روشنفکری چپ ایران و موضوع دموکراسی
از پیدایی روشنفکری چپ ایران در قرن نوزدهم تا به امروز کسانی که خود را به نوعی در شمار این خانواده تعریف می کنند کنشگر فعال زندگی سیاسی و اجتماعی جامعه ما هم بوده اند. اگر به معنای سارتری » روشنفکر متعهد « روشنفکر برگردیم این گروه مصداق از نظر اجتماعی است. این الگوی روشنفکری که در نگاه امیل زولا و یا هاینریش بُل هم دیده میشود به وضع موجود تن نمی دهد و در پی تغییر آن است. درک متداول چپ از روشنفکر طبقاتی است زیرا او در بسیاری موارد با فاصله گرفتن از طبقه اجتماعی خود و برای تحقق منافع کارگران و دیگر زحمتکشان وارد کنش اجتماعی می شود. در سنّت روشنفکری چپ سخن مارکس در تزهایی درباره فویر باخ پیرامون این که “فیلسوفان تا کنون جهان را به شکلهای مختلف تعبیر کرده اند. اکنون وقت آن رسیده است که آن را تغییر دهند،” به معنای فراخوان به عمل هم هست. نگاه معطوف به قدرت یکی از ویژگی های روشنفکری چپ رادیکال قرن بیستم را تشکیل می دهد چرا که تغییر دنیا در ذهنیت این روشنفکران بخشی از علت وجودی و هویت آنهاست.

