نظری به گنجینۀ کتاب¬های فارسی در کتابخانۀ بریتانیا

سیروس علائی Cyrus Ala’i <cyrus.alai@gmail.com> دانش‌آموختۀ دکتری مکانیک دانشگاه فنی برلین، پیش از این مدرس دانشگاه تهران و مدیر و مؤسس مجموعه‌ای از شرکت‌های فنی در ایران بوده است. علاقۀ او به جغرافیا و نقشه او را به مطالعۀ تاریخ نقشه‌نگاری و جمع‌آوری نقشه‌های قدیمی ایران واداشت و یک از بزرگ‌ترین مجموعه‌های شخصی از این نوع را گرد آورد که در نهایت آن را به بخش شرق‌شناسی دانشگاه لندن اهدا کرد. مقالات متعددی از او در نشریات اختصاصی نقشه‌نگاری و ایران‌شناسی منتشر شده است و مدخل ”جغرافی: نقشه‌نگاری“ دانشنامۀ ایرانیکا نوشتۀ اوست. حاصل پژوهش‌های او در زمینۀ تاریخ نقشه‌نگاری ایران در دو کتاب نقشههای عمومی ایران و نقشههای خصوصی ایران منتشر شده است.

این جستار شامل سه بخش است: نخست، علت تأسیس و اهمیت ویژۀ کتابخانۀ بریتانیا و تفاوت اصلی آن با کتابخانه‌های سنتی هم‌زمان خود؛ دوم، چگونگی تأسیس و سیر تکاملی کتابخانۀ بریتانیا تا زمان حاضر؛ سوم، نظری اجمالی به مجموعه‌های ادب فارسی که در این واحد بزرگ فرهنگی نگاه‌داری می‌شود. منظور کتاب‌ها‌یی است که چه در ایران و چه در شبه‌قارۀ هند یا بعضی نواحی دیگر به زبان فارسی نوشته شده یا به چاپ رسیده است و نه کتاب‌هایی راجع به ایران و فرهنگ ایران به زبان انگلیسی و دیگر زبان‌ها که نسخه‌ای از آنها در همین کتابخانه موجود است.

بخش نخست: علت تأسیس و اهمیت ویژۀ کتابخانۀ بریتانیا

در جست‌وجوی ویژگی و علت اصلی پدیدآمدن این موسسۀ بزرگ و ملی فرهنگی، یعنی کتابخانۀ بریتانیا، ناچار باید از پدیدۀ تجدد اروپایی شروع کرد. در چند دهۀ اخیر، در مجامع ادبی و اجتماعی فارسی‌زبان بسیار سخن از تجدد و انواع آن رفته است، ولی منظور ما در این مقاله تجدد به معنای ویژه‌ای است که در سدۀ پانزدهم یا کمی پیش از آن در اروپا آغاز شد و رفته‌رفته توسعه یافت. این تجدد شامل دو مرحلۀ اصلی است. مرحلۀ اول ”تجدد فکری“ (modernity) است، به این معنی که مردم در باورهای خود بازنگری کنند و با توجه به گذشت زمان و پیدایش شرایط و پدیده‌های نوظهور، افکار و اندیشه‌های خود را به منظور ترقی و پیشرفت تصحیح کرده یا به کلی تغییر دهند. این جریان در اواخر قرون وسطا، شاید در سدۀ چهاردهم میلادی و بعد از آنکه اروپا حدود هزار سال در باورهای عتیق کلیسایی خود در جا زده و متحجر شده بود، آغاز شد. نوشته‌های دانتۀ ایتالیایی را می‌توان سرآغاز این حرکت دانست. دانته در شکوفایی زبان ایتالیایی نیز نقش مهمی داشت، ولی زبان علم و ادب در آن دوران لاتین بود که فقط نجبا و روحانیان و دانشمندان از آن سود می‌بردند و نفعی از آن عاید مردم عادی، که اکثریت عددی جامعه را تشکیل می‌دادند، نمی‌شد. کار مهم دانته و همکاران او در دیگر زبان‌های اروپایی آن بود که با پروردن زبان‌های محلی (vernacular languages)، امکان استفادۀ عموم مردم را از دانش و هنر فراهم آورند. دانته اهل فلورانس بود، ولی مردم و رؤسای آن شهر او را به علت عقاید جدیدی که در مخالفت با باورها و اعمال روحانیان کاتولیک اظهار می‌داشت وادار به ترک فلورانس کردند. او هرگز به آن شهر بازنگشت و در سال 1341م، در شهر راونا وفات یافت. مردم فلورانس بعد از گذشت پنج قرن در سال 1829م لوحۀ یادبودی با نام او در کلیسای سانتا کروچه نصب کرده و از او و کار عظیمش تجلیل کردند.

بعضی از اهل ادب دانته را، از نظر قدرت و زیبایی کلام و آثار عرفانی مهم و مؤثری که از خود به جای گذارده‌اند، با حافظ مقایسه می‌کنند که به فاصلۀ کمی بعد از او می‌زیست. دانته در کتاب اصلی خود، کمدی الهی،[2] سروده‌های زیبا و گیرایی در توصیف سفر خیالی خود به دوزخ و برزخ و بهشت آورده و اسطوره‌های قدیمی یونانی و رومی را هم‌تراز داستان‌های انجیلی گذارده و با این عمل نشان داده که حکایات انجیلی نوعی اسطوره است و باید به باطن آن ناظر شد و از ظاهر آن درگذشت.

دانته در یکی از اولین سروده‌های این دیوان می‌گوید که ”وقتی به پیشخوان دوزخ رسیدم، بر سردر ورودی آن نوشته بود: ’با گذر از این در باید با هر امیدی وداع کرد.‘‌“ وقتی وارد می‌شود، می‌بیند که ارواح بسیاری در فضا معلق‌اند و حرکت چندانی ندارند. از راهنمای خود، ویرژیل، می‌پرسد که اینان کیان‌اند؟ ویرژیل جواب می‌دهد که ”اینان ارواح نفوسی هستند که حق (مسیح) را نشناختند و غسل تعمید نگرفتند که لایق بهشت باشند، ولی چون خطایی هم از آنان سر نزده بود، در همین پیشخوان دوزخ تا ابد در حال ناامیدی به سر می‌برند و چون امیدی ندارند، حرکتی هم ندارند.“ شاید از اینجاست که گفته‌اند ”زندگی یعنی امید و حرکت.“ بنابراین، دانته نومیدی را پیشخوان دوزخ می‌داند که در همین عالم است. به دیگر سخن، آنکه آرزوها دارد ولی هیچ امیدی ندارد، در حال غم است و این خود آستانۀ جهنم است.

فهم و قبول این تعبیر جدید از جهنم در آن دوران برای مردم بسیار دشوار می‌نمود و بیان آن شجاعت می‌خواست. این شجاعت امروز آسان می‌نماید، ولی مردم آن زمان اروپا حکایات انجیلی را واقعیت محض می‌پنداشتند و هر کس سخنی در تأویل و تفسیر آن حکایات می‌گفت، تکفیر می‌شد و گاه جان خود را از دست می‌داد. حتی 200 سال بعد، وقتی شدل آلمانی (Hartmann Schedel, 1440-1514) در نورنبرگ گاهنامۀ نورنبرگی را تألیف کرد،[3] بعد از بررسی و مقایسۀ همۀ منابع تاریخی موجود مانند کتاب‌های یونانی و رومی، تاریخ دنیا را از روز نخست تا اوایل قرون وسطا از حکایات عهد عتیق و عهد جدید برگرفت، زیرا آنها را معتبرترین منابع تاریخی می‌دانست که از هر خطایی بری و منزه‌اند.

بعد از دانته، تجدد فکری رفته‌رفته در اروپا ریشه گرفت و رشد کرد و در سدۀ شانزدهم، با انقلاب کوپرنیکی و دلایل علمی آن دانشمند بزرگ دربارۀ گردش زمین به دور محور خود و به دور خورشید، سرعت یافت. به این ترتیب، باز‌زایی فکری اروپا بعد از هزار سال توقف پدید آمد که آن را رنسانس نامیدند. بیشتر مردم اروپا آرام‌آرام باورهای عتیق و فرسودۀ قرون وسطایی را رها کردند و به جای آن، افکار نو و مترقی تولد یافت و در اذهان مردم جای گرفت. سابق بر آن، در دنیای مسیحی فقط ”خدا“ را صاحب حق می‌دانستند و مردم را فطرتاً گناهکارانی می‌شناختند که صاحب هیچ‌گونه حقی نبودند و باید در مقابل نمایندگان خدا که پاپ‌ها و کاردینال‌ها و کشیش‌ها باشند، سر فرود آورند و تسلیم محض باشند تا ایشان از روی لطف و مرحمت بین آنان و خداوند واسطه شوند که گناهانشان بخشوده شود و نجات یابند (salvation). مردم حتی حق فکر کردن نداشتند و نیازی هم به آموزش فکری آنان نبود، زیرا علم ویژۀ اشراف و روحانیان بود و زبان لاتینی به آنان اختصاص داشت که بتوانند میوۀ درخت دانش را بچشند و نظریات و دستورات خود را به مردم جاهل تحمیل کنند.

در باززایی فکری، انسان در مرکز قرار گرفت و صاحب حقوق طبیعی شد. تساوی حقوق بنیادی آدمیان رفته‌رفته پذیرفته شد که همۀ مردم حق فکر کردن و برخورداری از مواهب زندگی و از همه مهم‌تر ”آموختن“ را دارند و باید بتوانند استعدادات فطری و خدادادی خود را پرورش دهند و از مرحلۀ نهفتگی به مرحلۀ ظهور و شکوفایی رسانند، زیرا فقط از این راه است که جامعه به سوی رفاه و سعادت خواهد رفت. فیلسوفانی غربی مانند دکارت فرانسوی و کانت آلمانی دلایل عقلی این تحول فکری را به قلم آوردند. وقتی این تجدد و تحول فکری پدید آمد، جوامع اروپایی اهداف جدیدی برای خود برگزیدند که از آن جمله آموزش عمومی بود. ولی متوجه شدند که وسایل و ابزار موجود جوابگوی وصول به این اهداف نیست. ناچار به خلق و تهیۀ ابزارهای جدیدی مشتمل بر مؤسسات و روش‌ها و وسایلی پرداختند که مناسب تحقق این افکار جدید باشد، مانند تأسیس مدارس ابتدایی و متوسطه و عالی و نیز دانشگاه‌های عمومی همگانی که سابق بر آن در انحصار نجبا و روحانیان بود.

این پدیده یا مرحلۀ دوم تجدد را ”تجدد ابزاری“ (modernisation) نام می‌دهیم. جوامع اروپایی، به‌ویژه اروپای غربی و امریکا، توانستند تجدد فکری را با کمک تجدد ابزاری به ثمر برسانند و ظرف دو تا سه سده تمدن پیشرفته و گسترده‌ای به وجود آورند. سطح زندگی مردم آرام‌آرام هم از نظر اقتصادی و هم از نظر فرهنگی ترقی کرد و سبب شد که تمدن غرب از سدۀ هجدهم بر جهان مسلط شود.

در مقابل، بخش دیگری از مردم دنیا و به‌ویژه جوامع آسیایی و افریقایی، مرحلۀ تجدد فکری را یا اصلاً نپیمودند یا در حدی طی کردند که قابل اعتنا نبود. آنان در قید افکار و باورهای قدیمی خود باقی ماندند و بر این اساس نیازی هم به ابزارهای جدید و به عبارتی تجدد ابزاری نداشتند، تا آنکه در قرن نوزدهم و بیستم به‌ناگاه دریافتند که از دنیای غرب به کلی عقب مانده‌اند و تحت تسلط سیاسی و نظامی و اقتصادی و فرهنگی آنان قرار گرفته‌اند. هرچند بعضی جوامع جهان سوم هنوز هم این واقعیت، یعنی عقب‌ماندگی خود، را نمی‌پذیرند و بر آن‌اند که غربیان از دریچۀ چشم خود و بر اساس معیارهای خویش آنان را عقب‌افتاده می‌پندارند، جامعه‌هایی که متوجه نقص خود شده بودند، به جای آنکه از تجدد فکری شروع کنند و سپس به نوعی از تجدد ابزاری مناسب خود برسند، میان‌بر زده و یکسره دنبال تجدد ابزاری رفتند و آن را یک‌جا از غرب به عاریت گرفتند. در نتیجه، بهرۀ کافی از این تقلید نابه‌جا نبردند، بلکه همین ابزارهای عاریتی سبب هزینه‌های نامتعادل و نارضایی مردم تا حد شورش و انقلاب شد. اگر آن روحانی انقلابی گفته است که ”بدبختی ما از زمانی شروع شد که حوزه‌ها را بستند و دانشگاه‌ها را گشودند،“ به نظر من راست گفته است، زیرا دانشگاه برای افکار بسته و عتیقه ابزار مناسبی نیست و جز تولید مشکلات ثمری ندارد. معروف است که وقتی دولت ایران در زمان قاجارها به تقلید فرنگ به احداث چند خط تلگراف بین مرکز و ولایات پرداخت، نتیجه آن شد که معجزات امامزاده‌ها که تا آن زمان مصرف محلی داشت، به مدد تلگراف در سطح کشور نشر شود و دامنۀ خرافات در سراسر مملکت توسعه یابد و سبب درگیری‌های جدیدی برای دولت شود.

به این ترتیب، باید گفت که تأسیس کتابخانه‌های عمومی یا ملی یکی از حلقه‌های مهم تجدد ابزاری غربیان بود که می‌باید نقشی مهم در به ثمر رسانیدن تجدد فکری آنان ایفا می‌کرد. در قرون وسطا، کتابخانه‌های کوچک و خصوصی متناسب با نیازهای صاحبان آنها موجود بود که معمولاً برای استفادۀ نجبا و روحانیان در قصرها و منازل بزرگ اعیان یا در کلیساها قرار داشت. گاه نیز چنین کتابخانه‌هایی برای تعلیم و تربیت فرزندان دو گروه مذکور تأسیس می‌شد. از جمله دانشگاه‌های آکسفورد و کمبریج که در ابتدا به تدریس علوم دینی می‌پرداختند، هر یک کتابخانۀ ویژه‌ای داشتند. وقتی گوتنبرگ صنعت چاپ با حروف متحرک را در اواسط قرن پانزدهم تکمیل و در 1455م انجیل، نخستین کتاب چاپی دنیا، را در شهر ماینس آلمان به تعداد قابل ملاحظه‌ای منتشر کرد، تبدیل بعضی از کتابخانه‌های خصوصی موجود به عمومی یا تأسیس کتابخانه‌های عمومی جدید از فکر به عمل نزدیک شد.

نقش این کتابخانه‌های عمومی آن بود که بر اساس تجدد فکری اروپایی همۀ دانش بشری را بدون هیچ‌گونه محدودیت طبقاتی و دور از هرگونه سانسور در دسترس همۀ پژوهندگان و علاقه‌مندان قرار دهد تا همگان بتوانند از حق طبیعی خود در زمینۀ دانش‌اندوزی و دانش‌پژوهی استفاده کنند. کتابخانۀ بریتانیا که در اواسط سدۀ هجدهم تأسیس شد، نمونۀ بارز و کاملی از تجدد ابزاری انگلستان است که در پیشرفت فرهنگی آن کشور طی سه قرن گذشته نقشی کارساز داشته است.

 

بخش دوم: چگونگی تأسیس و سیر تکاملی کتابخانۀ بریتانیا تا زمان حاضر

موزۀ بریتانیا، که کتابخانه بخشی از آن بود، در پانزدهم ژانویۀ 1759م برای استفادۀ عموم دانش‌پژوهان و علاقه‌مندان گشایش یافت. با این همه، این واقعۀ مهم فرهنگی آسان و ناگهان و بی‌گذر از موانع فراوان انجام نگرفت.[4] پیش از آن، دو فرصت مناسب در سال‌های 1700 و 1741م از دست رفته بود. فرصت اول زمانی بود که کتابخانۀ خصوصی کاتون (Cottonian Library) در اختیار دولت انگلیس قرار گرفت و فرصت دوم هم زمانی بود که بنا شده بود کتابخانۀ هارلی (Harlian Library) به دولت انتقال یابد. در فرصت سوم، پس از درگذشت هانز اسلون (Hans Sloan, 1660-1753) مجموعۀ گسترده و بی‌همتای او که از جمله بسیاری اوراق و اسناد مهم تاریخی و کتاب‌های خطی و چاپی را در بر داشت، با وقف‌نامه‌ای محکم برای استفادۀ عمومی عرضه شد. اگر بنا بود این بار نیت واقف به مرحلۀ اجرا درآید و مجموعۀ بی‌نظیر او دچار سرنوشت غم انگیز دو مجموعۀ قبلی نشود، لازم بود دولت ساختمان مناسبی برای این منظور تعیین و سازمان اجرایی کارآمدی ایجاد کند که البته کاری سهل و ساده و ارزان و بدون مخالف نبود. اما هوشیاری و فرهنگ‌دوستی مسئولان وقت بیشتر از آن بود که این فرصت را نیز از دست بدهند. آنان برای برطرف کردن موانع و حل مشکلات همت گماردند و به تأسیس کتابخانۀ عمومی و ملی بریتانیا توفیق یافتند.

دکتر اسلون پزشک و زیست‌شناس مشهوری بود که با علاقه و دانش و توانایی مالی خود از دوران جوانی به جمع‌آوری اسناد و کتب و تصاویر و طرح‌های معماری و نقشه‌های جغرافیایی و نیز انواع تابلوهای نقاشی و سکه‌ها و مدال‌ها و مُهرها و جواهرات قدیمی و مواد معدنی و به‌ویژه نمونه‌های خشک‌شدۀ نباتات و حشرات و ماهی‌ها و صدف‌ها و پرندگان و حیوانات پرداخته و رفته‌رفته مجموعه‌ای عظیم فراهم آورده بود که در محافل علمی اروپا شهرت و معروفیت داشت. اعتقاد راسخ اسلون این بود که کتاب برای استفاده است و نه برای انبار کردن–برای نهادن چه سنگ و چه زر–و به همین علت کتاب‌های کم‌نظیر و گرانبهای خود را با رغبت به علاقه‌مندان عاریت می‌داد و به این ترتیب، خانۀ بزرگ خود را به نوعی کتابخانه و موزۀ عمومی تبدیل کرده بود. بسیاری از دانشمندان و دانش‌پژوهان اروپایی و امریکایی برای استفاده از مجموعه‌های او به لندن سفر می‌کردند. از میان آنان ولتر (Francois-Marie Voltaire, 1694-1778)، نویسنده و فیلسوف فرانسوی، و هندل (George Frideric Handel,1685-1759)، موسیقی‌دان آلمانی، و فرانکلین (Benjamin Franklin, 1706-1790)، دانشمند و سیاستمدار امریکایی، شاید بین ایرانیان معروفیت بیشتری داشته باشند.

افق فکری و اندیشۀ اسلون از حد و مرز انگلستان بسی فراتر می‌رفت. زبان فرانسه را به‌خوبی می‌دانست و برخلاف بیشتر هموطنان خود که اگر هم زبان خارجی می‌دانستند، برای حفظ غرور ملی جز به انگلیسی سخن نمی‌گفتند، با میهمانان فرانسه‌زبان خویش به زبان ایشان صحبت می‌کرد و اعجاب و تحسین آنان را برمی‌انگیخت. اسلون در سال 1713م خانۀ بزرگی در منطقۀ اعیان‌نشین چلسی در لندن در خیابانی که امروز با نام او خیابان اسلون نامیده می‌شود، خرید و مجموعه‌های خود را به آنجا منتقل کرد. در سال 1748م، شاهزاده فردریک ولیعهد انگلستان به اتفاق همسر خود به دیدار اسلون رفت و از مجموعۀ 200هزار قلمی او که در 50 دفتر بزرگ فهرست شده بود، بازدید کرد. هرچند ولیعهد قبل از پدر خود، جورج دوم، درگذشت و هرگز به سلطنت نرسید، همین ملاقات در تأسیس کتابخانۀ بریتانیا نقشی قاطع ایفا کرد، زیرا بعد از این بازدید تشویق‌آمیز بود که اسلون وقف‌نامۀ خود را تنظیم کرد و برای اجرای آن امنایی برگزید.

چند روز بعد از مرگ اسلون، 34 نفر امنای تعیین‌شده  در 27 ژانویه 1753م گرد هم آمدند و مدیری موقت برای مجموعۀ او، که به موزۀ اسلون معروف شده بود، برگزیدند. جورج دوم، پادشاه وقت انگلستان، معتقد بود که پول کافی در خزانۀ دولت برای تأسیس و ادارۀ موزۀ (کتابخانۀ) بریتانیا موجود نیست.[5] وزیر دارایی نیز با شاه هم‌رای بود که پول کافی برای این‌گونه مؤسسات فرهنگی نداریم. امنای اسلون با نگرانی دست به دامان پارلمان شدند. رئیس فرهنگ‌دوست مجلس عوام (عامه)، اونزلو (Arthur Onslow, 1691-1768)، که تأسیس چنین کتابخانه‌ای را برای توسعۀ معارف عمومی لازم می‌دانست، از طرح آنان به‌شدت پشتیبانی کرد. در نتیجه، طرح کاملی برای تأسیس کتابخانۀ (موزۀ) بریتانیا به تصویب پارلمان رسید که علاوه بر اقلام موزۀ اسلون، باقی‌ماندۀ کتابخانه‌های کاتون و هارلی را نیز در بر می‌گرفت. جورج دوم که ابتدا با تأسیس این کتابخانۀ ملی مخالف بود، بعد از تصویب پارلمان نظر خود را تغییر داد و درصدد تقویت و تأیید این طرح برآمد، تا آنجا که کتابخانۀ ارزشمند سلطنتی را برای استفادۀ عمومی به کتابخانۀ بریتانیا اهدا کرد. همین عمل جورج دوم نشان می‌دهد که چرا و چگونه سلطنت انگلستان تا زمان حاضر دوام آورده و هنوز از محبوبیت فراوانی در بین مردم برخوردار است.

بعد از تصویب پارلمان و تأیید پادشاه، نخستین اقدام امنای کتابخانه تهیۀ ساختمان مناسبی برای کتابخانه بود که نیاز به وجه هنگفتی داشت. امنای کتابخانه برای تهیۀ این مبلغ از میان امکانات موجود فروش بلیت‌های بخت‌آزمایی دولتی را برگزیدند. در مدت کوتاهی 75هزار لیرۀ انگلیسی، که در آن زمان مبلغ هنگفتی بود، نصیب کتابخانه شد و همۀ هزینه‌های اولیه تأمین شد و وجه لازم برای خرید محل نیز به دست آمد. ابتدا پیشنهاد شد که خانۀ باکینگهام برای این منظور خریداری شود، ولی این نظر به دو علت گرانی ساختمان و دوری آن از مرکز شهر مورد تصویب واقع نشد. جورج سوم، پادشاه بعدی، در سال 1761م خانۀ باکینگهام را برای همسر خود خرید که به خانۀ ملکه معروف شد. سپس، در زمان ملکۀ ویکتوریا این خانه توسعه یافت و قصر باکینگهام نام گرفت و محل اقامت دائم خانوادۀ سلطنتی شد.

امنای کتابخانه ساختمان مونتاگو را که در سال 1686م معماران فرانسوی ساخته بودند، خریدند و تا پایان سال 1755م، کارهای تعمیراتی این ساختمان به انجام رسید و مجموعه‌های سه‌گانۀ اسلون و کاتن و هارلی در طبقات متفاوت آن جای داده شد. به این ترتیب، کتابخانۀ (موزۀ) بریتانیا رسماً گشایش یافت. کتابخانۀ سلطنتی نیز بعداً در این ساختمان به صورت جزئی از کتابخانۀ ملی در بخش جداگانه‌ای مستقر و به کتابخانۀ شاهان (Kings Library) موسوم شد.

در این مقالۀ کوتاه نمی‌توان بیش از این وارد تاریخ تحول و توسعۀ کتابخانۀ بریتانیا شد، زیرا بسیار مفصل است. همین‌قدر باید گفت که توسعۀ تدریجی کتابخانه بیشتر مدیون مجموعه‌داران بسیاری بوده است که با صرف وقت و پول خود کتاب‌ها و اشیای متفرق و متعددی را جمع می‌کردند و در اواخر عمر مجموعه‌های ارزشمند خود را برای استفادۀ عمومی رایگان یا در مقابل مبلغی ناچیز در اختیار کتابخانۀ ملی قرار می‌دادند. البته نام این مجموعه‌داران با اهدای مجموعه‌های آنان باقی می‌ماند و طبق سنتی که در انگلستان معمول است، از آنان تشویق و قدردانی می‌شد. ضمناً، کتابخانه نیز در حد بودجه‌ای که هر ساله در اختیار داشت، بعضی کتاب‌ها و اسناد مهم را می‌خرید. از سوی دیگر، ناشران کتاب و روزنامه‌ها و مجلاتی که در انگلستان به چاپ می‌رسید طبق قانون موظف بودند یک نسخه از هر اثر منتشرشدۀ خود را برای کتابخانه بفرستند که سبب توسعۀ تدریجی و دائم این مؤسسه بود. بخش موزه در این مؤسسه به‌قدری رشد کرد که در سال 1883م، قسمت آثار تاریخ طبیعی به ساختمان سنگی و زیبای جدیدی در ناحیۀ کنزینگتون در لندن منتقل شد و به موزه‌ای جدید و مستقل با نام موزۀ تاریخ طبیعی (Natural History Museum) موسوم گشت.

در سال 1972م، قانون جدا شدن کتابخانه از موزۀ بریتانیا به تصویب پارلمان رسید و از همان زمان لزوم تهیۀ ساختمان بزرگ و مجهزی برای انتقال کتابخانه و تمرکز بخش‌های گوناگون آن که در چند ساختمان جداگانه متفرق بود، مسلم می‌نمود. به این منظور، در سال 1976م زمین وسیعی جنب ایستگاه راه‌آهن سنت‌پانکراس خریداری و دو سال بعد طرح ساختمان جدید آماده شد. کارهای ساختمانی در سال 1980م آغاز شد و بعد از هجده سال در 1998م پایان یافت. نویسندۀ این سطور که در تأسیسات ساختمانی تخصص دارد، با مهندسان تأسیسات این ساختمان عظیم همکاری داشت.

معمار ساختمان، کالین ویلسن (Colin Wilson, 1922-2007) تا روز گشایش کتابخانۀ جدید آماج تیرهای انتقاد جراید و خرده‌گیران بود، زیرا ساختمان آجری او نه یادآور جلال و شکوه ساختمان سنگی موزۀ بریتانیا بود و نه نظرگیری ساختمان‌های تازه‌ای را داشت که از شیشه و فلز با حجم‌های هندسی درهم ساخته می‌شود. در داخل بنا نیز از چلچراغ‌های خیره‌کننده و فرش‌های رنگارنگ و تزیینات مجلل و عتیقه‌جات گرانبها خبری نبود. ساختمان ویلسن ظاهری ساده و متوسط دارد که یادآور روش معماری باوهاوس (Bauhaus) آلمانی است که حتی ممکن است عابر معمولی آن را در میان دیگر ساختمان‌های نسبتاً مجلل همجوارش تشخیص ندهد. به دیگر سخن، این بنا با صرف هزینۀ فراوان در میان ساختمان‌های زیبای اطراف خود گم شده است. ولی وقتی شخص برای پژوهش و مطالعه وارد آن می‌شود، ساختمان را کاملاً مناسب نیازهای خود می‌بیند. همه‌چیز به آسانی در دسترس است.

اجزای این ساختمان ساده به نظر می‌رسد، در حالی که با مرغوب‌ترین مصالح و رعایت بالاترین استانداردهای ساختمانی بنا شده است و قرار است از نظر استحکام و دوام دست‌کم 200 سال عمر کند، بی‌آنکه نیازی به تعمیرات اساسی داشته باشد. رفت‌و‌آمد داخلی ساختمان حداقل است و مراجعه‌کننده خود را در محیطی آرام و آشنا و آسوده می‌یابد، گویی در خانۀ خویش است و بر ساختمان مسلط، نه آنکه ساختمان بر او مسلط باشد. مطالعه‌کننده در مرکز طرح قرار دارد و همه‌چیز را برای او و متناسب او ساخته‌اند. البته باید این واقعیت را نیز در نظر داشت که مردم انگلیس اصولاً دنبال شکوه ساختمانی و عظمت شهری نیستند و خیابان‌های پُرپیچ‌وخم را، چنان که در لندن دیده می‌شود، به بولوارهای عریض و طویل ترجیح می‌دهند. این ساختمان نیز از این احساس متأثر است. از خارج محقر و کاسته می‌نماید، ولی در داخل کامل و آراسته است.

با گشایش ساختمان در 25 ژوئن 1998م به دست ملکۀ انگلستان، خرده‌گیران و وسایل ارتباط جمعی، به‌ویژه روزنامه‌ها، یکباره آرام گرفتند و بعد از دو سه هفته زبان به تحسین گشودند که کتاب را به جلدش نباید قضاوت کرد. دیری نگذشت که عنوان سِر به معمار رنج‌دیدۀ آن اعطا شد. ادوارد برک (Edward Burke, 1729-1797)، دولتمرد و متفکر قرن هجدهم انگلستان، می‌گوید: ”کسانی که به اجرای طرح عمومی مهمی دست می‌زنند، باید در مقابل تأخیرهای فرساینده و دل‌شکستگی‌های آزاردهنده و توهین‌های کوبنده و بدتر از همه، در برابر قضاوت‌های گستاخانه افراد نادان مقاوم باشند.“

در حیاط ورودی کتابخانه مجسمۀ برنزی بزرگی از نیوتن، دانشمند معروف انگلیسی، اثر هنرمند اسکاتلندی ادواردو پولوزی (Eduardo Paolozzi, 1924-2005) دیده می‌شود که بر اساس طرح ویلیام بلیک (William Blake, 1757-1827) ساخته شده است. این مجسمه صورت و هیکلی مجازی از نیوتن ارائه می‌کند که معرف قدرت و عظمت علمی اوست و نه شکل ظاهری‌اش. در داخل ساختمان مجسمه‌ای مرمرین از شکسپیر  نصب شده است و کتابخانه شاهان در برجی شیشه‌ای در مرکز فضای عمومی داخلی کتابخانه قرار دارد و 65هزار جلد کتاب‌های نفیس سلطنتی را به نحوی چشمگیر در معرض دید همگان می‌گذارد. به تازگی اعلام شد که بنای جدید کتابخانۀ بریتانیا رسماً بزرگ‌ترین و مجهزترین تک‌بنای عمومی انگلستان در قرن بیستم شناخته شده و در ردیف بناهای تاریخی درجه اول به ثبت رسیده است.

برای رعایت اختصار، اطلاعاتی فهرست‌وار به نقل از آخرین انتشارات رسمی کتابخانه در زیر آمده است:

  • مساحت ساختمان کتابخانه در حدود 112هزار مترمربع در 14 طبقه است که 9 طبقۀ آن بالای زمین و 5 طبقه زیر زمین قرار دارد.
  • تعداد کتاب‌های خطی و چاپی، تمبرهای پستی، نت‌های موسیقی، نقشه‌های جغرافیایی، اسناد ثبت اختراعات، روزنامه‌ها و مجلات جلدشده و امثال آن که در کتابخانه نگاهداری می‌شود، در حال حاضر از 150 میلیون متجاوز است و از این نظر، کتابخانۀ بریتانیا بعد از کتابخانۀ کنگرۀ امریکا غنی‌ترین کتابخانۀ دنیاست.
  • طبق قانون، از آنچه در انگلستان به چاپ می‌رسد، نسخه‌ای به کتابخانه فرستاده می‌شود. با اضافه کردن اقلامی که کتابخانه می‌خرد یا بدان اهدا می‌شود، هر ساله حدود 3 میلیون قلم به مجموعۀ عظیم کتابخانه افزوده می‌شود.
  • تعداد کتاب‌های کتابخانه از خطی و چاپی حدود 14 میلیون و تعداد تمبرهای پستی حدود 8 میلیون است که از جمله شامل مجموعۀ بزرگی از تمبرهای ایران است.
  • طول قفسه‌های کتابخانه یک ردیفه به 625 کیلومتر می‌رسد و هر ساله 12 کیلومتر افزایش می‌یابد. اگر شخصی روزانه به مطالعه 5 قلم از آثار کتابخانه توفیق یابد، 80هزار سال برای بررسی همۀ مجموعه‌های کتابخانه وقت لازم دارد.
  • کتابخانه نُه سالن مطالعه با بیش از 1200 صندلی و میز مجهز دارد. سالانه حدود 400هزار نفر از این سالن‌ها استفاده می‌کنند. تعداد مراجعان اینترنتی در سراسر عالم سالانه به 4 میلیون می‌رسد. با آنکه بعضی پیش‌بینی می‌کردند که با امکانات اینترنتی تعداد مراجعان حضوری کاهش بسیار خواهد یافت، درعمل این تعداد افزایش یافته است.
  • برخی از مهم‌ترین آثار قدیمی و ارزشمند کتابخانه عبارت‌اند از ”لوحۀ فرمان بزرگ“ (Magna Carta) که در سال 1215م از طرف پادشاه وقت انگلیس، جان، صادر شده و در آن حق شهروندی عموم مردم تثبیت گردیده است؛ نیز کتابچۀ یادداشت لئوناردو داوینچی و نخستین شمارۀ روزنامۀ تایمز لندن (8 مارس 1788).
  • تعداد کتاب‌های دست‌خطی کتابخانه از 310هزار و تعداد نقشه‌های جغرافیایی آن از 4 میلیون متجاوز است.
  • تعداد کارمندان رسمی کتابخانه در حال حاضر در دو مرکز سنت‌پانکراس و بوستون اسپا بیش از 1600 نفر، و بودجۀ سالانۀ این واحد بزرگ فرهنگی در حدود 120 میلیون لیره انگلیسی (معادل 170 میلیون دلار امریکا) است.
  • طرحی برای توسعۀ 10هزار متری ساختمان اصلی کتابخانه در سنت‌پانکراس در دست مطالعه است.
  • کتابخانه ساختمان بزرگ دیگری نیز به مساحت 168هزار مترمربع در شهر بوستون اسپا در ایالت یورک شایر، قلب جغرافیایی انگلستان، در اختیار دارد که بخش مهمی از مجموعه‌های کتابخانه در آن ساختمان جای گرفته است. معمولاً برای دریافت اقلام سفارش‌داده‌شده، اگر در ساختمان مرکزی باشد، یک ساعت و اگر در ساختمان بوستون اسپا باشد یک روز وقت لازم است.

کتابخانۀ بریتانیا بخش بزرگ و مجهزی برای مرمت و بازسازی کتب و اسناد قدیمی دارد و در زمینۀ مراوده و همکاری با دیگر کتابخانه‌های مهم پژوهشی در انگلستان و سایر کشورهای دنیا نیز فعالیت گسترده‌ای دارد. نمایشگاه‌های دائم و موقت و نیز سمینارها و سخنرانی‌های علمی و پژوهشی طبق برنامه‌های منظمی مرتباً برپاست و انتشارات ویژه کتابخانه در فروشگاه ساختمان در دسترس است. رستوران‌ها و کافه‌های متعدد موجود به دانش‌پژوهان فرصت می‌دهد با یکدیگر ملاقات و تبادل نظر کنند. به دیگر سخن، کتابخانۀ بریتانیا دانشگاهی است ملی و رایگان و محیطی است شاد و صلح‌آمیز و مناسب فعالیت‌های ذهنی و علمی. به همین مناسبت، بعضی نه فقط برای مطالعه، بلکه برای برخورداری از امکانات اجتماعی آن به این مرکز روی می‌آورند. حضور مراجعه‌کنندگانی که از همه‌جای جهان با زبان‌ها و فرهنگ‌های متفاوت آمده‌اند، بین‌المللی بودن این مؤسسۀ علمی را تأیید می‌کند.

بخش سوم: مجموعههای ادب فارسی کتابخانۀ بریتانیا

چنان که پیش‌تر اشاره شد، منظور از مجموعه‌های ادب فارسی در این مقاله آثاری نیست که راجع به ایران و فرهنگ ایران به زبا‌هان‌هایی غیر از فارسی به قلم آمده است. برای مثال، می‌توان گفت که چند صد سفرنامه به زبان‌هایی غیر از فارسی در کتابخانۀ بریتانیا موجود است که تمام یا بخشی از هر یک راجع به ایران و مردم ایران است و هنوز جداگانه فهرست نشده است. آثار قابل ملاحظه‌ای نیز از نویسندگان ایرانی به زبان عربی در کتابخانه موجود است که در این مقاله مطرح نیست. نکتۀ قابل ملاحظه دیگر آن است که کتابخانۀ بریتانیا آثار فارسی معاصر را جز آنکه مهم یا نمونه‌ای خاص بوده یا در انگلستان نشر شده باشد، ذخیره نمی‌کند. بنابراین، نباید انتظار داشت که از آثار فارسی بعد از جنگ دوم تعداد قابل ملاحظه‌ای در این کتابخانه موجود باشد. برای مطالعۀ این‌گونه کتاب‌ها بهتر است به مؤسسات ایران‌شناسی و بخش شرق‌شناسی دانشگاه‌ها یا کتابخانۀ مطالعات ایرانی در لندن مراجعه شود. با توجه به  این دو نکته، کتابخانۀ بریتانیا دارای مجموعه‌های قابل ملاحظه‌ای از آثار خطی و چاپی فارسی است که بیشتر از دو منبع زیر عاید شده است:

منبع نخست مجموعۀ اسناد و کتاب‌های کمپانی هند شرقی (هند گورکانی) است که یک‌جا به کتابخانه رسیده است. چارلز ویلکنز (Chalres Wilkens, 1749-1836)، شرق‌شناس انگلیسی، وقتی در سال 1799م از نیت کمپانی هند شرقی دائر بر تأسیس موزه‌ای شرقی مطلع شد، طی نامه‌ای داوطلب این خدمت گردید و طرحی برای این موزۀ ارائه کرد. در طرح او از جمله کتابخانه‌ای برای آثار و اسناد خطی و چاپی در نظر گرفته شده بود. طرح او در سال 1801م به تصویب رسید و او به سمت سرکتابدار (رئیس) کتابخانۀ شرقی برگزیده شد. در سال 1817م، بایگانی راکد کمپانی نیز به کتابخانه منضم و این مؤسسه به کتابخانه و بایگانی وزارت هند (Indian Office Library and Records) موسوم شد. چهرۀ کمپانی هند شرقی در سال 1765م از تجاری به سیاسی تغییر یافته بود و بنابراین، کتابخانه دو هدف تجاری/سیاسی و ادبی/پژوهشی را تعقیب می‌کرد.

علاقه‌ای که پیش از آن از طرف اروپاییان به زبان‌ها و فرهنگ‌های شرقی ابراز می‌شد، بیشتر برای مطالعۀ آثار مرتبط با عهد عتیق و عهد جدید و تبشیر و گسترش دین مسیحی بود. ولی در نیمۀ دوم سدۀ نوزدهم، افسران عالی‌رتبۀ کمپانی هند شرقی از آشنایی مختصر با زبان فارسی، زبان رسمی دربار گورکانیان، فراتر رفتند و به فرهنگ ایران که سرچشمۀ ادب و هنر گورکانی بود، دلبستگی یافتند. ضمناً برخورد این افسران با مسایل مذهبی و حقوقی هندوستان آنان را به فرهنگ هند و زبان سانسکریت، که خود کشف تازه‌ای برای اروپاییان بود، علاقه‌مند کرد.

این کشف اخیر در درجۀ اول حاصل کار ویلیام جونز (William Jones, 1746-1794) بود که منجر به مطالعات فراوانی در زبان سانسکریت و کشف ریشه و همبستگی‌های زبان‌های هند و اروپایی شد. جونز به اندازۀ کافی عربی و فارسی آموخته بود که کتاب زندگی نادرشاه را که در سال 1768م به انگلستان آورده بودند، تحت عنوان Life of Nadir Shah به انگلیسی ترجمه کند. جونز در سال 1771م کتابی تحت عنوان دستور زبان فارسی تألیف کرد. مرگ زودرس او در 48 سالگی ضایعه‌ای تأسف‌انگیز تلقی شد، زیرا دریچه‌ای از دنیای وسیع ادب هندی و فارسی را به روی اروپاییان گشوده بود.

جدا از کتاب‌ها، مجموعۀ قابل ملاحظه‌ای نیز از اسناد و گزارش‌هایی ارزشمند از سیاسی و تجاری و تاریخی به زبان‌های گوناگون، از جمله فارسی، در کتابخانۀ هند شرقی نگاهداری می‌شد. این کتابخانه شامل حدود 250هزار جلد کتاب، 40هزار نقشه، 70هزار نشریۀ رسمی و 14هزار مجلد اوراق شخصی افراد بود که یک‌جا در اختیار کتابخانۀ بریتانیا قرار گرفت. این مجموعۀ گسترده که بیشتر مربوط به تاریخ و فرهنگ هندوستان و کشورهای همجوار آن، از جمله ایران، از سال 1600 تا 1950م است، به‌راستی همتایی ندارد. شرق‌شناسان و پژوهشگران از همه‌جای دنیا، از جمله هندوستان، برای مطالعه و تحقیق به این مجموعه مراجعه می‌کنند.

نقشه‌برداری مناطقی که تحت نظر یا مطمح نظر کمپانی هند شرقی بود، از جمله دستاوردهای مهم کمپانی محسوب است. دقیق‌ترین نقشه‌های ایران که در فاصلۀ 1870 و 1940م تهیه و چاپ شده است، نتیجۀ کار ادارۀ مساحی هند است.

ریچارد جانسون (Richard Johnson) که از سال 1770م به مدت 20 سال در خدمت کمپانی هند شرقی بود، مجموعۀ نفیسی شامل بیش از هزار کتاب خطی و هزار نقاشی مینیاتور گرد آورده بود که کمپانی در سال 1807م از او خریداری کرد. کتاب‌های خطی مجموعۀ او از جمله شامل دیوان بسیاری از شاعران فارسی‌زبان است که قدیمی‌ترین آنها در سال 1314م نگاشته شده است.

مجموعۀ وارن هیستینگز (Warren Hastings) که در سال 1807م به کتابخانۀ کمپانی هند شرقی رسید، تعدادی کتاب ارزشمند خطی فارسی نیز همراه داشت. از جمله نسخه ای از کتاب لیلی و مجنون در این مجموعه وجود داشت که در 1506م به خط سلطانعلی مشهدی برای امیر هرات نوشته شده و سپس به کتابخانۀ شاه‌جهان رسیده بود.

پس از استقلال هندوستان در 1947م، نقش کتابخانه و بایگانی وزارت هند تغییر کرد، زیرا هدف اصلی آن تا آن تاریخ کمک به فعالیت‌های سیاسی و تجاری انگلستان بود، ولی بعد از استقلال هند و انحلال دفتر نایب‌السلطنه و برچیده شدن وزارت هند دیگر برای روابط عادی دو کشور نیازی به این کتابخانه نبود. با توجه به این تحولات بود که مجموعه‌های کتابخانۀ هند شرقی را یک‌جا به کتابخانۀ بریتانیا منتقل کردند. این مجموعه‌ها ابتدا در ساختمان جداگانه‌ای نگاهداری می‌شد. در سال 1998م، که ساختمان جدید کتابخانۀ بریتانیا گشوده شد، این مجموعه‌ها و مجموعۀ کتاب‌های شرقی موزۀ بریتانیا با هم در ساختمان جدید جای گرفت و این دو مجموعه را مجموعه‌های شرقی و وزارت هند (Oriental and India Office Collections, OIC) نامیدند (تصویر 1).

برای نمونه، در زیر به چند قلم از آثار مجموعه‌های وزارت هند اشاره می‌شود:

  • قدیمی‌ترین کتاب خطی فارسی کتابخانۀ وزارت هند که در حال حاضر قدیمی‌ترین کتاب فارسی کتابخانۀ بریتانیا ست، تفسیری است از قرآن با نام تفسیر سورآبادی به خط نسخ عالی که در سال 1129م/ربیع‌الثانی 523ق به خط محمودبن گرگین نوشته شده است. (شمارۀ قفسه:IO Islamic 3840 ) (تصویر 2).
  • دیگر اثر ممتاز خطی قدیمی به فارسی نعمتنامه است که از ناصرالدین‌شاه مندو-مندو شهری است در هندوستان-باقی مانده و شامل دستورهای خوراک‌پزی است که بین سال‌های 1495 تا 1505م در شهر ملوه تحریر شده و مصور است. این کتاب از نظر سبک‌شناختی نقاشی‌های مختلط هندی و ایرانی ارزشمند است.
  • مجموعۀ کتاب‌های شاهان گورکانی در دهلی که در قرن هفدهم شامل 24هزار اثر خطی بود در قرن هجدهم متفرق شد و تعداد کم و کم‌ارزشی از آن باقی ماند که در شورش دهلی به دست کمپانی هند شرقی افتاد و در سال 1858م به کتابخانۀ کمپانی رسید. از مهم‌ترین کتاب‌های این مجموعه یکی دیوان اشعار سلطان ولد، فرزند جلال‌الدین رومی (مولوی)، است که به خط خودش نگاشته است و امضای داراشکوه، فرزند شاه‌جهان، را نیز دارد. دیگر کابین‌نامه (عقدنامه) بهادرشاه دوم، آخرین پادشاه گورکانی، است که به تاریخ 1840م با تذهیب بسیار زیبا آرسته است.
  • دیگر نسخه‌ای زیبا از شاهنامه فردوسی است که در قرن شانزدهم در شیراز رونویسی شده است (IO Islamic 3540).
  • دیگر نسخه‌ای از شاهنامه است که فتحعلی‌خان کاشانی در 1810م برای سلطان وقت نوشته شده و در سال 1816م به تصرف شرکت هند شرقی در آمده است (IO Islamic 3442).

منبع دوم مجموعه‌های شرقی کتابخانۀ (موزۀ) بریتانیا است. در نخستین مجموعه‌های کتابخانۀ بریتانیا تعدادی کتاب فارسی نیز بود. نخستین فردی که در کتابخانۀ بریتانیا طبق برنامه‌ای منظم به جمع‌آوری آثار شرقی پرداخت جوشیا فرشل (Josiah Forshal, 1795-1863) نام داشت. او در سال 1825م مجموعۀ کلادیوس ریچ (Claudios Rich, 1786-1821)، کارمند کمپانی هند شرقی، را برای کتابخانۀ موزه خرید. ریچ که زبان‌شناس قابلی بود، در آسیای غربی به سفرهای طولانی رفته و کتاب‌های فراوانی را که به علت عدم توجه در شرف نابودی قرار داشت، جمع‌ آورده بود. مجموعۀ ریچ از بیوۀ او به مبلغ 7500 لیره خریداری شد. این مبلغ در اوایل قرن نوزدهم رقم قابل ملاحظه‌ای بود. در این مجموعه بیش از 300 کتاب خطی وجود داشت. از آن جمله نسخۀ ظریفی از ظفرنامه در شرح حال تیمور لنگ است که شرف‌الدین علی یزدی در شیراز در سال 1423 نوشته و بعدها با مینیاتورهای دورۀ صفوی که در آنها صدف به کار رفته تزیین شده است. دیگر دیوان حافظ نوشتۀ 1451م حدود 62 سال بعد از مرگ شاعر در شیراز است که صفحه‌های تزیین‌شدۀ آن از اولین نمونه‌های سبک چینی است.

در سالیان بعد، تعداد فراوانی آثار خطی فارسی به این مجموعه‌ها اضافه شد که برای نمونه به چند اثر زیر اشاره می‌شود:

  • سه منظومه از خواجوی کرمانی، به خط میرعلی تبریزی که در سال 1396م در بغداد برای سلطان احمد جلایر نوشته شده و با نقاشی‌های تکامل‌یافتۀ سبک ایرانی اثر جنید تزیین یافته است. قطعۀ اول داستان همای و همایون است به صورت مثنوی در شرح عشق دو شاهزاده به سبک اسکندرنامه نظامی. قطعۀ دوم کمالنامه است که اشعاری است مذهبی و به سبک هفتپیکر سروده شده است. قطعۀ سوم روضهالانوار است در مسائل صوفیه که نُه مینیاتور زیبا دارد ( 18113).
  • خمسه نظامی که در سال 1442م نوشته شده و بعداً با 19 نقاشی که در هرات به سبک تیموری تهیه دیده بودند، تزیین شده است. بعضی از نقاشی‌های این کتاب ساختۀ معروف‌ترین نقاش کلاسیک ایرانی کمال‌الدین بهزاد است.
  • کتاب اسکندر سلطان که شامل 23 قطعۀ متفاوت است و برای جلال‌الدین اسکندر، نوۀ تیمور، در سال 1410-1411م در جنوب ایران کامل شده و با مجموعۀ سر جان ملکم (Sir John Malcolm, 1769-1838) به کتابخانۀ بریتانیا رسیده است. این کتاب تصاویری به سبک تیموری دارد (27261).
  • در مجموعۀ دکتر اشترن‌شوس ( Sternschuss) یک نسخۀ خطی شاهنامه رونویسی‌شده در قرن سیزدهم میلادی وجود داشت که آن را قدیمی‌ترین نسخۀ شناخته‌شدۀ شاهنانه دانسته‌اند. این کتاب با مجموعۀ دکتر اشترن‌شوس به کتابخانۀ بریتانیا راه یافت.

در دوران حکومت شاهان گورکانی بر هندوستان، خوش‌نویسان و هنرمندان آثار فارسی را، که زبان دربار بود، با سلیقه و روشی خاص رونویسی و تذهیب می‌کردند. بعضی از این آثار از سال 1867م به بعد از راه‌های گوناگون به کتابخانۀ بریتانیا رسیده است و این به غیر از مجموعۀ گسترده‌ای است که در نیمۀ دوم قرن بیستم یک‌جا از کمپانی هند شرقی به کتابخانۀ بریتانیا راه یافت. به نمونه‌هایی از این کتاب‌ها در زیر اشاره شده است:

  • از جمله یک جلد کتاب خمسه نظامی است که برای اکبرشاه در سال 1595م با 38 مینیاتور و حاشیۀ زیبا برای تمام صفحات کتاب حاوی نقش حیوانات افسانه‌ای و پرندگان و درختان تهیۀ شده بود. این اثر ارزشمند در سال 1958م به کتابخانه رسید.
  • دیگر، کتاب تذهیب‌شدۀ دارابنامه است که بین 1580 و 1585م برای اکبرشاه تهیۀ شده بود.
  • دیگر، کتاب بابرنامه، زندگی‌نامۀ بابر شاه مغول است که از 1526 تا 1530م سلطنت کرد. این کتاب در اصل به ترکی نوشته شده بود و سپس، میرزاعبدالرحیم‌خان در 1598م آن را به فارسی ترجمه کرد و 143 صفحه نقاشی دارد ( 3714).
  • دیگر، کتاب اکبرنامه با 40 مینیاتور است که در فاصلۀ سال‌های 1602 و 1605م کامل شده است.
  • دیگر دو نسخۀ زیبای خطی از گلستان سعدی با نقاشی‌های مخلوط گورکانی و بخارایی است که در 1567م تهیه شده است.
  • دیگر شرفنامه است که شامل بخشی از داستان عشق اسکندر اثر نظامی است. این کتاب برای نصرت‌شاه، سلطان بنگاله، بین 1531 و 1532م رونویسی شده و از جمله آثار هنری ارزشمندی است که به کتابخانه رسیده است.

شایسته است به کوشش‌های سیدنی چرچیل (Sidney Churchill, 1862-1921)، دبیر سفارت انگلیس در تهران که نمایندگی موزه (کتابخانه) بریتانیا را در ایران از 1883 تا 1895م بر عهده داشت، نیز اشاره شود. او در سال‌های مذکور 240 کتاب خطی فارسی برای کتابخانه بریتانیا خریداری کرد که برخی از آنها عبارت‌اند از

  • نسخۀ قدیمی جالبی از کلیله و دمنه که در شیراز در 1307م کامل شده و دارای مینیاتورهای ساده، ولی کم‌نظیر و زیبایی است.
  • نسخه‌ای از خمسه نظامی که در سال 1494م نوشته شده و در کارگاه استاد کمال‌الدین بهزاد با 21 مینیاتور که بعضی کار خود استاد است، آرایش یافته است.
  • نسخۀ دیگری از خمسه نظامی که شاید معروف‌ترین اثر مصور خطی فارسی باشد که دست‌نخورده باقی مانده است. این اثر در فاصلۀ سال‌های 1530 تا 1543م در تبریز برای شاه‌طهماسب صفوی تهیه شده و شامل 17 مینیاتور زیبا است. چهارده تصویر افسانه‌آمیز آن مربوط به همان دوره است و سه تصویر دیگر را بعداً اضافه کرده‌اند.

تعداد چشمگیری نسخه‌های شاهنامه فردوسی در مجموعۀ شرقی کتابخانۀ بریتانیا دیده می‌شود؛ از جمله نسخه‌ای که به کوشش حمدالله مستوفی قزوینی تصحیح شده و تاریخ نگارش آن 1404م/807ق است. جلال متینی، استاد ادبیات و رئیس سابق دانشگاه فردوسی مشهد، دربارۀ این کتاب تصحیح‌شده مقالۀ جامعی در مجلۀ ایرانشناسی منتشر کرده است. از جمله می‌نویسد:

در ابیاتی که مستوفی دربارۀ شاهنامه فردوسی سروده یک موضوع کاملاً روشن است و آن این است که شاهنامه فردوسی تا روزگار وی به سبب ”سهو نویسندگان“ و ”تخلیط“ بی‌شمار دگرگون شده بوده است، به‌طوری که در آن ابیات خوب و بد (ابیاتی که فردوسی سروده بود و ابیات سایرین که از فردوسی نیست) در کنار هم قرار گرفته بودند. پس او درصدد برمی‌آید که با توجه به نسخه‌های موجود شاهنامه، شاهنامه‌ای منقح در اختیار علاقه‌مندان قرار بدهد.[6]

حمدالله مستوفی، که در دستگاه خواجه رشیدالدین فضل‌الله وزیر خدمت می‌کرده، به احتمال قوی به کتابخانه‌های متعدد و نسخه‌های متفاوت شاهنامه دسترسی داشته است. از این کتاب تصحیح‌شده فقط دو نسخه باقی مانده که یکی در کتابخانۀ بریتانیا است. مقدم بر آن، فقط دو نسخۀ دیگر از شاهنامه موجود است که یکی در فلورانس و دیگری در کتابخانۀ بریتانیا است.

کتاب جالب دیگری نیز به زبان فارسی، ولی به خط عبری، در مجموعۀ شرقی کتابخانۀ بریتانیا موجود است با نام ”فتح‌نامه“ که بیان آزادی به صورت شعر فارسی از سه کتاب یوشع و روت و سموئیل است که عمرانی شیرازی آن را در قرن هفدهم میلادی سروده است. این کتاب به تصاویر زیبایی از نقاشی ایرانی آراسته است.

ذکر چند اثر دیگر نیز مفید و بلکه لازم به نظر می‌رسد:

  • یکی بخشی از کتاب جغرافیای المسالک و الممالک اصطخری فارسی است که در قرن چهاردهم میلادی مترجمی گمنام آن را از عربی به فارسی به صورتی آزاد برگردانده است (Ethe 707). ایرج افشار این ترجمه را با مقدمه‌ای جامع در سال 1968م در تهران منتشر کرده است.[7]
  • چاپ سنگی کتاب عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات اثر قزوینی با تصاویر جالب متعدد که امضای علی خوئی را دارد و در 1848م در تهران منتشر شده است.
  • در میان نامه‌ها و سندها و فرمان‌ها و فتواهایی که به زبان فارسی در کتابخانۀ بریتانیا موجود است، از جمله نامه‌ای است به زبان فارسی، ولی به خط عبری (Judaeo-Persian) که در قرن نهم میلادی نوشته شده و قدیمی‌ترین اثر فارسی کتابخانه است ( 8212 / 166).

صورت کتاب‌های خطی و چاپی فارسی در کتابخانۀ بریتانیا بسیار طولانی است که حتی ذکر اقلام استثنایی و کمیاب آن در این جستار کوتاه نمی‌گنجد. بنابراین، به آنچه در بالا آوردم، بسنده می‌کنم و آمار تقریبی را که کتابخانه در اختیارم گذارده است، در جدول زیر مذکور می‌دارم. البته این آمار تقریبی و مربوط به سال 2017م است و هرساله تعداد کتاب‌ها بیشتر می‌شود.

تعداد کتاب‌های خطی فارسیتعداد کتاب‌های چاپی فارسی
بخش شرقی کتابخانۀ موزه400010000
بخش مجموعۀ وزارت هند55006000
خریدهای بعدی60021500
جمع1010037500
جمع کل47600

اینترنت و مجموعههای خطی فارسی

در چند سال گذشته، با کمک مالی بعضی مؤسسات علاقه‌مند به فرهنگ ایران که در لندن فعال‌اند، مانند بنیاد میراث ایران، بنیاد بهاری، بنیاد سودآور، بنیاد خیامی و بعضی دیگر، کتابخانۀ بریتانیا برنامه‌ای برای انتشار منتخبی از کتاب‌های خطی فارسی در اینترنت به‌صورت آنلاین تنظیم کرد. طبق این برنامه، تاکنون 50 کتاب در اینترنت انتشار یافته و تعدادی نیز در دست انتشار است. افزون بر این، حدود 15هزار تصویر موجود در کتاب‌های خطی فارسی نیز در اینترنت به صورت رایگان در دسترس پژوهندگان و علاقه‌مندان قرار دارد. ذکر عنوان این 50 کتاب در این نوشتار ضرورتی ندارد، چه در اینترنت در دسترس است. برای نمونه به چند فقره از این مجموعۀ اینترنتی اشاره می‌شود.

  • قدیمی‌ترین اثری که در اینترنت انتشار یافته ترجمۀ کتاب کلیله و دمنه است که در سال 1307م/707ق به دست نصرالله نامی در شیراز نوشته شده و شامل 67 مینیاتور و 3 تصویر است (Or 13506).
  • از نظر زمانی، آخرین اثری که در اینترنت در دسترس است دیوان خاقان، شامل اشعار فتحعلی‌شاه قاجار است به خط شکسته که در اوایل قرن نوزدهم نوشته شده و تخلص وی در این اشعار ”خاقان“ است (IO Islamic 3558).
  • جامع التواریخ رشیدالدین که در حدود سال 1433م برای سلطان شاهرخ رونویسی شده است (Add‌7628).
  • منطق الطیر فریدالدین عطار، 1490م، با نُه مینیاتور به سبک هرات تیموری (‌Add.7735).
  • خمسه خواجوی کرمانی، 1396م، با نُه مینیاتور و سه تصویر (‌Add.18113‌).
  • شاهنامه فردوسی، رونویسی 1486م به دست غیاث‌الدین بایزید صراف، با 72 مینیاتور به سبک ترکمن-تیموری (‌Add.18188).
  • خمسه نظامی، رونویسی 1442م، با 19 مینیاتور که سه فقرۀ آن به بهزاد منسوب است (25900).
  • کلیات سعدی، رونویسی 1624م، با 18 مینیاتور سبک شیراز صفوی (‌IO Islamic 843).
  • مسالک و ممالک اصطخری، ترجمۀ فارسی بخشی از کتاب در قرن چهاردهم میلادی، با 18 نقشه (IO‌Islamic 1026).
  • دیوان حافظ با حاشیۀ تزیینی همۀ صفحه‌ها، رونویسی عبدالصمد شیرین‌قلم در سال 1582م برای آصف‌خان در دورۀ حکمرانی اکبرشاه که بعداً در دورۀ جهانگیر و در حدود 1611م با افزودن نُه مینیاتور تکمیل شده که هشت مینیاتور در کتاب باقی مانده و نهمی از بین رفته است (‌Or 7573‌).

نویسندۀ این سطور مایل است این نوشتار را با ذکر این نکتۀ دقیق به انجام برد که آنچه بر سر بعضی زبان‌هاست که اروپاییان و به‌ویژه انگلیسی‌ها آمدند و کتاب‌های ارزشمند و قدیمی ایران را غارت کردند و بردند و در کتابخانه‌های خود جای دادند، قضاوتی شخصی و احساسی و بیشتر نزدیک به تصورات دائی‌جان ناپلیونی است. زیرا آنچه طی بیش از 30 سال تماس ممتد با کتابخانۀ بریتانیا ملاحظه کرده‌ام این است که تاریخچۀ وصول هر کتاب، و از جمله کتاب‌های فارسی از خطی و چاپی، در کتابخانه موجود است و معلوم می‌دارد که این کتاب‌ها یا مستقیماً یا از طریق واسطه‌ای خریداری شده یا به‌صورت هدیه به کتابخانه رسیده است. در چند مورد، عوامل انگلیسی در هندوستان طی درگیری‌های مسلحانه‌ای که با بعضی امیران هندی داشته‌اند، کتاب‌هایی را به  غنیمت جنگی صاحب شده‌اند، ولی چنین جریانی در ایران اتفاق نیفتاده است. به این ملاحظه، اگر شخصی اطلاعاتی درست و دلایلی محکمه‌پسند در دست دارد که کتابی را از ایران دزدیده‌اند یا با خدعه خارج کرده‌اند و اینک آن کتاب در یکی از کتابخانه‌های اروپایی نگاهداری می‌شود، شایسته آن است که مدارک خود را ارائه کند تا زمینه‌ای برای استرداد آن کتاب فراهم شود، زیرا از کلی‌گویی و اتهامات بی‌دلیل و مدرک سودی برنمی‌خیزد که گفته‌اند اگر در شبی تاریک شمع کوچکی بیفروزی، بهتر از آن است که تمام شب به تاریکی لعنت کنی.

ضمناً، آثاری چون مجموعه‌های کتاب‌های فارسی که به کتابخانۀ بریتانیا راه یافته‌اند، در سه قرن گذشته با استفاده از روش‌های تخصصی و صرف هزینه‌های گزاف به‌خوبی مرمت و نگاهداری شده و اینک در دسترس عموم علاقه‌مندان قرار دارند. نفس این عمل که بعضی از این کتاب‌ها اینک به‌صورت اینترنتی نیز در دسترس پژوهندگان سراسر جهان است و اصل آنها برای نسل‌های آتی محفوظ می‌ماند، علاقه و احترام کتابخانۀ بریتانیا را به فرهنگ ایران و گنجینه‌های ادب و هنر فارسی تائید می‌کند.

3-2-a7-1

تصویر 1. نمایی از اتاق مطالعه شماره 2 بخش مطالعات آسیایی؛ با سپاس از کتابخانۀ بریتانیا (Courtesy of the British Library).

3-2-a7-2

تصویر 2. صفحات آغازین تفسیر سورآبادی، یکی از قدیمی‌ترین متون فارسی. این نسخه در ربیع‌الثانی 523ق/1129م به دست محمدبن گرگین‌بن گرگسار الترکی استنساخ شده است (IO Islamic 3840). با سپاس از کتابخانۀ بریتانیا (Courtesy of the British Library).

[1] از خانم اورزولا سیمز-ویلیامز (Ursula Sims-Williams)، مسئول مجموعه‌های فارسی کتابخانۀ بریتانیا، که به پرسش‌های من برای تهیۀ این مقاله با صرف وقت و گشاده‌رویی پاسخ دادند بسیار ممنونم. از اطلاعات و آماری که ایشان در اختیار من قرار دادند، خلاصه‌ای در این مقاله آمده است. ایشان متذکر شدند که در تارنمای زیر اطلاعات گسترده‌ای دربارۀ مجموعه‌های فارسی کتابخانۀ بریتانیا موجود است که علاقه‌مندان می‌توانند مراجعه و استفاده کنند. از جمله ایشان خود بیش از 60 مقاله دربارۀ کتاب‌های خطی فارسی به قلم آورده‌اند که می‌تواند برای استادان و پژوهندگان و دانشجویان راهنمای مفیدی باشد. بنگرید به

http://blogs.bl.uk/asian-and-africa/.

[2] کمدی الهی دانته را شجاع‌الدین شفا بهتر از دیگران به فارسی روانی ترجمه کرده و با نقل توضیحات بسیاری که از نشرهای گوناگون این کتاب در غرب گرفته در سه مجلد دوزخ و برزخ و بهشت انتشار داده است. این کتاب چندین‌بار به چاپ رسیده و من از چاپ پنجم آن (تهران: امیرکبیر، 1377) استفاده کرده‌ام. باید توجه داشت که واژۀ کمدی در عنوان این کتاب به معنای داستان و سروده است و به نمایش‌نامه‌های خنده‌آور ربطی ندارد.

[3]گاهنامۀ نورنبرگ (Weltchronik) را نخستین سالنامه (روزنامه) جهان دانسته‌اند. هارتمن شدل آلمانی در 1493م این کتاب را که شامل تاریخ جهان تا آن سنه بود در نورنبرگ به چاپ رسانید. او تصمیم داشت از 1494م سالنامه‌ای با همین عنوان منتشر کند، ولی این تصمیم هرگز به مرحلۀ اجرا نرسید. این گاهنامه به قطع رحلی در 287 ورق (574 صفحه) با صحافی خوب و تعداد قابل ملاحظه‌ای نقشه از شهرهای مهم اروپای قرن پانزدهم میلادی و تصاویر متعددی از شخصیت‌های برجستۀ دوره‌های متفاوت تاریخی نشر شده است. کتاب به زبان آلمانی و خط گوتیک سیاه و سفید به چاپ رسیده و سپس نقشه‌ها و تصاویر آن دستی رنگ شده است. فصلی نیز در پنج صفحه به امپراتوری ایران (Königreiche Persarum) و پادشاهان آن–پشت ورق 68 و روی و پشت ورق‌های 69 و 70–اختصاص دارد. تصاویری رنگی از داریوش و کورش و کمبوجیه و چند شخصیت دیگر ایرانی در این پنج صفحه ملاحظه می‌شود. در سال 2001م، انتشارات تاشن در شهر کلن آلمان این کتاب را با روش عکس‌برداری به نحو مرغوبی به چاپ آورده و مقدمۀ مفصلی به آن اضافه کرده است.

[4] منابع چاپی دست اول بسیاری برای کسب اطلاع دربارۀ کتابخانۀ بریتانیا موجود است که در زیر مشخصات بعضی از آنها  آمده است. تارنمای کتابخانۀ بریتانیا نیز گسترده و حاوی جزئیات بسیاری است و برای کسب اطلاعات عمومی و دسترسی به فهرست‌های متفاوت و سفارش کتاب برای مطالعه مناسب است. با آنکه بعضی از مطالب این نوشتار خلاصه‌ای است از آنچه در این منابع به تفصیل مذکور است، در تهیۀ این مقاله بیشتر به تجربۀ شخصی خود تکیه کرده‌ام که ظرف مدتی بیش از 30 سال مطالعه در این کتابخانه به دست آورده‌ام و نیازی به ذکر جزئیات و آوردن عکس‌های گوناگون که در منابع مذکور موجود و در دسترس همگان است نمی‌بینم. البته جای تعجب نیست که راجع به گنجینه‌های ادب فارسی که بخش کوچکی را در این کتابخانۀ بزرگ تشکیل می‌دهد، کمتر مطلبی در این منابع دیده می‌شود و علت نگارش این مقاله همین است که چنین اطلاعاتی در حدود گنجایش این نوشتار کوتاه در دسترس فارسی‌زبانان قرار گیرد. بنگرید به

  1. R. Harris, The Reading Room (London: British Library, 1979); Janice Anderson, The British Library (London: British Library, 1983); The British Library at St. Pancras, a brochure compiled and edited by the St. Pancras Publicity Office, text by Esther Caplin, printed by Empress Litho, there is no date on the brochure but the date must be early 1990s; Sir Anthony Kenny, The British Library and the St Pancras Building (London: British Library, 1994); Nicolas Barker and the Curatorial Staff of the BL, Treasures of the British Library (London: British Library, 1996); Colin St. John Wilson, The Design and Construction of the British Library (London: British Library, 1998); Annual Report 2003/2004 of the British Library, (July 2004); Michael Leapman, The Book of the British Library (London: British Library, 2012).

[5] این مؤسسۀ فرهنگی تا جدا شدن کتابخانه از موزه در سال 1972م کتابخانۀ موزۀ بریتانیا نامیده می‌شد و از سال 1972م، کتابخانۀ بریتانیا نام گرفت. نظر به اینکه موضوع این مقاله منحصراً کتابخانۀ بریتانیا است، در این نوشتار بیشتر عنوان کتابخانه بریتانیا به کار رفته است.

[6] جلال متینی، ”نخستین تصحیح شاهنامه فردوسی،“ ایرانشناسی، سال 16، شمارۀ 4 (زمستان 2005)، 607-629.

[7]ابواسحق ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، به اهتمام ایرج افشار (تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1347).