عروس اقاقی
عروس اقاقی
برگزیدهء اشعار فروغ فرخزاد
ترجمهء یاشاکسلر با امین بنانی
مقدمه از امین بنانی
با ذیلی به قلم فرزانهء میلانی
(به تصویر صفحه مراجعه شود) چرا نگاه نکردم؟
انگار مادرم گریسته بود آن شب آن شب که من به درد رسیدم و نطقه شکل گرفت آن شب که من عروس خوشههای اقاقی شدم آن شب که اصفهان پر از طنین کاشی آبی بود و آن کسی که نیمهء من بود،به دورن نطفهء من بازگشته بود و من در آینه میدیدمش، که مثل آینه پاکیزه بود و روشن بود و ناگهان صدایم کرد و من عروس خوشههای اقاقی شدم.
(ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)
عروس اقاقی نخستین دفتری است کامل از یک شاعر نوپرداز فارسی که به بهترین صورتی به اهل معرفت و شعردوستان انگلیسی زبان عرضه میشود.این کتاب که در سری«ادبیات جدید فارسی»چاپ شده است دو مجلد اخیر شعر فروغ فرخزاد یعنی تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را،که پس از مرگ وی انتشار یافت، تماما و بدون حذف قطعهای و به همان ترتیب ا صلی دربرگرفته است باضافهء 9 قطعهء دیگر زیر از سه مجموعهء قبلی وی:اسیر و بوسه و حلقه از مجموعهء اسیر،گناه و گمشده و اندوه پرست از مجموعهء دیوار،شعری برای تو و ظلمت و زندگی از عصیان.رویهمرفته 50 قطعه از کل 136 شعر فروغ فرخزاد در این کتاب ترجمه شده است.
این مجلد نفیس و زیبا را در درجهء اول مدیون علاقهمندی یک ایرانی بافضیلت سخنشناس یعنی آقای دکتر بنانی استاد دانشگاه لوسآنجلس هستیم که مقدمهء خواندنی و پر از نکتههای دانستنی را نوشته و کیفیت تکوین تدریجی و تدوین این دفتر را شرح داده است.همکاری ایشان با شاعر انگلیسی زبان یاشاکسلر نمونهای است از بهترین و شاید یگانه راه صحیح ترجمهء شغر غنائی از زبان به زبان دیگر که دانش و بصیرت اولی ضامن درستی ترجمه است و هنر و قدرت احساس دیگری وسیلهء نقل به زبانی دیگر در کسوتی شاعرانه و زیبا و دلنشین.چنین توقعی نه امروز که در گذشته هم بندرت نصیب یک شاعر ایرانی شده است و صرفنظر از خیام که در اواسط قرن نوزدهم یک شاعر انگلیسی را اسیر دام اندیشههای فلسفی و تعبیرهای دلکش خود ساخت،دیگران از نظر «شعر»این سعادت را نداشتهاند و حتی حافظ هم که عالمی را شیفتهء خود ساخته است با وجود صدها کتاب و مقاله که در دهها زبان راجع به او نوشتهاند و هنوز مینویسند بعنوان یک شاعر هنوز عروس جمال خود را جز در پردهء زبان فارسی نشان نداده است.در ترجمهء یک اثر شاعرانه اگر هدف فقط نقل افسانهها یا اندیشههایی باشد انجام دادن آن غیر ممکن نیست چنانکه شاهنامهء فردوسی و مثنوی مولانا را به بسیاری از زبانها ترجمه و شرح کردهاند.ولی آنجا که سخن از سینهء مالامال از درد و عشق و هیجان و تجربههای شخصی شاعر میرود و معانی در لفظ استعارات و ایهام و صور خیال گوناگون نهفته است و پای زیبایی کلام و آهنگ موسیقی آن نیز که خواننده را سحر میکند در کار است امر ترجمه اگر محال نباشد دست کم دشوارست و محتاج به مجموع بودن دو شرط اصلی یعنی وجود یک دانشمند همزبان شاعر و یک سرایندهء باذوق در زبان ثانوی که دو صفت درستی و زیبایی را تأمین کنند.عروس اقاقی از این سعادت کمیاب برخوردار بوده است و دفتری است از بهترین اشعار سالهای اخیر فروغ که اینک به زبان انگلیسی انتشار یافته است.ترجمه،خاصه ترجمهء چنین اشعاری،نوعی تفسیر را دربردارد و بیانگر برداشت مترجم است از صدها عبارت و نکتههای رمزآمیز که درک مفهوم آن همیشه روشن و یکسان نیست و ازاینرو مترجم باید تا حدّی در نقل معانی و اختیار تعبیرات جدید آزاد باشد و شکی نیست که همین خردهگیری گروهی از عیبجویان خواهد ساخت. برای درک زیبایی ترجمهء کسلر و حدود آزادی که وی،لابد با تأیید دکتر بنانی،از آن برخوردار بوده است خوانندگان میتوانند ترجمهء شعر تولدی دیگر را در کتاب حاضر(ص 90 تا 92)با ترجمهء دیگر آن بوسیلهء دکتر ویندفور( Edebiyat,Vol.II/No.
2.1977/pp.136-139 )بسنجند.البته ناگفته نباید گذاشت که ترجمهء ویندفور بقصد تجزیه و تحلیل و بحثی علمی فراهم گشته و او ناچار بوده است که زیبایی و روح شعر را نادیده بگیرد و الفاظ آن را به انگلیسی نقل کند.از میان شاعران ایان در قرن بیستم چه آنان که پیروی از اسالیب قدیم کردهاند و چه نوپردازان که بندهای وزن و قافیه و قالب و معانی شعر کلاسیک فارسی را گسستهاند گویا تاکنون احدی شهرت فروغ فرخزاد را نیافه و آوازهاش بیرون از مرزهای ایران اینچنین نپیچیده باشد.هرچند از صدای سخن عشق یادگاری خوشتر در این گنبد دوّار نمیماند بنظر میرسد که یک سبب ناکامی نسبی دیگران در قیاس با فروغ فرخزاد دیوار ستبر سنتهای ادبی گذشته است که ادبیات ما را از دنیای جدید جدا میکند و راه را بر گروهی از بهترین شاعران ما میبندد.کسانی مانند فروغ که این سد را شکسته و قدم به روزگار معیارها و اندیشههای نو گذارده باشند بیشتر قبول عام مییابند و مورد اعتنای مترجمان واقع میشوند.شاید از این روست که چهرهء همتای فروغ یعنی پروین معصوم لطیف طبع حسّاس رنجدیدهء ما همچنان در پس این دیوارها از نظرها محجوب میماند و جز معدودی ایرانی و پاکستانی و هندی،و دیگران فقط در بحث تاریخ شعر فارسی،یادی از او نمیکنند با آنکه میان زندگی وی و فروغ جهات شباهت فراوان هست.هر دو زنانی ناکام بودند که در جوانی از این جهان رفتند و هر دو آرزومند آزادی زنان و تشنهء معرفت و هنر بودند،ولی یکی در صدف مهر و حمایت پدری دانشمند پوشیده ماند و رنگ و لطایف مهتاب را یافت و برای بیان عواطف نرم و احساسات پاک خود از زبان مرغان و مور و ملخ و گل و خار و شاهد و شمع و بنفشه و اشک و کرباس و الماس و گربهء گمشده و طفل یتیم و رفوگر و پیرزن مدد گرفت،دیگری که ده سالی بعد و در شرایط اجتماعی سخت متفاوتی جلوهگری آغاز نهاد پیشاهنگ بیپروایی جنبشی تند و شورانگیز بود که نه تنها پناهی نداشت تا از تیر طعن و افترا در امان ماند بلکه خود سنگرها را شکست و چون آتشی خیرهکننده پردههای ریا و دروغ را سوخت و سخنگوی صریح فصیح زن با تمام خواهشها و امیال غریزی و آرزوهای سرخوردهاش گشت.گویا علت دیگر شهرت فروغ علاوه بر همین خاصیت کفن بر زندگان دریدن او توجهش به هنر فیلمبرداری باشد که پای او را به دنیای تازهای کشانید و دریچهای از عالم هنرهای غرب به روی او گشود.فروغ در این عر صه هم خوش درخشید و سفرهایی به اروپا رفت و آوازهای بهم زد.ولی دریغ و درد که دولت او نیز مستعجل بود و چون شبهایی تیز پر جرقهای زد و خاموش گشت.
در خاتمهء این کتاب چند صفحه توضیحات مفید آمده است و مقالهء مختصری به قلم
خانم فرزانهء میلانی که در آن از بیدادی که در سراسر تاریخ ایران بر زن رفته است سخن گفته و از پامال کردن حق و شخصیت و حتی نام و هویت زنان در اجتماع و ادبیات ایران شکوه کردهاند.خانم میلانی اخیرا مقالهء دیگری راجع به عشق و شهوت در شعر فروغ فرخزاد در«مجلهء مطالعات ایرانی»منتشر کرده است( Iranian Studies, Vol.XV/1982/PP.117-128 )در سالهای اخیر چند تن دیگر نیز مقالاتی در بارهء فروغ فرخزاد نوشتهاند از آن جمله است مقالهء آقای ویندفور که قبلا یاد شد و جواب مفصل و مستدلی که آقای مایکل هیلمن بدان نوشته و تفسیرها و آراء ویندفور را بشدت رد کرده است( Edebiyat,Voi.III/No.2/pp.191-211 )آقای هیلمن چند سال پی مقالهء دیگری در کتابی که راجع به زنان معروف خاورمیانه چاپ شد راجع به فروغ نوشت.رک:
Middle Eastern Muslim Women Speak.Austin 1976/pp.291-317 و پیش از آن آقای دکتر تیکو در مجلهء«تحقیقات اسلامی»مقالهای در باب فروغ منتشر کرده بود( Studia Islamica,26/1967/pp.149-173 )ناگفته نماند که قبلا هم اشعاری از فروغ فرخزاد در کتب و مجلات گوناگون ترجمه شده بود.از جمله کوشش آقای دکتر کریمی حکاک را باید یاد کرد و ستود که چند سال پیش 12 قطعه شعر فروغ را ترجمه کرده با مقدمهای مختنصر در کتاب زیر که تماما وقف شعر نو فارسی است منتشر نمود: An Anthology of Modern Persian Poetry.Selected and ) translated with an introduction by Ahmad Karimi-Hakkak,Westview
Press,1978
از فروغ شعرهای زیر در این کتاب ترجمه شده است:
آن روزها،باد ما را خواهد برد،عروسک کوکی،معشوق من،هدیه،جفت،پرنده فقط یک پرنده بود،به آفتاب سلامی دوباره خواهم کرد،جمعه،تولدی دیگر(این ده شعر از مجموعهء تولدی دیگرست و دو قطعهء بعدی از ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)،کسی که مثل هیچ کس نیست،دلم برای باغچه میسوزد.این مجموعه نیز مانند عروس اقاقی در سری ادبیات معاصر فارسی چاپ شده که با چندین سری دیگر کلاّ نتیجهء ابداع و ابتکار و تشویق و همت بلند و کوشش خستگیناپذیر استاد دانشمند دکتر احسان یارشاطرست و در فرصت دیگری باید معرفی شود.
آقای دکتر حسن جوادی و خان سوزن سالی نیز در سال 1981 منتخبی از اشعار فروغ فرخزاد را به انگلیسی ترجمه و به اسم Another Birth منتشر کردهاند.در اینن کتاب ترجمهء چند مصاحبه و نامهء فروغ نیز آمده است.
در پایان این یادداشت تذکار دو سه اشتباه را لازم میداند و امیدست که در چاپهای بعد اصلاح گردد.یکی تلفظ مهستی است که به فتح(ها)و سکون(س)بصورت Mahasti آمده(ص 141)که خطاست و درست آن به سکون(ها)و فتح(س)است بصورت Mahasti .دیگر عصیان را باید به کسر(ع)نوشت نه به ضمّ آنکه گرچه مانند مهستی مشهورست ولی غلط است و لا اقل استادان باید از استعمال آن پرهیز کنند. در تحریر«بکتاش»(ص 142)معلوم نشد که چرا حرف(ک)را با KH که معمولا معادل(خ)است نشان دادهاند.
نیز ناگفته نماند که یاشاکسلر گاهی تطابق صورت ترجمه را با اصل فارسی از لحاظ قالب و قافیه مراعات کرده است از جمله در ترجمهء«غزل»(ص 25).
عروس اقاقی را باید موفقترین گام در معرفی فروغ فرخزاد شمرد هرکس در توفیق دو استاد مترجم شکی دارد دو شعر دشوار«به علی گفت مادر روزی»و«ای مرز پرگهر»را با ترجمهء آن دو در این کتاب بسنجد.