای تثبیت جایگاه ”خودِ“ فارسی و تثبیت حاکمیت دولت-ملت جدید بوده است. این مطالعه به نوعی در امتداد مطالعۀ پیشین او با عنوان ”کُردها و دیگریهایشان“ است که در آن به ساخت هویتهای تکهپاره در مناطق مختلف کُردستان و سیاستهای مجزا و متفاوت دولتها با کُردها پرداخته بود.[108] از ویژگیهای برجستۀ آثار ولی این است که به دور از رویکرد تاریخنگارانه و پرهیز از ذکر وقایع صرف، سعی در شناخت گفتمانهای غالب و تعینکننده در ظهور هویت جدید و جنبشهای سیاسی در کُردستان ایران دارد. ولی در مطالعۀ دیگری تحت عنوان ”تبارشناسی کُردها: ساخت ملت و هویت ملی در نوشتههای کُردی،“[109]که در کتاب مقالاتی در ریشههای ناسیونالیسم کُردی[110] منتشر شده، ضمن بررسی فرآیند هویتسازی در کُردستان بهطور کلی شیوۀ ساخت این هویت را در قرن بیستم در کُردستان ایران مد نظر قرار داده است.
برزویی در کتاب وضعیت سیاسی کُردستان بهطور خاص جنبش سمکو و جمهوری کُردستان را تحلیل میکند. در این کتاب، نویسنده از یکسو سعی در برجسته کردن بُعد عشیرهای و غارتگری شورش سمکو داشته و بر اساس اسناد و شواهد موجود لایههای مختلف این وقایع را کنکاش میکند و از سوی دیگر، با بررسی تأسیس جمهوری مهاباد در سال 1946 تلاش میکند سهم عناصر و نیروهای خارجی، بهویژه شوروی سابق، را بر شکلگیری و فروپاشی آن برجسته کرده و ماهیت خودجوش و ناسیونالیستی آن را کماهمیت جلوه دهد.
اثر یاسین سردشتی دربارۀ کُردهای ایران از جمله کارهای مفصل دیگری است که به مطالعۀ کُردستان ایران اختصاص دارد.[111] او که از کُردهای عراق است، در این اثر شرح مفصلی از جنبش سمکو و تأسیس جمهوری مهاباد به دست داده است. آنچه از استدلال اصلی این اثر میتوان استنباط کرد این است که جنبشهای مذکور علیرغم موانع و کاستیهای گوناگون جنبشهایی عدالتطلبانه بوده و شایستۀ تقدیر و تداوماند.کتاب کُرد و استراتژی دولتها، نوشتۀ سعید مدنی،[112] از جمله آثار دیگری است که به زبان کُردی در دو جلد سیاستها و استراتژیهای بلندمدت و کوتاهمدت دولتهای ایران، ترکیه، عراق و سوریه و نیز کشورهای دیگر را نسبت به مسئلۀ کُرد واکاوی میکند. در این کتاب نویسنده سعی کرده از سیاستهای این کشورها در قبال کُردها پرده بردارد. نگاه نویسنده به کُردستان و کُردها نگاهی است ملیگرایانه که بر مطالبات کُردها برای تعیین سرنوشت تأکید دارد. از بین آثار عرفان قانعی فرد، کتاب پس از شصت سال از جمله آثاری است که به خاطرات جلال طالبانی، از رهبران مبارزات کُردها در عراق و رئیس جمهور عراق، میپردازد. این کتاب گرچه به زندگی طالبانی اختصاص دارد، در عمل مباحث مربوط به تاریخ معاصر ایران را نیز در برگرفته است و در ضمن، عملکرد برخی از رهبران جنبش کُردی در عراق از جمله ملامصطفی بارزانی را به شدت نقد میکند. در همین زمینه، کتاب تندباد حوادث نیز، که به خاطرات عیسی پژمان پرداخته است، به نوعی تلاش آشکاری برای نشان دادن نقش حکومت پهلوی و بهویژه ساواک در جنبش ملامصطفی بارزانی و بهطور کلی کُردهای عراق است.
با این همه، مطالعات کُردها در ایران فقط به آثار مطرحشده محدود نمیشود. بخشی از مطالعات جامع و هدفمند مربوط به حوزۀ تاریخ-سیاست کُردستان در مجلات منتشره در داخل و خارج مناطق کُردستان ایران عرضه شدهاند. از جمله، مجلات تخصصی در حوزۀ علوم انسانی و اجتماعی در کُردستان ایران میتوان به مجلات رۆژەڤ،[113] زرێبار،[114] ژیوار،[115] نویسا، و ڕاڤە[116] اشاره کرد که به دو زبان کُردی و فارسی به چاپ رسیدهاند. در این مجلات اگرچه مطالعاتی در حوزههایی غیر از سیاست و تاریخ نیز منتشر شده، اما در آنها گفتمان سیاسی و مطالعات سیاسی-تاریخی غلبه دارد. بخشی از این مطالعات مبتنی بر ترجمۀ آثاری است که در خارج از کُردستان به زبان انگلیسی نوشته شدهاند. این مطالعات ممکن است در خصوص کُردستان ایران باشد یا دیگر بخشهای کُردستان. شواهد نشان میدهد که مطالعات ترجمهشده بیشتر معطوف به سایر بخشهای کُردستان است. برخی از این مطالعات به اختصار در پی میآیند.[117]
مجلۀ رۆژەڤ یکی از مجلات مهم دهۀ اخیر در کُردستان ایران است. این مجله که از اواسط دهۀ 1380 در کُردستان ایران از سوی شماری از دانشآموختگان علوم انسانی چاپ و منتشر شد، غالباً در درون گفتمان ناسیونالیستی کُردی به شکلی معتدل و انتقادی هم به جامعۀ کُردستان و هم به دولتهای حاکم بر کُردستانها میپردازد. حوزۀ سیاست در این مجله وزن بیشتری دارد و علاوه بر موضوعات مرتبط با کُردستان ایران، موضوعات مربوط به کُردستان عراق و ترکیه و سوریه را نیز مطرح میکند. برخی از پروندههای تخصصی این مجله عبارتاند از ”تاریخ سیاسی معاصر کُردستان“[118] ”دمکراسی و سیستمهای عدم تمرکز“[119] و ”مشارکت سیاسی کُردها.“
از دیگر مجلات تأثیرگذار در مناطق کُردنشین میتوان به مجلۀ زرێبار اشاره کرد که بیش از یک دهه با رویکردی انتقادی و پژوهشی موضوعات گوناگون جامعۀ کُردستان را به صورت پروندههای تخصصی واکاوی میکند. هیئت تحریریۀ این مجله را غالباً دانشآموختگان جامعهشناسی تشکیل میدهند. برای درک بهتر جایگاه موضوعی آن میتوان به برخی پروندههای منتشرۀ آن اشاره کرد: ”جهانیشدن و مسئلۀ ملیتها،“ ”دموکراسی و جامعۀ مدنی،“ ”ادبیات و فرهنگ،“ ”جنبشهای اجتماعی نوین،“ ”جنبشهای اسلامی در کُردستان،“ ”مطالعات پسااستعماری،“ ”ایلام و کرمانشاه،“ ”سرمایۀ اجتماعی،“ ”شعر معاصر کُردستان،“ ”ادبیات داستانی کُردستان،“ ”مدرنیته،“ ”زبان و جامعه،“ ”زبان کُردی و فرهنگنویسی،“ ”نالی،“[120] ”تاریخنگاری کُردستان،“ ”رسانۀ کُردی،“ ”سیاست در کُردستان“ و ”داعش و داعشیسم.“ مقالات این مجله علاوه بر اینکه به مباحث مذکور در کُردستان در هر چهار کشور ترکیه و ایران و سوریه و عراق پرداختهاند، در بسیاری موارد بهطور خاص بر مسایل جامعۀ کُردستان ایران نیز متمرکزند.[121] بررسی دقیقتر این مجله روش میسازد که این مجله رویکردی انتقادی در قبال جامعۀ کُردستان و دولتهای حاکم بر آن اتخاذ کرده است. بخش فراوانی از این مجله را ترجمۀ پژوهشهایی تشکیل میدهد که در سایر کشورها، بهویژه کشورهای اروپایی، دربارۀ کُردها صورت گرفته است. از همین رو، آثار متعددی را در خصوص کُردستان عراق، ترکیه و سوریه شامل میشود. همچنین، در میان مقالات تألیفی این مجله موارد متعددی را میتوان یافت که بر کُردستان عراق، ترکیه و سوریه متمرکز بودهاند.
یکی دیگر از مجلاتی که در مناطق کُردنشین ایران از دهۀ 1390 منتشر میشود و با رویکردی انتقادی و چپ به مسائل کُردستان ایران و سایر بخشهای کُردستان میپردازد، مجلۀ ژیوار است. بیشتر اعضای هیئت تحریریۀ این مجله را دانشآموختگان حقوق و علوم سیاسی تشکیل میدهند. این مجله در بیشتر شمارههای خود بر مسایلی چون سیاست، هویت و زبان مادری و فلسفۀ سیاسی تمرکز دارد. گرچه این مجله به اندازۀ زریبار مطالعات موردی دربارۀ جامعه کُردستان منتشر نمیکند، اما مطالعات نظری آن مستقیماً با مسائل جامعۀ کُردستان مرتبط است. این مجله رسالت خود را ”بسط تفکر مفهومی در حوزۀ علوم انسانی“ با هدف ”درک توانمندیها و قابلیتهای فکری و عملی خود در نیل به جامعۀ آزادتر و اخلاقیتر“[122] قرار داده است.[123]
نویسا و ڕاڤە دو مجله مهم دیگرند که کانون کازیوه، از نهادهای دانشجویان کُرد در دانشگاه تهران، آن را از نیمۀ اول دهۀ 1380 منتشر میکرد. این مجلات تکزبانه بوده و صرفاً به فارسی منتشر میشدند. در پی توقیف ڕاڤە، کادر نویسندگان آن مجلۀ نویسا را تحت نظر همان کانون راهاندازی کردند. این مجلات به موضوع جامعۀ کُردستان بهطور عام علاقهمند بود و ابعاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آن را بررسی میکرد و در مواردی خاص نیز به مسایل کُردستان ایران میپرداخت. هدف ڕاڤە تحلیل مسایل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کُردستان بود، اما از عناوین و موضوعات انتخابشدۀ آن میتوان فهمید که بیشتر جهتگیری سیاسی داشت. به عبارت دیگر، سعی داشت موضوعات را از دو بعد نظری و انضمامی تحت پوشش قرار دهد و در عین حال از نظر جغرافیایی نیز خود را به کُردهای ایران محدود نمیکرد. از این رو، شمارۀ دوم خود را به کُردستان ایران و شمارۀ سوم خود را به کُردستان عراق و ترکیه اختصاص داد.[124] نویسا نیز پروندههایی تحت عنوان ”ناسیونالیسم در کُردستان 1 و 2،“ ”ادبیات معاصر کردی“ و ”فمینیسم/ زن کُرد“ منتشرکرد. لازم به ذکر است که شمار زیادی از نوشتههای این مجله نیز آثار ترجمهای بود.[125]
مجلۀ چشمانداز ایران، که نشریهای سراسری است، نیز از جمله مجلاتی برشمرده میشود که توجه به مسایل کُردستان ایران را در سه شماره در دستور کار خود داشته است. مجلۀ مذکور بهویژه در سه شماره ویژهنامههایی با عنوان ”کُردستان همیشه قابل کشف“ (در زمستان 1382، پاییز 1384، زمستان 1387) منتشر کرد. تأکید اصلی این نشریه بر بازخوانی وقایع و رویدادهای سیاسی کُردستان ایران در قرن بیستم و بهویژه در دوران پس از انقلاب اسلامی بود. این مجله به شکلی کاملاً انتقادی و با تأکید بر بازگویی خاطره و تحلیل دستاندکاران دوران پس از انقلاب در کُردستان و نیز با تأکید بر منابع و اسناد آرشیوی سعی در ساختارشکنی روایتهای ناسیونالیستی موجود از کُردستان و رویدادهای سیاسی کُردستان از جمله جنبش سمکو، جمهوری مهاباد و وقایع بعد از انقلاب در کُردستان داشت. گفتوگوها و یادداشتهای تحلیلی آن بیشتر در درون گفتمان ناسیونالسیم ایرانی میگنجد. از سوی دیگر، تلاش بسیاری برای شکستن تصویر کاریزماتیک برخی از شخصیتهای سیاسی کُردستان در آن صورت گرفت. در این نوع خوانش، احسان هوشمند در مقام یک نویسندۀ اصالتاً کُرد که در حوزۀ پژوهشهای قومی فعال است، نقشی بسیار پررنگ و تأثیرگذار داشت و سعی کرد اسناد و مدارکی به منظور تحقق خوانش مورد نظر مجله فراهم سازد. تلاش عمدۀ این مجله اثبات پیوستگی تاریخی کُردها به بدنۀ ایران است. تهیسازی رویدادها و شخصیتهای تاریخی معاصر کُردستان از دیگر اهداف مد نظر این نشریه بود. در حقیقت، این سلسله مباحث به مثابه نوعی ”مطالعۀ شرقشناسانه از کُردستان بود.“[126] لازم به ذکر است که برخی از مقالات این مجله در شمارۀ دوم آن نقد و بررسی تحلیلهای شمارههای قبل بود که غالباً نویسندگان کُرد مطرح کرده بودند. این نوع نگاه در مجلات دیگر نیز نظیر مجلۀ گفتگو: ویژهنامه کُرد و کُردستان تقریباً با همین کادر نویسندگان دنبال شد. در پروندۀ این مجله نیز سعی بر آن بود که جامعۀ کُردستان چونان جامعهای دارای گسستهای فرهنگی و زبانی به تصویر کشیده شود که به هیچ وجه نمیتواند مفهوم یک ملت یا قوم واحد را حفظ کند. علاوه بر این، سعی داشت به خوانش برخی موضوعات از قبیل دوم خرداد و کُردستان یا شاخصهای توسعه در این منطقه بپردازد. این فصلنامه در ویژهنامهای دیگر، مختص کرمانشاه، نوعی تمایل به تأکید بر هویت ایرانی کرمانشاه، مسکوت گذاشتن ”کُردستانی بودن“ کرمانشاه و طرح زبان پارسی کرمانشاهی مشاهده میشود.[127]
نهایتاً اینکه در حوزۀ مطالعات تاریخی-سیاسی کُردستان نباید از این نکتۀ مهم غافل بود که آثار متعددی نیز از سوی احزاب و گروههای سیاسی کُردی در طول سالیان پس از خروج از کردستان ایران منتشر شده که آنها نیز به نوعی جوانبی از حیات سیاسی و تاریخی معاصر این منطقه را بازنمایی کردهاند.[128]
مطالعات اجتماعی کُردشناختی
مطالعات اجتماعی کُردشناختی بیشتر از سوی دانشآموختگان رشتههای علوم اجتماعی در کمتر از دو دهۀ اخیر صورت گرفته است که شماری از آنها به صورت کتاب در دسترساند. این دسته از مطالعات را میتوان در چند مقوله تقسیمبندی کرد: نخست، مطالعاتی که با محوریت توسعه و تغییرات اجتماعی در کُردستان ایران انجام شدهاند.[129] این مطالعات سعی داشتهاند ضمن بررسی فرایند مدرنیزاسیون در کُردستان به جوانب توسعهای و تأثیرات آن بر ابعاد مختلف زندگی اجتماعی اعم از سبک زندگی، دین، هویت، ساختار اجتماعی و فرهنگی و مانند اینها بپردازند. رویکرد نظری غالب این مطالعات نظریات مدرنیزاسیون بوده و در اغلب آنها از روشهای میدانی انسانشناختی استفاده شده است.
دوم، مطالعات اجتماعی که به حوزۀ هویت در کُردستان توجه کردهاند.[130] هدف عمدۀ این مطالعات تبیین تغییرات ناشی از مدرنیزاسیون و تأثیر آن بر هویت فردی و اجتماعی، مخصوصاً بر زنان و جوانان، بوده است. همچنین، این مطالعات بر وضعیت هویت قومی و ملی در ایران نیز بسیار تأکید داشتهاند و درصدد شناخت میزان گرایش به هویتهای قومی در مقابل هویت ملی بودهاند. شماری از این مطالعات به بررسی هویت قومی در فضای مجازی نیز پرداختهاند. شاید بتوان گفت این مطالعات به نوعی در صدد سنجش و بررسی میزان گرایش یا فاصلۀ گروههای مختلف جامعه به/از هویت کُردی از سویی و فهم نحوۀ تأثیرگذاری تغییرات چند دهۀ اخیر بر این هویت از سوی دیگر بودهاند. لازم به ذکر است که مطالعات متعددی نیز در زمینۀ هویت دینی و گروههای دینی مختلف در کُردستان صورت گرفته است.[131]
سوم، مطالعات جمعیتشناختیاند که غالباً با رویکرد اثباتی اجرا شدهاند و بر حوزۀ خانواده و پویاییهای جمعیتی آن مانند زاد و ولد، ازدواج و طلاق، مرگ و میر تمرکز دارند.[132] با افزایش تعداد دانشآموختگان رشتههای جمعیتشناسی در دهۀ 1380ش بر تعداد مطالعات این حوزه در کُردستان افزوده شد. مطالعات جمعیتی انجام گرفته در کُردستان که بخش اعظم آن را موضوع زاد و ولد در خود کُردستان یا پدیدۀ مرگ و میر در مقایسه با سایر اقوام تشکیل داده، توانسته است فتح بابی برای گسترش مطالعات جمعیتی در کُردستان باشد.[133] در این دسته از مطالعات به شکلی خاص بر عامل قومیت تأکید شده است؛ بهویژه در مطالعاتی که حالت مقایسهای داشته و تلاش شده است تا شرایط دموگرافیک و رفتارهای جمعیتشناختی خانوادههای کُرد را با سایر اقوام از جمله ترکها مقایسه کند و از درون این مقایسه بر عنصر نابرابری و تبعیضات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی نسبت به کُردها تأکید شود.
چهارم، مطالعات حوزۀ جنسیت و زنان است که به شکل عمده با مطالعۀ برخی آسیبهای اجتماعی پنهان زنان آغاز شد که از آن میان میتوان به کتاب تراژدی تن: خشونت علیه زنان اشاره کرد که هدف آن بررسی موضوع ختنه کردن زنان کُرد در ایران است.[134] این مطالعه به نوعی نقد درون اجتماعی و درون قومی بر جامعۀ کُردستان محسوب میشود. کتاب زن کُرد نیز از جمله کتابهایی است که سعی در طرح خوانشی عاملیتمحور از زنان کُرد دارد. این کتاب، همانگونه که از عنوانش پیداست، در صدد تلفیق امر جنسیتی زن با واقعیت قومیتی وی در کُردستان است و سعی در بازتعریف جایگاه زنان کُرد دارد.[135] در حوزۀ زنان مطالعاتی هم پیرامون بازنمایی فرهنگی زنان در ادبیات کُردی و صورتبندی هویتی زنان معاصر انجام شده است که در آنها موضوع هویت زنان مورد توجه است.[136] خودکشی زنان کُرد در استان ایلام از جمله موضوعات دیگر در همین حوزه است که پژوهشهای بسیاری دربارۀ آن صورت گرفته است. دلیل این توجه افزایش معضل خودسوزی زنان در این منطقه از کُردستان است.[137] علاوه بر این، پژوهشهایی نیز در خصوص زنان کُرد با رویکرد جمعیتشناختی اجرا شده که در آنها بر میزان استقلال زنان کُرد در دخالت در امر تولید مثل و تعداد فرزندان یا استفاده از وسیلههای پیشگیری از باروری تأکید شده است.[138]
پنجم، تکنگاریهایند. این دسته از مطالعات مونوگرافیها یا تکنگاریهاییاند که به بررسی موردی برخی موضوعات، مکانها یا رویدادها در کُردستان توجه کردهاند. برای نمونه، میتوان از جامعهشناسی تاریخی کرمانشاه،[139] مونوگرافی سقز،[140] فرهنگ روستاهای مهاباد،[141] نگاهی به تاریخ مهاباد،[142] سنهنامه،[143] سلسلۀ والیان لرستان،[144] پیشینۀ ورزش در کُردستان: سقز،[145] اخبار کُردستان به روایت روزنامههای دولت علیۀ ایران وقایع اتفاقیه و ایران،[146] تاریخ آموزش و پرورش کُردستان،[147] ایلات و عشایر کُردستان،[148] کُرد و پراکندگی آن در گسترۀ ایرانزمین،[149] گزیدهای از اسناد کُردستان،[150] تاریخ ماکو،[151] ارومیه اشنویه و رواندز،[152] و کُرد در اسناد بریتانیا[153] نام برد. بسیاری از این آثار تلاش کردهاند به اتکای دادههای آرشیوی و اسناد گذشته به بازسازی فرهنگ و تواریخ متفاوت کُردستان بپردازند.
نهایتاً اینکه اگر محتاطانه بتوانیم مطالعات حقوقی را نیز دراین حوزه بگنجانیم، باید به این نکته اذعان کرد که مطالعات کُردشناسی حقوقی نیز به تدریج در حال ظهور است. این مطالعات مستقیم و غیرمستقیم به ابعادی از جامعۀ کُردستان از جمله حقوق اقلیتها، حقوق زبانی، حمایت بینالملل و حقوق بشر پرداختهاند.[154]
مطالعات حوزۀ فرهنگ
مطالعاتی که در حوزۀ فرهنگ کُردستان ایران انجام شدهاند بیشتر معطوف به زبان و ادبیات و تا حدودی معطوف به میراث فرهنگی و هنرند. این مطالعات شامل رُمان و داستان کوتاه کُردی، شعر کُردی، ترجمۀ اشعار کُردی به فارسی، نقد و بررسی شعر کُردی، زبانشناسی و فرهنگنویسی میشوند.
در زمینۀ ادبیات داستانی باید به رمانها و داستانهایی اشاره کرد که نویسندگان کُرد و غیرکُرد دربارۀ کُردها یا کُردستان نوشتهاند. برخی از رمانها را نویسندگان فارس نوشتهاند، مانند کلیدر که وقایع و شخصیتهای آن به کُردهای خراسان تعلق دارد.[155] از سوی دیگر، رمانهایی را هم رماننویسهای کُرد به زبان فارسی با بنمایههایی در خصوص جامعۀ کُردستان نوشتهاند، نظیر شوهر آهوخانم،[156] گورستان غریبان،[157] و سالهای ابری.[158] رمانهایی نیز از زبان کُردی به فارسی ترجمه شدهاند، از جمله آخرین انار دنیا.[159] همچنین، رُمان و مجموعه داستانهای کوتاه زیادی نیز به زبان کُردی در کُردستان ایران به چاپ رسیدهاند که از آن جمله میتوان به آثار شیربیگی، نهایی، قوامی، بناگر، هدایتی، کاکهسوری، غلامعلی، هدایتی و نعمتپور اشاره کرد.[160] در همین حوزه نباید از رشد آثار مربوط به ادبیات کودکان نیز غافل بود که در قالب داستان و شعر به زبان کُردی منتشر شدهاند. در حوزۀ نقد و بررسی رُمان کُردی نیز آثاری منتشر شدهاند.[161] در حوزۀ شعر کُردی هم میتوان به کتابهایی در حوزۀ علم بیان و شعر نو کُردی اشاره کرد.[162] در همین حوزه، مطالعات نویسندگان کُرد و غیرکُرد داخل و خارج پیرامون شاهنامۀ کُردی و اشعار آیین یارسان در دست است.[163]
دربارۀ فرهنگنویسی و لغتنامهنویسی کُردی نیز آثار متعددی در کردستان ایران به چاپ رسیده است. این لغتنامهها دو زبانه یا سهزبانهاند (کُردی ـ فارسی؛ انگلیسیـ کُردی ـ فارسی؛ فارسی ـ کُردی). از آن میان میتوان به لغتنامG کُردی ـ فارسی ههنبانه بورینه،[164] فرهنگ فارسی به کُردی دانشگاه کُردستان،[165] و فرهنگ انگلیسی ـ کُردی ـ فارسی کُردستانیکا[166] اشاره کرد. برخی لغتنامهها نیز به لهجههای خاصی از زبان کُردی تعلق دارند، نظیر فرهنگ گروس،[167] فرهنگ کُردی کرمانشاهی کُردی ـ فارسی،[168] فرهنگ جیبی کُردی بیجاری ـ فارسی.[169] جدای از موارد فوق، فرهنگهای کُردی دیگری نیز در ایران و در کُردستان به چاپ رسیدهاند. از مجموع تقریباً 250 لغتنامه و فرهنگ که تاکنون در حوزۀ زبان کُردی منتشر شده، بیش از 62 اثر در ایران چاپ شدهاند.[170] این رقم علاوه بر مواردی است که محققان کُرد ایرانی در خارج از ایران و از جمله در کُردستان عراق به چاپ رساندهاند. از سال 1379ش، در ایران تعداد زیادی لغتنامه و فرهنگ کُردی گردآوری شده است. در این میان شاهد نگارش لغتنامههای تخصصی علمی در حوزههای علوم سیاسی و اجتماعی و حتی علوم طبیعی و سنتی و دینی هستیم. برای نمونه میتوان به فرهنگ اصطلاحات علوم سیاسی،[171] فرهنگ اصطلاحات فلسفه علوم اجتماعی،[172] فرهنگ گیاهان دارویی کُردستان: کُردی ـ فارسی[173] اشاره کرد. همچنین، اشکال جدیدی از آثار فرهنگی همچون فرهنگهای مربوط به ادبیات شفاهی، زنان، کودکان، اجزای لباس و پوشاک کُردی، و مجموعههایی در حوزۀ آثار فولکلور همچون ضربالمثلها و داستانهای عامیانه ظهور کردهاند.[174] در همین حوزه، یکی دیگر از زمینههای مطالعاتی که اخیراً و از سال 1394 آغاز شده مطالعاتی است که در زمینۀ نسخ خطی مربوط به مناطق کُردنشین صورت میگیرد. این مجموعه آثار در فصلنامهای تخصصی تحت عنوان کشکول چاپ و منتشر میشوند.[175]
لازم به ذکر است که بخش عظیمی از مطالعات حوزۀ فرهنگ که در کُردستان ایران انجام میشود در نشریات تخصصی و غیرتخصصی به چاپ میرسند. از جمله نشریات فعال در چند دهۀ اخیر در این حوزه میتوان به مجلات سروه، ئاوێنە، چرۆ، دهق، پژوهشهای زاگرس، ژیلوان، مهاباد، زمانهوان، هایا و زرێبار اشاره کرد.[176] در اینجا لازم است با تأکیدی ویژه بر نقش دو مجلۀ سروه و ئاوێنە در حوزۀ مطالعات کُردی اشاره کرد. این مجلات در برهۀ خاصی از زمان (دهۀ 1360ش) به چاپ میرسیدند که کتاب و نشریات کُردی در فضای عمومی جامعۀ کُردستان کمیاب بود. در این مجلات شخصیتهایی همچون محمدامین شیخالاسلامی (ھێمن)، از شاعران و نویسندگان نامدار کُرد، فعالیت داشتند. این مجلات به نوبۀ خود نقشی ماندگار در آموزش زبان کُردی، اشاعۀ ادبیات کلاسیک و نو کُردی و زبانشناسی داشتند. در کُردستان ایران مطالعات متعددی نیز پیرامون زبانشناسی کُردی انجام شده است که در آنها دستور زبان کُردی با لهجههای گوناگون یا مباحث تخصصی زبانشناسی کُردی مطرح شدهاند. این مباحث به صورت پراکنده در بسیاری از مجلات کُردی چاپ شدهاند، اما در مجلۀ زمانهوان به شکلی تخصصیتر به این موضوع پرداخته شده است.[177]
حوزۀ هنر از دیگر حوزههای فرهنگی است که امروزه در کُردستان آثار متعددی درباره آن منتشر میشود. آثار این بخش بر موسیقی، نقاشی، تئاتر و سینما متمرکزند. در سه دهۀ اخیر کتابهای متعددی با موضوع موسیقی و سازهای کُردی در مناطق کُردنشین به چاپ رسیدهاند.[178] در این کتابها سعی شده از سویی تاریخچۀ موسیقی کُردی با تأکید بر اصالت آن بررسی و از سویی دیگر، آلات موسیقی مختص این مناطق شناسایی و معرفی شود. این مطالعات، همچون بسیاری از مطالعات دیگر، با هدف هویتسازی در عرصههای غیرسیاسی و از جمله هنر موسیقی صورت گرفتهاند. در حوزۀ نقاشی، خوشنویسی و تئاتر و تحلیل سینمای کُردی نیز شاهد انتشار تدریجی آثار مختلف با بنمایههای کُردی هستیم.[179]
شاید بتوان بیوگرافیها را نیز بخشی از مطالعات عرصۀ فرهنگی قلمداد کرد. این بیوگرافیها را برخی از شخصیتهای مطرح کُرد اعم از سیاسی و غیرسیاسی به زبان کُردی و فارسی نوشتهاند و هر یک به نوعی، علاوه بر تشریح زندگی فردی و اجتماعی نگارنده، به تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعۀ کُردستان و حتی مبارزات سیاسی فعلان حزبی نیز پرداختهاند.[180]
نهایتاً اینکه در عرصۀ فرهنگی مطالعات کُردشناسی نباید از نقش برخی نهادهای پژوهشی غافل ماند. از جمله این نهادها مرکز پژوهشهای کُردستانشناسی دانشگاه کُردستان،[181] انستیتو کُردستان در تهران،[182] و مرکز تحقیقات کُردستانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی سنندج[183] است. در مرکز کُردستانشناسی دانشگاه کُردستان پژوهشها و سمینارهای متعددی برگزار شده که از جمله این پژوهشها و آثار میتوان به تدوین فرهنگ فارسی –کُردی دانشگاه کُردستان اشاره کرد.
زمینۀ جغرافیایی-موضوعی مطالعات کُردشناسی در ایران
منظور از زمینۀ جغرافیایی-موضوعی مطالعات کُردی در ایران این است که مطالعات مذکور بیشتر در چه قلمرو جغرافیایی و موضوعی انجام شدهاند. مرور مطالعات انجامشده در ایران در خصوص کُردستان ایران نشان میدهد که به لحاظ جغرافیایی بیشترین مطالعات با موضوعیت کُرد، کُردستان، قومیت، مبارزۀ سیاسی و توسعه دربارۀ استان کُردستان و مناطق کُردنشین استان آذربایجان غربی انجام شدهاند. در استانهای ایلام و کرمانشاه مطالعاتی از این دست نسبتاً کمتر صورت گرفته است. در این دو استان کُردنشین، مطالعات علمی معطوف به کُردستان بیشتر در حوزههای باستانشناسی و بهویژه استان ایلام، فرهنگ روزمره، زمینشناسی، گیاهشناسی بومی، بهداشت و سلامت اجرا شدهاند. برخی مطالعات مربوط به زنان کُرد را، که پیشتر بیان شدند، محققانی از استان کرمانشاه انجام دادهاند. در مقایسۀ استان کرمانشاه و ایلام باید گفت که مطالعات در حوزۀ اجتماعی و فرهنگی در استان ایلام بیشتر از کرمانشاه است. در استان ایلام بررسی موضوعات و مسایل حاد اجتماعی، از جمله خودکشی و خودسوزی، از موارد محوری بودهاند.
در ایران، علاوه بر کُردهای ساکن در مناطق کُردستان، جمعیت زیادی از کُردها در مناطقی از خراسان شمالی و رضوی زندگی میکنند که ناشی از مهاجرتهای تاریخی دوران صفویه و افشاریه است. آنها را کُردهای کرمانج نیز مینامند. در خصوص این دسته از کُردها مطالعات نسبتاً کمتری از سوی نویسندگان کُرد و غیرکُرد انجام شده است. مطالعات انجامشده دربارۀ این حوزۀ جغرافیایی کُردنشین بیشتر در بُعد تاریخ و فرهنگ و با تأکید بر زبان و آداب و رسوم بوده است.[184]
حوزۀ مطالعاتی نویسندگان، به ویژه نویسندگان کُردستان ایران در داخل و خارج از ایران، صرفاً به کُردستان ایران ختم نمیشود. همانگونه که قبلاً نیز اشاره شد، شماری از مطالعات تاریخی-سیاسی که در ایران دربارۀ کُردستان انجام شده عملاً معطوف به کُردها در سایر کشورهاست. برخی از نویسندگان کُرد ایران که در خارج از ایران سکونت دارند نیز مطالعات خود را نه تنها بر بخش کُردستان ایران، بلکه بر بخشهای دیگر کُردستان و از جمله کُردستان سوریه، ترکیه یا کُردهای ساکن در دیاسپورا متمرکز کردهاند.[185] این امر میتواند ناشی از چند عامل باشد: نخست، اهمیت موضوع کُرد و کُردستان در سایر کشورها از جمله عراق و سوریه برای سیاست های جمهوری اسلامی ایران و نتیجتاً پذیرش ترجمۀ آثار یا اجرای پژوهشهایی در این زمینه در ایران؛ دوم، رویکرد فکری برخی از نویسندگان کُرد بیشتر با وضعیت سیاسی و مبارزاتی کنونی کُردها در کشورهایی همچون ترکیه و سوریه -غلبۀ مبارزات چپگرا- تطابق دارد؛ سوم، جایگاه بینالمللی بخشهایی از کُردستان همچون کُردستان عراق، سوریه و ترکیه که به لحاظ بینالمللی در کانون مباحث خاورمیانه قرار گرفتهاند با وضعیت کُردستان ایران همسان نیست و از همین رو از نظر برخی نویسندهها بیشتر شایستۀ مطالعه است.
همین پدیده را در مطالعات کُردشناسی داخل ایران نیز میتوان مشاهده کرد. چنان که گفته شد، بسیاری از مطالعات نویسندگان کُرد ایران در داخل ایران در خصوص کُردستان بیشتر بر استان کُردستان و بخش جنوب غربی استان آذربایجان غربی متمرکز است. ظاهراً هیچ یک از محققان کُرد مطالعهای جامع در خصوص کُردستان ایران به معنای عام، یعنی استانهای آذربایجان غربی، کُردستان، ایلام و کرمانشاه و نیز دربارۀ کُردهای ایران که شامل کُردهای خراسان هم باشد، صورت ندادهاند. به همین علت نقطۀ ثقل مطالعات کُردی در ایران، یعنی مطالعاتی که شاخصۀ کُردی بودن موضوع در آن برجسته باشد و عملاً از واژۀ ”کُرد“ یا ”کُردستان“ در آنها استفاده شده باشد، بر مناطق محدودی متمرکز بوده است. همین امر برای نویسندگان غیرکُرد و کُرد فعال در گفتمانهای ناسیونالیسم ایرانی-فارسی و ناسیونالیسم کُردی داخل و خارج ایران و حتی نویسندگان غربی نیز اتفاق افتاده است. آنان نیز تعریف جغرافیایی و موضوعی خاصی از کُردستان در مطالعاتشان دارند. برای مثال، مطالعۀ کُردشناسی در کارهای نویسندگان غیرکُردی همچون احمدی، جلاییپور و انتصار بیشتر بر نیمۀ کُردنشین استان آذربایجان غربی و استان کُردستان و بر موضوع تاریخ و سیاست معاصر متمرکز بوده است. این دسته از نویسندگان مطالعاتی در خصوص استانهای کرمانشاه و ایلام به عنوان بخشی از کُردستان ایران انجام نداده یا توجهی به آن نداشتهاند و یا شاید اصولاً این مناطق را به عنوان بخشی از کُردستان تلقی نکردهاند. در این میان میتوان از یک استثنا نام برد و آن مجموعه مقالاتی است که در پروندۀ ویژهای تحت عنوان ”ایلام و کرماشان“ در سال 1385 در زریبار منتشر شد و در آن استان کرمانشاه و ایلام به منزلۀ بخشهایی از کُردستان ایران مطالعه شدند. در پایان باید به این نکتۀ مهم اشاره کرد که تمرکز نویسندگان و پژوهشگران بر بخشهایی از جغرافیای کُردستان تا حد زیادی به نوع تلقی آنها از جغرافیای کُردستان برمیگردد. نویسندگان غیرکُرد در ایران ممکن است صرفاً استان کُردستان و بخشهای جنوبی و غربی آذربایجان غربی را کُردستان تلقی کنند، اما نویسندگان کُرد در ایران ممکن است تصور و تلقی وسیعتری از کُردستان داشته باشند و از همین رو به بخشهای دیگر کُردستان در ایران، عراق یا ترکیه روی آورده باشند.
برآیند و نتیجهگیری
مقالۀ حاضر تلاش کرد تا حد امکان به صورتی همهجانبه مطالعات کُردشناسی در ایران را مرور کند و در عین حال اذعان دارد که در ایران رشتۀ دانشگاهی خاصی با عنوان کُردشناسی وجود ندارد و نهادهایی که با این عنوان وجود دارند دو مرکز کردستانشناسی در استان کُردستان و یک انستیتو در تهران است. در این مقاله اصطلاح ”کُردشناسی در ایران“ برای همۀ مطالعاتی به کار رفته است که نویسندگان کُرد در تمام بخشهای کُردستان کشورهای ایران، عراق، ترکیه و سوریه و نویسندگان غیرکُرد ایرانی و غربی نوشتهاند. به این منظور تلاش شد نه صرفاً به کتابها، بلکه تا حد امکان به مجلات محلی، سراسری و بینالمللی به زبانهای کُردی، فارسی و انگلیسی نیز توجه شود. همچنین، سعی شد محتوای بسیاری از این مطالعات -تا آنجا که در دسترس بودند- مرور شود تا در صورت امکان نوع بازنماییهای کُرد و کُردستان در طیفهای گوناگون مشخص شود. بیشک، در اینجا طرح هیچ گونهشناسی گفتمانی به صورت قاطع در خصوص این مطالعات ممکن نبود، چرا که چنین امری مستلزم کار و پژوهش بیشتر و فراتر از این مقاله است. با این حال، نتایج حاصل از این مطالعه را میتوان در چند زمینه خلاصه کرد.
- مطالعات کُردشناختی موجود در ایران از یک سو مدیون پژوهشگران دانشگاهی، محققان غیردانشگاهی کُرد و غیرکُرد، روزنامهنگاران، ناشران پیشرو و فعالان سیاسی در داخل و خارج از ایران است و از سوی دیگر، مدیون آثار چاپشده در غرب و ترجمهشده در داخل و خارج از ایران به زبانهای فارسی و کُردی. از همین رو، نباید از نقش مهم مترجمان در رشد این مطالعات غافل بود.
- در ایران، چاپ و انتشار آثار ترجمهای دربارۀ کُردهای دیگر کشورهای عراق و سوریه و ترکیه فراوان است. همچنین، انتشار آثار تألیفی دربارۀ کُردهای ایران که با گفتمان حاکم همخوانی داشته باشد بلامانع است. بیشتر آثار این حوزه خاطرات مربوط به وقایع و رخدادها، اسناد شخصیتهای سیاسی کُرد و بهویژه شخصیتهای سیاسی کُرد قبل از انقلاب اسلامی ایران و شخصیتهای سیاسی سایر بخشهای کُردستان را شامل میشود.
- قبض و بسط مطالعات سیاسی در خصوص کُردها و کُردستان ایران ارتباط تنگاتنگی با رویکردهای سیاسی دولتها داشته است. بازخوانی کُردستان پس از انقلاب اسلامی ایران در کتابها، خاطرات و مطبوعات سراسری معتبر و تخصصی، آن هم به اشکالی که در مقاله به آن اشاره شد، بیشک بدون موافقت دستگاههای نظارتی و امنیتی صورت نمیگیرد.
- اگر بیشتر مطالعات کُردشناختی نویسندگان غربی حاصل حضور دیپلماتیک، سیاسی و نظامی آنها در کُردستان در کشورهای ترکیه/عثمانی، عراق، سوریه و ایران بوده است، دقیقاً شمار قابلتوجهی از آثار موجود دربارۀ کُردستان ایران را که نویسندگان ایرانی غیرکُرد نوشتهاند نیز به دست فرماندهان نظامی و نمایندگان دولت در کُردستان ایران نوشته شدهاند. نگاهی به سه شمارۀ نشریۀ چشمانداز ایران مؤید این ادعا است و دقیقاً نشاندهندۀ حضور همان نگاه شرقشناسانه در میان نویسندگان غیرکُرد ایرانی نسبت به کُردستان.
- آثاری که نویسندگان غیرکُرد داخل و خارج از ایران در خصوص کُردهای ایران نوشتهاند بیشتر در حوزههای تاریخ و سیاست معاصر میگنجد؛ یعنی کُردستان و کُرد به مثابه سوژهای عمدتاً سیاسی-تاریخی. این توجه همواره در پیوند با جایگاه سوژۀ مذکور در گفتمان دولتهای حاکم ایران بوده است. مطالعاتی که نویسندگان کُرد داخل ایران و تا حدودی در خارج از ایران نوشتهاند، نه صرفاً بر حوزۀ تاریخ و سیاست، بلکه بر حوزههای دیگر اجتماع و فرهنگ، هنر و حتی محیط زیست و منابع طبیعی را متمرکز بوده است. به عبارت دیگر، از نظر نویسندگان کُرد، کُردستان و کُرد نباید صرفاً چونان سوژهای سیاسی مشاهده شوند. بر این اساس، چنانچه از دادههای این مقاله برمیآید، در دهۀ اخیر مباحث و موضوعات جدیدی به حوزۀ مطالعات کُردشناسی در ایران افزوده شده است.
- رشد مطالعات کُردشناسی در ایران تا حد زیادی مدیون رشد قشر دانشآموختگان کُرد در داخل و خارج از کُردستان است. نگاهی به حجم آثار منتشرشده، بهویژه در مجلات، گواه این مدعاست.
- در آثاری که دربارۀ کُردستان ایران نوشته شدهند، میتوان صداهای متفاوتی شنید: صدای کُردهایی که در داخل ایران در حوزههای مختلف با رویکرد ناسیونالیسم کُردی نوشتهاند، صدای کُردهایی که در داخل ایران در درون گفتمان ناسیونالیسم ایرانی قلم زدهاند، صدای احزاب سیاسی کُردی و نهایتاً صدای مطالعات غیرسیاسی داخل کُردستان ایران.
- مطالعات کُردشناختی وسیعی در حوزۀ زبان و ادبیات کُردی ظهورکرده است. این وضعیت را میتوان در شمار روزافزون مجموعه فرهنگهای لغت، داستانهای کوتاه، رُمان، ادبیات کودکان، آثار فولکلور و ادبیات شفاهی مشاهده کرد. این حوزه همچنین شامل فرهنگنویسی نیز میشود. قابل توجه اینکه بخش فراوانی از این مطالعات را پژوهشگرانی صورت دادهاند که صرفاً بر حسب علایق شخصی -و البته تعهد اجتماعی- وارد عمل شدهاند. مسلماً با تأسیس رشتۀ دانشگاهی زبان و ادبیات کُردی در دانشگاه کُردستان امید گسترش هرچه بیشتر این حوزه وجود دارد. توجه روزافزون محافل روشنفکری به اهمیت تدریس و آموزش به زبان مادری و اهمیت چایگاه آن در ساخت هویت ملی یا قومی نقش قابل توجهی در رشد این حوزه از مطالعات کُردشناسی داشته است.
- در خلال دو دهۀ اخیر در کُردستان ایران شاهد مطالعاتی هستیم که فارغ از مفاهیم غالب در گفتمانهای سیاسی/تاریخی از پیش موجود، سعی در مطالعۀ واقعیات اجتماعی، جمعیتی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و تاریخی-باستانی کُردستان دارند. این دسته از مطالعات از این رو خاص به نظر میرسند که در بسیاری موارد بنیانی علمی و دانشگاهی دارند. در این خصوص، آثاری چاپ و منتشر میشود که تا حد زیادی مستقیماً در صدد رویارویی با نیازها و ضرورتهای امروز جامعۀ کُردستاناند. این دسته از آثار خارج از گفتمانهای سیاسی و هویتی مرسوم مرتبط با کُردها قرار گرفته و در صدد شناخت کُردها در مقام ”شهروند“ و کُردستان به مثابه ”جامعه“ یا ”فرهنگ“ در کلیت آناند. این دسته از مطالعات مسایل و مشکلات متعارف فرد کُرد را در جامعۀ کنونی کُردستان به منزلۀ مسایل شهروندی یا مرتبط با جامعۀ مدنی به تصویر میکشند. اینکه این گفتمان چه نامی خواهد داشت چندان اهمیت ندارد، مهم آن است که جریان نظری جدیدی در مطالعات جامعۀ کُردستان ایران بروز کرده که در آن کُردستان چونان جامعهای مشابه سایر اجتماعات با مختصات فرهنگی، اقتصادی حقوقی و اجتماعی خاص خود تعریف میشود.
- نهایتاً اینکه اگر زمانی کُردها به صورت ”دیگری“ مطالعه میشدند، امروز شاهد تبدیل این ”دیگری“ به محقق هستیم. به عبارت دیگر، امروزه بسیاری از مطالعات کُردشناختی را خود کُردها صورت میدهند. در چنین وضعیتی، شاهد برونرفت از گفتمان صرفاً سیاسی و تاریخی و رویآوری به مطالعات مرتبط سایر نهادهای اجتماعی در کُردستان هستیم.
[1] هرگاه به آثار تألیف یا ترجمهشده به زبان کُردی اشاره شده، به پیروی از رسمالخط مندرج در منبع و برای حفظ امانت املای کُرد به صورت کورد آمده است.
[2] نویسندگان مقاله مدعی نیستند که همۀ منابع و مطالعات کُردشناختی موجود را دیده یا مطالعه کردهاند. ممکن است مطالعات متعدد ارزشمندی وجود داشته باشند که نویسندگان مقاله به دلایل گوناگون به آنها دسترسی نداشتهاند و از اینرو در فهرست منبعشناسی این مقاله نیامده باشند.
[3] در زمینۀ گفتمانشناسی مطالعات کُردشناختی، بهویژه مطالعات نویسندگان غربی، مطالعهای منسجم در قالب رسالۀ دکتری در دانشگاه تهران صورت گرفته است. بنگرید به جلیل کریمی، ”نظریه پسااستعماری و کُردشناسی“ (رسالۀ دکتری جامعهشناسی نظری فرهنگی دانشگاه تهران، 1389).
[4] منابع نوشتهشده به زبان کُردی بیشتر مرجعی برای خوانندگان کُرد است، اما منابع فارسی و انگلیسی یا منابع ترجمهشده مرجعی برای کُردزبانان و غیر کُردزبانان خواهند بود. از همین رو، منابع ترجمهشده به فارسی قابل چشمپوشی نبوده و در این مقاله به منزلۀ منابعی در حوزۀ کُردشناسی در ایران مد نظر قرار گرفتهاند.
[5]Martin van Bruinessen, “Kurdish Studies in Western and Central Europe,” Wiener Jahrbuch fur Kurdische Studien, 2 (2014), 17-88.
[6]Basile P. Nikitine and Ely B. Soane, “The Tale of Suto and Tato: Kurdish Text with Translation and Notes,” Bulletin of the School of Oriental Studies, 3:1 (1923), 69-106; Basile Basile P. Nikitine, “Où en est la Kurdologie?” Annali del Reale Istituto Orientale di Napoli, 9 (1936), 1 and 121-125; Basile P. Nikitine, Les Kurdes, Étude Sociologique et Historique (Paris: Klincksieck, 1956).
این کتاب به فارسی ترجمه شده است: واسیلی نیکیتین، کُرد و کُردستان: مطالعۀ جامعهشناختی و تاریخی، ترجمۀ محمد قاضی (تهران: نیلوفر، 1366).
[7]C. J. Edmonds, “Suggestions for the use of Latin Character in the Writing of Kurdish,” Journal of the Royal Asiatic Society (1931), 27-46; C. J. Edmonds, Kurds, Turks and Arabs: Politics, Travel and Research in North-Eastern Iraq, 1919-1925 (London: Oxford University Press, 1957).
این کتاب به زبان فارسی ترجمه شده است: سی. جی ادمونز، کُردها، ترکها، عربها، ترجمۀ ابراهیم یونسی (تهران: روزبهان، 1382).
- J. Edmonds, A pilgrimage to Lalish (London: The Royal Asia tic Society of Great Britain and Ireland, 1967); C. J. Edmonds, “The Beliefs and Practices of the Ahl-i Haqq of Iraq,” Iran (1969), 89-106; C. J. Edmonds, “Kurdish Nationalism,” Journal of Contemporary History, 6 (1971), 87-107.
[8]Veladimir Minorsky, “Kurdistan,” in Encyclopedia of Islam (Leiden: Brill, 1927); Veladimir Minorsky, “Kurds,” in Encyclopedia of Islam (Leiden: Brill, 1927).
[9]Claudius James Rich, Residence in Kurdistan (London: James Duncan and Paternoster Row, 1978).
این کتاب به زبان کُردی نیز ترجمه شده است: کلۆدیۆس جیمس ریچ، گەشتی ڕیچ بۆ کُردستان 1820، وەرگێڕ محمد حەمە باقی (سەقز: محمدی، 1371).
[10]Edward William Charles Noel, Diary of Major Noel in Special Duty in Kurdistan (n.p., n.d.).
این کتاب به زبان کُردی ترجمه شده است: مهیجێر نوئێل، یادداشتەکانی مەیجێر نۆئێل لە کوردستان، وەرگێڕان حسین جاف، حسێن عوسمان نێرگسە جاڕی (بیجا: بینا، بیتا).
[11] لازم به ذکر است که برخی از مطالعات نویسندگان غیرکُردزبان در ایران را کسانی نوشتهاند که از مناصب اداری، مدیریتی یا نظامی در آن منطقه برخوردار بودهاند.
[12]این کتاب به زبان فارسی ترجمه شده است: قنات کُردو، مسعود محمد، جمال نَبَز و عبدالرحمن معروف، مقدمهای بر کُردشناسی در اروپا، ترجمۀ محمد رئوف یوسفینژاد (تهران: آتیه، 1379).
[13]Martin van Bruinessen, Agha, shaikh and State: The Social and Political Structures of Kurdistan (London: Zed Books, 1992).
این کتاب به زبان فارسی و کُردی ترجمه شده است: مارتین وانبروئینسن، جامعهشناسی مردم کُرد، آغا شیخ، دولت، ترجمۀ ابراهیم یونسی (تهران: نشر پانیذ، 1383).
Martin van Bruinessen, “Nationalismus und Religiöser Konflikt: Der Kurdische Widerstand im Iran,” in Geschichte und Politik Religioser Bewegungen im Iran [Mardom Nameh, Jahrbuch zur Geschichte und Gesellschaft des Mittleren Orients], ed. Kurt Greussing (Frankfurt: Syndikat, 1981), 372-409; Martin van Bruinessen and Hendrik Boeschoten (ed.), Evliya Çelebi in Diyarbekir: The Relevant Section of the Seyahatname Edited with Translation, Commentary and Introduction (Leiden: Brill, 1988); Martin van Bruinessen, “Mullas, Sufis and Heretics: The Role of Religion in Kurdish Society,” in Collected articles (Istanbul: The Isis Press 2000); Martin van Bruinessen, “Kurdish ethno- nationalism versus nation-building states” in Collected Articles (Istanbul: The ISIS Press, 2000).
[14]Michael M. Gunter, “The Contemporary Roots of Kurdish Nationalism in Iraq,” Kufa Review, 2:1 (2013); Michael M. Gunter, “Unrecognized De Facto States in World Politics: The Kurds,” Journal of World Affairs (2014); Michael M. Gunter, The Kurds Ascending (New York: Palgrave Macmillan, 2008).
[15]Joyce Blau, Le Problème Kurde: Essai Sociologique et Historique (Bruxelles: Centre Pour l’Étude des Problèmes du Monde Musulman Contemporain, 1963).
این کتاب به فارسی ترجمه شده است: ژویس بلو، مسئله کُرد: بررسی تاریخی و جامعهشناسی، ترجمۀ پرویز امینی (سنندج: مرکز کُردستانشناسی، 1379).
Joyce Blau and Veysel Barak, Manuel de Kurde: Kurmanji (Paris: L’Harmattan, 1999); Joyce Blau, Méthode de Kurde: Sorani (Paris: L’Harmattan, 2000); Joyce Blau, “Kurdish Language ii. History of Kurdish Studies,” in Encyclopedia Iranica (2009).
[16]Oskar Mann, Die Mundart der Mukri-Kurden, Teil I: Grammatische Skizze, Texte in Phonetischer und Persischer Umschrift; Teil II: Deutsche Ubersetzung der Texte mit einer Einleitung uber Inhalt und Form der Ostkurdischen Volkslyrik [=Kurdish-Persische Forschungen, Abt. IV, Bd. 3] (Berlin: Reimer, 1906-1909); Oskar Mann and Karl Hadank, Mundarten der Gûrân, Besonders das Kändûläî, Auramânî und Bâdschälânî (Berlin: De Gruyter & Co, 1930).
[17]Jonathan Randal, After Such Knowledge, What Forgiveness? My Encounters with Kurdistan (New York: Farrar, Straus and Giroux, 1997).
این کتاب به فارسی ترجمه شده است: جاناتان رندال، با این رسوایی چه بخشایشی؟ ترجمۀ ابراهیم یونسی (تهران: پانیذ، 1379).
[18]Fredrik Barth, Principles of Social Organization in Southern Kurdistan (Oslo: Universitets Etnografiske Museum, 1953); Fredrik Barth, “Father’s Brother’s Daughter Marriage in Kurdistan,” Southwestern Journal of Anthropology, 10:2 (1954), 164-171.
[19]William Eagleton, The Kurdish Republic of 1946 (London: Oxford University Press, 1963).
این کتاب به فارسی ترجمه شده است: ویلیام ایگلتون، جمهوری 1946 کُردستان، ترجمۀ محمد صمدی (مهاباد: سیدیان، 1362).
[20]Gérard Chailand (ed.), A People Without a Country: The Kurds and Kurdistan (London: Zed Books, 1980); Gérard Chailand (ed.), Kurdistan und die Kurden (Göttingen: Gesellschaft für Bedrohte Völker, 1984).
[21]Chris Kutchera, Le Défi Kurde ou le Rêve fou de l’Indépendance (Paris: Flammarion, 1997).
این کتاب در کُردستان عراق به زبان کُردی ترجمه شده است.
Chris Kutchera, The Kurdish Challenge (Paris: Bayard, 1997); Chris Kutchera, Le Mouvement National Kurde (Paris: Flammarion, 1979).
این کتاب به فارسی ترجمه شده است: کریس کوچرا، جنبش ملی کُرد، ترجمۀ ابراهیم یونسی (تهران: نشر پانیذ، 1375).
[22]Diane King, Kurdistan on the Global Stage: Kinship, Land, and Community in Iraq (New Brunswick: Rutgers University Press, 2013).
[23]Dennis Natali, The Kurdish Quasi-State: Development and Dependency in Post-Gulf War Iraq (New York: Syracuse University Press, 2010); Dennis Natali, The Kurds And the State: Evolving National Identity in Iraq, Turkey, And Iran (New York: Syracuse University Press, 2005).
[24]David McDowall, Kurdish Modern History (London: I. B. Tauris, 2001).
این کتاب به به فارسی ترجمه شده است: دیوید مکداوال، تاریخ معاصر کُرد، ترجمۀ ابراهیم یونسی، (تهران: نشر پانیذ، 1383).
[25]کتاب او که در اصل به زبان فارسی در دورۀ صفویه نگاشته شده، برای اولین بار در دهۀ 1970 به زبان کُردی نیز ترجمه شد و در بغداد به چاپ رسید. اولین چاپ کُردی آن در ایران در سال 1360 منتشر شده است: شەرەفخانی بدلیسی، شەرەفنامە، وەرگێڕ: عەبدولرحمان شەرەفکەندی (ھەژار) (تهران: بینا، 1360).
[26]Abdul Rahman Ghassemlou, The Kurds and Kurdistan (Prague: Czechoslovak Academy of Sciences and London: Collet’s, 1965).
این کتاب به زبان کُردی ترجمه شده است: عەبدولرحمان قاسملو، کوردستان و کورد، وەرگێڕ عبداللە حەسەنزادە (سلێمانی: بینا، 2014).
[27]Abbas Vali (ed.), Essays on the Origins of Kurdish Nationalism (Costa Mesa, CA: Mazda Publishers, 2003(; Abbas Vali, Kurds and the State in Iran: The Making of Kurdish Identity (London: I.B.Tauris, 2011).
ترجمۀ فارسی بخش نتیجهگیری این کتاب در شمارۀ 85-86 مجلۀ زریبار (1393) منتشر شده است.
Abbas Vali, Modernity and the Stateless: The Kurdish Question in Iran (London: I.B.Tauris, 2015); Abbas Vali, “The Kurds and Their “Others:” Fragmented Identity and Fragmented Politics,” Comparative Studies of South Asia, Africa and the Middle East, 17:2 (1998).
این مقاله در سال 1382 در شمارۀ 3 مجلۀ ڕاڤە (1381) به زبان فارسی ترجمه و چاپ شده است.
[28]رشید یاسمی، کُرد و پیوستگی نژادی آن (تهران: ناشر چاپ، 1325).
[29]احسان نوری پاشا، تاریخ و ریشۀ نژادی کُرد (تهران: انجمن ایرانشناسی کُرد ـ مادی، 1333).
[30]کلیمالله توحدی، حرکت تاریخی کُردها به خراسان (مشهد: انتشارات توس، 1366). این کتاب در شش جلد در فاصلۀ سالهای 1366 تا 1378 به دست چند ناشر به چاپ رسیده است.
[31]Hamit Bozarslan, “Entre la ‘Umma et le Revolution: l’Islam Kurde au Tournant du Siècle,” MERA occasional paper )Amsterdam: Middle East Research Associates, 1992(; Hamit Bozarslan, “Remarques sur l’Histoire des Relations Kurdo-Arméniennes,” Journal of Kurdish Studies, 1 (1995), 55-76; Hamit Bozarslan, La Question Kurde: États et Minorités au Moyen-Orient (Paris: Presses de Sciences Po., 1997); Hamit Bozarslan, Conflit Kurde: le Brasier Oublié du Moyen-Orient (Paris: Collection Mondes et Nations /Autrement, 2009); Hamit Bozarslan, “Un récit de vie non Autorisé,” in Joyce Blau: L’Éternelle Chez les Kurdes, eds. Hamit Bozarslan and Clémence Scalbert Yücel (Paris: Institut Kurde de Paris, 2013), 13-24.
[32]سەعید مەدەنی، کورد و ئستراتیژی دەوڵەتان (بیجا: بینا،1380).
[33] یاسین سەردەشتی، کوردەکانی ئێران (سلێمانی: سەردەم، 2003).
[34]احمد محمدپور، تجربۀ نوسازی: پژوهشی در توسعه و تغییرات اجتماعی در منطقۀ هورامان کُردستان (تهران: جامعهشناسان، 1392)؛ احمد محمدپور، از سنت به نوسازی: مطالعۀ اتنوگرافیک شهر سردشت در کُردستان ایران (تهران: جامعهشناسان، 1392). احمد محمدپور و تاڤگە حسنپور، ”جهانيشدن و بازنمايي هويت فرهنگي در موسيقي كوردي (بررسي الگوهاي مصرف موسيقي دانشجويان كورد دانشگاه گيلان)،“ پژوهشهای انسانشناسی، دورۀ 2، شمارۀ 2 (1391)، 89-116؛ احمد محمدپور، جليل كريمي و نشميل معروفپور، ”مطالعۀ تفسيري بازنمايي زن در ضربالمثلهاي كُوردي (مورد مطالعه: گويش سوراني مُكرياني)،“ زن در فرهنگ و هنر (پژوهش زنان)، سال 4، شمارۀ 3 (1391)، 65.
Ahmad Mohammadpur, “Disembedding the Traditional Family: Grounded Theory and the Study of Family Change among Mangor and Gaverk Tribes of Iranian Kurdistan,” Journal of Comparative Family Studies, 44:1 (2012), 177-198; Ahmad Mohammadpur, “The Rise and Fall of Political Movements in the Late 19th Century and First Half of 20th Century Kurdistan (An Organizational Analysis),” Canadian Social Science, 11:1 (2015); Ahmad Mohammadpur, “Lifestyle and Identity in Contemporary Iranian Kurdistan (A Grounded Study of Marivan City),” Quality & Quantity: International Journal of Methodology (2016), 1907-1928; Ahmad Mohammadpur, Nariman mohammadi and Norbet Ross, “The Fiction of Nationalism: Newroz TV Representations of Kurdish Nationalism,” European Journal of Cultural Studies (2016); Ahmad Mohammadpur and Mehdi Rezaei, “Promoting Survival: A Grounded Theory Study of Consequences of Modern Health Practices in Ouramanat Region of Iranian Kurdistan,” International Journal of Qualitative Studies on Health and Well-being, 5 (2010), 2.
[35]مریوان وریا قانع، ناسیونالیسم و سەفەر (سلێمانی، ڕەھەند، 2005).
[36]Jaffer Sheyholislami, “Kurdish in Iran: A Case of Restricted and Controlled Tolerance,” International Journal of the Sociology of language, (2012), 217; Jaffer Sheyholislami, “It is the Hardest to Keep: Kurdish as a Heritage Language in the United States,” International Journal of the Sociology of Language, 237, (2016), 75–98; Jaffer Sheyholislami, “Language Policy and Planning: Identity and Rights in Iraqi Kurdistan,” in Minority Language in Today’s Global Society, eds. G. Kunsang, A. Snavely and T. Shakya (New York, NY: Trace Foundation, 2015), vol. 2, 106-128; Jaffer Sheyholislami, “Linguistic Minorities on the Internet,” in Computer-Mediated Communication Across Cultures: International Interactions in Online Environments, eds. Kirk St. Amant and Sigrid Kelsey (Information Science Reference, 2012).
شماری از مقالات شیخالاسلامی در فایل رسانه کُردی مجله زریبار شمارۀ 83-84 (1392) به زبان کُردی ترجمه و چاپ شده است.
[37] جەلیل گادانی، پەنجا ساڵ خەبات: کورتە مێژوویەکی حیزبی دیموکراتی کوردستان ئێران (خلاصهای از تاریخ حزب دموکرات کردستان ایران) (کُردستان عراق: بینا، بیتا).
[38]Amir Hassanpour, Nationalism and Language in Kurdistan, 1918-1985 (San Francisco: Mellen Research University Press,1992); Amir Hassanpour, “The (Re)Production of Patriarchy in the Kurdish Language,” in Women of a Non-State Nation: The Kurds, ed. Shahrzad Mojab (Costa Mesa, CA, Mazda Publishers, 2001), 227-263; Amir Hassanpour, “The Politics of a-Political Linguistics: Linguists and Linguicide,” in Rights to Language: Equity, Power and Education, ed. Robert Phillipson (Mahawi, New Jersey: Lawrence Erlbaum Associates, In. Publishers, 2000), 33-49; Amir Hassanpour, “State Policy on the Kurdish Language: The Politics of Status Planning,” Kurdish Times, 4:1-2 (1991), 42-85.
[39]Kerim Yeldiz, The Kurds in Syria: The Forgotten People (London: Pluto Press, 2005); Kerim Yeldiz, The Kurds in Turkey (London: Pluto Press, 2005); Kerim Yeldiz, The Kurds in Iraq: The Past, Present and Future (London: Pluto Press, 2004); Kerim Yeldiz, The Kurds in Turkey: EU Accession and Human Rights (London: Pluto Press 2005).
دو کتاب اول کریم یلدیز به فارسی ترجمه شدهاند.
[40]Mehrdad Izadi, “The Sharafnâma: The History of the Kurdish Nation – 1597,” Being the First of the Seven-Volume Critical Translation and Extensive Commentary of the Late Medieval Work on Kurdish History (Costa Mesa: Mazda, 2005); Mehrdad Izadi, The Kurds: A Concise Handbook (Washington & London: Taylor & Francis, 1992).
این کتاب در سال 1998 به زبان فرانسه، در سال 2004 به زبان ترکی و در سال 2007 به زبان کُردی ترجمه و به زبان فارسی هم درآمده است.
[41]Ayad Baban, The Kurd: The Story of a Nation’s Survival (AuthorHouse, 2008).
[42]Dana Caban, Kurds a Nation Frozen In Time (AuthorHouse, 2009).
[43]Khalid Khayati, “From Victim Diaspora to Transborder Citizenship? Diaspora Formation and Transnational Relations Among Kurds in France and Sweden,” (PhD Thesis; Linkoping University, 2008).
[44]Marouf Cabi, “The Clashes of National Naratives and Marginalization of Kurdish – Iranian History,” (MA Thesis; Department of History, Iranian Studies, the University of St. Andrews, Scotland).
[45]Kendal, “Introduction: Les Kurdes sous l’Empire ottoman,” in Les Kurdes et le Kurdistan, ed. Gérard Chaliand (Paris: Maspéro, 1978), 31-68; Kendal, “Le Kurdistan de Turquie,” in Les Kurdes et le Kurdistan, 69-153.
[46]Ismet Chériff Vanly, Le Kurdistan Irakien: Entité Nationale: Étude de la Evolution de 1961 (Neuchâtel: Editions de la Baconnière,1970); Ismet Chériff Vanly, Die Nationale Frage Türkisch-Kurdistans: Eine Übersicht mit Historischem Hintergrund (Frankfurt am Main: Komkar,1980); Ismet Chériff Vanly, Kurdistan und die Kurden (Göttingen: Gesellschaft für Bedrohte Völker, 1988).
[47] جلیل کریمی، نظریۀ پسااستعماری و کُردشناسی (تهران: نشر نی، زیر چاپ).
[48]مجتبی برزویی، اوضاع سیاسی کُردستان (تهران: فکر نو، 1378).
[49] از عبدالله اوجالان نوشتههای فراوانی دربارۀ کُردستان در دست است که شماری از آنها به زبانها کُردی و فارسی برگردانده شدهاند. از جمله مهمترین آنها که به زبان انگلیسی چاپ شده کتاب زیر است:
Abdulla Ocalan, Prison Writings: The Road Map to Negotiations, trans. Havin Guneser (International Initiative Edition/ Mesopotamia, 2012).
[50]Barzoo Eliassi, Statelessness and Belonging: The Case Study if Kurdish Youth in Sweden in New Dimensions of Diversity in Nordic Culture and Society (Cambridge: Cambridge Scholars Publishing, 2016); Barzoo Eliassi, “Statelessness in a world of Nation-States: The Cases of Kurdish Diasporas in Sweden and the UK,” Journal of Ethnic and Migration Studies (2016), 1-17.
[51] کامران متین مطالعات متعددی در خصوص مدرنیتۀ ایرانی صورت داده است. مطالعات او دربارۀ کُردستان بیشتر در قالب یادداشتهایی در مجلات و شبکههای اجتماعی و سخنرانی در کنفرانسهاست. از جمله بنگرید به
Kamran Matin, “The Kurds and American Neo-Liberalism,”at www.Counterpaunche.org; Kamran Matin, “Why is Turkey Bombing the Kurds?” at https://www.opendemocracy.net/arab-awakening/kamran-matin/why-is-turkey-bombing-kurds; Kamran Matin, “Kobani: What’s in A Name?” at https://thedisorderofthings.com/2014/10/15/kobani-whats-in-a-name/.
[52] بیشتر آثار خدیو به صورت یادداشتهای تحلیلی در زمینۀ تحولات و اوضاع سیاسی در هر چهار بخش کُردستان است.برای نمونه بنگرید به صلاحالدین خدیو، ”کودتا، کُردها و اردوغان،“ دسترسپذیر در خبرگزاری کُردپرس (kurdpress.ir)؛ صلاحالدین خدیو، ”کُردها در شطرنج سیاسی سوریه،“ دسترسپذیر در آژانس خبری تحلیلی زریان (ziryan.ir).
[53] نەبەز، جەماڵ، زمانی یەکگرتووی کوردی، (ئەڵمانیا، بامبورگ: یەکیەتی نەتەوەیی خوێندکارانی کُرد لە ئەورووپا، 1976).
[54] عبدالله ابریشمی، مسئله کُرد در خاورمیانه و عبدالله اوجالان (تهران: توکلی، 1378).
[55]Farangis Ghaderi, “The Emergence and Development of Modern Kurdish Poetry,” (PhD Dissertation; Institute of Arab and Islamic Studies, University of Exeter).
[56] صالح امینپور، جنگ و دیپلماسی بر سر تقسیم کُردستان (تهران: نشر احسان، 1394).
[57]بهرام ولدبیگی، برتارک طوفان: ملامصطفی بارزانی به روایت مطبوعات ایران از 1324-1358 (تهران: ثالث، 1395).
[58]محمداصغر شمیم همدانی، کتاب کُردستان (تبریز: کتابخانۀ سعادت و سروش، 1312). این کتاب را انتشارات مدبر در سال 1370 در تهران و تحت عنوان کُردستان تجدید چاپ کرد.
[59]Nader Entessar, Kurdish Ethnonationalism (Boulder, CO: Lynne Rienner, 1992).
این کتاب در سال 1391 با عنوانی متفاوت به زبان فارسی ترجمه شده است: نادر انتصار، سیاست کُردها در خاورمیانه، ترجمۀ عرفان قانعی فرد (تهران: نشر علم، 1391).
[60]Akan Özoğlu, Kurdish Notables and the Ottoman State (New York: State University of New York Press, 2004).
[61]Faleh A. Jabar, The Kurds: Nationalism and Politics (London: Saqi Books, 2007).
[62]Cengiz Gunes, The Kurdish National Movement in Turkey: From Protest to Resistance (New York: Rotledge, 2011).
[63] حمید احمدی، قومیت و قومیتگرایی در ایران: افسانه و واقعیت (تهران: نشر نی، 1377).
[64]Farideh Koohi-Kamali, The Political Development of the Kurds in Iran (Basingstoke and New York: Palgrave MacMillan, 2003).
[65]حمیدرضا جلاییپور، کردستان و علل تداوم بحران آن پس از انقلاب اسلامی (تهران: وزارت امور خارجه، 1372)؛ حمیدرضا جلاییپور، قاضی محمد: کُردستان در سالهای 1320 – 1324 (تهران: امیرکبیر، 1369)؛ حمیدرضا جلاییپور، فراز و فرود جنبش کُردی 1357-1367 (تهران: لوح نو، 1385). کتاب قاضی محمد در سال 1386 به کُردی ترجمه شد: حەمید جەلایی پوور، قازی محەممەد، وەرگێڕ ئیبراھیم ورتی (تاران: توکلی 1386).
[66] نادر محمودی، حزب دمکرات کُردستان ایران (تهران: موسسۀ مطالعات و پژوهشهای سیاسی 1394).
[67]Derk Kinnane, The Kurds and Kurdistan (Oxford: Oxford University Press, 1972).
از این کتاب دو ترجمه به زبان فارسی وجود دارد. از جمله بنگرید به درک کینان، کُردها و کُردستان، ترجمۀ ابراهیم یونسی (تهران: موسسۀ انتشارات نگاه، 1372). همچنین، این کتاب در کُردستان عراق نیز به کُردی ترجمه شده است.
[68]باید گفت که ملیگرایی ایرانی اعم از ملیگرایی فارسی است و مشارکت اقوام غیرفارس، نظیر ترکها یا لرها، را نیز در بر میگیرد.
[69] بدلیسی، شرفنامه.
[70] علیاکبر وقایعنگار، حدیقۀ ناصری: جغرافیا و تاریخ کُردستان (تهران، توکلی، 1364)؛ علیاکبر وقایعنگار، عشایر و ایلات و طوایف کُرد (تهران: توکلی، 1388).
[71] میرزاشکرالله سنندجی، تحفۀ ناصری در جغرافیا و تاریخ کُردستان و پنج مقاله در مورد قبایل کُرد (تهران: امیرکبیر، 1375).
[72] ملامحمدشریف قاضی، زبده التواریخ سنندجی (تهران: توکلی، 1379).
[73] خسروبن محمدبن منوچهر اردلان، لب التواریخ (تهران: کانون خانوادگی اردلان، 1356).
[74] میرزاعبدالله سنندجی، حدیقۀ اماناللهی (تهران: مؤسسۀ تاریخ و فرهنگ ایران، 1344).
[75] عبدالقادر ابن رستم بابانی، سیر الاکراد: در تاریخ و جغرافیای کُردستان (تهران: توکلی، 1377).
[76] عبداللهبن عبدالعزیز شیدا مردوخی، تاریخ سلاطین هورامان و تاریخ سیاسی 1000 سالۀ اورامان (سنندج: پرتو بیان، 1383).
[77] مستوره اردلان، تاریخ اردلان (سنندج: بینا، 1326). این کتاب در سال 1988م در عراق به زبان کُردی هم ترجمه و چاپ شد.
[78] ڕیچ، گەشتی ڕیچ بۆ کوردستان.
[79]نیکیتین، کُرد و کُردستان.
[80]امین زکی بگ، زبدۀ تاریخ کُردستان.
[81]یاسمی، کُرد و پیوستگی نژادی آن.
[82]سیروان خسروزاده، ”نقد و بررسی کتاب کُرد و پیوستگی تاریخی و نژادی او اثر غلامرضا رشید یاسمی،“ فصلنامۀ زریبار، شمارۀ 81-82 (1392)، 231-238.
[83]کوچرا، جنبش ملی کُرد.
[84]نیکیتین، کُرد و کُردستان.
[85]مکدوال، تاریخ معاصر کُرد.
[86]کینان، کُرد و کُردستان.
[87]ایگلتون، جمهوری 1946 کُردستان.
[88]لازم به ذکر است که تعداد مطالعات موجود دربارۀ کُردها و بهویژه کُردهای ایران بیشتر از اینهاست، اما چون به زبان فارسی برگردانده نشدهاند، به استثناء چند مورد، در اینجا به آنها اشارهای نشده است.
[89] کُردستان موکریان بخشی از کُردستان ایران است که به لحاظ اداری- سیاسی درجنوب و غرب استان آذربایجان غربی واقع شده و جنبش سمکو و تأسیس جمهوری کُردستان در آن منطقه اتفاق افتاد.
[90]بهطور کلی ترجمه و نشر کتابهایی دربارۀ کُردهای سایر بخشهای کُردستان در کشورهای عراق و ترکیه و سوریه در ایران بلامانع است.
[91]مرتضی زربخت، از کُردستان عراق تا آنسوی ارس (تهران: شیرازه، 1377).
[92]جلاییپور، قاضی محمد؛ جلاییپور، کُردستان و عل تداوم بحران آن بعد از انقلاب؛ جلاییپور، فراز و فرود جنبش کُردی.
[93] حسن ارفع، کُردها: یک بررسی تاریخی و سیاسی (تهران: آنا، 1382). لازم به ذکر است که ارفع رئیس ستاد ارتش ایران در سال 1324 و سفیر ایران در ترکیه در سالهای 1338 تا 1340ش بوده است.
[94]حسین رامتین، فرمان آتش در کوهستان باختر، کُردستان 1320-1321: بازسازی خاطرات حسن ارفع (تهران: تاریخ معاصر ایران، 1389).
[95]احمدی، قومیت و قومیتگرایی در ایران: افسانه و واقعیت.
[96] کاوه بیات، شورش کُردهای ترکیه و تأثیر آن بر روابط خارجی ایران، 1307-1311 (تهران: نشر تاریخ معاصر ایران، 1374)؛ کاوه بیات، کُردها و فرقۀ دمکرات آذربایجان (تهران: شیرازه، 1389)؛ کاوه بیات ”نهضت غرب،“ فصلنامۀ گفتگو، شمارۀ 61 (1393)، 55-62؛ کاوه بیات، ”حق و ناحق مسائل قومی در ایران،“ فصلنامۀ گفتگو، شمارۀ 43 (1387)، 12-129.
[97] صاحبعلی رزمآرا، عملیات اورامان: پاییز و زمستان 1310 شمسی (تهران: شیرازه، 1387).
[98] حمیدرضا فیروزی، جمهوری کُردستان: گذری بر چگونگی پیدایش و چرایی فروپاشی (سنندج: نوای دانش، 1388).
[99] جلاییپور در سالهای پس از انقلاب اسلامی 4.5 سال فرماندار شهرستان نقده، 4.5 سال فرماندار شهرستان مهاباد و حدود 4 سال معاون استاندار استان کُردستان بوده است.
[100] حمیدرضا محمدی و حسین خالدی، ژئوپلتیک کُردستان عراق (تهران: نشر انتخاب، 1391)؛ محمود مبارکشاهی، جغرافیای سیاسی کُردستان عراق با تأکید بر مسئلۀ کرکوک (مریوان: ئهوین، 1394)؛ طاهر آریا، ”بررسی نسلکشی در حقوق بین الملل با تأکید بر قضیۀ حلبچه“ (پایاننامۀ کارشناسی ارشد حقوق دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، 1390)؛ علی حاجی قاسمعلی، ”تأثیر تحولات اخیر خاورمیانه (2011-2012م) در مناطق کُردنشین“ (پایاننامۀ کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، 1392)؛ جلیل مردادی، ”روابط کُردها با ارامنه از 1920- 1905“ (پایاننامۀ کارشناسی ارشد تاریخ دانشگاه سیستان و بلوچستان، 1388)؛ مطلب مطلبی، ”تأثیر کُردها بر روابط ایران و عثمانی و عراق از 1914 تا 1979“ (پایاننامۀ کارشناسی ارشد تاریخ دانشگاه سیستان و بلوچستان، 1386)؛ محمد آثارتمر، ”تحرکات قومی کُردها و امنیت ملی ترکیه (1990-2008م)“ (پایاننامۀ کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، 1387).
[101]Koohi-Kamali, The Political Development of the Kurds in Iran.
این کتاب اگرچه به فارسی ترجمه نشده، اما جزو پژوهشهای مهمی است که دربارۀ کُردستان ایران نوشته شده است. بخشی از این کتاب در شمارۀ 2 مجلۀ ڕاڤە به فارسی ترجمه شده است.
[102]محمدرضا داودی، مهاباد در فاصله دو جنگ بین الملل اول و دوم، 1918-1939.
[103]Ahmad Mohammadpur, “The Rise and Fall of Political Movements in the Late 19th Century and First Half of 20th Century Kurdistan.”
[104]بهزاد خوشحالی، قاضی محمد و جمهوری کُردستان در آینۀ اسناد (ناشر: نویسنده، 1380).
[105]رحیم سیف قاضی، اسرار محاکمۀ قاضی محمد و یارانش، ترجمۀ محمدرضا سیف قاضی (تبریز: آنا، 1379).
[106]عرفان قانعی فرد، پس از شصت سال: زندگی و خاطرات جلال طالبانی، 1933-1966 (تهران: علم، 1388)؛ عرفان قانعی فرد، تندباد حوادث: گفتگویی با عیسی پژمان (تهران: علم، 1390).
[107]Vali, Kurds and the state in Iran: the making of Kurdish ethnicity.
[108]عباس ولی، “”کُردها و دیگریهایشان: هویت پارهپاره و سیاستهای پارهپاره،“ ترجمۀ کاوه دستوره، فصلنامۀ نویسا، سال 1، شمارۀ 1 (1381)، 3-38.
[109]Abbas Vali, “Genealogies of Kurds: Construction of Nation and National Identity in Kurdish Historical Writing,” in Essays on the origins of Kurdish nationalism (Costa Mesa, CA: Mazda Publisher, 2003).
[110]Vali, Essays on the origins of Kurdish nationalism.
[111] سەردەشتی، کوردەکانی ئێران (سلێمانی: سەردەم، 2003).
[112] مەدەنی، کورد و ئیستراتژی دەوڵەتان.
[113]رۆژەڤ در زبان کُردی به معنای بحث روز است.
[114] زرێبار نام دریاچهای در کُردستان ایران، واقع در شهرستان مریوان، است.
[115] ژیوار به معنای تمدن است.
[116] ڕاڤە به معنای تأویل است.
[117]لازم به ذکر است که در اروپا از سال 1995م مجلهای معتبر با عنوان مطالعات کُردی (Journal of Kurdish Studies) منتشر میشود که بیشترین تمرکز آن بر کُردستان ترکیه و عراق است و مطالعات خاصی دربارۀ کُردستان ایران در آن منتشر نشده است.
[118]جلیل مرادی، ”امپراطوری عثمانی، کُرد و ارمنی،“ رۆژەڤ، شمارۀ 8-10 (1387)، 77-88؛ محمد کمانگر (همایون)، ”جمعیت ژ.ک در کرمانشاه،“ رۆژەڤ، شمارۀ 8-10 (1387)، 115-124؛ یونس عباسیزاده، ”روابط خارجی جمهوری کُردستان،“ رۆژەڤ، شمارۀ 8-10 (1387)، 125-138؛ علیرضا معروفی، ”علل ناکامی جمهوری کُردستان،“ رۆژەڤ، شمارۀ 8-10 (1387)، 145-156؛ امیر احمدیان، ”انگلستان و جمهوری کُردستان،“ رۆژەڤ، شمارۀ 8-10 (1387)، 139-144؛ قاسم احمدی، ”جامعهشناسی تاریخی حزب دمکرات کُردستان ایران،“ رۆژەڤ، شمارۀ 8-10 (1387)، 251.
[119]عبدالعزیز مولودی، ”دیدگاههایی پیرامون آسیبشناسی مدیریت در کُردستان،“ رۆژەڤ، شمارة 2 و 3 (1385)، 61-66؛ خالد اسمعیلزاده، ”ارزیابی مشارکت سیاسی کُردها،“ رۆژەڤ، شمارۀ 2 و 3 (1385)، 67-112؛ یونس عباسیزاده، ”جمهوری کردستان (1324ش) و تجربۀ عدم تمرکز در ایران،“ رۆژەڤ، شمارۀ 2 و 3 (1385)، 137-168؛ صباح مفیدی، ”گذری بر عدم تمرکزخواهی سیاسی در ایران (با تأکید بر حزب دمکرات کُردستان)،“ رۆژەڤ، شمارۀ 2 و 3 (1385)، 169-212.
[120]نالی (1795-1855) یکی از نامدارترین و تأثیرگذارترین شاعران کُرد است. او در قریۀ خاکوخول در شهر شارهزور در کُردستان، واقع در امپراتوری عثمانی (عراق امروز)، به دنیا آمد.
[121]اسماعیل شمس، ”مقدمهای بر تاریخنگاری کُردی،“ زریبار: پروندۀ تاریخنگاری کُردستان، شمارۀ 71-82 (1392)، 145-160؛ ملک عزیزی، ”شناسایی و مقولهبندی دادههای تاریخ اجتماعی کُردستان بر اساس تواریخ محلی (نمونۀ موردی کتاب تاریخ الاکراد)،“ زریبار، شمارۀ 71-82 (1392)، 209-230؛ احمد چوپانی و آلتون نیررائی، ”درآمدی بر تبارشناسی سیاسی ایل شکاک در تاریخ معاصر ایران،“ زریبار، شمارۀ 71-82 (1392)، 337-348؛ بهزاد زندی، ”یادداشتی بر جریان تاریخنویسی کُردستان در دهۀ 1380 شمسی،“ زریبار، شمارۀ 71-82 (1392)، 357-363؛ مەسعوود بینەندە، ”کورتە باسێک لە سەر مێژوونووسی کوردستان،“ زریبار، شمارۀ 71-82 (1392)، 17-35؛ رشید احمدرش، ”تحلیل جامعهشناختی تعامل تاریخی مذهب و مدرنیته در کُردستان،“ زریبار: پروندۀ داعش و داعشیسم، شمارۀ 87-88 (1394)، 101-116؛ حمزه محمدی، ”خوانش دانشجویی از پدیده داعش (نمونۀ موردی دانشجویان کُرد)،“ زریبار، شمارۀ 87-88 (1394)، 117-140؛ مصلح کهنهپوشی، ”تبعیض قومی در کُردستان (بعد از انقلاب اسلامی 1357)،“ زریبار: پروندۀ جهانیشدن و مسئلۀ ملیتها، شمارۀ 55 (1383)، 138-164؛ احمد محمدپور، ”بررسی جامعهشناختی تطبیقی فرایند و وضعیت کمتوسعهیافتگی اقتصادی و اجتماعی در کُردستان ایران (در دروههای 1355، 1365 و 1375 شمسی)،“ زریبار، شمارۀ 55 (1383)، 216-276؛ مەسعوود بینەندە، ”ڕەچەڵەکناسی بزاڤی خوێندکاری کوردی (تبارشناسی جنبش دانشجویی کُردی)،“ زریبار: پروندۀ جنبشهای اجتماعی، شمارۀ 60 (1385)، 135-144؛ عباس محمدزاده (ملکشاه)، ”زوایای پنهان قیام ایلام (در سال 1308 خورشیدی)،“ زریبار: پروندۀ ایلام و کرمانشاه، شمارۀ 64 (1386)، 5-18؛ ظاهر سارایی، ”غلام رضا خان ارکوازی،“ زریبار، شمارۀ 64 (1386)، 19-30؛ یەحیا ئەمینی، ”سیاسەتی ڕەزاخانی و فەرھەنگ و زاراوەی کەلھوڕی (سیاست رضاخان و فرهنگ و لهجۀ کلهری)،“ زریبار، شمارۀ 64 (1386)، 49-54؛ سیدوحید میربیگی، ”خوانشی عریان از اصول اعتقادی طریقت یارستان،“ زریبار، شمارۀ 64 (1386)، 73-80؛ ئاژوان رازیانی، ”ادبیات کودکان و سانسور (گویش کردی جنوب)،“ زریبار، شمارۀ 64 (1386)، 139-144؛ فرزاد حاجی میرزایی، ”مین در استان کُردستان،“ زریبار، شمارۀ 64 (1386)، 223-234؛ قدیر نصری، ”سیاست در کُردستان ایران (مصاحبه)،“ زریبار: پروندۀ سیاست در کُردستان، شمارۀ 85-86 (1393)، 101-111؛ عباس ولی، ”کُردها و دولت در ایران،“ ترجمۀ رزگار رشیدپور، زریبار، شمارۀ 85-86 (1393)، 112-126؛ حمزه محمدی، ”ارزیابی شهروندان استان کُردستان از فعالیتهای شوراها به عنوان نماد دولت محلی و اثرات آن بر شرکت در انتخابات شوراها،“ زریبار، شمارۀ 85-86 (1393)، 162-181؛ خالد توکلی، تاھیر خەدیو و حامید فەرازی، ”لە کوردستان جێیان نابێتەوە (در کُردستان نمیگنجند): میزگرد تخصصی،“ زریبار، شمارۀ 85-86 (1393)، 6-28؛ بختیار کریمی، ”بررسی عوامل مرتبط با رشد مطبوعات محلی و بومی از دیدگاه فعالان و دستاندراکاران مطبوعات استان کُردستان،“ زریبار: پروندۀ رسانه کُردی، شمارۀ 83-84 (1392)، 202-224؛ رزگار مرادویسی و لایق مشایخی نیا، ”شبکههای مجازی اجتماعی (فیسبوک) و آگاهی سیاسی،“ زریبار، شمارۀ 83-84 (1392)، 261؛ داود قاسمی، محمد قربانیان و کهژال مدرسی، ”جهانی شدن رسانههای ارتباطی نوین و تأثیرات آن بر هویت قومی جوانان شهر سنندج،“ زریبار، شمارۀ 83-84 (1392)، 225- 242.
[122]ژیوار، شمارۀ 16-15 (1392)، 1.
[123]جلال حاجی زاده، ”نظریۀ سیاسی و سیاست زباناندیشی،“ ژیوار، شمارۀ 16-15 (1392)، 147-186؛ میدیا رحیمی، ”زبان، ایدئولوژی و تجسم آن در کنش سیاسی،“ ژیوار، شمارۀ 16-15 (1392)، 129-146؛ جبار اصلانی، ”محمد نوری، تأملی بر فاجعۀ حلبچه،“ ژیوار، شمارۀ 16-15 (1392)، 325-348؛ سید محمد اکبری، ”نگاهی به آیین یاری،“ ژیوار، شمارۀ 16-15 (1392)، 363-401؛ ئازاد حاجی ئاقایی، ”پێوەندی نێوان شوناس و بیروەوەری [رابطۀ هویت و خاطره]،“ ژیوار، شمارۀ 16-15 (1392)، 7-22؛ نەوزاد جەمال، ”پێوندی نێوان ھیوا و سیستم [پیوند امید و سیستم]،“ ژیوار، شمارۀ 17-18 (1393)، 17-22؛ عێباد رووحی، ”خوێندنەەیکی ڕخنەگرانە لە سەر دەقی مەنشووری مافەکانی ھاووڵاتی و سەرۆکایەتی کۆمار [خوانش انتقادی متن بیانیۀ حقوق شهروندی رئیسجمهور]،“ ژیوار، شمارۀ 17-18 (1393)، 35-52؛ فرهاد محمدی، ”اعلام استقلال کُردستان سوریه با نقد پوزیتیویستی حقوق بینالملل،“ ژیوار، شمارۀ 17-18 (1393)، 345- 354؛ زکریا قادری، ”خرد سیاسی پارسها: گسست یا تداوم هویتخواهی مادها،“ ژیوار، شمارۀ 17-18 (1393)، 419- 463؛ بەختیار سەجادی، هۆشیار عەلی، ”بە چەمککرددنەوەی ناسنامەی کوردی [مفهومسازی هویت کُردی]،“ ژیوار، شمارۀ 19-20 (1393)،11،-30؛ ئەیوب کەریمی، ”پێکھاتنی ئیدئولوژی کوردایەتی [شکلگیری ایدئولوژی کُردایهتی]،“ ژیوار، شمارۀ 19-20 (1393)، 31-36؛ حسێن موحەمەدزادە، ”یادداشتێکی لەسەر ناسنانامەی کورد [یادداشتی بر هویت کُرد]،“ ژیوار، شمارۀ 19-20 (1393)،125-128؛ محمد حقمرادی، ”واسازی گفتمانهای ملیگرایانه: بحثی در هویت و زبان مادری،“ ژیوار، شمارۀ 19-20 (1393)،139-170؛ فواد کریمی، ”تبارشناسی و واکاوی گفتمان هویت ملی در ایران،“ ژیوار، شمارۀ 19-20 (1393)،171-180؛ زکریا قادری، ”تقابلهای دوگانۀ آیین زرتشت و دیگری این تقابل،“ ژیوار، شمارۀ 19-20 (1393)، 193-225؛ خالد توکلی، ”بازیهای هویتی: گذر از لایههای هویتهای ثابت،“ ژیوار، شمارۀ 19-20 (1393)، 243-263.
[124] جلیل کریمی و کمال خالقپناه، ”نهادهای مدنی در عرصۀ عمومی (مطالعۀ موردی کانون دانشجویی کازیوه)،“ زریبار: مدرنیته، شمارۀ 71-72 (1388)،10-23.
[125]معروف عمر گل، ”زمینههای تشکیل دولت کُرد در جنوب کُردستان،“ ترجمۀ محمد بایزیدی، رافه، شمارۀ 3 (1381)؛ 11-30؛ ذبیحالله مهریپور، ”کُردستان عراق و سیاستهای جمهوری اسلامی ایران،“ رافه، شمارۀ 3 (1381)، 51-60؛ بختیار علی، ”انفال از ارادۀ معطوف به کشتار تا اردۀ معطوف به نسیان،“ ترجمۀ مصطفی احمدزاده، رافه، شمارۀ 3 (1381)، 297-358؛ تد گار، ”موقعیت اقلیتها در خطر،“ ترجمۀ جلیلی کریمی، رافه، شمارۀ 3 (1381)، 393-422؛ عباس ولی، ”کُردها و دیگریها،“ ترجمۀ کاوه دستوره، نویسا، شمارۀ 1 (1383)، 3-38؛ شهرزاد مجاب، ”زن و ناسیونالیسم در جمهوری 1946 مهاباد،“ ترجمۀ رشید احمدرش، نویسا، شمارۀ 1 (1383)، 81-108؛ سوزان مکدونالد، ”زنان کُرد و حق تعیین سرنوشت،“ ترجمۀ کمال خالقپناه، نویسا، شمارۀ 1 (1383)، 167-194؛ الان درویش، ”اصول قانونی حق تعیین سرنوشت ملت کُرد،“ ترجمۀ انور هژبری و شادی نیکخواه، نویسا، شمارۀ 1 (1383)، 263-291.
[126]خالد توکلی، نویسا، شمارۀ 1 (1383)، ”نگرش شرقشناسانه به کُردستان،“ چشمانداز ایران: کُردستان همیشه قابل کشف 2.
[127]مجلۀ گفتگو تا به حال چندین شمارۀ خود را به کُردستان ایران و بخشهای دیگر کُردستان در سایر کشورها اختصاص داده است. بنگرید به گفتگو: کُرد و کُردستان، شمارۀ 40؛ گفتگو: جمهوری مهاباد، شمارۀ 53؛ گفتگو: اقلیم کُردستان عراق، شمارۀ 58؛ گفتگو: کرمانشاه و هویت ایرانی، شمارۀ 61.
[128]جەلیل گادانی، پەنجا ساڵ خەبات: کورتە مێژوویەکی حیزبی دیموکراتی کوردستان ئێران. عەبدوڵڵا حەسەنزادە، نیو سەدە تێکۆشان: ئاوڕێک لە خەباتی حزبی دیموکراتی کوردستانی ئێران (؟؟؟)؛ مەعرووف کەعبی، دەشتی دارێ: ھەنگاوێک بەرەو گۆڕینی دونیا (سلێمانی: چاپخانەی ئاوێنە، 2010)؛ غنی بلوریان، ئاڵەکۆک [برگ سبز]، ترجمۀ رضا خیری مطلق (تهران: رسا، 1382).
[129]علی گلاویژ، مناسبات ارضی و فروپاشی نظام عشیرهای (تهران: بینا، 1359)؛ محمدپور، از سنت به نوسازی؛ محمدپور، تجربۀ نوسازی؛ مهدی رضائی، رسول صادقی، لطیف پرتوی و احمد محمدپور، سنت، نوسازی و خانواده: مطالعۀ تغییرات خانواده در میان ایلات گورک و منگور مهاباد (تهران: مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه، 1387)؛ جلیل سحابی، ”پیامدهای ورود تکنولوژی و صنعت به مناطق کُردنشین ایران: ارزیابی پایداری فرهنگی با تأکید بر تغییرات ارزشی هنجاری در جنوب آذربایجان غربی“ (رسالۀ دکتری جامعهشناسی توسعه دانشگاه تهران، 1390)؛ رشید احمدرش، ”موانع فرهنگی و اجتماعی توسعه در کُردستان“ (پایاننامۀ کارشناسی ارشد دانشگاه تهران، 1381)؛ رشید احمدرش، ”تحلیل جامعهشناختی پیامدهای ورود عناصر مدرن به کُردستان (بررسی موردی مناطق روستای موکریان)“ (رسالۀ دکتری جامعهشناسی توسعۀ روستایی دانشگاه تهران، 1391)؛ رشید احمدرش و یاسمن توحیدیان، ”مذهب و مدرنیته در کُردستان: تحلیل جامعهشناختی اثرگذاری عناصر مدرن بر ارزشهای مذهبی در جامعۀ روستایی موکریان،“ پژوهشهای روستایی، شمارۀ 5 (1392)، 559-584؛ کریم حسینزاده دلیر و سعید ملکی، ”بررسی وضعیت شاخصهای توسعۀ انسانی در استان ایلام،“ جغرافیا و توسعۀ ناحیهای، دورۀ 4، شمارۀ 6 (385)، 1-26.
Mohammadpur , Promoting Survival: A Grounded Theory Study of Consequences of Modern Health Practices in Ouramanat Region of Iranian Kurdistan.
[130]غلامعباس توسلی و یارمحمد قاسمی، ”مناسبات قومی و رابطۀ آن با تحول هویت جمعی،“ مجلۀ جامعهشناسی ایران، دورۀ 4، شمارۀ 4 (1381)، 3-25؛ امید قادرزاده، ”آموزش و پرورش و هویت ملی (مطالعۀ موردی دانشآموزان شهرستان بانه)،“ مطالعات ملی، دورۀ 15، شمارۀ 59 (1393)، 81-106؛ امید قادرزاده، احمد محمدپور و احمد غلامی، ”خالکوبی و برساخت هویت فردی بازتابنده،“ مسائل اجتماعی ایران (دانشگاه خوارزمی)، دورۀ 4، شمارۀ 1 (1392)، 161-185؛ محمد عبداللهی و امید قادرزاده، ”هویت جمعی غالب کُردها در کشورهای ایران و عراق،“ نامۀ علوم اجتماعی، دورۀ 17، شمارۀ 36 (1388)، 1-25؛ محمدرضا شادرو، حسین محمدزاده و جلالالدین رفیع فر، ”عوامل اجتماعی مرتبط با قومگرایی فرهنگی در میان کُردهای ایران،“ راهبرد اجتماعی فرهنگی، دورۀ 1، شمارۀ 3 (1391)، 75-96؛ حسین محمدزاده و محمدرضا شادرو، ”عوامل مؤثر بر پیوستگی و گسستگی قومگرایی سیاسی،“ فصلنامۀ علوم اجتماعی، شمارۀ 5 (1390)، 201-220؛ خالد شیخی، ”بررسی تطبیقی میزان باور به نگرشهای روشنفکری در میان دبیران علوم اجتماعی و علوم پایۀ کُردستان“ (پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه تبریز، 1386)؛ اسدالله نقدی، احمد محمدپور و علی سوری، ”تأثیر ماهواره بر هویت فرهنگی در کُردستان ایران،“ مجله علوم پزشکی کرمان، شمارۀ 4 (1389)، 131-156؛ محمد رشید صوفی، ”تحلیل نشانهشناختی بازنمایی هویت کُردی در سینمای ایران بعد از انقلاب 1357“ (پایاننامۀ کارشناسی ارشد دانشگاه تهران، 1387).
[131]حسن کچویان و جمال خسروی، ”اسلامگرایی در کُردستان و چالشهای ناسیونالیسم کردی و واگرایی: علل و زمینهها (نمونۀ موردی تطورات گفتمان مکتب قران)،“ فصلنامۀ راهبرد اجتماعی فرهنگی، شمارۀ 3 (1391)، 39-58؛ بیان علایی حسینی، ”بررسی مردمشناختی دو طریقت قادریه و نقشبندیه در استان کُردستان: مطالعۀ موردی زنان شهر سقز“ (پایاننامۀ کارشناسی ارشد رشتۀ مردمشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، 1390)؛ هاوژین بقالی، ”بررسی سازوکارهای تأثیرگذاری دین بر هویت اجتماعی کُردها (مطالعۀ موردی سلفیسم در کُردستان)“ (پایاننامۀ کارشناسی ارشد دانشگاه الزهرا، 1390).
[132]رضائی و همکاران، سنت، نوسازی و خانواده: مطالعۀ تغییرات خانواده در میان ایلات گورک و منگور مهاباد؛ مهدی رضائی، لطیف پرتوی و احمدمحمدپور، ”مدرنیزاسیون و تغییرات جمعیتشناختی خانواده در کُردستان،“ نامۀ جمعیتشناسی ایران، دورۀ 8، شمارۀ 16 (1392)، 147-175؛ حجت سراج، ”مطالعۀ جمعیتشناختی الگوهای ازدواج در شهر کرمانشاه“ (پایاننامۀ کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان، 1392)؛ ليلا عنايتزاده و محمود قاضي طباطبايي، ”تجربۀ زيستۀ زنان مطلقۀ كرد، فرايندها و چالش هاي آنان: بررسي پديدارشناختي (مطالعۀ موردي شهرستان سقز)،“ فصلنامۀ زن در فرهنگ و هنر (پژوهش زنان)، سال 5، شمارۀ 3 (1392)، 373-396؛ فردين قريشي، داوود شيرمحمدي و آوات برجوند ، ”فهم عوامل طلاق از منظر مردان و زنان در معرض طلاق و طلاق گرفته مطالعه موردي شهر سقز،“ مجلۀ پژوهشهاي راهبردي امنيت و نظم اجتماعي، شمارۀ 7 (بهار و تابستان 1393)، 19-30؛ علیرضا قاسمی و باقر ساروخانی، ”عوامل مرتبط با طلاق در زوجین متقاضی طلاق توافقی در کرمانشاه،“ مطالعات علوم اجتماعی ایران، دورۀ 10، شمارۀ 39 (1392)، 69-87؛ خالد شیخی، ”درک معنایی طلاق و کشف پیامدهای مثبت آن،“ مشاوره و رواندرمانی خانواده، شمارۀ 1 (1391)، 66-77؛ سیروس فرخرایی و شرمین حکمت، ”عوامل اجتماعی مؤثر بر شدت درخواست طلاق از سوی زنان شهرستان سردشت،“ زن و مطالعات خانواده، دورۀ 2، شمارۀ 7 (1389)، 103-120؛ محمداسماعیل ریاحی، اکبر علیوردینیا و سیاوش بهرامی کاکاوند، ”تحلیل جامعهشناختی میزان گرایش به طلاق در کرمانشاه،“ زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)، دورۀ 5، شمارۀ 19 (1386)، 109-140.
[133]حاتم حسینی و محمدجلال عباسی شوازی، ”تعینکنندههای بلافصل باروری زنان کُرد و ترک شهرستان ارومیه: کاربرد روش تجزیه بونگارت،“ مجلۀ مطالعات اجتماعی ایران؛ دورۀ 4، شمارۀ 2 (1389)، 23-48؛ حاتم حسینی و محمدجلال عباسی شوازی، ”تغییرات اندیشهای و تأثیر آن بر رفتار و ایدهآلهای باروری زنان کُرد و ترک،“ زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)، دورۀ 7، شمارۀ 25 (1388)، 55-84؛ مهدی رضائی، ”زمینههای کمفرزندآوری در کُردستان ایران“ (رسالۀ دکتری جمعیت شناسی دانشگاه تهران، 1390)؛ محمدجلال عباسی شوازی و سعید خانی، ”الگوهای ازدواج، قومیت و مذهب: بررسی موردی زنان ازدواجکرده در شهرستان قروه،“ نامۀ انجمن جمعیتشناسی ایران، دورۀ 4، شمارۀ 7 (1388)، 35-66؛ سعید خانی و حسین ضرغامی، ”بررسی روند نرخ بیکاری در استان کُردستان طی سالهای 1375-1385،“ جامعهشناسی مطالعات جوانان، دورۀ 4 شمارۀ 11 (1392)، 65-80؛ سهیلا خزایی، ”بررسی میزان مرگ و میر نوزادان در بیمارستان امام خمنیی شهر ایلام،“ مجلۀ بیمارهای کودکان، دورۀ 13 (1381)؛ یارمحمد قاسمی و اسحاق قیصریان، ”مرگ و میر کودکان و محرویت اجتماعی: مطالعه موردی استان ایلام،“ فصلنامۀ علوم اجتماعی، شمارۀ 40 (1387)؛ 27-51؛
Hatam Hosseini and Amir Erfani, “Ethnic difference in attitude and practice of Consanguineous Marriage among Kurds and Turks In Uromiah Distric, Iran,” Journal of Comparative Family Studies, Vol. 45:3 (2014), 389-403.
[134] فاطمه کریمی، تراژدی تن: خشونت علیه زنان (تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، 1389).
[135]سهیلا شهریاری، زنان کُرد: نظریۀ مبنایی در باب زنان کُرد (تهران: جامعهشناسان، 1394).
[136]احمد محمدپور، جلیل کریمی و نشمیل معروفپور، ”مطالعۀ تفسیری بازنمایی زن در ضربالمثلهای کُردی (گویش سوارنی ـ موکریانی)،“ زن در فرهنگ و هنر (پژوهش زنان)، دورۀ 4، شمارۀ 13 (1391)، 65-83؛ گلاله برنا، ”مطالعۀ کیفی تغییرات در سبک زندگی و صورتبندی هویتی زنان در کُردستان ایران: مطالعۀ موردی شهر مریوان“ (پایاننامۀ کارشناسی ارشد دانشگاه بوعلی سینا همدان، 1392).
[137]رضا صفابخش و محمد میرزایی، ”بررسی علل افزایش نرخ خودکشی در استان ایلام و راههای کاهش آن“ (پایاننامۀ کارشناسی ارشد دانشگاه تهران، 1372)؛ علی خورشیدی، محمدتقی یاسمی، نازیلا اساسی و قاسم زمانی، ”تعيين بار ناشي از رفتارهاي خودكشي در استان ايلام،“ پايش، دورۀ 3 ، شمارۀ 4 (1383)، 257- 264؛ ستار كيخاوي، ”بررسي شيوع خودكشي موفق و ناموفق در استان ايلام، 1376،“ مجلۀ علمي دانشگاه علوم پزشكي ايلام، دورۀ 8، شمارۀ 28 (1379)، 7- 12؛ محسن رضاييان و غلامرضا شریفی، ”خودسوزي مهمترين روش خودكشي در استان ايلام،“ مجلۀ روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران (انديشه و رفتار)، دورۀ 12، شمارۀ 3، پياپي 46 (1385)، 289 -290؛ علی خورشیدی، کورش سایهمیری و مهران بابانژاد، ”تحليل روند فصلي خودكشي در استان ايلام طي سالهاي 1380-1388،“ مجلۀ اپيدميولوژي ايران، دورۀ 9 ، شمارۀ 3 (1392)، 17-23.
[138] حاتم حسینی و بلال بگی، ”استقلال زنان و کنش های باروری در میان زنان کُرد شهر مهاباد،“ زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)، دورۀ 19، شمارۀ 39 (1391)، 57-78؛ حسین محمودیان و مهدی رضائی، ”زنان کُرد و کنش کمفرزندآوری،“ مطالعات راهبردی زنان، دورۀ 14، شمارۀ 55 (1391)، 173-255.
[139]جلیل کریمی، جامعهشناسی تاریخی کرمانشاه: تحلیل تاریخی فقر و اسکان غیررسمی در کرمانشاه (کرمانشاه: پژوهشکدۀ مطالعات کالبدی کرمانشاه، 1395).
[140]عبدالله کاوه، مونوگرافی سقز (سقز: انتشارات محمدی، 1367).
[141]ھەرمان وەتمانی، زانکۆ خەلیفە،فەرھەنگی ئاواییەکانی مەھاباد: فرھنگ روستاھای مھاباد (تھران: ھمایش دانش، 1388).
[142]محمد صمدی، نگاهی به تاریخ مهاباد (مهاباد: رهرو، ۱۳۷۳).
[143] مەحیەدین حەقشناس، شارەکەم سنە، (تهران: نشر پانیذ 1389).
[144]روحالله بهرامی، سلسلۀ والیان لرستان: مقدمهای بر تاریخ سیاسی ایلام و لرستان (خرمآباد: حروفیه و دانشگاه لرستان، 1388).
[145]بهرام مهرپیما، پیشینۀ ورزش در کُردستان: سقز (تهران: توکلی، 1390).
[146] جمشید صداقت کیش، اخبار کُردستان به روایت روزنامههای دولت علیۀ ایران وقایع اتفاقیه و ایران (تهران: توکلی، 1390).
[147]عبدالحمید حیرت سجادی، پیشینۀ آموزش و پرورش کُردستان (تهران: عابد، 1381).
[148]عبدالحمید حیرت سجادی، ایلات و عشایر کُردستان (سنندج: دانشگاه کُردستان، 1382).
[149]حیدر بهتویی، کُرد و پراکندگی آن در گسترۀ ایرانزمین (ناشر: حیدر بهتویی، 1377).
[150]اسماعیل شمس، گزیدهای از اسناد کُردستان: مجلس اول تا پنجم شواری ملی (تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، 1392).
[151]حسینعلی افتخار بیات و حسین احمدی، تاریخ ماکو (تهران: شیرازه، 1381).
[152]عبدالزاق اصفهانی، ارومیه، اشنویه، رواندز در 1229 هجری قمری (تهران: توکلی، 1391).
[153]و. همدی، کُردستان و کُرد در اسناد محرمانه بریتانیا، ترجمۀ بهزاد خوشحالی (همدان: نور علم، 1378).
[154] ستار عزیزی، حمایت از اقلیتها در حقوق بینالملل (همدان: نور علم، 1385)؛ اسعد اردلان، حقوق ملتها (سنندج: کالج، 1394)؛ هیوا خدری، ”موانع و زمینههای فرهنگی اعمال حقوق بشر از نگاه زنان کُرد“ (پایاننامۀ کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی، 1385)؛ آرمان شریعتی، ”بررسی حق بر آموزش به زبان مادری در نظام حقوقی ایران در پرتو اسناد حقوق بشر“ (پایاننامۀ کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی، 1385)؛ شایان سیداحمدی، ”بررسی عملیات انفال از منظر حقوق بینالملل با تأکید بر رأی دادگاه عالی کیفری عراق“ (پایاننامۀ کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی، 1393).
[155]محمود دولت آبادی، کلیدر (چاپ 23؛ تهران: فرهنگ معاصر، 1390). این رمان اخیراً در کُردستان عراق به کُردی ترجمه شده است.
[156]علیمحمد افغانی، شوهر آهوخانم (چاپ 26؛ تهران: نگاه، 1394).
[157]ابراهیم یونسی، گورستان غریبان (تهران: نگاه 1372). از ابراهیم یونسی رمانهای دیگری همچون زمستان بیبهار، دعا برای آرمن، مادرم دوبار گریست، دلدادهها، خوش آمدی، کج کلاه و کولی به جای مانده که همگی آنها به نوعی به جامعۀ کُردستان و تعامل مردم کُرد با غیر کُرد میپردازد.
[158]علیاشرف درویشیان، سالهای ابری (چاپ 8؛ تهران: چشمه، 1390). درویشیان کتابهای دیگری در حوزۀ ادبیات داستانی کُردستان به زبان فارسی به چاپ رسانده که از جمله میتوان به داستانهای کوتاه از نویسندگان کُرد و افسانههای کُردی اشاره کرد.
[159] بختیار علی، آخرین انار دنیا، ترجمۀ آرش سنجابی (تهران: افراز، 1392). از همین نویسنده رمانهای دیگری از زبان کُردی به فارسی ترجمه شده است که عبارتاند از غروب پروانه، قصر پرندگان غمگین، شهر سفید موسقیدانها.
[160] حسیەن شێربەگی، شاربەدەر (بوکان: نویسندە، 1377)؛ عەتا نەھایی، گرەوی بەختی ھەڵاڵە (بانە: مانگ، 1393)؛ فەڕوخ نێعمەتپوور، باڵندەی بریندار، ماسی سەرسام (بانە: مانگ، 1393)؛ شارام قەوامی، سوەیلا (سلێمانیلە: بینا، 2004)؛ سراج بناگر، قولولو (تهران: آنا، 1395)؛ بریا کاکەسووری، دەنگدانەوە (بوکان: بریا کاکەسووری، 1393)؛ عەلی غوڵامعەلی، پادشای تەنیایی (سەقز: گوتار، 1394)؛ سەید قادر ھیدایەتی، گابۆڕ (سەقز: گوتار، 1394)؛ سولەیمان عەبدولڕەحیمزادە، چارەنووسی تاپۆکان (ھەولێر: بینا، 2012).
[161] هاشم احمدزاده، از رمان تا ملت، ترجمۀ بختیار سجادی (سنندج: دانشگاه کردستان، 1386)؛ شارام قەوامی، شاری دەستەو تاقمەکان (سنە: شارام قەوامی، 1386). این کتاب نقد و بررسی یکی از رمانهای بختیار علی، رمان نویس کُرد اهل کُردستان عراق، با نام شاری مووسیقاره سپییهکان است.
[162]محهممهد بههرهوهر، سواره و پهخشانی کُردی، دسترسپذیر در Kurdipedia,org؛ عبدالخالق پرهیزی، بیان کُردی در شعر نالی (سردشت: چاپ نفیس، 1386)؛ کامران ڕەحیمی، بنەماکانی وشەسازی و وشەڕۆنان لە زمانی کوردیدا [بنیان واژەسازی در زبان کردی] (سەقز: گوتار، 1387).
[163] صدیق صفیزاده، دانشنامۀ نامآوران یارسان (تهران: هیرمند، 1376)؛ صدیق صفیزاده، نامۀ سرانجام: کلام خزانه (تهران: هیرمند، 1376)؛ مصطفیبن محمود گورانی، شاهنامه کُردی (تهران: آنا، 1388)؛ سیاوش گودهرزی، شانامهی کُردی (ھەولێر: ئاراس، 2013).
Veladimir Minorsky, “Nots sur la sects des Ahle Haqq,” Revue de monde musulman (1920), 19-97.
[164]عبدالرحمن شرفکندی (ههژار)، ھەنبانە بۆرینە (تهران: سروش، 1367).
[165]ماجد مردوخ روحانی، فرهنگ فارسی ـ کردی دانشگاه کُردستان (سنندج: دانشگاه کُردستان، 1385).
[166]عهلی جهوشهنی، کوردستانیکا: فهرههنگی ئینگلیسی/ کُردی/ فارسی (بانه: مانگ، 1394).
[167]جافر سریش ئابادی و رهزا سوهرابی، فرهنگ گروس (سنندج: دانشگاه کُردستان، 1391).
[168]علیاشرف درویشیان، فرهنگ کُردی کرمانشاهی کُردی ـ فارسی (تهران: ، 1375).
[169]محمود هاشمنیا و ملوک محمدی، فرهنگ جیبی کُردی بیجاری ـ فارسی (تهران: ، 1379).
[170] سروە محەمەدمرادی، ”بیبلۆگرافیای فەرھەنگە کوردیەکان،“ زرێبار: زمانی کردی و فەرھەنگنووسی، شمارۀ 77-78 (1391)، .
[171]ئەحمەد شەبانی، فەرھەنگی زانستی سیاسی: کوردی – فارسی- ئینگلیسی (سنندج: پژوهشکدۀ کردستانشناسی، 1389).
[172]فەرشید کەریمی، فەرھەنگی زاراوەکانی فەلسەفە و زانستە کۆمەڵایەتییەکان: ئینگلیسی- فارسی- کورد ( : ، 1385).
[173]شهاب خضری، فرهنگ گیاهان دارویی کُردستان: کُردی ـ فارسی (سنندج: شهاب خضری، 1381).
[174]صلاح پایانیانی، فەرھەنگی زارەکی موکریان [فرھنگ شفاھی موکریان] (سلێمانی: ، 1387). این فرهنگ شش جلدی یکی از جامعترین آثار در این حوزه است. در جلد پنجم اشعار فولکلور زنان و کودکان گردآوری شده و در جلد ششم بر اجزا و عناصر لباس کردی زنان در منطقۀ مکریان کُردستان ایران تمرکز شده است. همچنین بنگرید به پارسا احمدی، بررسی تطبیقی امثال و کردی و فارسی (سنندج: دانشگاه کُردستان، 1394)؛ ئهحمهد ئیراهیمی، پهندی پیران، فهرموودهی ژیران [پند پیرها، سخن خردمندان] (سنندج: دانشگاه کُردستان، 1394).
[175]کشکول نخستین فصلنامۀ تخصصی در حوزۀ نسخ خطی کُردستان است که به مدیریت محمد عبدلی چاپ و منتشر میشود.
[176] لازم به ذکر است که در سالهای اخیر شمار زیادی از نویسندگان کردستان ایران آثار خود را در مجلات منتشره در اقلیم کُردستان عراق چاپ میکنند.
[177] ژویش بلو و ویسی باراک، دستورزبان کُردی کرمانجی، ترجمۀ علی بلخانلو (تهران: توکلی، 1387)؛ محمد رحیمی، توصیف ساختواژۀ گویش سورانی زبان کردی (سنندج: شیخی، 1391)؛
Amir Hasanpur, “The identity of Hewrami speakers: Reflections on the theory and ideology of comparative philology,” in Anthology of Gorani Kurdish Poetry, ed. A. Soltani (London: Soane Trust for Kurdistan, 1998).
مجلۀ زمانهوان [=زبانشناس] در نیمۀ نخست دهۀ1380 با حمایت انستیتو کوردستان در تهران منتشر میشد و در آن به مباحث خاص زبان شناسی توجه میشد. برای نمونه میتوان به این مقالات اشاره کرد: بەختیار سەجادی، ”پێویستی پێکھێنانی لێژنەی زانسیت بۆ فێرکاری زمانی کوردی لە ئێراندا،“ زمانەوان، شمارۀ 1 (1381)، 33-42؛ ڕەفێق شوانی، ”چۆنیەتی ئاوێتە کردنی زارەکانی زمانی کوردی لە زمانی ستاندەردا”،“ زمانەوان، شمارۀ 2 (1381)، 26-39؛ کامران ڕەحیمی، ”خەسارناسی وشەسازی لە زمانی کوردیدا،“ زمانەوان، شمارۀ 3 (1385)، 9-56؛ ڕەشید کرمانج، ”ڕیشەناسی،“ زمانەوان، شمارۀ 3 (1385)، 139-142.
[178]حەمە حەمەباقی، مێژووی موسیقای کوردی [تاریخ موسیقی کردی] (ارومیە: صلاحالدین ایوبی، 1375)؛ ایرج نظافتی، تاریخ موسیقی کرمانشاه (کرمانشاه: طاق بستان، 1377)؛ صدیق صفیزاده، تاریخ موسیقی کردی (تهران: بهنام 1377)؛ علیاصغر نظرالله پور، سازهای کُرد (کرمانشاه: طاق بستان، 1378).
[179]مسعود رحیمی، بافندۀ کرد: نقاش ذهن خویش (تهران: سازمان میراث فرهنگی، 1376)؛ هادی ضیاءالدینی و مهناز شایستهفر، ”بررسی نقش و طرح در فرشهای کردی کُردستان،“ کتاب ماه هنر، شمارۀ 139 (1388)، 20-29؛ سوران کُردستانی، ”تاریخچۀ هنر خوشنویسی در کُردستان،“ دسترسپذیر در Sorankurdistnai.com؛ کمال خالقپناه، ”نشانهشناسی و تحلیل فیلم: بررسی نشانهشناختی فیلم لاکپشتها هم پرواز میکنند،“ مطالعات فرهنگی و ارتباطات، شمارۀ 12 (1387)، 163-182؛ امجد غلامی و امیر غلامی، ”بازنمایی و روایت فاجعه در سینمای کُردستان با تأکید بر برگزیدۀ آثار فیلمسازان معاصر ایران،“ در مجموعه مقالات اولین همایش منطقهای هویت و سینمای کردی (سنندج: دانشگاه آزاد اسلامی سنندج، 1394)، 5-25؛ منصور خلج، تاریخچۀ نمایش در باختران (تهران: نشر نقره، 1364)؛ خسرو سینا، ”جستاری بر بنیاد و سیر تحول نمایشگری در فرهنگ فولکلور و ادبیات کردستان“ (پایاننامۀ کارشناسی ارشد کارگردانی دانشگاه هنر، )؛ رحیم عبدالرحیمزاده، ”بازتاب آیینهای مردمی در تئاتر معاصر کردستان“ (پایاننامۀ کارشناسی ارشد کارگردانی دانشگاه تربیت مدرس، ).
[180]کەریم حسامی، لە بیرەوەریەکانم [از خاطراتم] (سوئد: ، 1986)؛ عبدالرحمن شرفکندی، چێشتی مجێور [شلمشوربا] (سنندج: نشر آزادی، 1388). چاپ اول این کتاب در سال 1996 در پاریس منتشر شد و جزو مهمترین بیوگرافیهایی است که یک شخصیت سیاسی ـ فرهنگی کُردستان ایران نوشته است. در 1385، بهزاد خوشحالی آن را به فارسی ترجمه کرد، اما به سبب عدم تأیید از سوی ادارۀ ارشاد اسلامی مجوز چاپ رسمی پیدا نکرد و اخیراً با عنوان شلمشوربا به فارسی ترجمه شده است. مصطفی تیمورزاده، وحشت در سقز (تهران: نشر شیرازه، 1382)؛ حکیم نیلوفری، زنده باد مشروطه، پاینده باد قانون (سقز: گوتار، 1388)؛ احسان نوری پاشا، جنبش ملی کُرد در ترکیه (تهران: توکلی، 1380)؛ رئوف ضیایی، یادداشتهایی از کُردستان (اورمیه: صلاحالدین ایوبی، 1367).
[181] این مرکز از سال 1379 فعال است و هم اکنون دارای دو گروه پژوهشی مطالعات تاریخ و فرهنگ کُردستان و مطالعات راهبردی و توسعه و یک مجله با عنوان پژوهشنامۀ ادب کُردی است.
[182] این انستیتو در سال 1379 در تهران تأسیس شده است. از جمله فعالیتهای آن انتشار دو شماره از مجلۀ کُردستان است. شمارۀ دوم این مجله در قالب یک کتاب با عنوان کتاب کُردستان به چاپ رسید که حاوی مقالات متعددی در حوزههای زبان، نظریات ادبی و روزنامهنگاری کُردی است. از جمله میتوان به مقالات زیر اشاره کرد: ڕەزا شەجێعی، ”ڕۆژنامەگەری کوردی: گەمەی بەرجستەکردنەوەی قەیران،“ در کتاب کوردستان (1382)، 175-196؛ ڕەھبەر مەحموودزادە، ”ئاوەزمەندێتی کوردی لە نێوان ناوەڕۆکە ناوچەییەکان و مێتۆدە جیھانییەکاندا،“ در کتاب کوردستان (1382)، 41-62.
[183]این مرکز که در سال 1393 در سنندج تأسیس شده، دارای چهار دپارتمان در حوزههای تاریخ، ادبیات، معماری، اقتصاد و روابط بینالملل است و تا به حال دو همایش ملی و منطقهای درحوزهای هَورمانشناسی و سینمای کُردی برگزار کرده و کتابهایی درحوزههای ادبیات کُردی منتشر کرده است.
[184]کلیمالله توحدی، حرکت تاریخی کُرد به خراسان (ناشر: کلیمالله توحدی، 1371)؛ یوسف متولی حقیقی، ”تأملی پیرامون علل و چگونگی مهاجرت کُردها به خراسان،“ فصلنامۀ فقه و تاریخ تمدن، شمارۀ 23 (1389)، 63-89؛ سیاوش فاتحی، کوچندگان کرمانج (شیراز: کیان نشر، 1389)؛ کلیمالله توحدی، ”اهمیت و اصلات موسیقی کُردی خراسان،“ مقام موسیقایی، شمارۀ 3 (1377)، 106-113.
[185]Matin, Kurds and American Liberalism; Khalid Khayati, Kurds in France and Sweden (Linköping: Linköping University Press, 2008).