نگاهی به چیستان‌های بختیاری

محسن فارسانی دکترای علوم زبان‌شناسی دانشگاه سوربون پاریس 3 و پژوهشگر پسادکتری مردم‌شناسی دانشگاه رنه دکارت پاریس است. تحقیقاتش بیشتر در زمینۀ مردم‌شناسی و قوم‌شناسی است. از جمله پژوهش‌های او تحقیق دربارۀ نقوش و سمبل‌ها در مزارستان‌های قدیمی ایران و تحقیق دربارۀ شیرهای سنگی، مویه‌ها، آداب و رسوم و میراث‌های معنوی بشری، بررسی ابیات حافظ، فرهنگ عامه و ترانه‌های محلی اقوام ایرانی است. برد شیر، مستندی دربارۀ شیر در قبرستان‌های ایران، از آثار مستند اوست.

چیستان واژه‌ای مرکب از ”چیست + آن“ است که به آن لُغز هم می‌گویند. لغز در عربی با ضم لام به معنی پیچیدگی است. پیچیدگی از آن سبب که شنونده کلام گوینده را به آسانی درک نکند، چرا که سخنش در پرده‌ای از کنایه، تشبیه و مانند آن مستتر باشد. همین امر باعث می‌شود مخاطب گاه در راه رسیدن به منظور و مفهوم حقیقی کلام دچار اشتباه و کج‌فهمی شود یا به عبارت دیگر، برای دستیابی به مفهوم و پاسخ درست کلام ناچار شود پیچ‌وخم‌های دشواری را بپیماید. شمس قیس رازی گوید: ”لغز آن است که معنیی از معانی در کسوت عبارتی مشکل متشابه بطریق سؤال بپرسند و از این جهت درخراسان آن را ’چیست آن‘ خوانند و این صنعت چون عذب و مطبوع افتد و اوصاف آن از روی معنی با مقصود مناسبتی دارد و بحشو الفاظ دراز نگردد و از تشبیهات کاذب و استعارات بعید دور بود پسندیده باشد و تشحیذ خاطر را بشاید. “دهخدا ذیل واژه لغز به نقل از صاحب کشاف اصطلاحات الفنون چنین آورده است: ”لغز با غین معجمه نزد بلغا کلامی است موزون که دلالت کند بر ذات شیئی از اشیاء به ذکر خواص و لوازم آن شیء مشروط بر آنکه آن صفات به طور مجموع مخصوص بدان ذات باشد و در غیر آن در یک جا یافت نشود، هرچند هر یک ازآنها در غیر آن هم موجود باشد به طریقی که ذهن مستقیم و طبع سلیم انتقال کند از آن کلام بر آن ذات و عجم آن را چیستان نامند. “ لغز و چیستان بنا بر نظر وطواط در حدائقالسحر معادل معماست.

هر چیستان انگار دو حیات دارد، حیات اول در تاریکی است و آن دوره‌ای است که چیستان هنوز در پرده‌ای از رمز و ابهام و ایهام پیچیده شده و هنوز کلید راهیابی به درون آن یافته نشده است. حیات دوم در روشنی است و آن هنگامی است که مخاطب پرده از راز و رمز و معنای آن بر می‌دارد و با یافتن کلید رمز آن به دنیای روشن آن راه می‌یابد. چیستان اساساً بنا شده است بر یک سوال و جواب. این کل ساختار هر چیستان را تشکیل می‌دهد؛ بخش اول پرسش و بخش دوم پاسخ.

نکته قابل توجه در برخورد با چیستان این است که با آنکه به زبان خیلی ساده، عامیانه و قابل فهم بیان می‌شود، پاسخ آن به همان اندازه پیچیده، دشوار و به سختی در دسترس است. این پارادوکس زیبا از ویژگی‌های بارز چیستان‌هاست، یعنی پرسشی ساده که جواب دادن به آن برای همه آسان نیست. دانستن زبان سمبل‌ها، کنایات و تشبیهات برای یافتن مفهوم چیستان لازم است، چرا که اغلب چیستان‌ها با زبانی پر از کنایه و تشبیه بیان می‌شوند.

اساس و پایۀ چیستان بر کنایه و تشبیه است. به‌ندرت چیستانی عاری از کنایه دیده می‌شود. به همین علت، چیستان‌ها گاه شعر و گاه به شعر بسیار نزدیک‌اند و می‌توان آنها را چون شعرگونه‌هایی عامیانه پذیرفت و بررسی کرد. ضرب‌المثل‌ها امتیازات و برجستگی‌های ادبی چیستان‌ها را ندارند. کنایه، تشبیه، تصویر و سایر آرایه‌های ادبی در ضرب‌المثل‌ها یک‌وجهی‌اند، یعنی هنگامی که به مفهوم کنایه پی برده شد، در حقیقت کار تمام است و معنی و پیام ضرب‌المثل روشن می‌شود. در چیستان اما این آرایه‌ها دو وجهی‌اند، یعنی هنگامی که مفهوم کنایات و تصاویر روشن شد، مرحلۀ بعدی یعنی رسیدن به مفهوم کل که همانا رسیدن به جواب چیستان است، آغاز می‌شود.

جولز چیستان و اسطوره را دو پدیدۀ عکس هم در نظر گرفته است و چنین تعریف می‌کند که اسطوره به مثابه پرسشی است شامل پاسخ و چیستان پرسشی است که نیاز به پاسخ دارد.[1] اگر چه در چیستان اغلب نشانه‌ها و ملزومات شعر وجود دارد، اما بعضی از آنها به سبب نداشتن زبان شعر عنوان و شناسنامۀ شعر دریافت نمی‌کنند.

چیستان‌ها با فلسفه و رمزورازهای پنهان حیات انسان رابطۀ تنگاتنگی دارند.

از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟

به کجا می روم آخر ننمایی وطنم؟

به نظر من، این بیت حافظ هم معمایی است که انسان در عالم خاکی هنوز در صدد به دست آوردن جواب روشن آن است. در شعر کلاسیک فارسی و همچنین در اشعارعامیانه چیستان‌های فراوانی وجود دارد و از آن جمله است دو چیستان زیر از آنندراج و رودکی:

آن چیست که خود ریسد و خود بافد جامه

خود خامه همی‌بافد او باشد عریان (عنکبوت)

آن چیست کز آن طبق همی‌تابد

چون ملحم زیر شعر عتابی

ساقش به صفت چو ساعد حورا

دستش به مثل چو پای مرغابی (ریواس)

یا این چیستان که پاسخ آن قیچی است و دهخدا آن را ذیل واژۀ لغز آورده است:

چیست کاندر دهان بی دندانش

هرچه افتاد ریزریز کند

چون زدی در دو چشم او انگشت

در زمان هر دو گوش تیز کند

در اشعار کهن فارسی چیستان‌های فراوانی وجود دارد که البته موضوع بحث ما نیست. بحث ما چیستان‌های عامیانه است. این چیستان‌ها در اقصا نقاط ایران در میان اقشار گوناگون جامعه رایج‌اند. بسیاری از این چیستان‌ها به مروز زمان فراموش شده و بسیاری دیگر هنوز بر زبان مردم جاری‌اند، مانند این چیستان برای صورت انسان که در اقصا نقاط ایران به شکل‌های متفاوت رایج است:

پایین سنگ و بالا سنگ

بالا دو لولۀ تنگ

بالا دو سیب سرخ

بالا دو شمع روشن

بالا کمون رستم

بالا تخت سلیمون

بالا باغ دلیجون

چیستانهای قوم بختیاری

در این مقاله تعدادی از چیستان‌های منطقۀ میزدج و منطقۀ شوراب را بررسی می‌کنیم و تحقیق بیشتر در زمینۀ چیستان‌های مناطق دیگر بختیاری را به فرصت دیگری وامی‌گذاریم (شکل 1).

بختیاری‌ها به چیستان چنه‌چنه čene-čene یا چنچنه čen-čene می‌گویند که معادل چیه‌چیه در فارسی محاوره است.[2] در برخی مناطق، مانند روستای علی‌آباد زری به چیستان چِکه‌‌چِکه čeke-čeke می‌گویند.

چنه‌چنه تا دس به تیاس نکنی، دهوون واز نیکنه؟

čene čene tâ das be tiâs nakoni, dohun vâz nikone?

آن چیست تا دست به چشمش فرو نکنی، دهان باز نمی‌کند؟

تاکنون چند بار ضرب‌المثل‌های بختیاری به صورت مجموعه‌های خام فاقد بررسی گردآوری و چاپ شده‌اند. چیستان‌ها نیز همین سرنوشت را داشته‌اند. عرضۀ مجموعه‌ای با عنوان چیستان‌های بختیاری بدون ذکر نام منطقه کار درستی نیست، چرا که بختیاری‌ها به دو شاخۀ هفت‌لنگ و چهارلنگ تقسیم می‌شوند و مردم هر منطقه با گویش متفاوتی تکلم می‌کنند. بنابراین، بررسی ادبیات شفاهی هر منطقه باید به صورت مجزا صورت گیرد. باید ادبیات شفاهی هر منطقه را صورتی مجزا جمع‌آوری و بررسی شود و اگر چیستان‌ها در مجموعۀ مشترکی گردآوری می‌شوند، باید برای هر چیستان شناسنامۀ مستقلی شامل نام منطقه و مشخصات راوی ذکر شود.

Picture1
شکل 1

در ۱۹۰۶، لیوت فیلو تعدادی از چیستان‌های ایرانی را به نقل از دراویش جنوب ایران گرد‌آوری کرد و در ژورنال انجمن آسیاتک بنگال به چاپ رساند که از جمله شامل این چیستان بود:

A strange thing I saw in this world:
Water bubbling round fire.

که ترجمه آن می‌شود چیز عجیبی در این دنیا دیدم که آب دور آتش می‌جوشد. این چیستان هنوز با اندکی تفاوت در میان مردم رایج است.

عجایب صنعتی دیدم سر پل

که آب از دور آتش می زند قل (سماور)

یا این چیستان که به همان زبان طرح می‌شود:

عجایب صنعتی دیدم سر پل

که آب از زیر آتش می زند قل (قلیان)

در 1910، اسکار مان هفت چیستان از چیستان‌های بختیاری را در مجموعۀ خود چاپ کرد؛ از جمله این چیستان‌ را:

نه دست داره نه پا

سر ایکشه سی بالا.

نه دست دارد نه پا

سر می کشد به بالا (دود آتش)[3]

کار اسکار مان در حد گردآوری باقی می‌ماند و به بررسی و تحلیل علمی چیستان‌ها نمی‌پردازد. بعد از مان، نویسندگان و پژوهشگران ایرانی از جمله صادق هدایت، انجوی شیرازی و دیگران اهمیت جمع‌آوری چیستان‌ها را متذکر شدند، اما کارهای صورت‌گرفته در این زمینه هرگز از حد گردآوری فراتر نرفت. مجموعه‌های گردآوری و چاپ‌شده در این زمینه را گاه کسانی جز زبان‌شناسان و متخصصان فرهنگ عامیانه فراهم آوردند و اشکالات فراوانی دارند.

هرچند چیستان‌های بختیاری نیز مانند سایر چیستان‌ها به صورتی پراکنده در لابه‌لای کتاب‌ها یا مجلات گاه به چشم می‌خورند، ولی امروزه مردم با وسایل ارتباط جمعی، رایانه‌ها و تلفن‌های همراه خود را سرگرم می‌کنند و چیستان‌ها در حال فراموشی‌اند. با این همه، چیستان گفتن هنوز در میان روستاییان وعشایر و از جمله بختیاری‌ها متداول است.

پیش‌تر هر کسی نمی‌توانست طراح چیستان باشد، زیرا در بختیاری سلسله‌مراتبی در میان اقشار جامعه حاکم بود. در این تقسیم‌بندی به ترتیب ایلخان، خان، کدخدا، ریش‌سفید و بعد سایر اقشار جامعه قرار داشتند (شکل۲) و جایگاه هر قشر در هرمی از بالا به پایین معین بود.[4] در مجالس بزرگ، فقط خان طراح چیستان بود و اگر کسی در این جایگاه قرار می‌گرفت، نشانۀ بضاعت مالی خوبش بود و به همین سبب، چنین کسی نزد عوام به سرفه‌کش (sorfe-kaš)، سفره‌کش، معروف و از جایگاه سیاسی و اجتماعی خوبی برخوردار بود.

شکل ۲

شکل ۲

اما اکنون چیستان بیشتر از زبان ریش‌سفیدان شنیده می‌شود. بدین صورت که خانواده و فامیل دور هم جمع می‌شوند و بزرگ و ریش‌سفید خانواده که تجربه بیشتری دارد برای سایر اعضای خانواده چیستان طرح می‌کند و حاضران در جلسه باید جواب چیستان را حدس بزنند.

طرح چیستان هنگام بازی

طرح چیستان نه فقط در جلسات،  بلکه  در بین جوانان و هنگام اجرای نوعی بازی قدیمی با نام دردرخطی (der der xari)  صورت می‌گیرد. این بازی تقریباً فراموش شده است، اما هنوز بسیاری از بزرگان این بازی پرتحرک و مهیج را به خاطر دارند.

بازی به این شکل اجرا می‌شود که تعدادی از جوانان در جایی دور هم جمع می‌شوند و سرگروهی برای خودشان انتخاب می‌کنند. سرگروه کمربندی در دست دارد. بازیگران به نوبت، در حالی که در یک صف ایستاده‌اند، در مقابل سرگروه قرار می‌گیرند. سرگروه هر بار با صدای بلند مشخصات یک پرنده یا یک حیوان را به صورت شعرواره بر زبان می‌آورد. مثلاً می‌گوید پرنده‌ای است به این بزرگی، سرش این اندازه است، بالش این اندازه است، تخمش این اندازه است و خصوصیات دیگرش را نیز می‌گوید و  اندازه‌ها را با دست نشان می‌دهد.

از بین بازیگران یکی کمربند را در دست گرفته و مثلاً می‌گوید کلاغ. چون جواب اشتباه است، سرگروه می‌گوید که کمربند را به دست کلاغ بده. پس نوبت به دیگری می‌رسد و کمربند به بازیگر دیگری داده می‌شود. بازیگر بعدی مثلاً می‌گوید کبوتر و چون جواب اشتباه است، سرگروه می‌گوید کمربند را به دست کبوتر بسپار. پس کمربند در دست بازیگران می‌گردد تا کسی جواب درست بدهد و بگوید کبک. در اینجا سرگروه می‌گوید: کبک حمله کن. در این صورت، پاداش کبک این است که به شکار پرندگان دیگر بپردازد. پس با کمربند به آنها حمله‌ور می شود و آنها را به شوخی می‌زند.

در این مدت سرگروه فریاد می‌زند ”گندم، گندم، گندم“ و این کلمۀ رمز و به معنی ادامۀ حمله و بازی است. کبک همچنان به دنبال دیگران می‌دود و آنها را می‌زند تا سرگروه بگوید ”جو، جو، جو“  و معنی آن توقف بازی است. پس بار دیگر همه دور هم جمع‌شده و سرگروه باز مشخصات حیوان یا پرنده دیگری را می‌گوید و بازی با طرح چیستان ادامه می‌یابد.

بی‌شک این بازی افراد را به اندیشه وامی‌دارد تا جواب درست معما را بیابند. مخاطب با ذهن خود کلنجار می‌رود، جواب‌های گوناگون یکی پس از دیگری در ذهنش نقش می‌بندد و طراح معما آنها را رد می‌کند تا بالاخره به جواب درست معما دست یابد. یابندۀ جواب و یافتن جواب درست نیز تشویق در پی دارد. گاهی طراح جایزه‌ای برای پاسخ صحیح در نظر می‌گیرد که این خود هیجان بیشتری برای یافتن جواب صحیح ایجاد می‌کند.

چیستان‌های طرح‌شده گاهی پیچیده و شعرگونه‌اند و حدس زدن آنها چندان ساده نیست، اما گاه کسانی چیستان‌هایی را قبلاً در چنین نشست‌هایی شنیده‌اند و در پاسخ شتاب می‌کنند. جواب اکثر چیستان‌ها یک کلمه است.

چیستان در قالب قصۀ عامیانه

چیستان‌ها همیشه کوتاه نیستند، بلکه چیستان‌هایی هستند که گوینده آن را در قالب قصه‌ای عامیانه بیان می‌کند؛ قصه‌ای که کامل نیست و به شکل معمایی پایان می‌پذیرد. در اینجا شنونده باید برای پایان بخشیدن به قصه معما را حل کند. مثلاً این قصۀ کوتاه که در آخر به معمایی ختم می‌شود و آن را از پیرمردی فارسانی شنیده‌ام:

مرد کشاورزی یک گرگ، یک میش و مقداری علف دارد که باید هر سه را با قایق خود از یک طرف رودخانه به طرف دیگر ببرد. او هر بار فقط می‌تواند یکی از آنها را با قایق حمل کند، اما نباید هر بار میش و گرگ یا میش و علف‌ها را با هم در یک طرف بگذارد وگرنه همدیگر را می‌خورند. حال بگویید او به چه ترتیبی باید آنها را از رودخانه عبور دهد و در اولین بار کدام‌یک را به آن طرف رودخانه می‌برد؟

جواب این‌گونه است که در اولین حرکت میش را به آن‌ طرف رودخانه می‌برد، پس گرگ و علف‌ها در یک طرف رودخانه قرار می‌گیرند و گرگ علف‌ها را نمی‌خورد. پس از قرار دادن میش در آن سوی رودخانه، برمی‌گردد و گرگ را نیز به طرف دیگر می‌برد. در این حالت، چون نمی‌تواند گرگ را با میش در یک سو رها کند، میش را دوباره به سوی دیگر رودخانه باز می‌گرداند و به جای آن علف‌ها را به سمت دیگر می‌برد. در اینجا برای آخرین بار بر می‌گردد تا میش را دوباره به آن سوی رودخانه بازگرداند. بنابراین، او در هفت حرکت این کار را انجام می‌دهد. جواب این معما را به شکل زیر نمایش می‌دهیم.

 جنس در مکان بنوع و جنس حرکتجنس در مکان الف
Ø→ میشگرگ / علف / میش
میشØ←گرگ / علف
میش / گرگ→ گرگعلف
گرگ میش ←علف / میش
گرگ / علف→ علفمیش
گرگ /  علفØ ←میش
گرگ /  علف / میش→ میشØ

در قصه‌ها و متل‌های عامیانه، آنگاه که دیو قهرمان داستان را در چنگال خود اسیر می‌کند، برای رهایی او معمایی را مطرح می‌سازد و قهرمان داستان فقط با یافتن پاسخ درست معماست که می‌تواند از مرگ حتمی نجات یابد. این امر در ماجراهای سندباد به کرات اتفاق می‌افتد. سندباد گرفتار دیو می‌شود. دیو به سندباد قول می‌دهد در صورتی که جواب معمایش را بیابد او را خواهد بخشید و از مرگ حتمی نجات خواهد داد. سندباد در برخی از ماجراها برای دیو جوابی قابل قبول می‌یابد و بر دیو پیروز می‌شود. طرح معما در ماجراهای سندباد کودکان را به فکر فرو می‌برد و آنان نیز پابه‌پای سندباد در صدد یافتن جواب برمی‌آیند. در این حالت، طرح چنین پرسش‌هایی برای کودکان و حتی بزرگسالان جنبۀ آموزشی و تربیتی دارد.

معماها در داستان‌های هزارویک شب نیز جایگاه ویژه‌ای دارند. چیستان‌های فراوانی در داستان‌های عامیانه اغلب از مردم ساده، باصفا و بی‌سواد شنیده می‌شوند. این داستان‌ها، که گاه درونمایۀ یکسانی دارند و فقط در شکل و طرح متفاوت‌اند، در اقصا نقاط ایران در میان روستاها و ایلات مختلف پراکنده‌اند.

چیستان شاهزاده‌خانم از آن دسته چیستان‌های موزونی است که سیدعلی میرنیا بدین صورت  آن را جمع‌آوری کرده است.

دختر شاهزاده‌ای در زمان قدیم چیستانی گفته و عهد کرده بود که هر کس جواب چیستان را بدهد، همسر او شود، چیستان این بود:

شنیدم گنبدی بر روی داری

نه در دارد نه دیواری، حصاری

بنازم قدرت پروردگاری

در آن گنبد بود لشکر هزاری

از ولایات دور و نزدیک مردم برای دادن جواب چیستان هجوم آوردند، هیچ‌یک مورد قبول شاهزاده‌خانم واقع نشد. بالاخره، مرد لری از دیار بختیاری چیستان را جواب گفت و با شاهزاده خانم ازدواج کرد، جواب این بود:

بلی خانم که حرفت راست باشد

برشتت از دم الماس باشد

گمانم می‌رسد گویا من لر

که این حرف شما خشخاش باشد

درونمایۀ چیستانها

چیستان‌ها از چه سخن می‌گویند؟ پرسش چیست و پاسخ کدام است؟ چه مسایلی بیشتر در چیستان‌ها ذهن مردم را به خود مشغول می‌سازد؟ پیام و درس حاصل از چیستان چه می‌تواند باشد؟ اینها از جمله پرسش‌هایی‌اند است که در هنگام بررسی درونمایۀ چیستان‌ها مطرح می‌شوند.

با بررسی صد چیستان تصادفی در منطقۀ میزدج در استان چهارمحال و بختیاری معلوم می‌شود که بیشتر پاسخ‌ها موضوعات زیرند: سبزیجات و میوه‌ها ۲۴ مورد، مواد غذایی 10 مورد، آسمان و اجرام آسمانی ۹ مورد، متفرقه ۹ مورد، اشیاء ۷ مورد، اثاث خانه ۷ مورد، پرنده ۵ مورد، حیوانات اهلی ۳ مورد، حیوانات وحشی ۲ مورد، لوازم آشپزخانه ۴ مورد، اعضای بدن انسان ۶ مورد، ، لباس ۵ مورد، آتش ۲ مورد، حشره ۲ مورد، انسان ۲ مورد، خزنده ۱ مورد، خدا ۱ مورد. تقسیم‌بندی‌های متفاوت جواب چیستان‌ها در شکل 3 آمده است.

شکل ۳

شکل ۳

جواب چیستان ممکن است جاندار یا بی‌جان باشد. خدا در تقسیم‌بندی جاندار و مافوق همۀ هستی و کائنات قرار دارد. جاندار ممکن است مانند انسان یا حیوان دارای روح یا مانند گیاه فاقد روح باشد. جواب چیستان ممکن است نام حیوانی اهلی یا وحشی باشد. چیستان‌هایی که پاسخشان نام گیاه است، ممکن است گیاهان زراعی مانند انواع درختان، غلات و گل‌ها یا گیاهان وحشی را در بر گیرند.

در عین حال، پاسخ چیستان ممکن است بی‌جان باشد که به ذات و معنی تقسیم می‌شود. در این تقسیم‌بندی شیء ممکن است طبیعی باشد مانند اجرام آسمانی، سنگ و خاک یا ساختۀ دست بشر مانند ابزارآلات. همچنین، در بخش معنی می‌توان به نام، هوش، فکر و مانند اینها اشاره کرد.

ارزش ادبی چیستانها

از نظر ادبی، چیستان‌ها از ضرب‌المثل‌ها، زبانزدها و گاه حتی از برخی فهلویات نیز مهم‌ترند. ویژگی اصلی برخی فهلویات زبان ساده و آهنگین آنهاست، در حالی که زبان چیستان‌ها سخت و غالباً پیچیده و مبهم است. یکی از ویژگی‌های مهم چیستان‌ها تشبیهات و کنایات به‌کاررفته در آنهاست. علاوه بر این، چیستان‌های هر قوم شامل واژه‌ها و زبانزدهایی است که مختص زبان آن قوم است. با جمع‌آوری چیستان‌ها می‌توان به واژه‌های در حال مرگ حیاتی دوباره بخشید یا حداقل آنها را ثبت کرد، کاری که محمد بشری در سال ۱۳۵۲ با فراهم آوردن مجموعه‌ای از ۱۳۴ چیستان مردم گیلان صورت داد. او برای هر چیستان آوانگاری لاتین آورد که برای ناآشنایان به زبان گیلکی لازم است. همچنین، گاه شرح و توضیح واژه‌های منطقه را نیز آورده که از منظر زبان‌شناسی بسیار ارزشمند است.

وزن چیستان‌ها نیز به صورت جدا قابل بررسی است. کلام موزن بهتر، ساده‌تر و سریع‌تر در ذهن انسان نقش می بندد و از این رو، چیستان‌ها گاه به صورت شعری کوتاه مطرح می‌شوند و گاه به صورت کلامی آهنگین که از لحاظ ساختاری شعر نیستند، اما از لحاظ محتوا و آرایه‌های ادبی رنگ و بوی شعر می‌دهند. چیستان‌های عرضه‌شده در شعر کلاسیک بیشتر در قالب تک‌بیت، دوبیتی یا رباعی سروده شده‌اند. چیستان‌های موزون گاه با این عبارت آغاز می‌شوند: ”عجایب صنعتی دیدم . . . “ از جمله

عجایب صنعتی دیدم در این دشت

که بی‌جانی پی جاندار ایگشت (گاوآهن)

عجایب صنعتی دیدم در این دشت

که بی‌جون از پی جوندار ایگشت (تفنگ)

این دو چیستان، و همۀ چیستان‌هایی که با این لفظ آغاز می‌شوند، فارسی‌اند و فقط فعل گشتن در آخر آنها به بختیاری صرف شده است. چیستان‌های عامیانه و فولکلوریک نیز به صورت شعرواره‌هایی گاه دارای وزن و قافیه و ردیف طرح می‌شوند  که نمونه‌های بسیاری از آنها در دست است. حتی اگر قالب و وزن شعر چیستانی هم کامل نباشد، غالباً گفتار موزون و منظوم است و حتی قافیه و موسیقی درونی دارد  که به مخاطب کمک می‌کند چیستان‌ها را راحت‌تر به خاطر بسپارد.

چنه‌چنه نه دس داره، نه پا خور ایبره همه‌جا؟

čene čene na das dâre na pâ, xavar ibare hame jâ?

چیست آنکه نه دست دارد و نه پا، خبر می‌برد همه‌جا؟

در برخی از چیستان‌ها نیز تناقض‌گویی وجود دارد و چند حرف متفاوت در آن گنجانده می‌شود، مانند اینکه دو تصویر متفاوت را در یک قاب تماشا کنیم. مثلاً ”چیست آن که هر چه بیشتر آن را بکشیم، کوتاه‌تر می‌شود؟“ که پاسخ آن سیگار است. در واقع در اصل معنای چیستان تناقضی وجود ندارد و تناقض هنگامی رخ می‌نماید که کشیدن را به معنی کش + یدن در نظر گیریم و نه دود کردن. این امر خود از خصوصیات بارز چیستان است که هر لحظه انسان را به اشتباه می‌اندازد. نمونۀ دیگر این چیستان که ”چیست آن چوب که اگر دو لا شود به چاه می‌رسد، اما یک لا شود به چاه نمی‌رسد“ که پاسخ آن دست است که با تا شدن به دهان (چاه) می‌رسد یا ”چیست خودش حرام، شیرش حلال است“ که پاسخ آن زنبور عسل است. در این چیستان نیز با نوعی تناقض‌گویی روبه‌روییم:

چنه‌چنه شاخ داره قوچ نی، پر ایزنه قلا نی؟

čene čene šâx dâre quč ni, par izane qelâ ni?

آن چیست که شاخ دارد، اما قوچ نیست؛ پرواز می‌کند، اما کلاغ نیست؟

مخاطب برای پی بردن به معنا و پاسخ دقیق این چیستان مجبور است ریخت هندسی آن را در ذهن خود عوض کند تا بهتر و سریع‌تر به جواب برسد.

شکل اصلیآن چیست که شاخ دارد، اما قوچ نیست؛ پرواز می‌کند، اما کلاغ نیست؟
شکل دومشاخ دارد، قوچ نیست؛ پرواز می‌کند، کلاغ نیست.
شکل سومشاخ دارد و پرواز می‌کند. قوچ و کلاغ نیست
شکل چهارمشاخک دارد و پرواز می‌کند. نه حیوان است، نه پرنده.
شکل پنجمشاخک دارد و پرواز می‌کند.
نتیجهپروانه.

ما پرسش و پاسخ این چیستان را به شکل زیر نمایش می دهیم:

(A +B) + (C+D) = X

پروانه = (شاخ دارد + قوچ نیست) + (پرواز می کند + کلاغ نیست)

در چیستان دیگری که می‌آوریم نیز صنعت تناقض‌گویی به کار رفته است.

چنه‌چنه ریشه داره، درخت نید؛ ایبره، اره نید؛ اسبیده، قند نی؟

čene čene rîše dâre deraxt ni, ibore arre ni, esbiδe qand ni?

آن چیست ریشه دارد، اما درخت نیست؛ می‌برد، اما اره نیست؛ سفید است، اما قند نیست؟

شکل اصلیآن چیست ریشه دارد، اما درخت نیست؛ می‌برد، اما اره نیست؛ سفید است، اما قند نیست؟
شکل دومریشه دارد، درخت نیست؛ می‌برد، اره نیست؛ سفید است، قند نیست.
شکل سومریشه دارد، می‌برد، سفید است. درخت، اره و قند نیست.
شکل چهارمریشه دارد، می‌برد و سفید است.
شکل پنجمریشه دارد، می‌جود، سفید است.
نتیجهدندان.

(A +B) + (C+D)+ (E+F) = X

دندان = (قند نیست + سفید است) + (ارّه نیست + می برد) + (درخت نیست + ریشه دارد)

البته این چیستان به صورت زیر هم آورده شده است:

چنه‌چنه اسبیده، برف نی؛ تیزه، چاقو نی؛ ریشه داره، درخت نی؟

čene čene esbiδe barf ni, tîze čâqu ni, rîše dâre deraxt ni?

آن چیست سفید است، اما برف نیست؛ تیز است، اما چاقو نیست؛ ریشه دارد، اما درخت نیست؟

مثال دیگر از همین دست این چیستان است:

چنه‌چنه بلند است، چنار نیست؛ سبز است، خیار نیست؛ ترش است، انار نیست؟ (ریواس)

شکل اصلیچیست بلند است، اما چنار نیست؛ سبز است، اما خیار نیست؛ ترش است، اما انار نیست؟
شکل دومبلند است، چنار نیست؛ سبز است، خیار نیست؛ ترش است، انار نیست.
شکل سومبلند است، سبز است و ترش است. چنار نیست، خیار نیست و انار نیست.
شکل چهارمبلند است، سبز است، ترش است.
شکل پنجمبلند، سبز، ترش.
نتیجهریواس.

(A +B) + (C+D)+ (E+F) = X

ریواس = (انار نیست + ترش است) + (خیار نیست + سبز است) + (چنار نیست + بلند است)

آخرین مثال از این دست چیستان‌ها چنین است:

چنه‌چنه تخته‌سنگه، سنگ نی؛ چار پا داره، گا نی؛ تخم ایکنه، مرغ نی؟

čene čene taxte sang-e sang ni, čâr pâ dâre gâ ni, tohm ikone morq ni?

چیست آن تخته‌سنگ است، اما سنگ نیست؛ چهار پا دارد، اما گاو نیست؛ تخم می‌گذارد، اما مرغ نیست؟ (لاک‌پشت)

این تناقض‌گویی‌ها گاه به مخاطب کمک می‌کنند تا سریع‌تر به پاسخ چیستان دست یابد، یعنی در اینجا مخاطب باید از طریق برهان خلف جواب درست چیستان (معادله چندمجهولی) را بیابد. درست مثل اینکه جهت درست رفتن را به کسی نشان دهیم و بگوییم:” شمال نیست، مغرب نیست، جنوب هم نیست.“ بنابراین، مخاطب پی می‌برد که پاسخ درست مشرق است. از طرف دیگر، وقتی طراح چیستان مثلاً به شکل ریاضیات می‌گوید  A=B و A=C این مخاطب است که باید نتیجه بگیرد B=C.

گاه در بسیاری از چیستان‌ها می‌توان قوافی بجا و مناسبی را شنید که بر بار موسیقایی کلام افزوده است. از این نوع چیستان‌ها فراوان است و به یقین می‌توان گفت که وجود همین قوافی باعث مانایی چیستان در ذهن و حافظه مردم شده است. به چند نمونه اشاره می‌کنم:

چنه‌چنه یه چنگه، صداس پر تنگه؟

čene čene ye čange, soδâs por-e tange?

آن چیست به اندازۀ یک چنگ (دست) است، اما صدایش در تمام دره می‌پیچد؟ (خروس)

ترکه تر، ور گر، ار زهله داری بیو بگذر!

tarke tar, vor gar, ar zahle dâri biaw bogδar!

ترکه تر است، زیر صخره، اگر جرأت داری بیا بگذر! (مار)

قوافی تر، گر و بگذر و همچنین موسیقی حاصل از واج‌آرایی حرف ر در واژه‌های ور، گر، ار و گذر قابل توجه است. در این چیستان هم تکرار یک حرف قافیۀ زیبایی ایجاد کرده است:

چنه‌چنه قطی قطی صنم قطی، صد تا قطی من یه قطی؟

čene čene qoti qoti sanam qoti, sa tâ qoti min ye qoti?

آن چیست قوطی در قوطی، صنم قوطی، صد قوطی در یک قوط

برای این چیستان دو جواب، یکی انار و دیگری پیاز، در نظر گرفته‌اند.

گاه به چیستانهایی برمی‌خوریم که به گونه‌های متفاوت طرح می‌شوند، اما جواب یکسانی دارند. این نشان می‌دهد که طراحان چیستان‌ها با ذهن خلاق خود برای سوژۀ چیستان تشبیهات و کنایات متفاوتی یافته و به توصیف آن نشسته‌اند. برای روشن‌تر شدن این نکته چهار چیستان متفاوت با پاسخ مشترک انار ذکر کردنی است.

۱. چنه‌چنه تا سرس نبری خینس نیدرا؟

čene čene tâ sar-es nabori, xin-es niderâ?

آن چیست تا سرش نبری، خونش در نمی‌آید؟

۲. چنه‌چنه چهل مرواری مین یه قوطی؟

čene čene čel tâ morvâri mi ye qoti?

آن چیست چهل مروارید در یک قوطی؟

۳. چنه‌چنه اشگفت تنگ و باریک، پرس موری سر باریک؟

čene čene ešgaft-e tang-o bârik, por-es muri sar bârik?

آن چیست اشکفت تنگ و باریک، پر از مورچه‌های سرباریک؟

۴. چنه‌چنه قطی قطی صنم قطی، صد تا قطی من یه قطی؟

čene čene qoti qoti, sanam qoti, saδ tâ qoti men ye qoti ?

آن چیست قوطی در قوطی، صنم قوطی، صد قوطی در یک قوطی؟

در هر یک از چیستان‌های فوق رمزها و نشانه‌هایی داده شده است.

جملهرمزها و نشانههاتشبیهات و کنایات رمز دریافتی
۱سر بریدن / جاری شدن خونبریدن پوست / جاری شدن آبمیوهانار
۲مروارید در قوطیدانۀ انار در پوستانار
۳مورچه‌های سرباریک / در غار تاریک و باریکدانه‌های انار / در پوسته و پرده‌های آنانار
۴قوطی قوطی/ صد قوطی در یک قوطیدانه‌دانه و پرده‌پرده/ صد دانه در یک پوستانار

همچنین چیستان‌های زیر برای تخم‌مرغ طرح شده‌اند:

۱. چنه‌چنه از بدر یه رنگه، ا داخل دو رنگه؟

čene čene a bedar ye range, a dâxel do range?

چیست از بیرون یک رنگ دارد، از برون دو رنگ؟

۲. اَ شیشه مَ شیشه، دو رنگ روغن مِن شیشه؟

čene čene a šîše mašîše, do rouqan men ye šîše?

شیشه هست و شیشه نیست، دو رنگ روغن در یک شیشه؟

۳. هشیشه و مشیشه، دو تا دوا من یه شیشه؟

hašîše -o mašîše do tâ davâ men ye šîše?

آن چیست شیشه هست و شیشه نیست، دو دارو در یک شیشه؟

۴. چنه‌چنه دیفار سفیدکاری، وسطس طلاکاری؟

čene čene dîfâr sfîδ-kâri, vasate-es telâ-kâri?

آن چیست دیوار سفید، وسطش طلاکاری؟

۵. چنه‌چنه جومه کُر پادشاه، درز نداره؟

čene čene joume kor šâ, darz neδâre?

آن چیست پیراهن پسر پادشاه، درز ندارد؟

جملهرمزها و نشانههاتشبیهات و کنایات رمز دریافتی
۱از بیرون یک رنگ دارد / از درون رنگی دیگراز بیرون سفید / از درون زردرنگ استتخم‌مرغ
۲شیشه هست و نیست / دو رنگ در یک شیشهپرده و پوسته / سفیده و زرده درون پردهتخم‌مرغ
۳شیشه هست و نیست / دو دارو در یک شیشهپرده و پوسته / سفیده و زرده در پوستهتخم‌مرغ
۴دیوار سفیدرنگ / میانه‌اش طلاکاریپوسته / زردهتخم‌مرغ
۵پیراهن پسر شاه /  بی‌درزپوسته /  بی‌درزتخم‌مرغ

در مثالهای زیر توصیفات متفاوتی در قالب پرسش مطرح شده‌اند که همۀ آنها در نهایت به جواب مشترک (پیاز) ختم می‌شوند.

۱. چنه‌چنه قطی قطی، صد تا قطی مین یه قطی؟

čene čene qoti qoti, sa tâ qoti mi ye qoti?

آن چیست قوطی قوطی، صد قوطی در یک قوطی؟

۲. چنه‌چنه چند تا قلعه مین یه قلعه؟

čene čene čan tâ qa’le min ye qa’le?

آن چیست چند تا قلعه در یک قلعه؟

۳. چنه‌چنه کُه پشت کُه، کُه پشت کُه، کُه پشت کُه؟

čene čene ko pošde ko, ko pošde ko, ko pošde ko?

آن چیست کوه در پشت کوه، کوه در پشت کوه، کوه در پشت کوه؟

۴. گنبذی داریم بی‌در، حلقه‌حلقه به دور هم؟

gonbazi dâr-im bi dar, halge halge be dewre ham?

گنبدی بدون در داریم، حلقه‌حلقه پیچیده به دور هم؟

۵. چنه‌چنه خوت سرس ایبری، خوت هم ایگروی سیس؟

čene čene xot sar-es ibor-i, xotam igirv-i sis?

 آن چیست خودت سرش را می‌بری، خودت هم برایش می‌گریی؟

این مدل را به صورت کلی می‌توان برای همۀ چیستان‌ها پیشنهاد کرد که هر چیستان دارای رمزها و نشانه‌هایی است. که گوینده در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. ذهن مخاطب باید این رمزها و نشانه‌ها را تحلیل کند تا در ورای آنها به رمز اصلی دست یابد. در واقع، مخاطب در مرحلۀ اول برای رمزها و نشانه‌ها معادل‌های لازم را می‌سازد و در نهایت با قرار دادن این رمزها در کنار هم به جواب چیستان پی می‌برد.

Aa + Bb + Cc + … → X

در اینجا A ، B و C هر کدام رمز یا نشانه‌ای هستند که گوینده در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. هر کدام از این نشانه‌ها در دل خود کنایه و ابهامی (a, b, c) دارد که باید مخاطب آن را تحلیل کند. با توجه به معنی این داده‌ها، مخاطب در نهایت به X، که جواب چیستان است، می‌رسد. در اینجا ذهن خلاق و جست‌وجوگر انسان با روی آوردن به نوعی سیستم جایگزینی و تبدیل تصاویر ذهنی به تصاویر عینی پاسخ را مجسم می‌کند.

چیستان‌ها مانند اشعار شفاهی بین مردم از سرزمینی به سرزمینی دیگر می‌روندو با ورود به سرزمین تازه، رنگ و بوی تازه‌ای به خود می‌گیرند و منطبق با زبان و گویش رایج در محیط تغییر می‌کنند. برای نمونه، صورت‌های متفاوت چیستانی را در زیر می‌آوریم که از استان‌های متفاوت با گویش‌های متفاوت به دست آمده‌اند، اما همه پاسخ واحدی (آسیای دستی) دارند.

الف. بختیاری:

روز ایگرده گردلی، به شوم ایگرده گردلی، منده‌یی نداره گردلی؟

čene čene be rouz igarde gerdeli, be šoum igarde gerdeli, mande nnivuhe gerdei?

شب می‌گردد دایره، روز می‌گردد دایره، خسته نمی‌شود دایره.

ب. خراسانی:

عجایب صنعتی دیدم در این دش / که می‌غرید و می‌نالید و می‌گش.

‘ajâ’yeb son’ati did-om darin daš / ke miqorîd-o minâlîd-o migaš.

عجایب صنعتی دیدم در این دشت / که می‌غرید و می‌نالید و می‌گشت.

ج. گیلانی [بجاربنه]:

کوچی کو سر ورف وارتونتون.

kouči ku sara varf vare tuntun.

بر سر هر کوه کوچک، تندتند برف می‌بارد.[5]

به یقین می‌توان از اقصا نقاط ایران چیستان‌هایی یافت که با شکل‌های متفاوت، پرسش‌های متفاوتی را طرح می‌کنند و در نهایت به یک پاسخ مشترک ختم می‌شوند. با توجه به مثال‌های آسیای دستی این نتایج حاصل می‌شود: چیستان الف دایره‌ای است که شب و روز می‌گردد، اما خسته نمی‌شود. تکرار کلمات می‌گردد دایره، تداوم و خستگی را به ذهن می‌آورد؛ خستگی بر اثر کار طاقت‌فرسای آسیا و گردش مداوم آن. چیستان ب در نوع خود تازه و بدیع است. صدایی که بر اثر چرخش و به هم ساییدن سنگ‌های آسیا بر می‌خیزد بی‌شباهت به غریدن نیست. از طرف دیگر، غریدن و نالیدن از دست چرخ روزگار و در اینجا چرخ آسیا قابل تعمق است. علاوه بر این چیستان وزن و قافیه‌ای دارد که آن را آهنگین کرده است. در چیستان ج، بر سر هر کوه کوچک تند‌تند برف می‌بارد. این تصویر بی‌شباهت به هایکوهای ژاپنی نیست. تشبیه زیبای سنگ‌های آسیا به کوه و آردی که از کناره‌های سنگ‌ها پایین می‌ریزد به برف بسیار بجا و زیبا است. نتیجه آن که هر سه چیستان با شکل‌های متفاوت به یک جواب مشترک می‌رسند. این نکته را در شکل زیر آوره‌ایم.

شکل ۴

شکل ۴

سه شکل پرسش متفاوت از چیستان در نهایت به یک شکل پاسخ تبدیل می‌شوند.

طرح چیستان به شکل‌های گوناگون در یک قوم نیز ممکن است اتفاق بیفتد. مانند چیستان زیر که یک جواب دارد (پستان گاو هنگام دوشیدن شیر در ظرف) که به سه شکل متفاوت مطرح شده است:

۱. چنه‌چنه چار گوو برد ایونن من یه چه؟

čene čene čâr geu bard ivan-en min ye ča?

آن چیست چهار برادرند که در چاهی سنگ می‌اندازند؟

۲. چار تا گگو کلا کئو وا یک ایکنن بنگ و بوو؟

čâr tâ gegu kolâ keu vâ yak ikon-en bang-e beu?

چهار برادرند که با هم گریه و زاری می‌کنند؟

۳. چار گئو کلاه کئو، هر چی ایدونن به هم نیرسن.

čâr geu kolâ ke’u, har či ideun-en be ham niras-en.

چهار برادر با کلاه کبود، هر چه می‌دوند به هم نمی‌رسند.

 

ارزش زبانشناختی چیستانها

شک نیست که ادبیات شفاهی مشتمل بر ضرب‌المثل‌ها، چیستان‌ها، زبانزدها، متل‌ها، ترانه‌ها و لالایی‌ها هر کدام از حیث زبان‌شناسی بسیار حائز اهمیت‌اند. در زمانی که بسیاری از زبان‌های در سراسر جهان در خطر فراموشی و نابودی کامل‌اند، جمع‌آوری ادبیات شفاهی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. بسیاری از واژه‌های فراموش‌شده را می توان هنوز از دل چیستان‌ها بیرون آورد و ترویج کرد. مثال‌های زیر نشان می‌دهند که هنوز چیستان‌ها مانند تسبیحی واژه‌ها را به بند کرده‌ و از خطر فراموشی حفظ کرده‌اند؛ واژه‌هایی که با آمدن ماشین و مدرنیته کارآیی خود را از دست داده‌اند. اولین واژه  تاپو (tâpu)  به معنی انبار گلی برای نگهداری آرد و غلات است که پیش از این در هر خانه‌ای یافت می شد و اکنون به دست فراموشی سپرده شده است.

تاپویی داریم پرس انار/ ار زهلت هد یکیس درار.

tâpuî dâr-im por-es enâr/ ar zahl-at heδ yek-is derâr.

تاپویی داریم پر از انار/ اگر جرأت داری یکی‌اش را نگه دار (زغال افروخته در منقل آتش).

در چیستانی مشابه از مناطق دیگر بختیاری به جای واژه تاپو، تنیر (tenîr) به معنی تنور آمده است. واژۀ تنور نیز همان حکایت را دارد و فرهنگ آن سال‌ها پیش از بین رفته است.

 

مشکل بررسی و تنظیم چیستانها

جمع‌آوری چیستان‌ها کار مهم و ارزشمندی است، اما اگر به شکل علمی صورت نپذیرد، محقق در بررسی و تحلیل نهایی با مشکل مواجه خواهد شد. یکی از مشکلات مهم بررسی ادبیات شفاهی در ایران نبود طبقه‌بندی درست است.  باید به هر چیستان شناسنامه‌ای داده شود  که در آن تاریخ، محل دقیق جمع‌آوری، نام، سن و جنس راوی درج شود. در خصوص ترتیب آوردن چیستان‌ها نیز گاه آنها را بر اساس حروف الفبا می‌نویسند. مشکل این تقسیم‌بندی هنگامی رخ می‌نمایاند که چیستانی چند گونه روایت شود و هر کسی بنا به سلیقۀ خود چیستان را به شکلی متفاوت بیان کند. در این صورت، ترتیب نوشتن چیستان‌ها بر اساس حروف الفبا کمکی نخواهد کرد. راه دیگر ترتیب موضوعی چیستان‌هاست. این شیوه هرچند مشکلات خاصی دارد، از ترتیب الفبایی بهتر است، به شرطی که همۀ واژگان اصلی مجموعه آورده شود.

چیستانهای متفاوت

برخی از چیستان‌های عامیانه برای کودکان جواب خاصی ندارند و فقط برای متمرکز کردن فکر کودکان بر پرسش‌ها مطرح می‌شوند و اگر شنونده با دقت به سوال راوی گوش کند، می‌فهمد که در طرح سوال اشکالی وجود دارد. مثلاً ”اگر خروس درست روی خط مرزی ایران و عراق تخم بگذارد، تخم حاصل سهم کدام کشور است؟“ و کودک با هوش می‌گوید خروس اصلاً تخم‌گذار نیست. یا ”اگر پنج گنجشک بر درختی نشسته باشد و کسی به طرف آنها سنگی پرتاب کند و یکی از آنها را از درخت بر زمین بیندازد، چند گنجشک دیگر بر درخت باقی خواهد ماند؟“ جواب چیستان این است که هیچ گنجشکی باقی نمی‌ماند، چون بقیه می‌پرند. یا این چیستان که ”چهار بر زمین، دو بر هوا ای خر بزه“ یعنی چیست آن که چهار دست و پا بر زمین دارد و دو شاخ بر هوا؟ ای آدم خر، جواب چیستان بز است یا مثلاً ”آن چیست که خدا نیافرید؟“ که در واقع سوال این نیست که چه را خدا نه آفرید، بلکه این چیستان نوعی بازی با کلمات است و به سادگی باید گفت که خدا نی آفرید و جواب در حقیقت همین است.

در این نوع چیستان‌ها جواب در سوال گنجانده شده و فقط برای سرگرمی و آزمودن هوش گفته می‌شوند.

چند چیستان

در پایان چند چیستان نمونه از چیستان‌های بختیاری را ذکر می‌کنم که از مردم منطقۀ میزدج استان چهارمحال و بختیاری در سال ۱۳۸۴ جمع‌آوری کرده‌ام.

۱. چنه‌چنه نه دس داره نه پا، خور ایبره همه‌جا.

čene čene na das dâre na pâ, xavar ibare hame jâ.

آن چیست نه دست دارد نه پا، خبر می‌برد به همه‌جا (نامه).

۲. چنه‌چنه دس داره، پا نداره؛ اشگم درده، جون نداره؟

čene čene das dâre pâ neδâre, ešgam derde jun neδare?

آن چیست دست دارد، ولی پا ندارد؛ شکمش پاره است و جان ندارد؟ (کت)

۳. چنه‌چنه دو بازیکن داره، یه داور، دوازده تماشاگر؟

čene čene do bâzikon dâre, ye dâva, vouâzda tamâšaar?

آن چیست دو بازیکن دارد، یک داور، دوازده تماشاگر؟ (ساعت)

۴. چنه‌چنه شیش پا و دو سم داره، میون گرده دم داره؟

čene čene šîš pâ-vo do som dâre, mîoune gorde dom dâre?

آن چیست که شش پا و دو سم دارد و در میان کمرش دم دارد؟ (ترازو)

۵. چنه‌چنه کتس سوز، پیرنس سهر، دیمه‌هاس سیاه.

čene čene kot-es sewz, pîran-es sohr, doymâhâs sîâ?

آن چیست که کتش سبز است، پیراهنش قرمز و دکمه‌هایش سیاه؟ (هندوانه)

۶. چنه‌چنه چار پا داره، دو دس به کمر، یه قلا به سر.

čene čene čâr pâ dâre, do das be kamar, ye qelâ be sar?

آن چیست چهار پا دارد، دو دست به کمر، یک کلاغ بر سر (سماور).

۷. چنه‌چنه گردن داره، سر نداره؛ دست داره، پا نداره؟

čene čene gardan dâre sar neδâre, das dâre pâ neδâre?

آن چیست گردن دارد، ولی سر ندارد؛ دست دارد، ولی پا ندارد؟ (آفتابه)

۸. بنیر سر خدانه، جونور هشت دست و پا ، پوز طلانه.

beniear serr-e xoδâne, junevar haš dasd-o pâ, poztelâne.

نگاه کن سرّ خدا را، آن جانور هشت دست و پا با پوزۀ طلایی را (خرچنگ).

۹. چنه‌چنه سرس بسته، دهونس بسته، پرس برنج آلِکوهی؟

čene čene sar-es basde, duhun-es basde, por-es berenj-e âlekuhi?

آن چیست سرش بسته، دهانش بسته، پر از برنج آلیکوه؟ (خشخاش)

 تصاویر و کنایات پرسشپاسخماهیت
شمارهالفبجدـپرسشپاسخ
۱ترکهزیر سنگخطرناکـمارشیءحیوان
۲بی‌دستبی‌پاخبرچینـنامهجاندارشیء
۳دست داردبی‌پاشکم‌پارهبی‌جانکتجاندارشیء
۴دو بازیکنیک داوردوازده تماشاگرـساعتانسانشیء
۵شش پادو سمیک دمـترازوحیوانشیء
۶کت سبزپیراهن سرخدکمه‌ها سیاهـهندوانهانسانمیوه
۷پا دارددو دست بر کمرکلاغی بر سرـسماورانسانشیء
۸گردن داردبدون سردست داردبی‌پاآفتابهجاندارشیء
۹سّر خداجانورهشت دست و پاپوزۀ طلاخرچنگحیوانحیوان
◦۱سر بستهدهان بستهپر از برنجـخشخاشجاندارشیء

[1]André Jolles, Einfache Formen (Halle: Niemeyer, 1930), 129

[2] در لری به آن شی‌یه یا شی‌یه‌شی‌یه می گویند.

[3]Oskar Mann, Kurdisch-Persische Forschungen  (Berlin:  n.d., 1910), 169

[4]اسکندر امان‌اللهی بهداروند، کوچ نشینی در ایران، پژوهشی درباره عشایر و ایلات (تهران: انتشارات آگاه، 1360)، 198.

[5] (نگا. بشری، ۹۶، ۱۳۵۳)