دکتر متینی و بنیاد مطالعات ایران

بنیاد مطالعات ایران در سال 1360ش/1981م آغاز به کار کرد؛ هنگامی که ایران انقلاب‌زده در بحران به سر می برد و حکومت اسلامی هنوز قوام نیافته بود. رهبران تازه به قدرت رسیده  نظام سیاسی، اداری و دفاعی کشور را در هم کوبیده و هم‌زمان در صحنۀ جهانی هل من مبارز سر داده بودند. اشغال سفارت ایالات متحد امریکا و گروگان‌گیری ده­ها تن از اعضای آن ایران را در برابر نیرومندترین کشور جهان قرار داده بود. صدام حسین، برخوردار از پشتیبانی گسترده، فرصت را غنیمت شمرده و به ایران تاخته بود. اسلام ناب رهبران ملی‌گرایی را بر‌نمی‌تابید و با آنچه ایرانیان را به گذشتۀ پیش از اسلامشان می‌پیوست در نزاع و کشمکش بود. دستاورد‌های سیاسی و فرهنگی دوران مشروطیت، به‌ویژه آنچه به حکومت پهلوی ارتباط می یافت، نیز پذیرفته نبود. حکومت اسلامی با شاهنامه، تخت جمشید و نوروز سر جنگ داشت و هر چه را که از اسلام نابش بر‌نمی‌خاست، با حقیقت و معرفت بیگانه می‌دانست.

این اوضاع برای ما، که متعلق به زمان و فرهنگی بودیم که ایران را سرآغاز و دربرگیرندۀ هزاران سال تاریخ ایرانیان می‌دانست، یکسره ناپذیرفتنی و به­شدت هراس­انگیز بود. به­تدریج و به­تجربه در‌یافتیم که عشق و تعهد مردم ایران به حراست از دستاورد‌های تاریخی و فرهنگی­شان چون سدی سدید عزم حاکمان برای نفی و تضعیف میراث نیاکانمان را درهم خواهد شکست. در آن زمان، اما، اوضاع و احوال آشفتۀ کشور و ترکتازی خشونت­بار حکومت جایی برای خوشبینی نسبت به پیروزی مردم ایران در این ستیز فرهنگی نمی­گذاشت. در نتیجه، همان­گونه که در فهرست هدف‌های بنیاد مطالعات ایران ثبت شده است، کوشش برای حفظ آثار باستانی و اشاعۀ فرهنگ، ادب و تاریخ ایران از راه انتشار فصلنامه­ای پژوهشی در اولویت قرار گرفت.

بنابراین، وقت آن رسیده بود که به جست­وجوی شخصیتی رویم که نه تنها در زمرۀ اساتید ممتاز فرهنگ و ادب ایران به شمار آید، بلکه با ما در نگرانی نسبت به آیندۀ ادب فارسی و فرهنگ ایران سهیم باشد. طبیعتاً برای رسیدن به مقصود از دوستان و آشنایان فرهیختۀ خود یاری طلبیدیم. احمد قریشی، دوست دوران تحصیل در امریکا و همکار دیرین و نام­آورم  در دانشگاه ملی ایران و نیز یکی از پایه‌گذاران اولیۀ بنیاد و عضو هیئت امنای آن، نام جلال متینی را در میان نهاد. در همان اوان، احسان یارشاطر، یکی دیگر از دوستان قدیم خانوادگی که لطفش همواره شامل حال همسرم مهناز، مدیر عامل بنیاد مطالعات ایران، و من بوده است، در وصف پژوهش­ها و آثار ارزندۀ فرهنگی متینی داستان­ها گفت. استاد را البته به نام می‌شناختم و با سوابقش در دانشگاه فردوسی از استادی تا ریاست دانشگاه آشنا بودم، اما بخت دیدارش نصیبم نشده بود و نمی‌دانستم که او هم به­ناچار ترک وطن کرده و در امریکا رحل اقامت افکنده است. به کوتاه سخن، دیری نپایید که با جلال متینی آشنا شدیم و هدف­هایمان را با او در میان گذاردیم و او را به همکاری دعوت کردیم. خواهش ما را از سر لطف پذیرفت و سردبیری ایران­نامه، فصلنامه‌ای را که هنوز پا به عرصۀ وجود نگذاشته بود، به عهده گرفت.

به جرأت می‌توانم بگویم که در نبود همکاری مانند متینی، ایران­نامه نمی‌توانست آغازی چنین درخشان داشته باشد. زمان مشکل و فضا آکنده از بدبینی و بداندیشی بود. سابقۀ علمی و پژوهشی متینی بسیاری از اساتید مسلم ایران­شناسی را به ایران­نامه جلب کرد. شمارۀ اول از سال یکم ایران­نامه، که در پاییز 1361 منتشر شد، شامل نوشته­های استادان پرآوازه­ای چون ذبیح‌الله صفا، جلال خالقی مطلق، سیدحسین نصر و حسن جوادی بود.  از شمارۀ دوم فصلنامه، حشمت مؤیّد بخش نقد و بررسی کتاب را به عهده گرفت. زنده‌یاد محمد‌جعفر محجوب از آغاز کار با ایران­نامه همکاری داشت. محمود امیدسالار در شمارۀ دوم در نوشته­ای از راز روئین‌تنی اسفندیار پرده برداشت. جلال متینی خود از ابتدا تا سال 1367 که  ایران­نامه را مدیریت می‌کرد، در هر شماره مقدمه و مقاله می‌نوشت. بجاست که این مختصر را با گفتۀ آغازین او در ایران­نامه، سال 1، شمارۀ 1  (پائیز 1361) به پایان رسانم:

انتشار «ایران ­­نامه» که اکنون نخستین شمارۀ آن از نظر خوانندگان ارجمند می­گذرد، پاسخی است به نیاز زمان ما، از طرف کسانی که پاسداری از فرهنگ ایران ­زمین و ترویج آن را وظیفۀ اساسی خود می‌شمارند. هدف ما آن است که در حد امکان، حاصل تحقیقات و تتبّعات دانشمندان و صاحب‌ نظران ایرانی را در رشته‌های مربوط به زبان و ادب فارسی و فرهنگ غنی ایران در این مجله چاپ کنیم و در سراسر جهان به دست محققان و علاقه‌مندان برسانیم تا بدین ترتیب خلائی را که در چند سال اخیر به سبب تعطیل قریب به اتفاق مجله‌های تحقیقی در ایران بوجود آمده است جبران نماییم.

جلال متینی در سال 1367، یک­تنه، به تأسیس و ادارۀ فصلنامۀ وزین ایران­شناسی همت گماشت و با انتشار آن منبع ارزشمند و علمی دیگری را برای پژوهشگران و علاقه‌مندان به تاریخ و ادب ایران­زمین فراهم آورد. باشد که استاد همچنان شاد و توانمند سال‌ها دوستدارانش را از چشمۀ  فیّاض علم و ادب سیراب کند.