بانوی نخستین‌ها: نگاهی به تاریخ‌نگاری استاد شیرین بیانی

جواد عباسی <Javad Abbasi <jahistorian@gmail.com دانش‌آموختۀ دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام در دانشگاه تهران، دانشیار پیشین گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد، مدرس مدعو دانشگاه ایالتی اوهایو (2012 – 2015) و پژوهشگر مطالعات تاریخ ایران در دوره‌های مغول و تیموری با تمرکز بر مسائل اجتماعی–فرهنگی است.

 

من آن زنم که همه کار من نکوکاری‌ست

به زیر مقنعۀ من بسی کُلَه‌داری‌ست[1]

برای قرن‌ها محور گزارش‌های مورخان از تاریخ ایران و جهان در عصر امپراتوری مغول شرح چگونگی شکل‌گیری آن امپراتوری و عملیات نظامی آنها بود. این رویکرد برخاسته از اهمیت قدرت نظامی مغولان و چند دهه حملات ویرانگر و پیشروی‌های شگفت‌انگیز آنها در حد فاصل چین تا مدیترانه و نیز چنان که دیوید مورگان یادآور شده است، پیروی از علایق وقایع‌نگاران معاصر امپراتوری مغولان در ثبت لشکرکشی‌ها، نبردها، کشتارها و کشکمش‌های فرقه‌ای بوده است.[2] اگرچه با گسترش تاریخ‌نگاری مدرن و جامع‌نگر در قرن بیستم رفته‌رفته مورخان و مردم‌شناسان به جنبه‌های دیگری از تاریخ این دوره نیز توجه کردند، اما فقط در آستانۀ قرن بیست‌ویکم بود که گرایشی قابل توجه به بررسی ابعاد دیگری از تاریخ عصر امپراتوری مغول نمایان شد. این گرایش تا آنجا جدی شد که به نظر چارلز هالپرین، ”هر تاریخچه‌ای از امپراتوری مغول، به هر میزان عالمانه، اگر فقط بر انعکاس ویرانگری‌های آنان تمرکز کرده باشد نمی‌تواند حق مطلب را ادا کند،“ چرا که ”امپراتوری مغول نقش مهمی در نهادهای سیاسی، توسعۀ اقتصادی و تنوع و تسامح فرهنگی سرزمین‌های مفتوح بازی کرد.‌“[3] چنین نگرشی به تاریخ امپراتوری مغول در دهه‌های بعد تا به امروز گسترش روزافزونی یافته و ده‌ها کتاب و صدها مقاله دربارۀ ابعاد اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی تاریخ جهان در عهد این امپراتوری نوشته شده است. موضوعی که دیوید مورگان از آن با عنوان ”چرخش تاریخ‌نگارانۀ عمده در پانزده بیست سال اخیر“ یاد کرده است و از جمله به نظر تاریخ‌نگاران هنر در خصوص سازنده و زایشگر خواندن دورۀ مغول اشاره می‌کند.[4] همچنین، در دهه‌های اخیر گرایشی به بررسی تاریخ امپراتوری مغول در بستر جهانی-و نه منطقه‌ای یا ملی- توجه بیشتر پژوهشگران را برانگیخته است؛ موضوعی که در برگزاری کنفرانسی بین‌المللی با عنوان ”چنگیزخان و جهانی شدن“ نیز نمایان شد که در سال 2012 به مناسبت هشتصدوپنجاهمین سال تولد چنگیزخان در مغولستان برگزار شد.[5]

تا آنجا که به تاریخ‌نگاری نوین امپراتوری مغول در ایران مربوط می‌شود، توجه به زوایای ناشناخته یا کمتر شناخته شدۀ تاریخ عصر مغول و مشخصاً ”ایلخانان مغول“ در ایران با کوشش‌های استاد شیرین بیانی در اواخر دهۀ 1960م/1340ش اهمیت قابل توجهی یافت. پیش از او، عباس اقبال با انتشار کتاب تاریخ مغول در 1312ش گزارشی عمومی، مستند و نسبتاً جامع از چگونگی ظهور امپراتوری مغول، حملات مغول به ایران، حکومت ایلخانان، حکومت‌های محلیِ پساایلخانی و تحولات فرهنگی-اجتماعی این دوران تا ظهور تیمور فراهم آورده بود.[6] مروری بر کارنامۀ شیرین بیانی در زمینۀ مطالعات تاریخ مغول نشان می‌دهد که او در میان مورخان ایرانی معاصر در این زمینه سهم و جایگاه ویژه‌ای دارد. او جز نیم قرن تمرکز بر مطالعات تاریخ ایران در دورۀ مغول از بسیاری جهات نیز در این عرصه ”فضل تقدم“ دارد. نوشتۀ حاضر بر مبنای چنین نگرشی شکل گرفته است.

تاریخ آل‌جلایر: بازسازی تاریخ یک دودمان محلی

5-1-p1-1

تاریخ ایران از سقوط حکومت ایلخانان مغول تا ورود تیمور به ایران (حدود 736-782ق/1336-1381م) شاهد دورانی کم‌نظیر از آشفتگی و تجزیۀ سیاسی بود. تعابیری چون ”دورۀ حکومت‌های محلی،“ ”دورۀ فترت،“ ”دورۀ تجزیۀ سیاسی“ و مانند آنها برگرفته از چنین وضعیتی‌اند. در این دوران، قدرت سیاسی در اختیار چندین حکومت با قلمروهایی کوچک و بزرگ در گوشه و کنار ایران بود و آل‌جلایر یکی از مهم‌ترین آنها و شبیه‌ترین آنها به حکومت ایلخانان و مدعی اصلی میراث‌داری آنان به شمار می‌آمد.[7] اگرچه عباس اقبال در تاریخ مغول خود به معرفی این دودمان حکومتی پرداخته بود، اما شیرین بیانی بود که به صورت جدی و در قالب رسالۀ دکتری خود در دانشگاه سوربن و زیر نظر کلود کائن به تحولات این حکومت و اوضاع فرهنگی-اجتماعی هم‌زمان آن پرداخت.[8] متن فارسی این رساله در سال 1345ش/1967م و کمی پس از آغاز به کار او در گروه تاریخ دانشگاه تهران در ردیف انتشارات همین دانشگاه به چاپ رسید.

بیانی در کتاب 470 صفحه‌ای تاریخ آل‌جلایر، که نخستین کار مفصل دربارۀ یک حکومت محلی در تاریخ‌نویسی نوین ایرانی بود، با استفاده از مجموعه‌ای از منابع تاریخی، ادبی، منشآتی و سفرنامه‌ای اعم از خطی و چاپی[9] و نیز شواهد سکه‌شناختی کوشید تاریخی جامع از این حکومت و تحولات عصر آن فراهم آورد. پاتریک وینگ که به تازگی در جلایریان: شکل‌گیری حکومت دودمانی در خاورمیانۀ دورۀ مغول به ابعاد دیگری از تاریخ این حکومت پرداخته است اثر بیانی را نخستین تک‌نگاری در این زمینه معرفی کرده و بر ”بررسی عالی“ آن در جنبه‌هایی از تاریخ جلایریان تأکید کرده است.[10] از این منظر، کار وینگ در واقع ادامه و تکمیل کار بیانی پس از حدود پنجاه سال به شمار می‌آید. نکتۀ قابل توجه در کار بیانی توجه ویژه‌اش به تاریخ تحولات اجتماعی-فرهنگی دورۀ حکومت آل‌جلایر در دورانی بود که تمرکز اصلی تاریخ‌نویسی در ایران بر تاریخ سیاسی-نظامی بود.[11] از چهار فصل کتاب او فقط یک فصل و حدود یک‌چهارم آن به گزارش تاریخ سیاسی آل‌جلایر اختصاص یافته و در سه فصل دیگر به ”زندگی اجتماعی،“ ”تشکیلات اداری،“ ”چگونگی شهرها،“ و ”هنر و ادبیات“ پرداخته است.[12] نگرش فرهنگی-تمدنی یکی از ویژگی‌های تاریخ‌نگاری بیانی در پیوند با تاریخ ایران در عصر مغول است و با توجه به آنچه در تحول تاریخ‌نگاری مغول در دو سه دهۀ اخیر در ابتدای این مقاله آمد، از این جهت نیز بیانی پیشگام بوده است.

پژوهش در تاریخ آل‌جلایر علاوه بر آنکه تبدیل به برگ نخست از شناسنامۀ علمی بیانی شد،[13] از جهتی دیگر نیز او را خبرساز کرد. حضور بازماندگان قوم جلایر در قزاقستان پس از استقلال این کشور و از جمله دستگاه سیاسی توجه قزاق‌ها را به او جلب کرده، او را تبدیل به چهره‌ای شناخته‌شده در محافل علمی و فرهنگی آن کشور کرد و بارها از او برای سفر به قزاقستان دعوت شد.

 

زن در ایران عصر مغول: نخستین تاریخنگاری نوین زن در ایران

5-1-p1-2

کمتر از یک دهه پس از تدوین تاریخ آل‌جلایر، بیانی کار نوآورانۀ دیگری را به کارنامۀ خود و تاریخ‌نگاری نوین ایرانی افزود. او با نوشتن کتاب زن در ایران عصر مغول (1352ش/1973م) نخستین تک‌نگاری در زمینۀ تاریخ‌نگاری زنان در ایران به طور عام و نخستین اثر در این موضوع را در عرصۀ مطالعات مغول در جهان عرضه کرد. او که دورۀ مغول را به درستی از نظر جایگاه و وضعیت زنان استثنایی و بااهمیت یافته بود،[14] در این کتاب با پرداختن به موضوعاتی چون ”ازدواج و تشکیلات خانوادگی“ و ”مقام و موقع زنان در طبقات گوناگون جامعه“ باز هم از تمرکز صرف بر جنبۀ سیاسی و درباری موضوع پرهیز کرد و کوشید ردپای زنان و مسائل مرتبط با آنان را تا حد امکان در زمینۀ جامعۀ ایرانی عصر مغول دنبال کند. در این خصوص نیز او جایگاه ویژه‌ای را در میان مغول‌پژوهان در سطح جهانی از آن خود کرد. به همین سبب، در جدیدترین پژوهش پیرامون تاریخ زنان در ایران عهد مغول از اثر بیانی با عنوان ”نخستین کوشش برای مطالعه دربارۀ زنان در حکومت مغولان“ و ”اثری پیشگام“ یاد شده است.[15] اهمیت کتاب زن در ایران عصر مغول تا آن اندازه بود که حدود چهل سال بعد، در سال 2015م، به زبان ترکی نیز ترجمه شد. مصطفی اویار، مترجم کتاب، در مقدمۀ خود بر ترجمۀ ترکی ضمن معرفی مختصر بیانی او را در زمرۀ مغول‌شناسان برجسته در سطح جهان قرار داده و این کتاب را اثری شاخص در مطالعات ترکی-مغولی و نیز مطالعات زنان ارزیابی کرده است.[16]

 

نظام اجتماعی مغول: فئودالیسم خانهبهدوشی

5-1-p1-3

چنین پیداست که توجه بیانی از همان اوایل ورودش به عرصۀ مغول‌‌پژوهی به تاریخ اجتماعی جلب شد. او این توجه را در سال 1345ش/1967م با ترجمۀ کتاب ولادیمیرتسوف (Boris Iakolevich Vladimirtosonv, 1884-1931) از زبان فرانسه به فارسی نشان داد و در مقدمۀ مترجم چنین آورد:

در میان انواع مختلف رشته‌های مطالعات تاریخی، آنچه بیش از همه در مملکت ما بدان احساس احتیاج می‌شود، مطالعۀ چگونگی جوامع و زندگی اقوام و یا بهتر بگوییم طرز تشکیلات اجتماعی و اداری آنها در طی قرون و اعصار مختلف می‌باشد. گاهی جسته و گریخته به بررسی‌هایی در این زمینه برمی‌خوریم که قسمتی از تاریخ اجتماعی دوره‌ای کوتاه را روشن می‌کند، ولی به قدری این بررسی‌ها جزئی است که هیچ‌گاه نمی‌توان به‌طور کامل مانند زنجیری حلقه‌های ادوار مختلف را به یکدیگر متصل کرد و از آن سلسله زنجیری ساخت که گذشته را به حال بپیوندد و شاید بتوان گفت که تنها چند حلقه از این زنجیر بسیار بلند در دست است. کتاب حاضر را می‌توان یکی از این حلقه‌ها دانست که تاریخ زندگی اجتماعی مغول را در خود مغولستان به بهترین وجهی تشریح و توصیف کرده است.[17]

ولادیمیرتسوف در این کتاب کوشیده است با واکاوی در عمق جامعۀ مغولی درک بهتری از تاریخ آنان و امپراتوری جهانی‌شان را ممکن سازد و بیانی با ترجمۀ اثر او، این نوع نگاه به تاریخ مغول را به ایرانیان شناساند. بیانی که ولادیمیر تسوف را مغول‌شناسی شاخص و گمنام در ایران یافته بود، بعدها اثر دیگر او با عنوان چنگیزخان را نیز از فرانسه به فارسی برگردانید تا روایتی دیگر-و از جهاتی متفاوت-از سرگذشت فاتح بزرگ تاریخ جهان در اختیار خوانندۀ ایرانی بگذارد.[18]

ترجمۀ تاریخ سرّی مغولان: قدیم‌ترین متن در تاریخ برآمدن چنگیزخان

5-1-p1-4

تاریخ سرّی مغولان یا یوان چائو پی شه غالباً نزدیک‌ترین متن ادبی-حماسی و تاریخی به دوران شکل‌گیری امپراتوری مغول به دست چنگیزخان شناخته می‌شود و بنابراین قدیمی‌ترین یا دست اول‌ترین روایت از تاریخ این امپراتوری است. این متن بی‌تردید مهم‌ترین میراث مکتوب مغولان و کامل‌ترین گزارش از چگونگی نگرش مغولان به چنگیزخان و نخستین جانشین وی، اگتای قاآن، قهرمانان این امپراتوری، تشکیلات و جنبۀ الهی این امپراتوری است.[19] اهمیت آن از نظر تاریخ سیاسی در آن است که چگونگی شکل‌گیری ایلات، به‌هم‌پیوستگی آنها (اتحادیۀ قبایلی)، برآمدن چنگیزخان و تبدیل حکومت او به حکومتی جهانی را با جزئیات طرح می‌کند. همچنین، از دیدگاه تاریخ اجتماعی جنبه‌های گوناگون زندگی مادی و معنوی، آداب و رسوم، پیوندهای خانوادگی، اقتصاد صحرانشینی، و مکان‌های جغرافیایی را معرفی می‌کند و منبع مورخان بعدی از جمله رشیدالدین در آفرینش شاهکار تاریخ‌نگاری عهد مغول یعنی جامع‌التواریخ بوده است.[20] این اثر که ظاهراً در اصل مجموعه روایاتی شفاهی بوده، نمونۀ آشکار داستان‌گویی به مثابه تاریخ و نقطۀ عطفی است در سنت ادبی قوم مغول، یعنی تبدیل تاریخ و ادبیات شفاهی به متن مکتوب. گویا این شرح مکتوب روایت رسمی و پذیرفته‌شدۀ خاندان حکومتی مغولان از سرگذشت خودشان و در تملک آنان بوده است و احتمالاً مخاطبان آن نیز فقط اشراف مغول بوده‌اند.[21]

تاریخ سرّی که در دوران پس از امپراتوری مغول به چینی ترجمه شده بود، در اواخر سدۀ نوزدهم میلادی مورد توجه مورخان تاریخ امپراتوری مغول قرار گرفت و به زبان‌های دیگر از جمله روسی، انگلیسی و فرانسه نیز ترجمه شد. نخستین‌بار در اواخر سدة سیزدهم قمری/نوزدهم میلادی، تاریخ سرّی مغولان را پالادیوس کافاروف به روسی ترجمه کرد که سبب آشنایی پژوهشگران اروپایی با این اثر شد. در سال 1941، کوزین دوباره آن را به روسی ترجمه و در لنینگراد چاپ کرد. در سال 1948، اریش هینیش آن را به آلمانی و احمد تمیر آن را به ترکی ترجمه و به ترتیب در لایپزیگ و آنکارا منتشر کردند. پل پلیو نیز نیمی از کتاب را به فرانسه ترجمه کرده بود که درگذشت و شاگردش ، لویی هامبی ، آن را در سال 1949 چاپ کرد. در 1966، آرتور والی این کتاب را به انگلیسی ترجمه و با عنوان تاریخ سرّی مغولان و دیگر قطعات چاپ کرد. در دهة 1970، دوراکه ویلتس بخش‌هایی از آن را بر اساس متن اصلی مغولی، در مجلة مقالاتی دربارة تاریخ خاور دور به چاپ رسانید. سرانجام کامل‌ترین ترجمة انگلیسی کتاب کارِ فرانسیس وودمن کلیوز است که در سال 1982 چاپ شد. سپس، پل کان بر اساس این ترجمه و با توجه به سنّت شعری مغولی آن را به نظم درآورد و در 1984م چاپ کرد. تاریخ سرّی مغولان به ژاپنی، مجاری، ترکی، لهستانی، آلمانی، و مغولی جدید نیز ترجمه شده است.[22]

بیانی در سال 1350ش/1971م شش فصل از تاریخ سرّی را از ترجمۀ فرانسه پلیو به فارسی ترجمه و بدین ترتیب برای نخستین‌بار بخشی از این متن مبنایی را در اختیار فارسی‌زبانان قرار داد. چهل‌و‌پنج سال بعد (1397ش/ 2018م) بیانی دنبالۀ متن یعنی شش فصل دیگر تاریخ سرّی را که در سال 1994 ماری دومینی اِوِن و رودریکا پوپ به فرانسه ترجمه و به همراه ترجمۀ پلیو در یک مجلد به چاپ رسانده بودند ترجمه و بدین ترتیب متن کامل این منبع مهم را به زبان فارسی با افزودن مقدمه‌هایی تازه در قالب چاپ سوم کتاب در اختیار مخاطبان فارسی‌زبان گذاشت. ترجمۀ بیانی از تاریخ سرّی مغولان همواره مهم‌ترین مرجع دانشجویان و دانشوران فارسی‌نویس بوده است.

 

دین و دولت در ایران عهد مغول: روایتی فرهنگی از تاریخ ایران در دورۀ فرمانروایی مغولان

5-1-p1-5

می‌توان گفت که تاریخ‌نگاری شیرین بیانی دربارۀ مغولان با نگارش کتاب سه جلدی دین و دولت در ایران عهد مغول به مرحلۀ تکامل رسید و دیدگاه متفاوت او به این دوره از تاریخ ایران در میان مورخان ایرانی و پژوهشگران تاریخ مغول آشکارتر شد.[23] او این تفاوت را با انتخاب محور کلی ”دین و دولت“برای اثر خود و عنوان خاص ”حکومت ایلخانی: نبرد میان دو فرهنگ“ برای جلد دوم اثر و نیز عنوان‌گذاری بسیاری از فصول کتاب آشکار کرد؛[24] با به کارگیری عنوان‌هایی چون ”مغولان در رویارویی با ایران و اسلام،“ ”مسئلۀ جانشینی چنگیرخان و رابطۀ آن با ایران و اسلام،“ ”ورود غرب با حربۀ دین در معرکۀ شرق،“ ”هلاکوخان و فتح سراسری ایران: سکون اسلام“ در جلد نخست کتاب و ”تأسیس حکومت ایلخانی در ایران: دوران تزلزل ملی و فرهنگی،“ ”کشمکش بر سر قدرت مسلمانی اولین سلطان ایلخانی (تگودار) ، “ ”غازان، اسلام و ایران،“ ”پس از غازان: سلطنت اولجایتو و تضاد عقیدتی،“ ”وضع روحانیان در عهد ایلخانی،“ ”تشیع: نهضت ضد بیگانه،“ ”تصوف: نیروی فائق در جامعۀ ایلخانی،“ ”فتوت: زمینه‌ساز نهضت‌های مردمی“ و ”حکومت سربداران: نهضت اهل فتوّت“ نگرش دینی-فرهنگی خود به برخورد مغولان با اسلام و ایران را معین ساخت. اینکه شرایط سیاسی-فرهنگی زمانه (دهۀ 1365-1375ش) تا چه اندازه در شکل‌گیری یا تعمیق چنین نگرشی در بیانی تأثیر داشته، توجه برخی را به خود جلب کرده است.[25]

بدین ترتیب، جدای از نوع نگرش و تحلیل‌های بیانی، او در ردیف پیشگامان نگاه فرهنگی-تمدنی به تاریخ عصر مغول است. بیانی فرهنگ و هویت ایرانی و از جمله مذهب را همچون رشته‌ای در سراسر تاریخ ایران در دورۀ مغول کاویده و کوشیده است پویایی و پایداری آن را به‌رغم تمامی مصائب و ناملایمات به تصویر بکشد. شاخص بودن کار او با گزینش کتاب دین و دولت در ایران عهد مغول به عنوان کتاب سال کشوری (1375ش/1996م) و کتاب برگزیدۀ دانشگاه تهران کمی پس از چاپ آن آشکار شد و آن را تبدیل به کتابی مرجع از جمله برای پژوهشگران و دانشجویان کرد؛ چنان‌که تقریباً جایش در هیچ پژوهشی به زبان فارسی اعم از مقاله، پایان‌نامه و کتاب خالی نیست. گزیده‌ای از کتاب دین و دولت در ایران عهد مغول با عنوان مغولان و حکومت ایلخانی در ایران به عنوان متن درسی دانشگاهی در دو دهۀ گذشته بارها به چاپ رسیده است. [26]

 

پرداختن به ادبیات در متن تاریخ

5-1-p1-6

شیرین بیانی از جهتی دیگر نیز در میان مورخان دورۀ معاصر متمایز است. او در چارچوب نگرش فرهنگی-تمدنی خود به تحولات تاریخی و احتمالاً در اثر مؤانست دیرین با دکتر اسلامی ندوشن در کسوت یکی از سرآمدان عرصۀ زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی، احوال و آثار برجستگان ادب فارسی را نیز مورد توجه قرار داده است. در چنین زمینه‌ای، به سه شخصیت شاخص معاصر با دورۀ مغول که از قضا از قله‌های شعر و ادب ایران‌زمین‌اند، یعنی مولانا و سعدی و حافظ، پرداخته است. سه کتاب حافظ و جام جهان‌نما،[27] سعدی، خاک شیراز و بوی عشق[28] و دمساز دوصد کیش: دربارۀ مولانا جلال‌الدین[29] در چنین فضای تاریخی-فرهنگی پدید آمده‌اند. بیانی در این آثار کوشیده تا افکار، آراء و اندیشه‌های شخصیت‌های مورد بحث خود را در پرتو زمانه و شرایطی که در آن می‌زیسته‌اند واکاوی کند و به همین سبب، گاه نگرش‌هایی متفاوت عرضه می‌دارد. بیانی کتابی نیز در شرح احوال و افکار خیام نوشته است.[30]

سخن پایانی

5-1-p1-7

از آنچه گذشت پیداست که هنگامی که از استاد شیرین بیانی سخن به میان می‌آید با فردی روبه‌روییم که نیم‌ قرن به گونه‌ای عاشقانه و خستگی‌ناپذیر برای پیشبرد مطالعات تاریخ ایران در دورۀ مغول و در نگاهی فراتر فرهنگ و هویت ایرانی از پای ننشسته است. او سومین نسل از مورخان یک خاندان است که خود پدیده‌ای بی‌نظیر در تاریخ‌نگاری معاصر در ایران یک قرن اخیر به شمار می‌آید. جدش، مهدی ملک‌زاده، با نگارش تاریخ انقلاب مشروطیت ایران یکی از منابع مهم مربوط به این تحول تاریخی سرنوشت‌ساز در تاریخ ایران را به یادگار گذاشته است.[31] پدرش، خانبابا بیانی، افزون بر بنیادگذاری دانشگاه تبریز که یکی از ده دانشگاه برتر ایران است، گروه تاریخ دانشگاه تهران را نیز بنیاد گذاشت و با تألیف و تصحیح چند اثر و از جمله پنجاه سال تاریخ ایران در دورۀ ناصری و تصحیح ذیل جامع‌التواریخ رشیدی و پژوهش در اسناد تاریخ روابط خارجی ایران نقشی مهم در پیشبرد مطالعات تاریخی در ایران داشت.[32] مادر فرهیختۀ او، ملکه ملک‌زاده بیانی، در کسوت باستان‌شناس و سکه‌شناسی سرآمد و از مدیران ارشد موزۀ ملی ایران نیز منشأ خدمات ارزنده‌ای به تاریخ ایران بوده است.[33] با این پیشینه می‌توان به شایستگی بیانی در تداوم میراث خاندانش و پیشبرد قابل توجه آن رأی داد. شهرت علمی بیانی به فراتر از مرزهای ایران نیز رفته است. علاوه بر ”نخستین“ بودن برخی آثار او در عرصۀ مطالعات مغولی در مقیاس جهانی و ترجمۀ برخی آثارش، دریافت نشان عالی دولت مغولستان به پاس مطالعاتش در تاریخ امپراتوری مغولان در فروردین سال 1395ش/ مارس 2017م در تهران آوازۀ او را تا خاستگاه این امپراتوری نیز کشانیده است.

[1]بیتی از سرودۀ پادشاه خاتون، فرمانروای قراختایی کرمان، هم‌زمان با فرمانروایی ایلخانان مغول بر ایران. او از جانب پدر نوۀ هلاکوخان، بنیاد‌گذار حکومت ایلخانی، بود و از جانب مادر به ابش‌خاتون، دختر اتابک سعد‌بن زنگی حاکم اتابکی فارس، نسب می‌برد. پادشاه خاتون زنی مقتدر و در عین حال پشتیبان جدی ادب و فرهنگ بود و آبادانی‌های بسیار در کرمان کرد. از جمله کارهای منحصر به فرد او این بود که مالی را وقف کرد تا هر روز صد من نان به صد زن بیوه بدهند که سرپرست ندارند. متن کامل سروده چنین است: من آن زنم که همه کار من نکوکاری‌ست / به زیر مقنعۀ من بسی کُله‌داری‌ست / جمال طلعت خود را دریغ می‌دارم / از آفتاب که آن هرزه‌گرد بازاری‌ست / درون پردۀ عصمت که تکیه‌گاه من است / مسافران صبا را گذر به دشواری‌ست / به هر که مقنعه‌ای بخشم از سرم گوید / چه جای مقنعه، تاج هزار دیناری‌ست / نه هر زنی به دو گز مقنعه‌ست کدبانو / نه هر سری به کلاهی سزای سرداری‌ست. بنگرید به محمدابراهیم باستانی پاریزی، گذر زن از گدار تاریخ (تهران: نشر علم، 1384)، 471-472.

[2]به نظر مورگان، هنوز برای بیشتر مردم مرگ و ویرانی در مقیاس وسیع با نام مغولان همراه است و گرچه نمی‌خواهیم این موضوع را نادیده بگیریم، اما تأثیر مغولان بر تاریخ جهان بسیار فراتر از ویرانگری و کشتار است. بنگرید به

David Morgan, “The Mongol Empire in World History,” in Beyond the Legacy of Genghis Khan, ed. Linda Komaroff (Leiden. Boston: Brill, 2006), 426.

برای فهرستی از پژوهش‌های صورت‌گرفته از 1986 تا 1999م دربارۀ تاریخ امپراتوری مغول بنگرید به

Peter Jackson, “The State of Research: The Mongol Empire 1986 – 1999,” Journal of Medieval History, 26:2 (2000), 189- 210.

[3]چارلز هالپرین، روسیه و اردوی زرین، ترجمۀ سیدعلی مزینانی (تهران: پژوهشکدۀ تاریخ اسلام، 1396)، 52.

[4]Morgan, “The Mongol Empire in World History,” 426.

[5]Michal Biran, “The Mongol Empire: The State of the Research,” History Compass, 11:11 (2013), 1021–1033; at http://onlinelibrary.wiley.com/doi/10.1111/hic3.12095/.

[6]برای شرحی کوتاه دربارۀ این کتاب بنگرید به

 http://rch.ac.ir/article/Details?id=7268/.

این کتاب که از نمونه‌های نخستین تاریخ‌نگاری نوین در ایران به شمار می‌آید، همچنان در ایران کتابی مرجع به شمار می‌رود و تاکنون بارها بازنشر شده است.

[7]برای نگاهی تازه‌تر به این دورۀ پنجاه ساله و جایگاه آل‌جلایر در آن و نیز اهمیت این عصر در تاریخ فکری-فرهنگی ایران و گذر از دورۀ ایلخانی و تیموری بنگرید به

Patrick Wing, The Jalayerids: Dynastic State Formation in the Mongol Middle East (Edinburgh: Edinburg University Press, 2016), 1-3.

[8]برای شرحی از دوران تحصیل در فرانسه از زبان خود ایشان بنگرید به امید قنبری (ویراستار)، زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر شیرین بیانی (تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1382)، 17-21.

[9]توجه به این نکته ضروری است که در زمان تدوین رسالۀ دکتری شیرین بیانی هنوز بسیاری از متون و منابع مورد استفادۀ او تصحیح و چاپ نشده بودند. از آن جمله بودند زبده‌التواریخ حافظ ابرو، ظفرنامه شرف‌الدین علی یزدی و نامۀ نامی اثر خواندمیر.

[10]Wing, The Jalayerids, 16.

پیش از آن، عباس العزّاوی، مورخ شهیر عراقی، نیز جلد دوم کتاب تاریخ العراق بین الاحتلالین را که تاریخ عراق از زمان حملۀ مغول تا سقوط امپراتوری عثمانی را در هشت مجلد (1935-1955م) در بر می‌گیرد، به بررسی حکومت آل‌جلایر اختصاص داده بود. تمرکز او بر تاریخ عراق و بغداد به عنوان یکی از مراکز قدرت آل‌جلایر بود و بیانی با بررسی تاریخ آل‌جلایر در زمینۀ ایرانی-مغولی آن کاری متفاوت و جامع‌تر عرضه کرد.

[11]Wing, The Jalayerids, 16.

[12]شیرین بیانی، تاریخ آل‌جلایر (چ 2؛ تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1381)، الف–ب.

[13] چنان‌که به گفته خودش برخی او را ”شیرین جلایری“ می‌خواندند.

[14]شیرین بیانی، زن در ایران عصر مغول (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1352)، 7. این کتاب در سال 1382ش/ 2003م در مجموعۀ ”70 گنج از 70 سال گنجینه دانشگاه تهران“ به مناسبت هفتادمین سال بنیان‌گذاری دانشگاه تهران تجدید چاپ شد.

[15]Bruno De Nicola, Women in Mongol Iran: The Khatuns, 1206–1335 (Edinburgh: Edinburg University Press, 2017), 6.

[16] . Sirin Beyani, Mogol Donemi Iran’inda Kadin, Ceviren Mustafa Uyar (Ankara: Turk Tarih Kurumu yayinlari, 2015), XV.

علی ارطغرل پژوهشگر دیگر تاریخ ترکیه نیز مقاله‌ای از بیانی با عنوان ”دنیای مغول در تاریخ“ را به ترکی برگردانده است:

Sirin Beyani, “Tarihte Mogol Dunyasi”, trans. Ali Ertugrul, Dogumunun 65. Yiinda Prof. Dr. Ahmet Ozgiray’a Armagan: Tarihin Icinden (Istanbul: IQ Kultur Sanat Yayincilik, 2006), 61-67.

سپاس‌گزار دوست فاضل و ارجمندم دکتر نصرالله صالحی برای کمک به ترجمۀ توضیحات از زبان ترکی هستم.

[17]باریس یاکوولیویچ ولادیمیرتسوف، نظام اجتماعی مغول: فئودالیسم خانهبهدوشی، ترجمۀ شیرین بیانی (چ 3؛ تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1383)، هفت.

[18]باریس یاکوولیویچ ولادیمیرتسوف، چنگیزخان، ترجمۀ شیرین بیانی (تهران: اساطیر، 1387).

[19]Christopher P. Atwood, “The Date of Secret History of the Mongols, Reconsidered,” Journal of Song-Yuan Studies, 37 (2007), 1.

[20]تاریخ سرّی مغولان، ترجمۀ فرانسۀ پل پلیو، ماری دومینیک اِوِن و رودریکا پوپ، ترجمۀ فارسی شیرین بیانی (چ 3؛ تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1397)، 3؛ همچنین بنگرید به دیوید مورگان، مغول‌ها، ترجمۀ عباس مخبر (تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۱)، 16-14 و 69.

[21]افسانه منفرد، ”تاریخ سرّی مغولان،“ در دانشنامه جهان اسلام، دسترسپذیر در

http://lib.eshia.ir/23019/1/3105/.

[22]بنگرید به منفرد، ”تاریخ سرّی مغولان.“

[23]شیرین بیانی، دین و دولت در ایران عهد مغول (تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1367-1375).

[24]عنوان‌های فرعی سه جلد دین و دولت در ایران عهد مغول عبارت‌اند از جلد اول: از تشکیل حکومت منطقه‌ای مغولان تا تشکیل حکومت ایلخانی؛ جلد دوم: حکومت ایلخانی: نبرد میان دو فرهنگ؛ جلد سوم: سیاست ایلخانان در جهان اسلام.

[25]اَنجا پیستور حاتم در بررسی نگرش تاریخ‌نویسان معاصر ایران به تاریخ مغول بر آن است که چنین تأثیری وجود داشته است. بنگرید به

Anja Pistot-Hatam, “Historical Thinking in Intercultural Perspective: Iranian Narratives on the Mongol Era,” Middle East: Topics & Arguments, 3 (December 2014), 108-109.

[26]شیرین بیانی، مغولان و حکومت ایلخانی در ایران (تهران: انتشارات سمت، 1379).

[27]شیرین بیانی، حافظ و جام جهان‌نما، همراه با یازده مقالۀ دیگر (تهران: جامی، 1397).

[28]شیرین بیانی، سعدی، خاک شیراز و بوی عشق (تهران: یزدا 1389).

[29]شیرین بیانی، دمساز دوصد کیش: دربارۀ مولانا جلال‌الدین (تهران: جامی، 1384).

[30]شیرین بیانی، خیام کیست؟ (تهران: یزدا، 1390). همچنین بنگرید به طوبی فاضلی‌پور، ”خیام کیست؟ مروری بر یک کتاب از دکتر شیرین بیانی،“ در همین شمارۀ ایران نامگ.

[31]مهدی ملک‌زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران (تهران: ابن‌سینا، 1328).

[32]خانبابا بیانی، پنجاه سال تاریخ ایران در دورۀ ناصری: مستند به اسناد تاریخی و آرشیوی (تهران: نشر علم، 1375)؛ حافظ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، مقدمه و حواشی و تعلیقات خانبابا بیانی (تهران: نشر علمی، 1317).

[33] بانو ملکه ملک‌زاده بیانی (1289-1377ش)، فرزند دکتر مهدی ملک‌زاده، یکی از پایه‌گذاران علم پزشکی جدید در ایران و نویسندۀ تاریخ مشروطیت ایران؛ نوادۀ ملک‌المتکلمین، مقتول به دستور محمدعلی‌شاه؛  و نیز نوادۀ میرزاسلیمان‌خان میکده، از مشروطه‌خواهان معروف، بود. ملک‌زاده بیانی تحصیلات خود را در مدرسه‌های ناموس و ژاندارک در تهران به پایان برد و موفق به اخذ دیپلم زبان فرانسه شد. به واسطۀ استعداد هنری‌اش به آموختن نقاشی گرایش پیدا کرد و نگارگری ایرانی را نزد استاد بزرگ مینیاتور ایران، میرزاهادی‌خان تجویدی، فرا گرفت.  از سال ۱۳۱۳ش در دانشکدۀ هنرهای زیبای پاریس (École des Beaux-Arts) به فراگیری نقاشی همت گماشت و در عین حال، فوق لیسانس خود را در رشتۀ باستان‌شناسی و سکه‌شناسی به صورت مشترک در دانشکدۀ لوور و دانشگاه سوربن پاریس گذراند و در زمینۀ سکه‌شناسی (Numismatic) تخصص یافت. ملک‌زاده  بیانی در سال ۱۳۱۷ش، پس از چهار سال، به ایران بازگشت و به ریاست بخش سکه‌ها، مُهرها و الواح موزۀ ایران باستانِ موزۀ ملی ایران برگزیده شد. در موزۀ ملی ایران، بخش سکه‌ها و مُهرها به همت ایشان و به شکل علمی ایجاد شد.  آموزش سکه‌شناسی و مُهرشناسی در گروه باستان‌شناسی و تاریخ هنر دانشگاه تهران در شمار سایر فعالیت‌های او بود که از سال ۱۳۴۷ تا سال ۱۳۵۷ش، یعنی سال بازنشستگی ایشان، ادامه یافت. از این منظر، بانو ملک‌زاده بیانی را می‌باید پایه‌گذار تدریس علمی این شاخه از مطالعات باستان‌شناسی در ایران دانست. ملک‌زاده به زبان‌های فرانسه و انگلیسی مسلط بود و در خواندن خطوط باستانى تبحر داشت. تأسیس موزۀ سکۀ بانک سپه، برگزاری نمایشگاه تاریخ و هنر ایران در ایتالیا و تأسیس انجمن روابط فرهنگی ایران و ایتالیا، برپایی و ریاست نمایشگاه هفت هزار سال هنر ایران در میلان (ایتالیا)، عضویت در انجمن بین‌المللی کارشناسان سکه در فرانسه و سویس و عضویت در دفتر ایران یونسکو در اولین دورۀ تأسیس شعبه این مؤسسۀ علمی-فرهنگی در ایران از جمله تکاپوهای علمی و فرهنگی ملک‌زاده بیانی بوده است. از او مقاله‌هایی به زبان‌های فارسی و فرانسه در مجلات معتبر داخلی و خارجی به چاپ رسیده که عمدتاً دربارۀ سکه‌ها و مُهرهای دوران باستان و سکه‌های دورۀ اسلامی ایران‌اند. برخی از کتاب‌های او عبارت‌اند از سیمای شاهان و نامآوران ایران باستان (۱۳۴۹)، پایتخت‌های قدیم ایران (۱۳۴۹)، هنر ساسانی (به زبان فرانسه، ۱۳۵۰)، تاریخ سکه از قدیم‌ترین ازمنه تا دورۀ اشکانیان (جلد 1، ۱۳۵۵)، تاریخ سکۀ دورۀ پارتی (جلد دوم، ۱۳۵۷)، سیمای بزرگان ایران (با همکاری خانبابا بیانی، ۱۳۵۸)، سکه‌های ایران در دوران هخامنشی (ترجمه با همکاری خانبابا بیانی، 1358) و تاریخ مُهر در ایران (۱364) اشاره کرد. دربارۀ احوال و آثار او بنگرید به پوران فرخزاد،  کارنمای زنان کارای ایران از دیروز تا امروز (تهران: نشر قطره، ۱۳۸۱)؛ شیرین بیانی ”ملک‌زاده بیانی: بانویی در گذرگاه تاریخ معاصر ایران“ در شیرین بیانی، پنجره‌ای رو به تاریخ: مجموعۀ نوزده مقاله (تهران: انتشارات اساطیر، 1387).