نمایشنامهء«بقال بازی در حضور» متن کامل

نمایشنامهء«بقال بازی در حضور» متن کامل

چند کلمه دربارهء این نمایشنامه:

نویسندهء نمایشنامهء«بقال بازی در حضور»کیست و این نمایشنامه در چه سالی نوشته‌ شده است؟با آن‌که در نیم قرن اخیر حد اقل چهار تن دربارهء آن،ولو باختصار،مطالبی‌ نوشته‌اند هنوز به دو این پرسش پاسخی دقیق داده نشده و حتی متن آن نیز تاکنون بوطر کامل بچاپ نرسیده است.این نمایشنامه از چند جهت دارای اهمیت است.نخست آن‌ که ظاهرا قدیمترین نمایشنامهء فارسی است که در ایران نوشته شده و به قول ابو القاسم‌ جنتی عطائی مزیتش«بر سایر تئاترهای هم‌نظیر و هم‌عصر خود این است که مهاجر تفلیس و استانبول نیست.»دیگر آن‌که سبک نگارش سادهء آن و نیز الفاظ عامیانه و کلمات مستهجنی که در آن بکار رفته با اسلوب کلی رایج در دوران قاجاری‌ متفاوت است.بعلاوه اوضاع سیاسی و اجتماعی دوران ناصر الدین شاه قاجار(پادشاهی‌ 1264-1313 هـ.ق.)با لحنی گزنده و تند و بی‌پرده در آن مورد انتقاد قرار گرفته،بویژه‌ از نظرگاهی خاص که تاکنون به آن اشاره‌ای نگردیده است.

ظاهرا نخستی بار در سال 1317 خورشیدی،سید علی نصر رئیس و استاد هنرستان‌ هنرپیشگی تهران،از این نمایشنامه با دانشجویان خود سخن بمیان آورده و در جزوهء درس«تاریخ تئاتر»چون سخن به ایران و دلقکهای دربار ناصر الدین شاه رسیده گفته‌ است«معروفترین آنها کریم شیره‌ای است و این شخص گاهی در بازیهایش انتقاداتی‌ نیز می‌نمود که در زیر شمه‌ای از قسمت بازی او نقل می‌شود و پس از نقل صحنهء «کریم و یوشا خان»افزوده است«این نمایش که موسوم به بقال بازی است در شب عید نوروز در قصر سلطنتی داده می‌شد.»شش هفت سال بعد،در سال 1323 خورشیدی‌ علی اصغر امیر معز به چاپ متن نمایشنامه در مجلهء هالیوود تهران می‌پردازد،ولی بسبب تعطیل مجله،قسمت آخر آن ناقص می‌ماند.علی اصغر امیر معز از نویسندهء نمایشنامه تنها با عبارت«یکی از رجال»بسنده کرده است.بعد نوبت به جنتی عطائی می‌رسد.او در سال 1333 در کتاب بنیاد نمایش در ایران با اشاره به آنچه سید علی نصر در درس«تاریخ‌ تئاتر»گفته بوده است و مطالب مذکور در مجلهء هالیوود،دربارهء نویسندهء نمایشنامه نوشته‌ است«برای یافتن صحنهء آخر[نمایشنامه‌]و شناساندن مصنف ناشناس آن کوشش و تلاش فراوان شد،ولی از آن‌جا ک اصل نمایشنامه در یک جنگ خطی بوده و فعلا در امریکاست و معلوم نیست دچار چه سرنوشتی شده،زحمات به نتیجهء مثبتی نرسید… چیزی که می‌توان آن‌را بطور قطع قبول کرد،رنگ و جلوهء زمان آثار ملکم خان است که‌ در این نمایشنامه بیشتر نمودار است…بنابرای می‌توان گفت که اگر کمی قبل از آثار نمایشی ملکم خان نوشته نشده باشد همزمان با آنها تنظیم و تحریر گردیده است.» آخرین کسی که از این نمایشنامه یاد کرده یحیی آرین پور است در سال 1350 در کتاب‌ از صبا تا نیما.او نخست به نقل نوشتهء جنتی عطائی که ما نیز به آن اشاره کردیم پرداخته و سپس دربارهء نویسندهء نمایشنامه،باستناد قول علی اصغر امیر معز که نویسنده را یکی از رجال دانسته و نیز با توجه به اظهارنظر جنتی عطائی اظهارنظر کرده است«نویسندهء آن‌ کسی جز محمد حسن خان اعتماد السلطنه نمی‌تواند باشد و مقایسهء این اثر با خوابنامهء اعتماد السلطنه که در حال حیات نویسنده قابل چاپ و نشر نبوده،این نظر را تا حد زیادی تأیید می‌کند».وی برخلاف سید علی نصر،نمایش آن‌را در قصر سلطنتی رد می‌کند و می‌نویسد«گمان می‌کنم پیش از تحریر«بقال بازی در حضور»بصورتی که‌ در دست است…دلقکان و مسخرگان درباری مانند دستهء کریم شیره‌ای و دیگران‌ صحنه‌هایی به همان نام بقال بازی که عبارت از شوخیها و مسخرگیهای ملایم و قابل‌ نمایش در حضور شاه بوده است،ترتیب می‌داده‌اند.»ذکر این موضوع نیز لازم است که‌ جنتی عطائی مجلس اول،دوم،سوم و آغاز مجلس چهارم این نمایشنامه را در کتاب خود نقل کرده است و یحیی آرین پور به نقل مجلس اول و سوم آن در کتاب خود اکتفا نموده، و هر دو بیقین آن‌را براساس روایت علی اصغر امیر معز در مجلهء هالیوود در کتابهای خود آورده‌اند.

اما در نخستین روزهای فروردین 1367 از علیرضا امیر معز(برادر علی اصغر امیر معز، مدیر مجلهء هولیوود)استاد بخش ریاضیات Texas Tech University که با وی سابقهء آشنایی و مکاتبه نداشتم،نامه‌ای(مورخ 16 مارس 1988)به دستم رسید بهمراه نسخه‌ای‌ عکسی از متن کامل نمایشنامهء«بقال بازی در حضور»،و چند برگ دیگر که بعدا دربارهء آنها سخن خواهم گفت.نگارندهء این سطور،برای شناختن نویسندهء این نمایشنامه از آن‌ تاریخ تا 5 آبان 1367 نه تنها بیش از ده نامه به علیرضا امیر معز نوشته است و او از راه‌ لطف به همهء آنها پاسخ داده است،بلکه با عده‌ای دیگر نیز برای یافتن پاسخ این پرسش‌ در تماس بوده است،زیرا امیر معز در یکی دو سه مورد،نویسندهء نمایشنامه را پدر خود، میرزا محمد سعید لشکر،نام برده است.

بحث خود را با نسخهء عکسی که علیرضا امیر معز فرستاده است شروع می‌کنم.این‌ اوراق آغاز می‌شود،با یک برگ که در سمت راست آن نوشته شده است:«دوشاب‌ الملک،از گردآورده‌های میرزا محمد خان سعید لشکر،باهتمام علیرضا امیر معز»و در طرف‌ مقابل،تصویر میرزا محمد خان سعید لشکر چاپ شده است،در دو برگ بعد(ص 2-5) مقدمه‌ای به خط علی اصغر امیر معز در معرفی کتابی است به خط میرزا محمد سعید لشکر،مشتمل بر بیست رسالهء گوناگون،که نوزدهمین آنها بدین شرح معرفی گردیده‌ است:«19-(نمایشنامهء دوشاب الملک)بدون تیتر[ظاهرا مقصود از لفظ«تیتر»در این‌جا نام مؤلف است‌]».علیرضا امیر معز دربارهء این نسخهء خطی نوشته است: «یادداشتها و گردآورده‌های میرزا محمد خان سعید لشکر بصورت کتابی درآمده است که‌ نه تیتر[در این‌جا مقصود از تیتر،عنوان کتاب است‌]دارد و نه مقدمه.بعضی از رسالات‌ این کتاب ترجمهء اوست و برخی از تألیفات میرزا ملکم خان ناظم الدوله است.چند رساله هم از دیگران است.چون در کتاب لافی زده نشده،تعیین مؤلف رسالات بی‌تیتر دشوار است.ولی گمان می‌رود که چند رسالهء کتاب از خود سعید لشکر باشد،مثلا«در نتیجهء نگارش اوراق»که بیان بحث او با رفیقی است که سعی دارد او را از کار مأیوس‌ کند.»و سپس در معرفی میرزا محمد خان سعید لشکر افزوده است وی: «جوانی بود دانشمند که زبانهای فرانسه،روسی،عربی و ترکی را بخوبی‌ می‌دانست و به زبان انگلیسی به اندازه‌ای که بتواند ترجمه کند آشنایی داشت. ترجمه‌های او شاهد آن است.پیش از آن‌که بتواند به کارهای ادبی و هنری خود سر و صورتی دهد اجل در سن بیست و هشت سالگی گریبانش را گرفت».و پیش از معرفی‌ مندرجات کتاب،این عبارت آمده است:«تألیفات و گردآورده‌ها:یادداشتهای سعید لشکر شامل رسالات زیر است:…»علیرضا امیر معز در پایان این مقدمه نوشته است: «این کتاب‌[ظاهرا مقصود نسخهء عکسی اوراقی است که برای من فرستاده است‌]شامل‌ رسالات 13 و 19[«در نتیجهء نگارش اوراق»و«نمایشنامهء دوشاب الملک»]است که‌ بطرز عکاسی از روی اصل آن چاپ شده است.»

چکیدهء مطالبی که علی اصغر امیر معز در پاسخ نامه‌های من نوشته عبارت است از: شاید نمایشنامه به قلم امین الدولهء کاشی باشد.ولی چون امیر معز در مقدمهء کتاب-که‌ قبلا به آن اشاره کردم-این نمایشنامه را از«تألیفات»یا«گردآورده‌ها»،و «یادداشتها»ی پدر خود میرزا محمد سعید لشکر،ذکر کرده است،تحقیق دربارهء زندگی‌ میرزا محمد سعید لشکر لازم به نظر رسید.حاصل مطالبی که دراین‌باب امیر معز در پاسخ پرسشهای متعدد بنده نوشته،آن است که میرزا محمد سعید لشکر متولد بسال 1891 م.(1309 هـ.ق.1270 خورشیدی)است و در گذشته(شاید مقتول)بسال 1298 خورشیدی.پدر وی امیر تومان حاج میرزا حسین خان معز لشکر رئیس ذخائر نظامی‌ آذربایجان و معاون نظامی محمد علی میرزا ولیعهد در آذربایجان بوده است.میرزا محمد سعید لشکر همسن و سال و همدرس محمد علی میرزای ولیعهد در تبریر بوده،و به چند زبان خارجی آشنایی داشته است.وی دوست صمیمی سید علی خان نصر[متولد بسال‌ 1311 هـ.ق.]بوده و با جامعهء باربد در تهران نیز همکاری داشته است.

اما علاوه‌بر آن‌که تاریخ در گذشت میرزا محمد خان سعید لشکر در 1298 شمسی‌ با سال تأسیس جامعهء باربد در تهران(1305 خورشیدی)تطبیق نمی‌کند،مسألهء اساسی‌ دیگر آن است که نمایشنامهء«بقال بازی در حضور»در انتقاد از دربار ناصر الدین شاه و یکی از رجال دربار وی نوشته شده،و ناصر الدین شاه در سلا 1313 هـ.ق.بقتل رسیده‌ است،و بسیار بعید می‌نماید کسی که در سال 1309 هـ.ق.متولد شده و همسن و سال و همدرس محمد علی میرزا،بوده است نمایشنامه‌ای در ذم دستگاه ناصری نوشته باشد.و نیز تاریخ تحریر دستنویس موجود نمایشنامه(سال 1311)را نباید از نظر دور داشت.

از سوی دیگر موضوع مهمی که تاکنون دربارهء این نمایشنامه به آن اشاره نگردیده آن‌ است که از آغاز نمایشنامه،لبهء تیز حمله بیش از آن‌که متوجه شخص ناصر الدین شاه باشد متوجه یکی از صدر اعظمهای اوست:«کریم خان:خان عمو جان،کار ایران از اینها گذشته است و درد مرا می‌کشد.یک نفر نیست سؤال کند که این صدر اعظم ایران و این‌ دلاک زادهء پولتیک‌دان از وقتی که به مسند وزارت نشسته است چه کار کرده و چه نظم‌ گذاشته است…آخر ببینید در ایران چه وانفساست.»(از مجلس اول).در نمایشنامه این‌ صدر اعظم متهم شده است که«غیرت و تعصب ملت را از دست داده»از ملت دیگر پیروی می‌کند و حق نمک عثمانی‌ها را منظور و اصلاحات آنها را معمول می‌دارد و هی‌ پی‌درپی در روزنامه‌ها می‌نویسد:«باب عالی»،«نظمیه»،«ضبطیه»،و«جزای‌ نقدی».«خوب،بندهء خدا،«دربار همایون»چه عیب دارد و لفظ«جریمه»چه نقص دارد که«باب عالی»و«جزای نقدی»را مصطلح سازی و از سست عنصری الفاظ مصطلحهء ملت خود را متروک داشته به دم دیگران بچسبی…»قسمت اساسی انتقاد در این نمایشنامه متوجه این صدر اعظم است.

آیا این نمایشنامه را نمی‌توان یکی از قدیمترین آثاری دانست که در آ به آشنایی‌ ایران با اروپا و تقلید از سازمانهای اروپایی در ایران بشدت حمله شده است.زیرا نویسندهء نمایشنامه از تمام کارهای این صدر اعظم که قسمتی از آنها براستی درخور نکوهش است تنها به تغییراتی که او در سازمان اداری چند واحد،به تقلید دولت‌ عثمانی،داده،حمله کرده و نوشته است او«غیرت و تعصب ملت را از دست داده است.»

این صدر اعظم دلاک زاده کسی جز«حاج میرزا حسین خان مشیر الدوله سپهسالار اعظم،صدر اعظم ناصر الدین شاه،پسر اکبر و ارشد میرزا نبی خان امیر دیوان قزوینی» نیست«که در سال 1343 هـ.ق.زاده شده است»،چه اعتماد السلطنه در خوابنامه یا کتاب خلسه(رؤیای صادقه)از قول همین مشیر الدوله نوشته است«پدرم میرزا نبی خان‌ امیر دیوان و جدم عابدین دلاک بود…م ولد ارشدش بودم به فرنگستانم فرستاد»همین‌ مرد بود که 12 سال وزیر مختار و سفیر ایران در دربار عثمانی بود و له و علیه او بسیار نوشته و از خدمات و خیانتهایش بسیار سخن گفته‌اند،و شاید بیش از همه اعتماد السلطنه‌ در یادداشتهای روزانه‌اش به او حمله کرده باشد،گرچه وی پس از مرگ مشیر الدوله‌ نوشته است«راست است که سپهسالار مرحوم،به من صدمهء زیاد زده بود ولی به دو جهت راضی به مرگ او نبودم.اولا به قاعدهء کلیه که ذی‌نفس را بی‌نفس نمی‌خواهم‌ دید…این شخص با جمیع صفات ذمیمه‌ای که داشت خیلی عاقل و دانا بود و از پلیتیک و اصول فرنگ مطلع بود.اگر پادشاه او را بواسطهء ترقیات زیاد دیوانه نکرده بود،بهترین‌ خدمتکار دولت می‌شد.اما ظرف یک سال وزیر عدلیه،بعد وزیر جنگ،بعد صدر اعظم،آن هم به آن استقلال که فی الواقع تفویض سلطنت به او بود،به این جهت دیوانه‌ شده بود و مغرور،طوری که امروز شاه می‌فرمودند نسبت به من جسارت زیاد می‌کرد. خلاصه ما شنیده بودیم اما خود را به ناشنوایی زدیم…»

حاصل بررسیهای بسیار مختصر بنده دربارهء نویسندهء نمایشنامهء مورد بحث،تأیید رأی‌ یحیی آرین پور است یعنی تا پیدا شدن اسناد جدید،نویسندهء نمایشنامه را می‌توان محمد حسن خان اعتماد السلطنه دانست.

*** اینک متن کامل نمایشنامهء«بقال بازی در حضور»(براساس نسخهء منحصر بفرد)که بو القایم جنتی عطائی در سال 1333 دربارهء آن نوشته بود«ولی از آن‌جا که اصل‌ نمایشنامه در یک جنگ خطی بوده و فعلا در امریکاست و معلوم نیست دچار چه‌ سرنوشتی شده»به لطف علیرضا امیر معز در اختیار نگارندهء این سطور است و در صفحات بعد از نظر خوانندگان گرامی ایران‌نامه می‌گذرد.این متن با آنچه جنتی عطائی‌ براساس چاپ نمایشنامه در مجلهء هالیوود در تهران نقل کرده،و نیز با آنچه در از صبا تا نیما نقل شده است،تفاوتهایی دارد و علت آن است که بنا به نوشتهء علیرضا امیر معز «علی اصغر امیر مغز که در زمان جنگ جهانی دوم مجلهء هالیوود را منتشر می‌کرد، قسمت اول نمایشنامه را با حذف بعضی از جملات چاپ کرده است…صفحات را بنده‌ از آن کتاب کپیه کردم و بعد نقاشیها را به آن اضافه کرده‌ام.»(از نامهء مورخ 14 اکتبر 1988 علیرضا امیر معز به نگارنده).

چند موضوع دیگری که اشارهء به اناه بیفایده نمی‌نماید عبارت است از:

1-در کتاب بناید نمایش در ایران،پیش از آغاز مجلس اول(صحنهء اول)نمایش،در معرفی اعضاء مجلس(بازیگران،هنرپیشگان)نام شخص سوم روشن نیست یعنی نام‌ وی بصورت«…الدوله»آمده،و در آغاز نمایشنامه نیز از یکی از افرادی که در حضور شاه‌ ایستاده به همین صورت یاد شده است:«…الدوله-بلی قربانت شوم از تصدق سر مبارک‌ قبله عالم…».نام این شخص در نسخهء کامل نمایشنامه که بنا به قول آقای علیرضا امیر معز به خط میرزا محمد سعید لشکر است،در هر دو مورد«امین الدوله»ذکر گردیده‌ است.

2-بجز اختلافات جزئی بین متن نمایشنامه چاپ شده در بنیاد نمایش در ایران و از صبا تا نیما با متن کامل موجود نمایشنامه،در مجلس دوم،در بنیاد نمایش در ایران دو افتادگی نسبة مفصل دیده می‌شود:یکی مربوط است به اوائل مجلس دوم:بین عبارت‌ «کریم-آی،آی،مرد که چکار می‌کنید خفه‌ام کردید..چه می‌گویید،چرا همچین‌ می‌کنید»و عبارت«آهان،آهان…ببینم چه می‌گویید».دیگری بین عبارت«ریشکی‌ -نه،به سبیلهای مردانهء تو قسم…سر کوچه که»و عبارت«یک سلطان قد بلند…چشم‌ سیاه دارد»که در متن حاضر بصورت کامل چاپ شده است.بعلاوه،آن‌جا که میرزا یوشان خان القاب را بر می‌شمارد،جنتّی عطایی تنها به ذکر بعضی از لقبها در هر قسمت‌ اکتفا کرده،که اینک بصورت کامل چاپ می‌شود.و نیز چنان‌که پیش از این گفته‌ شد جنتی عطایی،آغاز مجلس چهارم را نقل کرده است یعنی تا«آمدیم‌ بر سر معلومات منشی حضور…شاعر در مدح ایشان گفته»(برابر با صفحهء 313 س 25 متن حاضر)که در صفحات بعد مجلس چهارم بطور کامل از نظر خوانندگان‌ خواهد گذشت.

3-در متن نمایشنامه بعضی کلمات ناخواناست که با چند نقطه چاپ شده است،و در بعضی از موارد،متن یکی دو کلمه افتادگی دارد،که افتادگیها را از متن نمایشنامه‌ منقول در دو کتاب بنیاد نمایش در ایران و از صبا تا نیما تکمیل کرده‌ام.

4-ترجمهء چند عبارت ترکی از زیرنویس کتاب از صبا تا نیما داده شده است.

5-پیش از این گفته شد که نویسندهء نمایشنامه الفاظ مستهجنی نیز بکار برده است. جز نقل آنها چاره‌ای نبود.در چنین مواردی تنها به نقطه چین کردن یکی دو حرف کلمهء خاص،در متن نمایشنامه،اکتفا گردیده است.

ج.م.