حقوق زنان در مطبوعات زن‌نگار ایران از 1910 تا 1925م

 علی باغدار دلگشا  <Ali Baghdar Delgosha <ali.b.delgosha@gmail.com  دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد است. حوزۀ اصلی مطالعات و پژوهش‌های او دورۀ مشروطه و مسائل زنان در ایران معاصر است. تاکنون نامه‌های زنان ایرانی، مشروطه، زنان و تغییرات اجتماعی، آداب مردی و تربیت نسوان: دو رساله در نقد مَردمَداری مردان در دورۀ قاجار، مکتوبات خیالی: اسنادی از گفتمان سیاسی عصر قاجار و نسوانیات: بازخوانی اشعار زنان در مطبوعات 1311-1285 را منتشر کرده است. هم اکنون در حال تکمیل رسالۀ دکتری خود با عنوان ”مطالبات زنان در مکتوبات دورۀ قاجار از 1288 تا 1304“ است.

  

مقدمه

توجه به مقولۀ مطالبات اجتماعی بدین سبب اهمیت دارد که نشان‌دهندۀ خواسته‌های فردی و گروهی جامعه است. مسئلۀ حقوق زنان نیز یکی از مهم‌ترین مباحثی است که در مطالبات اجتماعی و بررسی مسائل اجتماعی و مطالبات مدنی زنان مورد توجه قرار می‌گیرد. اهمیت توجه به این مسئله در جوامعی که الگوی غالب رفتاری در آنها بیشتر مَردمَدارانه است بیشتر است. در این جوامع، بیشتر نابرابری‌های اجتماعی با نابرابری‌های جنسیتی بازتعریف می‌شوند. منظور از نابرابری‌های جنسیتی نیز آن است که یک جنس نسبت به جنس دیگر، معمولاً زنان نسبت به مردان، از مزایای اجتماعی کمتری برخوردار است. در حوزۀ نابرابری‌های جنسیتی باید به دو اصطلاح جنس
(sex) و جنسیت (gender) توجه داشت. جنس در معنی تفاوت‌های زیست‌شناختی و کالبدشناختی میان زنان و مردان است و نشان‌دهندۀ تفاوت‌های فیزیکی میان آن دو، اما جنسیت مجموع تفاوت‌هایی است که برآمده از ساختارهای اجتماعی، نقش‌های تعریف‌شدۀ اجتماعی و تمایز‌هایی است برگرفته از باورهای عرفی در خصوص تفاوت نقش اجتماعی زنان و مردان.[2] بررسی مکتوبات و نسخ خطی دورۀ قاجار نشان می‌دهد که زبان و رفتارهای اجتماعی آن دوره علاوه بر آنکه زبانی مردمحور به حساب می‌آید، زبانی زن‌ستیز نیز بوده است.

علت انتخاب این موضوع اهمیت مسئلۀ توجه به حقوق زنان در ایجاد تغییر در ساختارهای اجتماعی دورۀ مشروطه و اواخر دورۀ قاجار و همچنین تأثیر آن بر تحولات و مطالبات اجتماعی زنان در دوران پهلوی و حتی در دورۀ جمهوری اسلامی است. هدف دیگر نشان دادن الگوهای مطالبه‌گرایانۀ زنان در اواخر دورۀ قاجار در خصوص چگونگی طرح مطالبات مدنی، موفقیت‌ها و ناکامی در دستیابی به نتایج این مطالبات و ساختارهای اجرایی آنها به مدافعان و مطالبه‌گران حقوق زنان در دوران اخیر است. اهمیت توجه به دوران مورد بحث نیز به علت حضور زنان برای اولین‌بار در قالبی رسمی و تا حدودی شبه‌صنفی در فعالیت‌های اجتماعی در ایران است؛ دوره‌ای که وضعیت نابسامان اجتماعی و محدودیت‌ها و محرومیت‌های ایجادشده برای زنان باعث شده بود تا آنان از حقوق اولیۀ اجتماعی مانند حق تحصیل به دلیل زن بودن محروم باشند. در این دوره، آگاهی از علل رشد نابرابری‌های اجتماعی و مسئلۀ نابرابری‌های جنسیتی در کنار نفوذ فرهنگ غربی و آشنایی با الگوهایی چون برابری اجتماعی، قانون و حقوق شهروندی زمینه را برای طرح نظریات جدید در حوزۀ زنان هموار کرد. در این بین سؤال‌هایی که می‌توان در خصوص مسائل مربوط به حقوق زنان در اواخر دورۀ قاجار مطرح کرد عبارت‌اند از اینکه زنان در دورۀ قاجار از چه وضعیت اجتماعی برخوردار بودند؟ نگاه جامعۀ مَردمَدار دورۀ قاجار به آنها چگونه بود؟ زنان ایرانی چگونه به طرح مطالبات مدنی خود پرداختند؟ مخاطب اصلی این مطالبات چه کسانی بودند؟ مهم‌ترین مطالبۀ اجتماعی آنان چه بود؟ زنان در به نتیجه رساندن کدام دسته از مطالبات کامیاب بودند و در کدام مطالباتشان به کامیابی دست نیافتند؟ همچنین، آیا بازیابی اندیشه‌های فمینیستی را در مکتوبات مطالبه‌گرایانۀ آنان می‌توان جست و اگر پاسخ مثبت است، زنان بیشتر در کدام جراید به تبیین و تبلیغ اندیشه‌های فمینیستی می‌پرداختند؟

این پژوهش قصد دارد به عرضۀ تحلیلی از درخواست‌های زن ایرانی و بررسی نوع مطالبات اجتماعی آنها در عرصۀ روزنامه‌نگاری زنان در ایران بپردازد. از همین رو، در این پژوهش، تمامی شماره‌های باقی‌مانده از مطبوعات منتشرشده به‌توسط زنان در فاصلۀ سال‌های 1910م یعنی سال انتشار نخستین نشریۀ زن‌نگار تا 1925م یعنی سال انتشار آخرین نشریۀ زن‌نگار در دورۀ قاجار بازخوانی و برشماری کامل (غیر گزینشی و غیر نمونه‌برداری) شده‌اند. این نشریات زن‌نگار عبارت‌اند از: دانش، شکوفه، زبان زنان، نامۀ بانوان، جهان ‌زنان و مجلۀ جمعیت نسوان وطنخواه ایران. همچنین، نشریۀ عالم نسوان به علت آنکه بیشتر شماره‌های آن در دورۀ پهلوی اول و در فاصلۀ سال‌های 1304 تا 1312ش انتشار یافته است، در دایرۀ بررسی پژوهش پیش‌رو قرار نگرفته است. این تحقیق نشان می‌دهد که برخی اندیشه‌های مطرح‌شده در نامه‌نگاری‌های زنان و نام‌گذاری مطبوعات آنان نشان از نوعی خیزش فمینیستی (بینشی که خواهان ارتقاء و پس از آن، برابری حقوق اجتماعی زنان با مردان در جامعه است) به منظور مطرح کردن مطالبات اجتماعی زنان دارد.

نگاه مَردمَدار به زنان از خلال رسائل تعلیمی

رسائل تعلیمی مجموعه‌ای از نوشته‌هایی هستند که برای تعلیم و آموزش به جامعه به نگارش در می‌آمده‌اند. نویسندگان این رسائل مردان بودند و موضوعات مندرج در آنها معمولاً به مسائلی چون ازدواج، انتخاب همسر، تعریف نقش‌های اجتماعی مردان و زنان در جامعه و وظایف هر یک اختصاص داشت. نمونه‌های این امر نگارش رساله‌هایی چون تأدیب النسوان، در مذمت زنان، در بیان تأدیب زنان، در بیان احوال زنان، مناقب النساء، آداب معاشرت نسوان، کتاب آداب النسوان، رسالۀ نسوان و ده‌ها رسالۀ دیگر در دوران قاجار و نگارش آنان در فاصله زمانی سال‌های 1241-1300ق/1828-1883م است؛ نوشته‌هایی که منابع مهمی برای شناخت وضعیت اجتماعی زنان به حساب می‌آیند. رساله‌هایی که گاه به تقلید از یکدیگر به نگارش درآمده‌اند و شباهت‌های بسیار زیاد برخی از آنان گواه دخل و تصرف نسخه‌نویسان است. همۀ این نسخ خطی، که در قالب رساله‌های ”تأدیب“ و تعلیمی به نگارش در آمده‌اند، در موارد ذیل شباهت دارند:

  1. محور اصلی همۀ این رساله‌ها بررسی ”احوال زنان“ و محور آنها نکوهش زنان است.
  2. این رساله‌ها بر اساس نگرش‌های دینی در نقد و نفی زنان به نگارش در آمده‌اند.
  3. نگارندگان این رسائل همگی مرد هستند.
  4. تمامی نسخه‌ها بر موضوع نکوهش یا نفی اجتماعی و مشورتی زنان تأکید دارند.
  5. نکوهش زنان در این رساله‌ها نشانۀ نفی ”جنس زن“ است.
  6. ”بی‌وفایی“ و ”مکر“ بر اساس این رساله‌ها شاخصۀ اصلی صفات رفتاری زنان است.
  7. نه تنها سخن‌چینی و خیانت به همسر، که ”خرابی به همه مُلک جهان“ را زنان صورت می‌دهند.
  8. در این رساله‌ها، ”حوا“نماد زنانگی و مکر معرفی شده است و نقش او در هبوط آدم نکوهش می‌شود.
  9. در این رساله‌ها سعی شده ‌است زایندگی، که اصلی‌ترین تفاوت زن با مرد است، از جنس زن گرفته شود و برای تحقیر او، مسئلۀ خلقت حوا از دندۀ چپ آدم مطرح می‌شود.
  10. بیشتر این رساله‌ها به ”اطاعت“ زن از مرد اشاره دارند.

در بررسی ”احوال زنان“ بر اساس نسخه‌های خطی دورۀ قاجار باید اشاره کرد که نگارندگان این رساله‌ها با تأثیرپذیری از رویکرد نظام پدرسالار و نگرشِ تاریخ مذکر به نکوهش زنان پرداخته‌اند. در باور اجتماعی جامعۀ ایران، جنس زن، مسئول ”هر خون به ناحق شدن و ظاهر و پنهان شدن هر چه خرابی به همه ملک جهان“ است؛[3] ”وجود“ زن به معنای شکل ظاهری اوست که در قالب ”وجود ملک‌الموت نمودِ جن و ابلیس شهود“ معرفی می‌شود و زنان ”طایفۀ بی‌سرو‌پا“ هستند که ”بوی حیا“ و ”حرفی ز حیا“ نشنیده‌اند و بر این اساس نباید از آنان انتظار خیر و نیکی داشت. اصلی‌ترین صفت زنان ”مکر“ است و جز آن ”دگر هیچ ندارند.“[4]

بر اساس نگرش حاکم بر این نگارش‌ها، اصلی‌ترین وظیفۀ زنان ”اطاعت“ از شوهر است؛ ”اگر شوهر زن را بخواند، باید اجابت کند و اگر زن تغافل کند که یک بار دیگر بگوید، هفتاد نماز فریضه از او بیفتد.“[5] دعای زن در صورتی قبول است که ”شوهر“ را دعا کند؛ در زندگی مشترک، مرد ”امیر“ است و زن ”اسیر،“ ”رضای شوهر رضای خداست و غضب شوهر غضب خدا؛“ زن در طول حیاتش جز دو کار امر دیگری نباید انجام دهد: 1. ”فرمان شوهر بردن“ و 2. ”در خانه نشستن.“[6] بر اساس مطالب مندرج در رسالۀ در بیان احوال زنان، زن باید ”ذلیل“ و ”اسیر“ شوهر باشد و برای مردان نیز ”اطاعت ایشان [زنان] نهایت جهل“ دانسته شده است، زیرا زنان ”خفیف‌العقل“ اند و ”عقل ایشان ناقص“ است.[7]

همچنین، در رسالۀ مناقب النساء آمده است که ”خداوند عالم جنس رجال را اشرف و اعقل از جنس نساء خلق فرموده،“ مردان ”مطاع“اند و زنان ”مطیع.“ زنان در کنار ”مجانین و سفهاء و اطفال“ قرار می‌گیرند و به دلیل بی‌عقلی و ناقص‌عقلی، ”تکلیف“ هم ندارند. ”شیطنت و مکر ایشان زیاده از حد است“ و ”خلاصه شیطان چنان این طایفه را مُسخّرِه کرده که برای آنها هوا و هوس و فکری و خیالی جز متابعت خود باقی نگذارده“ است. نکتۀ مهم در این رساله که به اصطلاح در ”مناقب“ زنان است، اصطلاح ”انقلاب حالتی“ است که مردان را مجاز می‌داند در صورت ”مطیع“ نبودن زنان، خشم خود را با ضرب و شتم آنان نشان دهند.[8]

بر اساس نام این رسایل و موضوع محتوایی آنان نیز می‌توان دریافت که زنان در جامعۀ عصر قاجار از چه جایگاهی برخوردار بوده‌اند. زنان اگر در این رسائل مورد نکوهش و ستیز قرار می‌گیرند، ریشه‌های آن را در نگرش بومی و سنتی جامعۀ ایران به جنس زن باید یافت. نگرشی که نمونه‌هایی از آن نیز در ایران امروز هم دیده یافت می‌شود.

روزنامۀ قانون و نخستین توجه مطبوعاتی به جنس زن

ظهور نگرش مشروطه‌خواهی که از حیث سیاسی مسئلۀ محدودیت قدرت فردی و مشروطه بودن قدرت را به همراه داشت و در ساختار اجتماعی مساوات و حقوق شهروندی را می‌طلبید، زمینه‌ساز آن شد تا بسیاری از ساخت‌های سیاسی و اجتماعی نقد شوند. در این میان، انتشار مطبوعات فارسی زبان برون‌مرزی نیز در ایجاد آگاهی در ایران دورۀ ناصری نقشی مهم داشتند. یکی از اولین جرایدی که از حقوق زنان و مسائل اجتماعی آنان سخن به میان آورد، روزنامۀ قانون بود.

 

قانون عنوان روزنامه‌ای است که میرزاملکم‌خان ناظم‌الدوله در لندن به زبان فارسی به چاپ می‌رساند. نخستین شمارۀ این روزنامه در اول رجب 1307ق به چاپ رسید. از مجموع شماره‌های آن، 41 شماره به اهتمام هما ناطق منتشر شده است. این روزنامه به سبب انتقادهایی که از حکومت وقت داشت، در ایران ممنوع‌الورود بود. هدف ملکم از انتشار این روزنامه هر چند انتقام‌گیری از ناصرالدین‌شاه و صدراعظمش امین‌السلطان بود، اما روزنامۀ قانون کاربردی دیگر یافت و آن پژواک آرزو‌ها و خواسته‌های مردم و سخن گفتن از مباحثی چون ”حکومت اسلامی،“ ”حقوق دولت و ملت“ و ”حقوق زنان“ برای نخستین‌بار بود. در این روزنامه به مطالبی چون لزوم وجود و اهمیت قانون، ناهنجاری‌های اجتماعی، انتقاد از امین‌السلطان، صدراعظم وقت، و توجه به مسائل حقوقی زنان پرداخته می‌شد. اهمیت این روزنامه با توجه به موضوع این پژوهش زمانی بهتر دانسته می‌شود که به دو نکته توجه شود: 1. قانون نخستین جریده‌ای بود که به مسائل اجتماعی زنان و لزوم رعایت حقوق آنها توجه کرد و 2. بر خلاف ساختارهای جامعه به جای استفاده از الفاظی چون ضعیفه و کمینه، از اصطلاح ”زن“ و ”زنان“ استفاده کرد.

ملکم در شماره‌های متعدد روزنامه‌اش از زن، و نقش اجتماعی او سخن به میان می‌آورد. در شمارۀ هفتم و پس از آن در شمارۀ بیستم روزنامۀ قانون، نخستین‌بار به مسئلۀ زنان و حقوق آنان پرداخته شده است. ملکم در این شماره اشاره دارد:

نصف هر ملت مرکب است از زن. هیچ طرح ملی پیش نمی‌رود، مگر به معاونت زن‌ها. زن‌های ایران باید ملائکه ترویج آدمیت باشند. وجود آنها را در هر مقام باید خیلی محترم داشت. یک زن که آدم باشد، می‌تواند به قدر صد مرد عاقل از برای پیشرفت آدمیت مصدر خدمت بشود.[9]

اهمیت این متن را علاوه بر اشارات اجتماعی و حقوقی آن، در گفتمان زبانی‌اش نیز می‌توان دریافت؛ متنی که برخلاف رسائل پیشین به جای استفاده از الفاظی چون ضعیفه، کمینه، نسوان و مخدرات برای نخستین‌بار در متون مطبوعاتی از لفظ ”زن،“ حتی به جای اصطلاح عورات، استفاده کرده است.

ملکم دربارۀ رسیدن به اصول آدمیت، که خودش طرح آن را داده بود، به نقش مهم زنان اشاره کرده و عنوان ‌داشت برای رسیدن جامعه به ترقی زنان طبقات بالای جامعه باید رهگشایی کنند. او در این خصوص عنوان می‌کرد:

ولیکن از همه غریب‌تر هجوم زنهاست بر این ظهور آدمیت. چون چنان اتفاق افتاده که اغلب زن‌های نجبای ما [منظور زنان طبقۀ بالای جامعه و حکومت] بر حسب عقل و تدبیر از مردهای این عصر خیلی پیش افتاده‌اند. معنی و محسنات آدمیت را هم به مراتب از مردها یعنی بهتر از نامردهای ما درک کرده‌اند.[10]

در خصوص اهمیت دانش آموزی به زنان و دادن کارهای جامعه به دست آنها اشاره می‌کند که زنان بهترین عمال ”ترویج حقایق“ در جامعه هستند و جامعه نیز ”این نصف محترم ملت را مربی جنس خود و محرک اشتعال غیرت عامه“ باید قرار بدهد.[11] توجه به روزنامۀ قانون و گفتۀ ملکم زمانی اهمیتی افزون می‌یابد که بدانیم از نظر زمانی، سخنان او در خصوص مسائل مربوط به زنان و حقوق آنها حدود سی سال قبل از نمونه‌های آن در روزنامه‌های زن‌نگاری چون زبان ‌زنان و نامۀ بانوان مطرح شده است. ملکم در خصوص نقش مادری زنان نیز اشاره داشت:

ما زن‌ها را مربی اطفال و مصنف آسایش خانگی و محرک ترقی دنیا می‌دانیم. و با این ملاحظه تربیت دخترها را بر منتهای شفقت و عصمت اقدس وظایف تمدن می‌شماریم.[12]

ملکم دربارۀ لزوم تربیت زنان و نقش زن در تربیت فرزند و در نتیجه، ترقی جامعه در پی ترویج این فکر بود که

زن‌ها مربی اطفال و به این واسطه خلاق ملت هستند. در تربیت و تکریم آنها به قدر قوه بکوشید و آنها را همه‌جا مشوق غیرت و زینت آدمیت قرار بدهید.[13]

به نظر می‌رسد ”زینت آدمیت“ قرار دادن زنان، که ملکم بر آن تکیه داشت، به این سبب بود که ”بیداری بخت ایران“ را در تقدم دغدغه‌مندی اجتماعی برای تحقق حقوق زنان نسبت به مردان و نقش مادری آنها می‌دانست. البته باید توجه داشت که نقش مادری در ذهن ملکم فقط منحصر به نقش منقاد زن در حصار خانه نبود. او میان مادر شدن و مادری کردن تفاوت قائل بود و برای زنان نقش‌های اجتماعی برون از خانه نیز تعریف می‌کرد. عرصۀ دیگری که ملکم در روزنامۀ قانون به آن توجه داشت مشارکت اجتماعی زنان در اقدامات و مبارزات سیاسی بود. او برای نخستین‌بار در مطبوعات اصطلاحاتی چون ”حقوق ملت،“ ”افراد ملت“ و ”عموم اعضای ملت“ را به کار برد و در تعریف این اصطلاحات نیز آن را شامل افراد ”بزرگ و کوچک و زن و مرد“ ‌دانست؛[14] موضوعی که نشان‌دهندۀ حضور اجتماعی زنان در کنار مردان برای ترقی ”ملت“ است. ”ملت“ هم مفهومی تعریف می‌شد که زنان و مردان هر دو در آن جای دارند.

حقوق زنان و مطبوعات زن‌نگار در دورۀ قاجار

میرعبداللطیف شوشتری ، از نخستین اشخاصی است که از روزنامه به عنوان برگی که اخبار کشور در آن درج شده نام برده است. شوشتری در سال 1216ق، یعنی حدود 37 سال قبل از انتشار نخستین جریده در ایران با روزنامه در هند آشنا شده بود.[15] میرزاابوطالب‌خان اصفهانی نیز در کتاب خود با نام مسیرطالبی از کاغذ اخباری سخن می‌گوید که اخبار انگلستان در آن درج می‌شده است.[16] میرزاابوالحسن ایلچی نیز در حیرتنامۀ سفرا که در 1231 قمری نوشته است به وجود کاغذ اخبار در انگلستان نیز اشاره کرده است.[17] با این همه، نخستین‌بار در ایران دوران قاجار و در دوران سلطنت محمدشاه در نیمۀ اول قرن نوزدهم میلادی میرزاابوالحسن ایلچی روزنامه‌ای منتشر با نام کاغذ اخبار منتشر کرد. بعد از آن، روزنامه‌های وقایع اتفاقیه و دولت عّلیۀ ایران نیز در داخل ایران و با حمایت دولت منتشر شدند.

با آغاز جنبش مشروطه‌خواهی و خیزش‌های اجتماعی روزنامه‌های متعدد فارسی در خارج از ایران به چاپ ‌رسید. روزنامۀ اختر در عثمانی، روزنامه‌های حکمت، ثریا و پرورش در مصر و حبل‌المتین در هند در کنار روزنامۀ قانون در لندن منابع آگاهی‌دهنده به جامعۀ ایران بودند. با رشد حرکت مشروطه‌خواهی، مطبوعات در داخل ایران نیز به سرعت گسترش یافتند. در این دوره، مطبوعات بیش از هر چیز رویکردی سیاسی داشتند که نمونۀ آن روزنامۀ مساوات، صور اسرافیل، روح‌القدس و ایران ‌نو است. در این مطبوعات وقایع و ستم‌هایی که بر مردم می‌شد نیز بازتاب می‌یافت که نمونه‌ای از آن واکنشی است که مطبوعات عصر مشروطه و به خصوص روزنامۀ ندای ‌وطن به سردبیری مجدالاسلام کرمانی در خصوص فروش رعایا‌زادگان قوچان به دستور آصف‌الدوله، حاکم خراسان، از خود نشان دادند.[18] در دوران هجده ماهۀ استبداد صغیر، رشد مطبوعات متوقف شد و در زمان مجلس دوم در 1328ق/1289ش، رخداد مهمی در مطبوعات فارسی‌زبان داخل ایران اتفاق افتاد که انتشار مطبوعات تخصصی زنان بود.

شکل‌گیری تحولات دورۀ مشروطه (1285-1290ش) زمینه‌ساز آن شد که پس از سقوط دورۀ موسوم به استبداد صغیر، برپایی مجلس شورای ملی دوم در سال 1327ق/1288ش و گسترش ساختارمند انتشار جراید، زنان نیز به انتشار روزنامه‌های زن‌نگار بپردارند. جرایدی که در آنها به برخی نگرش‌های فمینیستی توجه شد، تعریف نقش مادری تغییراتی یافت و برای نخستین‌بار، ضمن نقد نابرابری‌های جنسیتی، موضوع عدالت جنسیتی برای دفاع از حقوق زنان مورد توجه قرار گرفت.

 

روزنامۀ دانش

نخستین روزنامۀ زن‌نگار در این دوره روزنامۀ دانش بود که به سردبیری سمیه کحال با ترتیب انتشار هفتگی در تهران منتشر می‌شد. موضوع اصلی این روزنامه سه حوزۀ بهداشت عمومی، بهداشت کودکان و بهداشت زنان بود. شعار روزنامه نیز عبارت بود از

روزنامه‌ای است اخلاقی، علم خانه‌داری، بچه‌داری، شوهرداری، مفید به حال دختران و نسوان و به کلی از پلتیک و سیاست مملکتی سخنی نمی‌راند.[19]

 در سه شمارۀ اول این روزنامه، ع. صفوت به عنوان سردبیر در زیر نام خانم مدیر قید می‌شد، اما از شمارۀ چهارم به بعد تنها نام مدیر و صاحب ‌امتیاز آن ذکر شد. نقش‌های اجتماعی تعریف‌شده برای زنان در این روزنامه بیشتر نقش مادری بود. موضوع محوری مقالات نیز بیشتر اختصاص به دو مقولۀ حفظ‌الصحۀ اطفال و حفظ‌الصحۀ زنان برای قبول نقش مادری در آینده بود. بازخوانی مطالب مندرج در این نشریه نشان‌دهندۀ آن است که الگوی مقایسه‌ای نیز بیشتر اختصاص به وضعیت بهداشت و حفظ‌الصحه در اروپا داشت. این نشریه همچنین به فراخور طبیب بودن صاحب امتیاز آن، به مسئلۀ سلامت خانواده نیز توجه خاصی داشت و تربیت اطفال را راه‌گشای بسیاری از مشکلات و عقب‌ماندگی‌های اجتماعی می‌دانست؛ اخبار مربوط به مدارس دخترانه نیز در برخی شماره‌های آن درج می‌شد. روزنامۀ دانش در حوزۀ مسائل سیاسی نیز به نقش زنان در ”پارلمنت انگلیس“ توجهی اندکی نشان ‌داد، البته در تلاش بود تا درگیر مناقشات سیاسی نشود. اولویت کاری خود را نیز به مسائل بهداشتی اختصاص داده بود. در کنار مباحث بهداشت عمومی و خصوصی، روزنامۀ دانش به مسائل رفتارهای درون خانوادگی نیز توجه نشان می‌داد. برای نمونه، در مقاله‌ای با عنوان ”زن‌داری،“ مردان را مخاطب قرار داده و ضمن انتقاد از نوع رفتارهای مَردمَدارانۀ مردان به زنان، مردان را به رعایت حقوق زنان در خانه و کمک کردن به آنها در انجام کارهای منزل دعوت کرد.[20] در این روزنامه، برای معرفی زنان بیشر از الفاظی چون نسوان و زنان استفاده شده است. بازنمایی اندیشه‌های فمینیستی در این جریده انعکاس چندانی نیافته است.

 

روزنامۀ شکوفه

شکوفه دومین روزنامۀ منتشرشده توسط زنان به سردبیری مریم مزیّن‌السلطنه سمنانی است که به‌ صورت دوهفته‌ای در تهران منتشر می‌شد. موضوع اصلی آن نیز در سه حوزۀ مدارس دختران، حفظ‌الصحۀ اطفال و نقد رفتارهای خرافی زنان بود. در هدف این روزنامه اشاره شده است که

در این جریده به غیر از علم اخلاق و آداب تربیت اطفال و حفظ‌الصحه مختصری برای آنها و ترک عادات بد از قبیل دروغ‌گویی ،کینه‌جویی، پست‌فطرتی، بی‌ناموسی، لامذهبی  . . . و سایر موارد . . . و آداب خانه‌داری [مطلب درج می‌شود].[21]

در این روزنامه در مقالات متعددی چون: ”لایحۀ تبریک است که از سرکار خانم مدیرۀ محترمۀ دوشیزگان وطن رسیده“[22] و ”شاگردان مدرسۀ مبارکۀ حرمتیه“[23] از لزوم تعلیم و آموزش زنان و اهمیت ایجاد مدارس برای دختران سخن به میان ‌آورده شده است. در مقاله‌ای با عنوان ”یک انداره از فقر و فلاکت ایرانیان به‌واسطۀ خانم‌های ایرانی است،“ با مخاطب قرار دادن مردان از لزوم تعلیم زنان سخن به میان آمده و با مخاطب قرار دادن زنان، ضمن دعوت از آنها برای سوادآموزی، از آنها خواسته شده است تا از عقاید خرافی و روی آوری به سحر و جادو دوری کنند.[24] مقالات مندرج در روزنامۀ شکوفه نشان می‌دهد که این جریده در میان مطالبات چهارگانۀ آموزشی، اقتصادی، حقوقی و سیاسی، بیشترین توجه خود را به مطالبات آموزشی با محوریت لزوم تأسیس مدارس دخترانه اختصاص داده است. مسئلۀ ایجاد حق تحصیل و لزوم ایجاد مدارس برای نسوان مهم‌ترین و محوری‌ترین موضوع مورد توجه در این جریدۀ زن‌نگار بود. مخاطب‌شناسی مطالب مندرج در این جریده نشان می‌دهد که روزنامۀ شکوفه هم مردان و هم زنان را خطاب قرار می‌داد. مخاطب قرار دادن مردان بدین سبب صورت پذیرفته تا مردان به مخالفت با موضوع حق تحصیل زنان نپردازند و زنان نیز از این رو مورد خطاب قرار گرفته‌اند تا ضمن توجه به مقولۀ آموزش، از انجام رفتارهای خرافی دوری گزینند. شکوفه را نخستین روزنامۀ زن‌نگاری باید دانست که با درج تصاویر و کاریکاتورهای متعدد که همگی نیز در صفحۀ آخر آن منتشر شده‌اند، به نقد رفتارهای اجتماعی می‌پرداخت. روزنامۀ شکوفه هم با توجه به الگوی مقایسۀ وضعیت زنان ایرانی با زنان اروپایی به ذکر گزارش‌هایی از حرکت‌های جهانی زنان مانند ”نخستین قونقره نسوان،“[25] ”نمایش زنان در لندن“[26] و ”مقایسۀ حالات زنان اروپایی با زنان ایرانی“[27] می‌پرداخت و از این طریق به آگاهی زنان ایرانی از وضعیت زنان اروپایی توجه نشان می‌داد.

روزنامۀ زبان ‌زنان

زبان ‌زنان سومین روزنامۀ زن‌نگار و اولین روزنامۀ منتشرشده‌ای است که اصطلاح زن را در عنوان خود دارد. همچنین، اولین روزنامۀ زن‌نگاری است که در خارج از تهران (در اصفهان) انتشار می‌یافت. این روزنامه به ‌صورت دوهفته‌ای منتشر می‌شد و موضوع اصلی مقالات آن نیز عبارت‌ بودند از 1. حقوق و مطالبات اجتماعی زنان و 2. استقلال ارضی ایران. زبان زنان به مناقشۀ قلمی با مردان می‌پرداخت، به مسئلۀ آزادی و استبداد بیش از دیگر جراید زن‌نگار توجه نشان می‌داد، با دقت وارد دگرگونی‌های زبانی و جنسیتی می‌شد و با استفاده از لفظ خواهران در تلاش بود تا نوعی همبستگی و اتحاد میان زنان ایرانی ایجاد کند. اهمیت این موضوع آن است که بنا به مبانی اجتماعی خیزش زنان، لفظ خواهری به معنای اتحاد و همبستگی جنس مونث، احترام به زنان در مقام زن و حمایت از همۀ زنان است و این امر باعث وحدت بیشتر زنان نیز می‌شود.

یکی دیگر از نکات مهم در روزنامۀ زبان ‌زنان، رویکرد پارسی‌نویسی آن است. این روزنامه به جد به نگارش فارسی و عدم استفاده از واژگان عربی حساس بود. در بخش ابتدایی روزنامه به کار بردن کلماتی چون ”پرهونگاه“ به معنی محل اداره، ”رهونور“ به معنی مدیر روزنامه، ”پابست“ به معنی تأسیس، و ”آشکارنامه“ به معنی اعلان نمونه‌هایی از این پارسی‌نویسی است.[28]

مقالات زن‌نگار مندرج در روزنامۀ زبان ‌زنان نشان می‌دهد که در این مکتوبات، واژه‌های منفی مانند بدبخت، بیچاره، محروم و ضعیف زیاد به کار رفته است که هدف آنها آگاه کردن زنان در مقام اصلی‌ترین مخاطبان روزنامه و معرفی عمق فاجعۀ فرودستی و تبعیض جنسی نسبت به آنان بود. این نوشته‌ها معمولاً در ابتدا با نگاهی کاملاً منفی آغاز می‌شوند، با مقایسۀ وضعیت اجتماعی زنان ایرانی با زنان غربی نگاه منفی شدت می‌یابد و پس از ایجاد زمینه‌های آگاهی در زنان مخاطب، از واژه‌های مثبت مانند ترقی، امید و سعادت استفاده می‌شود و آنان را نسبت به آینده امیدوار می‌سازد.

تلاش برای ایجاد مدارس نسوان و فراهم کردن زمینه برای دانش‌افزایی زنان و حق تحصیل یکی از نکات مورد توجه تمامی مطبوعات زن‌نگار این دوره است که در روزنامۀ زبان ‌زنان با اتخاذ زبان انتقادی شدید نسبت به مردان بدان پرداخته شده است. پرداختن به موضوع اهمیت تحصیل برای زنان را می‌توان در مطبوعات غیر زن‌نگار چون اختر (چاپ اسلامبول)، قانون (چاپ لندن)، مساوات، صور اسرافیل و ایران ‌نو (چاپ تهران) مشاهده کرد.[29] در مقاله‌ای باعنوان ”خواهران بیدار شوید“ مندرج در روزنامۀ زبان ‌زنان، بعد از انتقاد شدید از مردان به علت عدم رعایت انصاف در کار زنان ، یگانه راه نجات و رهایی نسوان ایجاد معارف و مدارس دانسته شده و از دولت وقت  (کابینۀ وثوق الدوله) درخواست اجازه برای تأسیس یک دبستان فنی برای دختران ایرانی صورت گرفته است. از نظر نگارندگان مقالات در این روزنامه، که همگی زن بودند، اشاره شده است که

هیچ چاره‌ای برای رستگاری کشور و کشوریان بدون دبستان نیست. باید دامنۀ دانش را فراخ کرد و به دهات هم رسانید و با یک کوشش سزاواری همۀ دختران و پسران ایران را وادار به آموزش نمود.[30]

در دیگر نامه‌های زنان در این روزنامه، نداشتن علم برای زنان عامل اصلی در تیره‌بختی زنان ایرانی معرفی شده است.

 

زبان ‌زنان علاوه بر نقد ساختارهای اجتماعی در خصوص ممنوعیت حق تحصیل برای زنان، از مطالبات سیاسی زنان نیز سخن می‌گفت. برای نمونه، در مقاله‌ای با عنوان ”انتخابات،“ مندرج در شمارۀ 23، ضمن انتقاد از محرومیت زنان از حق رأی به مردان نیز یادآور شد که مشارکت سیاسی زنان باعث ترقی و رشد سیاسی ایران خواهد شد.[31]

در مجموع، بررسی مطالب و مقالات مندرج در روزنامۀ زبان ‌زنان نشان می‌دهد که این روزنامه علاوه بر توجه به مسئلۀ حق تحصیل زنان، به مسائلی چون مشارکت سیاسی یا حق رأی و مطالبات حقوق زنان مانند حقوق زنان در خانواده نیز توجه داشته ‌است. تحلیل محتوای مقالات مندرج در روزنامۀ زبان ‌زنان نشان‌دهندۀ وجود نمونه‌های متعدد نشانه‌های فمینیستی در متن آن جریده است. مهم‌ترین الگوی مقایسه در آن، بررسی وضعیت اجتماعی زنان اروپایی مانند زنان انگلیسی با وضعیت زنان ایرانی بود. این روزنامه به مقولۀ ”جنس زن،“ جدای از نقش‌های اجتماعی دیگر، توجهی شاخص داشت و با استفاده از ضمیر ”ما“ و لفظ ”خواهری“ در تلاش برای ایجاد اتحاد جمعی میان زنان نیز بود. از نظر این روزنامه، عامل اصلی در انقیاد زنان مقولۀ نابرابری جنسیتی و نگرش‌های مَردمَدارانه بود و از همین رو، مخاطب خود را مردان و نظام مردسالار نیز قرار می‌داد. همچنین، یگانه راه رهایی برای زنان علم‌آموزی و حضور فعال آنها در اجتماع معرفی شده است.

روزنامۀ نامۀ بانوان

نامۀ بانوان چهارمین روزنامۀ زن‌نگار در دورۀ قاجار است. این روزنامه به سردبیری شهنار آزاد، همسر ابوالقاسم مراغه‌ای و دختر میرزاحسن رشدیه، در تهران منتشر می‌شد. بررسی اوراق باقی‌مانده از این روزنامه نشان می‌دهد که موضوع اصلی مقالات مندرج در آن به ترتیب اهمیت و تکرار عبارت‌اند از 1. بیداری زنان ایران و 2. حقوق و مطالبات اجتماعی زنان. در سیر بررسی روزنامه‌نگاری زنان در دورۀ قاجار، روزنامۀ نامۀ بانوان را می‌توان نخستین روزنامۀ زن‌نگاری دانست که در کنار الگوهای مقایسه‌ای اروپایی، به الگوهای آسیایی مانند مقایسۀ وضعیت زنان ایرانی با زنان سوری، مصری و هندی نیز توجهی خاص داشته است، مانند مقالۀ ”مذاکرات مجلس شورای شامات راجع به انتخاب زنان به مجلس شورای ملی. “[32]  این روزنامه از زبان شعر نیز  برای بیان انتقادهای سیاسی و اجتماعی و همچنین طرح ساختارمند مطالبات اجتماعی زنان بهره جسته است،[33] مانند درج اشعاری از شهناز آزاد، هما خانم محمودی، مریم رفعت‌زاده، عطیه کسمائی، بلقیس نوران و فاطمه ادیبه الزمان متخلص به شاهین؛[34] مهم‌ترین نقش اجتماعی تعریف‌شده برای زنان را فردیت زنانه و ”جنس زن“تعریف کرده و بیش از آنکه بر نقش مادری زنان تأکید ورزد، بر اهمیت و ارزش زن به‌ خاطر زن بودن، فارغ از هر نقش اجتماعی دیگر، تأکید داشته است.

نامۀ بانوان با معرفی و مقایسۀ دو الگوی ”زن عالمه“ و ”زن جاهله،“ تنها راه ترقی و بهبود اوضاع ”میهن“ و ظهور ”اختر طالع این وطن“ را در علم‌آموزی زنان دانسته است:

امید است از همت بانوان

به تحصیل کوشند دوشیزگان

دیگر اشعار مندرج در این روزنامه نشان می‌دهد که زنان، ضمن انتقاد از باورهای مردمَدارانۀ جامعه در خصوص نقش‌ها و وظایف اجتماعی تعریف‌شده چون ”رخت‌شویی،“ ”جاروب کردن،“ ”حمّالی“ و ”بهائم“ دانستن زنان، به الگوی نقش همسری زنان برای شوهرانشان نیز توجه داشته و با درج ابیاتی چون

زنانی که هستند در هر زمین

به مردان خود گشته یار و معین

دخالت به هر کار مردان کنند

شراکت به تکلیف انسان کنند

ذهن جامعۀ سنتی، مردمَدار و زن‌ستیز خود را به حقوق زنان به ‌عنوان ”نصف ایران“توجه داده است:

مگر نصف ایران نباشد زنان

که آن نصف باشند چون مردگان

بسی ظلم گردد به ایران‌زمین

به زن‌های بیچاره صبح و پسین

زنان را بهائم تصوّر کنند

ستم‌ها ز راه تکبّر کنند

مطالب و مکتوبات مندرج در روزنامۀ نامۀ بانوان نشان می‌دهد که رویکردها و نگرش‌های مندرج در این جریده از بسیاری جهات شباهت به روزنامۀ زبان ‌زنان دارد. نامۀ بانوان در میان نقش‌های اجتماعی زنان به الگوی ”نقش زن“ و ”جنس زن“ توجهی شاخص داشت. مهم‌ترین موضوع در مقالات آن مسئلۀ لزوم افزایش سطح سواد و آگاهی زنان است، به صورتی که عنوان نخستین سرمقالۀ خود را ”وجوب تعلیم نسوان یا ششصد کرور زنده به گور“ قرار داده است.[35] این روزنامه علاوه بر توجه به مطالبات آموزشی زنان، همانند روزنامۀ زبان ‌زنان به مطالبات سیاسی زنان و مسئلۀ لزوم قائل شدن حق رأی برای آنها نیز توجه داشت که نمونۀ آن شرح گزارشات متعدد از مذاکرات مجلس شامات در سوریه در خصوص لزوم حق رأی زنان است. این روزنامه تنها به مسائل و مطالبات زنان ایران توجه نداشت، بلکه مسئلۀ زن در کشورهای آسیایی مانند هند، چین، سوریه و ژاپن را نیز مورد توجه قرار می‌داد. در خصوص مسئلۀ حجاب زنان نیز این روزنامه موضعی انتقادی داشت. نمونۀ این امر را در انتشار شعر”کفن سیاه“ از میرزادۀ عشقی در دو شمارۀ نخست سال اول آن می‌توان دانست. نگاه روزنامۀ نامۀ بانوان به زن، نگاهی نوگرا و تا حدودی مدرن و سنت‌شکن بود، از این رو می‌توان  بازنمایی برخی رویکردهای فمینیستی را در این جریده مشاهده کرد.

مجلۀ جهان ‌زنان

جهان ‌زنان نخستین مجلۀ زن‌نگار منتشر شده در مشهد، دیگر نشریۀ منتشرشده در اواخر دورۀ قاجار است که فخرآفاق پارسا سردبیری آن را عهده‌دار بود. این نشریه به صورت دوهفته‌نامه انتشار می‌یافت. آخرین شمارۀ آن (شمارۀ پنج) در تهران چاپ شد. از نظر موضوعی، مقالات و اشعار زن‌نگار مندرج در آن بیشتر اختصاص به دو موضوع دارد: لزوم تعلیم زنان و حقوق اجتماعی زنان مانند ازدواج، زندگی زناشویی و طلاق. همچنین، از بین نقش‌های اجتماعی تعریف‌شده برای زنان بیشتر توجه‌اش به نقش مادری است. جهان ‌زنان سعی بر آن داشت تا از پردازش‌های دینی نیز برای ایجاد مشروعیت در خصوص مطالبات اجتماعی زنان بهره جوید. در این خصوص از حدیث ”طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه“ بسیار استفاده می‌کرد. همچنین، در اولین مقالۀ منتشرشده در نخستین شمارۀ خود-که در مقام اولین سرمقالۀ این مجله با عنوان ”عمل و امل“ است-آورده است:

به یاری خدا و پشتیبانی ختم رسل افکار بی‌آلایش و منویات بی‌غل و غش خود را که پرورش‌یافته در مملکت اسلامی و آبیاری‌شده از شرایع و قوانین حضرت خاتم‌النبیین است . . . بر روی کاغذ آورده.[36]

جهان ‌زنان در مقالاتی چون ”لزوم تعلیم زنان،“ ضمن اشاره به اهمیت علم‌آموزی و باسواد شدن زنان، وظیفۀ مردان را ”کار کردن در خارج از منزل“ و وظیفۀ زنان را در ”نگاهداری منزل“ می‌دانست.[37]

در این مجله دو بخش با عناوین ”زنان نامی“ و ”مفاخر زنان“ درج می‌شد. در ستون ”زنان نامی،“ مفاخر زنان در تاریخ اسلام مورد بررسی قرار می‌گرفتند و در ستون ”مفاخر زنان،“ زنان برجسته و فعال اجتماعی در امریکا به طور خاص و دیگر کشورهای اروپایی به طور عام.

در برخی مقالات مانند ”حق حیات زن نسبت به اجتماع،“ ضمن استفاده از پردازش‌های مذهبی چون نقش زنان در واقعۀ کربلا، تلاش شده است تا حضور زن در ساختارهای اجتماعی در قالبی مذهبی مورد تأیید قرار گیرد و همچنین، حذف زن از جامعه قانونی عرفی و مَردمَدارانه و البته ضددینی معرفی شود؛[38] امری که خلاف آن در بافت‌های فکری مردسالار دورۀ قاجار تبلیغ می‌شد. در باور آن جامعه، دلیل انقیاد زن ناقص‌عقلی او دانسته می‌شد و حذف او از مشارکت‌های سیاسی و اجتماعی فرموده‌ای دینی تلقی می‌گردید.

یکی از مباحث مهمی که این مجله به آن توجه می‌کرد، حقوق زنان در امر ازدواج و خانواده و حقوق مدنی زنان بود. در مقاله‌ای با عنوان ”قوانین زناشوئی،“ با توجه به الگوی مقایسه‌ای امریکا، از رعایت حقوق زن و طفل و موضوع انتقال بیماری‌های مسری از مردان به زنان سخن گفته شد،[39] و در مقاله‌ای دیگر با عنوان ”زن در قرن بیستم،“ به نقل از جراید مصری، از مطالبۀ زنان و ”تساوی حقوق زن و مرد.“ در این مقاله، ضمن توجه به وضعیت زنان در ژاپن، فرانسه و آلمان و مقایسۀ آن با وضعیت زنان ایرانی، از حق تحصیل و حق اشتغال به عنوان دو حق طبیعی و فراموش‌شدۀ زنان یاد شده است.[40] در مقالۀ ”موقعیت دردناک زنان ما: لزوم توجه به وضع ازدواج،“ ضمن انتقاد از مردان به دلیل داشتن نگاه جنسی به زن و ابزار دانستن زنان برای ارضای امراض شهوانی، اصلی‌ترین دلیل تیره‌بختی زنان در امر ازدواج را رواج و به کارگیری سبک ازدواج‌های سنتی دانسته و تنها راه حل را نیز در تغییر ”طرز نامطلوب ازدواج کنونی“ در ایران معرفی کرده است.[41]

در مجموع، می‌توان اشاره داشت که جهان ‌زنان پردازش‌های مذهبی و آداب اسلامی را در ظاهر به صورت کامل رعایت ‌می‌کرد. به طرح هیچ ساختار غیراسلامی نپرداخته و بیشترین مخاطب خود را زنان قرار داده بود. هدفش آشنایی زنان با اصول زندگی و خانه‌داری بود و توأمان از الگوی اسلامی و الگوهای اروپایی برای مقایسۀ وضعیت زنان ایرانی با دیگر زنان استفاده می‌کرد. در کنار توجه به جایگاه عدالت اجتماعی میان زن و مرد، به تشویق جامعه برای رعایت حقوق اجتماعی زنان نیز می‌پرداخت. مهم‌ترین موضوعات مندرج در این مجله نیز تعلیم زنان و شکل‌گیری زنان باسواد برای انجام بهتر امور خانه‌داری و فرزندپروری بود و از این رو شباهت بسیاری با مبانی ساختاری و موضوعی روزنامۀ شکوفه دارد.

مجلۀ جمعیت نسوان وطنخواه ایران

مجلۀ جمعیت نسوان وطنخواه ایران آخرین نشریۀ زن‌نگاری است که در این پژوهش به آن پرداخته‌ شده است. این مجله را نخستین نشریۀ زن‌نگاری می‌توان دانست که به صورت گروهی و با مشارکت اعضای جمعیت نسوان وطن‌خواه ایران منتشر می‌شد؛ ماهنامه‌ای که سردبیری آن را محترم اسکندری عهده‌دار بود. برخلاف جراید زن‌نگار قبلی، اصطلاحاتی چون نسوان، مخدرات و خواتین در این مجله بسیار استفاده شده است و علت آن را در تلاش مجلۀ جمعیت نسوان وطنخواه ایران برای نزدیکی‌ بیشتر به طبقات اجتماعی معمولی و کم‌سواد باید دانست.

در این مجله از مباحثی چون ”لزوم تربیت نسوان“[42] سخن به میان آمده است، نوشته‌های متعددی از مردان مدافع حقوق زنان مانند آقاصادق بروجردی در آن درج شده است،[43] و در کنار توجه به جنس زن به نقش مادری زنان توجهی ویژه صورت پذیرفته است. در این مجله همانند مجلۀ جهان ‌زنان، مقاله‌ای منتشر شده است با عنوان ”زن در قرن بیستم.“ در این مقاله، با اشاره به نگاه نویسندگانی چون ویکتور هوگو به مسائل زنان، عامل خرابی ایران و دوری‌اش از تمدن و ترقی ”نادانی زن“ دانسته شده است؛ نادانی‌ای که دلیل شکل‌گیری آن نیز رفتار زن‌ستیزانۀ مردان بوده است.[44] همچنین، در این مقاله آمده است:

تاریخ زن داستانی است پر از شداید و ممالک و در ازمنۀ قدیمه عامۀ مردم زن را حقیر شمرده، به کراهت و تنفر در وی نظر می‌کردند. سران و بزرگان قوم قفل خاموشی بر دهان زده به حمایت نسوان توجه نمی‌نمودند. شعرا جمال ظاهری زن را ستوده، خصائص فطریۀ او را متذکر نمی‌شدند. زن را شیطان قشنگ، چشمۀ مضرات زهرآلود و سم قاتل نوع انسانی می‌نامیدند. حکمای یونان با کمال سادگی زن را بلای عالم می‌خواندند. . . از اقوال مختلفه و عقاید قدیمه بگذریم. نهضت نسوان با پیشرفت سریع در کار امتداد و انبساط است. این جنبش به ما مژده می‌دهد که تمدن مریض بهبود خود را خواهان است. زن متدرجاً به مرکز حقیقی خویش نزدیک می‌شود. در فرانسه و انگلیس و آلمان و امریکا و ایتالیا نسوان صاحب عزم و اراده برای ترقی و سعادت نوع خود به مجاهدت مشغول‌اند.[45]

مجله با ذکر این سؤال که ”اگر نسوان ما عالم بودند وضعیت ما در ایران این‌طور بود؟“ مردان را مخاطب قرار داده و با اشاره به نقش تربیتی زنان در خصوص ترقی و تغییر وضعیت ایران اشاره داشته است که ”نخستین راه علاج و مهم‌ترین طریق اصلاح فقط و فقط تربیت نسوان است و بس.“[46] همچنین، در دیگر مقالات مندرج در این مجله در خصوص ارتباط میان تعلیم زنان با ترقی جامعه آمده است:

فکر سعادت مملکت از فکر تربیت زن قابل تفکیک نیست. هر راه علاجی برای ختم دورۀ بدبختی‌های ما بالاخره به اینجا ختم می‌شود که باید زن را تربیت نمود. آری، همان‌طور که میشله گفته است، عوامل خوشبختی و سعادت ملل سه فصل دارد: اول تربیت زن، دوم تربیت زن و سوم تربیت زن.[47]

علاوه بر مسئلۀ علم اندوزی زنان، توجه به حقوق آنها در موضوع ازدواج و خانواده نیز از مواردی است که در مجلۀ جمعیت نسوان وطنخواه ایران به آن توجه فراوان شده است. در مقالۀ ”مضرات ازدواج هنگام صباوت،“ ازدواج دختران در سنین کودکی، بارداری آنها در سنین کم، تبدیل شدن آنها به الگوی کودک‌مادری، مسئلۀ وجود تعدد زوجات و نادیده گرفتن حقوق زنان در مسئلۀ طلاق نقد و نکوهش شده است.[48] همچنین، در مقاله‌ای دیگر با عنوان ”ازدواج در ایران،“[49] از ”تربیت زناشوئی،“ برابری حقوق زن با مرد در خانه و زندگی مشترک سخن گفته شده و با نقد رفتار جامعه در خصوص آنکه تا دختری متولد می‌شود به جای توجه به سواد و تحصیل او از ازدواجش صحبت می‌شود، از پدران و مادران خواسته است تا اولین اولویت برای دخترانشان را تعلیم و تحصیل قرار دهند.

 بیشترین الگوی مقایسه در این مجله اختصاص به تطبیق وضعیت زنان ایرانی با زنان اروپایی مانند زنان فرانسوی، امریکایی و انگلیسی دارد، هرچند که برخی الگوهای مورد مقایسه وضعیت زنان در ایران دورۀ ساسانی مانند پوراندخت نیز در مکتوبات آن قابل مشاهده است. این مجله به نقش جنس زن بیش از نقش مادری زنان توجه کرده است. مطالبۀ اصلی نیز بیشتر مطالبات حقوقی زنان است و تنها راه علاج دردهای ایران نیز در علم‌آموزی و تربیت زنان دانسته شده است.

نتیجهگیری

بررسی مکتوبات و رسائل دورۀ قاجار نشان می‌دهد که زنان از وضعیت اجتماعی مناسبی برخوردار نبودند. تحت تسلط ساختارهای سنتی زمانۀ خود در انقیاد قرار می‌گرفتند و به دلیل نظارت مَردمَدارانه (استیلادی مردانگی) از حقوق اجتماعی خود محروم می‌شدند. جامعه نیز آنها را با الفاظی چون ضعیفه، ذلیله، مجرمه و کمینه خطاب می‌کرد و به سبب برخی تفسیر به رأی‌های دینی، نواقص‌العقولی شناخته می‌شدند که مشارکت دادنشان در هر امر اجتماعی نمادی از جهالت و نادانی دانسته می‌شد. با ظهور مشروطه‌خواهی و توجه به مقولۀ برابری و مساوات که یکی از شعارهای مهم آن خیزش به حساب می‌آمد، زمینه برای تغییر وضعیت اجتماعی زنان فراهم شد. در جرایدی چون قانون و اختر از حقوق زنان سخن به میان آمد. رسائلی چون مرد و آداب مردی در نقد رفتار مردان با زنان، معایب الرجال در نقد رفتارهای زن‌ستیزانه و تربیت نسوان با موضوع اهمیت حضور زنان در عرصه‌های اجتماعی به نگارش درآمدند. در این میان، انتشار گستردۀ مطبوعات زمینه‌ساز آن شد تا زنان نیز به به انتشار جراید زن‌نگار اهتمام ورزند؛ امری که در دورۀ مجلس شورای ملی دوم و در سال 1289ش تحقق یافت. از این سال تا آغاز دورۀ پهلوی، زنان نشریات متعددی منتشر کردند؛ نشریاتی چون دانش (چاپ تهران)، شکوفه (چاپ تهران)، زبان ‌زنان (چاپ اصفهان)، نامۀ بانوان (چاپ تهران)، عالم نسوان (چاپ تهران)، جهان ‌زنان (چاپ مشهد و یک شماره در تهران) و جمعیت نسوان وطنخواه ایران (چاپ تهران).

زنان در این نشریات به مسائل و مطالبات اجتماعی جنس زن توجه نشان می‌دادند. بررسی نوشته‌های زنان در این جراید نشان می‌دهد که مهم‌ترین مطالبات زنان دو حوزۀ مطالبات آموزشی و مطالبات حقوقی بود. محور اصلی در مطالبات آموزشی مسئلۀ حق تحصیل و ایجاد مدارس دخترانه بود که بیشتر در روزنامۀ شکوفه انعکاس یافته و پس از آن به دلیل تحقق، در دیگر جراید زنان در قالب لزوم تربیت نسوان و اهمیت سوادآموزی زنان مورد توجه قرار گرفته است. محور اصلی مطالبات حقوقی نیز حقوق زنان در امر ازدواج و خانواده بود. ازدواج زودهنگام دختران در سنین کودکی، بارداری آنها در سنین کم، شکل‌گیری الگوی کودک‌مادری، مسئلۀ تعدد زوجات و عدم رعایت حقوق زنان در مقولۀ طلاق نقد قرار شده که نمونه‌های آن بیشتر در دو مجلۀ جهان ‌زنان و مجلۀ جمعیت نسوان وطنخواه ایران انعکاس یافته است. همچنین، مسئلۀ مطالبات سیاسی زنان و موضوع حق رأی نیز تنها در دو روزنامۀ زبان ‌زنان و نامۀ بانوان مورد توجه بوده است؛ مطالبه‌ای تحقق‌نیافته در دورۀ قاجار. در زبان ‌زنان و نامۀ بانوان نشانه‌‌هایی فمینیستی در تحلیل محتوای مطالب مندرج در آنها دیده می‌شود. در مجموع، مهم‌ترین نقش اجتماعی تعریف‌شده برای زنان در این جراید نقش مادری بوده است. در برخی موارد، مانند مطالب منتشرشده در دورۀ نخست انتشار زبان ‌زنان، به جنس زن جدا از دیگر نقش‌های اجتماعی نیز توجه شده است. مهم‌ترین الگوی مقایسه در جراید اولیه الگوهای آسیایی مانند ژاپن بود و در جراید دیگر چون جهان ‌زنان و مجلۀ جمعیت نسوان وطنخواه ایران الگوهای اروپایی مانند وضعیت زنان امریکایی، فرانسوی، انگلیسی و آلمانی.

زنان در این ساختار مطالبه‌گرایانه با ایجاد زمینه‌های آگاهی در دیگر زنان و مطلع کردن آنها از وضعیت اجتماعی نسبتاً مناسب زنان اروپایی و همچنین ایجاد اتحاد جمعی میان زنان در قالب تأکید بر نقش مادری و استفاده از لفظ خواهری باعث اتحاد زنان شدند، امری که تأثیر آن را در تحقق مطالبۀ آموزشی زنان و تلاش برای ایجاد مدارس دخترانه می‎توان به خوبی مشاهده کرد. دیگر اقدام مهم زنان، تغییر ساختار نگارشی و قلمی بود که از الفاظی چون کمینه، ضعیفه و ذلیله برای معرفی خود به هیچ عنوان استفاده نکردند و لفظ زن را برای معرفی خود و نوع خود برگزیدند و با استفادۀ گسترده از ضمیر اتحادبخش ”ما“ نوعی یکپارچگی در میان زنان ایجاد کردند؛ امری که در تحقق برخی مطالبات آنها مانند مسئلۀ حق تحصیل و فراهم کردن زمینه برای طرح مطالبات سیاسی و حقوقی نقشی مهم داشت.

پیوست‌ها

صورت احصائیۀ مدارس اناث دارالخلافه طهران در سنۀ 1331ق

برگرفته از مریم مزین‌السلطنه سمنانی، ”صورت احصائیۀ مدارس اناث دارالخلافه طهران در سنۀ 1331ق،“ شکوفه، سال 2، شمارۀ 20 (غرۀ صفر 1332 ق)، 3.

برگرفته از مریم مزین‌السلطنه سمنانی، ”صورت احصائیۀ مدارس اناث دارالخلافه طهران در سنۀ 1331ق،“ شکوفه، سال 2، شمارۀ 20 (غرۀ صفر 1332 ق)، 3.

صورت مدارس دخترانۀ دارالخلافه تهران

برگرفته از نوابه‌خانم صفوی، ”صورت مدارس دخترانۀ دارالخلافۀ تهران،“ عالم نسوان، سال 1، شمارۀ 1 (میزان 1299ش)، 25-26.

برگرفته از نوابه‌خانم صفوی، ”صورت مدارس دخترانۀ دارالخلافۀ تهران،“ عالم نسوان، سال 1، شمارۀ 1 (میزان 1299ش)، 25-26.[50]

”خطاب دختران به مادر وطن“

برگرفته از ”خطاب دختران به مادر وطن،“ شکوفه، سال 2، شمارۀ 12 (1332ق)، 4

برگرفته از ”خطاب دختران به مادر وطن،“ شکوفه، سال 2، شمارۀ 12 (1332ق)، 4[51]

برگرفته از شهناز آزاد، ”وجوب تعلیم نسوان یا ششصد کرور زنده به گور،“ نامۀ بانوان، سال1، شمارۀ 1 (1 اسد 1299ش)، 1.

برگرفته از شهناز آزاد، ”وجوب تعلیم نسوان یا ششصد کرور زنده به گور،“ نامۀ بانوان، سال1، شمارۀ 1 (1 اسد 1299ش)، 1.

[1]بخشی از این مقاله در قالب کرسی‌ ترویجی با طرح‌نامۀ شمارۀ 60446/96 ذیل عنوان ”طرح مسئلۀ حقوق زنان در دورۀ قاجار “ در اسفندماه 1396 در دانشگاه فردوسی مشهد عرضه و پس از تأیید علمی کمیتۀ ناقدان، ثبت دبیرخانۀ کرسی‌های نظریه‌پردازی، نقد و مناظرۀ آن دانشگاه شده است.

[2]آنتونی گیدنز، جامعهشناسی، ترجمۀ منوچهر صبوری (تهران: نی، 1385)، 192.

[3]آقامحمدطاهر اصفهانی، ”در مذمت زنان“ (تهران: نسخۀ خطی در کتابخانۀ مرکز احیای میراث اسلامی به شمارۀ بازیابی 23/1287، بی‌تا) به نقل از روح‌انگیز کراچی، هشت رساله در بیان احوال زنان (تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1390)، 140.

[4]آقا محمدطاهر اصفهانی، ”در مذمت زنان،“ 141.

[5]‌”در بیان تأدیب زنان و ارشاد اولاد ذکور“ (تهران: نسخۀ خطی در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران به شمارۀ بازیابی 3/3970، 1258ق) به نقل از کراچی، هشت رساله در بیان احوال زنان، 159-160.

[6]‌”در بیان تأدیب زنان و ارشاد اولاد ذکور،“ 160-168.

[7]‌”در بیان احوال زنان“ (تهران: نسخۀ خطی در کتابخانۀ مرکز احیای میراث اسلامی به شمارۀ بازیابی 5/1043، 1265ق)، به نقل از کراچی، هشت رساله در بیان احوال زنان، 180-182.

[8]حسین‌بن محمدصادق، ”مناقب النساء“ (تهران: نسخۀ خطی در مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی به شمارۀ بازیابی 2/1987، 1297ق) به نقل از کراچی، هشت رساله در بیان احوال زنان، 203-212.

[9]میرزاملکم‌خان، ”عریضه یا حضور،“  قانون، شمارۀ 20 (بی‌تا)، 2.

[10]میرزاملکم‌خان، ”ما اهل ایران هیچ نداریم،“ قانون، شمارۀ 10 (بی‌تا)، 2.

[11]میرزاملکم‌خان، ”عریضه یا حضور،“ 4.

[12] قانون، شمارۀ 19 (بی‌تا)، 3.

[13] قانون، شمارۀ 19، 2.

[14]قانون، شمارۀ 35 (بی‌تا)، 4.

[15]میرعبدالطیف شوشتری، تحفه العالم، به اهتمام صمد موحد (تهران: کتابخانۀ طهوری، 1363)، 263.

[16]میرزاابوطالب‌خان اصفهانی، مسیر طالبی، به کوشش حسین خدیو جم (تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1363)، 195.

[17]میرزاابوالحسن ایلچی، حیرتنامۀ سفرا (نسخۀ دستنویس کتابخانۀ شمارۀ 1 مجلس شورای اسلامی به شمارۀ بازیابی 9921، 1231ق)، 210.

[18]افسانۀ نجم‌آبادی در اثر خود با عنوان حکایت دختران قوچان، به موضوع فروش پسران قوچانی در کنار دختران کمتر توجه کرده و هم در عنوان اثر و هم در متن متمرکز بر موضوع فروش دختران بوده و پرداختن به حکایت پسران را فراموش کرده است.

[19]سمیه کحال، ”هدف،“  دانش، سال 1، شمارۀ 1 (10رمضان 1328ق)، 1.

[20]”زن‌داری،“ دانش، سال 1، شمارۀ 6 (7 ذی‌قعده 1328ق)، 2.

[21]مریم مزین‌السلطنه سمنانی  در شکوفه، سال 1، شمارۀ 5 (ذیحجه 1330ق)، 3.

[22]شکوفه، سال 1، شمارۀ 3 (ذی‌قعده 1330ق)، 1.

[23]”لایحۀ تبریک است که از سرکار خانم مدیرۀ محترمۀ دوشیزگان وطن رسیده،“  شکوفه، سال 1، شمارۀ 11 (12 رجب 1331ق)، 2-1.

[24]‌”یک انداره از فقر و فلاکت ایرانیان به واسطه خانم‌های ایرانی است،“ شکوفه، سال 2، شمارۀ 21 (15 صفر 1332ق)، 2.

[25]مریم مزین‌السلطنه سمنانی، ”نخستین قونقره نسوان،“  شکوفه، سال 2، شمارۀ 4 (5 شعبان 1332)، 3-4.

[26]‌‌”نمایش زنان در لندن،“ شکوفه، سال 2، شمارۀ 22 (5 ربیع‌الاول 1332ق)، 1.

[27]”مقایسه حالات زنان اروپایی با زنان ایرانی،“ شکوفه، سال 2، شمارۀ 24 (20 ربیع‌الثانی 1332ق)، 3.

[28]صدیقه دولت‌آبادی، ”اخطار،“ زبان ‌زنان، سال 1، شمارۀ 6 (6محرم 1338ق)، 4.

[29]علی باغدار دلگشا، ”بررسی مطالبات اجتماعی زنان در مطبوعات دورۀ مشروطه، با تأکید بر روزنامه‌های صور اسرافیل، مساوات و ایران ‌نو“ (پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد تاریخ، دانشگاه فردوسی مشهد، 1394)، 72-100.

[30]صدیقه دولت‌آبادی، ”نوروز،“ زبان ‌زنان، سال 1، شمارۀ 18 (6 رجب 1338ق)، 1.

[31]صدیقه دولت‌آبادی،”انتخابات،“ زبان ‌زنان، سال 1، شمارۀ 23 (12 شعبان 1338ق)، 1.

[32]شهناز آزاد، ”مذاکرات مجلس شورای شامات راجع به انتخابات زنان به مجلس شورای ملی،“ نامۀ بانوان، سال1، شمارۀ 2 (25 اسد 1299)، 2-4.

[33]علی باغدار دلگشا و قاسم پوراکبر، نسوانیات: بازخوانی اشعار زنان در مطبوعات، 1285-1311 (سوئد: ارزان، 2018)، 65-41.

[34]ا. ن.، ”سحرگه به گوشم نویدی رسید،“ نامۀ بانوان، سال1، شمارۀ 2 (25 اسد 1299)، 7؛ بی‌بی‌خانم، ”چکامه در ستایش نامۀ بانوان،“ نامۀ بانوان، سال 1، شمارۀ 2 (25 اسد 1299)، 8؛ بلقیس نوران، ”خدمت مدیرۀ محترمۀ جریدۀ فریدۀ نامۀ بانوان،“ نامۀ بانوان، سال1، شمارۀ 3 (12 سنبله 1299)، 3-4؛ شهناز آزاد، ”عریضۀ دوم به خاکپای اعلیحضرت اقدس شهریاری ارواحنا فداه،“ نامۀ بانوان، سال 1، شمارۀ 6  (13 عقرب 1299)، 3؛ شهناز آزاد، ”عریضۀ سیم،“ نامۀ بانوان، سال 1، شمارۀ 7 (24 جدی 1299)، 1-2.

[35]”وجوب تعلیم نسوان یا ششصد کرور زنده به گور،“ نامۀ بانوان، سال 1، شمارۀ 1 )1 اسد 1299)، 1-2.

[36]فرخ‌دین پارسا،”عمل و امل،“ جهان ‌زنان، سال 1، شمارۀ 1 (15 دلو 1299)، 1-2.

[37]”لزوم تعلیم زنان،“ جهان ‌زنان، سال 1، شمارۀ 1 (15 دلو 1299)، 7-8.

[38]”قدرهای مجهول زنان،“ جهان ‌زنان، سال1، شمارۀ 3 (15 حمل 1300)، 51-52.

[39] شیخا خیری، ”قوانین زناشوئی،“ جهان ‌زنان، سال1، شمارۀ 3 (15 حمل 1300)، 59-61.

[40]خیری، ”قوانین زناشوئی،“ 62.

[41]فریده عزت سلیم، ”موقعیت دردناک زنان ما: لزوم توجه به وضع ازوداج،“ جهان ‌زنان، سال 1، شمارۀ 4 (6 ثور 1300)، 82.

[42]ملوک اسکندری،”لزوم تربیت نسوان،“ مجلۀ جمعیت نسوان وطنخواه ایران، سال 1، شمارۀ 1 (1302)، 4.

[43]مجلۀ جمعیت نسوان وطنخواه ایران، سال 1، شمارۀ 1 (1302)، 14.

[44]ملوک اسکندری،”زن در قرن بیستم،“ مجلۀ جمعیت نسوان وطنخواه ایران، سال 1، شمارۀ 2 (1302)، 2.

[45]اسکندری،”زن در قرن بیستم،“ 3-4.

[46]ش. ر.،”نسوان سیه‌روز ما،“ مجلۀ جمعیت نسوان وطنخواه ایران، سال 1، شمارۀ 2 (1302)، 10.

[47]”تربیت زن،“ مجلۀ جمعیت نسوان وطنخواه ایران، سال 1، شمارۀ 5 و 6 (1303)، 24.

[48]فخرآفاق پارسا، ”حضور محترم هیئت تحریریۀ مجلۀ شریفۀ نسوان وطن‌خواه دام بقاه، “مجلۀ جمعیت نسوان وطنخواه ایران، سال 1، شمارۀ 3 (1303)، 16.

[49]م. ق. ادیب، ”ازدواج در ایران،“ مجلۀ جمعیت نسوان وطنخواه ایران، سال 1، شمارۀ 8 و 7 (1303)، 22-24.

[50]توضیح: نام مدارس: ناموس، تربیت البنات، نصرتیۀ فرهنگ، تربیت دختران، نصرتیۀ پردگیان، نصرتیه، تربیت البنات، طیبات، عصمتیه، مکتب البنات، صدریه، شمس المدارس، محمودیۀ دوشیزگان، حشمتیه، انتظامیه، بنات زهرویه، عصمت، مخدرات اسلامی، دبستان معصومیه، تربیت اسلامی، معصومه، فرحیۀ نوباوگان، نواختران، عفتیه، شعبۀ مزینیه، عصمتیۀ اسلامی، حرمتیۀ سادات، مستورات، ترقی بنات، زردشتی، سن‌ژزف، عفاف، خواتین فاطمیه، قدسیه، امریکایی، اعظمیه، امهات، پرورش ناموس، سامانیه، گوهریه، زینبیه. کل دانش‌آموزان برابر است با 3917 نفر.

[51]توضیح: در این تصویر، زن بیمار ”مام وطن“ است. در بالای تصویر این متن نوشته شده است: ”خطاب دختران به مادر وطن: آه آه مادر مهربان، چرا به این ذلت در بستر ناتوانی افتادی؟ مگر دخترهای تو مرده‌اند که تنها و غریب و بی‌کس ماندی؟ مادر عزیز، ما دختران تو تا جان در بدن داریم نمی‌گذاریم تو به این اندازه ذلیل بشوی. دست از معالجۀ تو برنمی‌داریم. اما افسوس افسوس که از دست ما خدمتی که لایق باشد برنیاید. مادر غمخوار، نکند خدای نکرده می‌خواهی ما را یتیم و گرفتار دست خارج کنی؟ ای مادر مهربان، ای امیدواری و افتخار ما، ای نگه‌دارندۀ ناموس و شرف ما، هنوز پسران تو زنده هستند. نخواهند گذاشت که تو بمیری و به این ذلت و خواری گرفتار مرض‌های متواری بشوی. “