چهار داستان شاهنامه از سید محمد بقاء*
بازار بین بین الحرمین را در اوائل قرن گذشته بیشتر«بازار حلبیسازها»میگفتند هر چند در حقیقت بازار کتابفروشها و صحافها و کاغذفروشها بود،کتابفروشهای معروف آن زمان حاج شیخ رضا،آقا میرزا محمود خوانساری،حاج ملا رضا و حاج ملا صادق، مروّج،میرزا علی،میرزا حسن،حاج میرزا احمد،حسین آقا کتابچی در این بازار کتابفروشی داشتند و چند تن دیگر مانند حاج محمد مهدی و آقا سید مرتضی در تیمچهء (*)دانشمند فقیه مجتبی مینوی روزی در یکی از مجالس بحث دربارهء فردوسی و شاهنامه،در دانشگاه فردوسی مشهد،از بیانات مشروح خود چنین نتیجه گرفت که«همهء نسخهنویسان ما خائن بودهاند.»و در پاسخ برخی از معترضان اظهار داشت اگر این سخن ناصواب است،پس چرا تعداد ابیات نسخههای خطی موجود شاهنامهء فردوسی در سراسر جهان بین چهل و هشت تا شصت هزار بیت است؟این تفاوت دوازده هزار بیت را جز به خیانت کاتبان و نسخهنویسان به چهچیزی دیگر میتوان حمل کرد؟اگر کاتب امین بود و در موقع استنساخ نه چیزی از نسخهای که در دست داشت میکاست،و نه چیزی بر آن میافزود،ما امروز اینچنین سرگردان نبودیم که کدامیک از این ابیات از فردوسی است و کدامیک از آنها الحاقی است.بعلاوه این امر منحصر به شاهنامه هم نیست که در تصحیح انتقادی کلیات سعدی،مثنوی مولانا جلال الدین،دیوان حافظ و رباعیات خیام و هر متن کهن دیگر نیز با همین مشکل روبرو هستیم.ناگفته نماند که مجتبی مینوی در کارهای تحقیقی و علمی اصولا با شیوهء«ماستمالی کردن»مخالف بود.
از سوی دیگر دانشمند گرامی آقای جلال خالقی مطلق در شمارهء پیش و شمارهء حاضر ایراننامه بتفصیل دلائل خود را در مورد الحاقی بودن تعداد زیادی از ابیات جلد اول شاهنامه نوشتهاند.برای آنکه خوانندگان ایراننامه پس از مطالعهء این مقالهء مفصل نپندارند که این کار اختصاص به روزگاران پیشین داشته است،مقالهء فاضل محترم آقای احمد سهیلی خوانساری را از مجلهء آینده(شمارهء 1،سال 10،فروردین 1363 صفحات 25-27)نقل میکنیم تا ملاحظه نمایند که حتی مقارن اعلام مشروطیت و در عصر رواج چاپ سنگی در ایران نیز به دستور مردی کتابخوان و کتابشناس و ناشر یکی از چاپهای خوب شاهنامه،نود و یک بیت بر شاهنامهء فردوسی افزوده میشود تا کتاب از نظر «چاپ»بیعیب از آب درآید!
ج.م.
حاجب الدوله و دائی اسد الله،اقبال،ادب،گنج دانش،حاج سید احمد اسلامیه، خلخالی،حاج محمد حسن علمی،آقا محمد علی ترقی،حاج میرزا جمال در خیابان ناصریه(ناصر خسرو)و پرویز و محمد رمضانی در خیابان لالهزار.
در بازار حلبیسازها میرزا عبد الکریم اصفهانی کاغذ آهار مهره میزد و میرزا اسد الله شهشهانی جدول میکشید و چند تن دیگر قبالهء عقد تذهیب کرده میفروختند، چاپخانههای سنگی که کتابهای این صنف را چاپ میکردند اکثر در بازار پشت مسجد جمعه و محلهء عودلاجان و محلهء عربها قرار داشتند.
میان این صنف آقا میرزا محمود خوانساری مشهور و نامدار بود چه از معارف بزرگان و مشروطهطلبان بنام و در دورهء اول مجلس شوری از طرف این صنف بسمت نمایندگی تعیین شده بود،او در محلی وسیع کتابفروشی داشت و بیشتر دوستان وی چون ادیب پیشاوری،میرزا محمد حسین ادیب،ادیب الممالک،سید محمد بقاء،میر سید عبد الله اتابکی،شمس العلماء،حاج میرزا ابو الفضل ساوجی،عماد الکتاب،صدر الافاضل، دوستعلیخان معیر،میرزا رضا خان نائینی،وحید الملک،حاج مخبر السلطنه،حاج سید نصر الله تقوی،سید عبد الرحیم خلخالی،ضیاء لشکر در دوران مختلف گاهگاه در آنجا انجمن میکردند و در اواخر عهد قاجاریه که بعضی از آنها به رحمت حق واصل شده و یا به سرزمین دیگر سفر کرده بودند جای خود را به جوانها امثال سعید نفیسی،اقبال آشتیانی،اسمعیل افشار،مدرّس رضوی،ذبیح بهروز دادند.
آقا میرزا محمود در آن موقع که کتابشناسی مانند امروز وسعت نداشت در این فن کمنظیر و اهل کتاب خاصه در باب کتب خطی قول او را حجت میدانستند چنانکه مروّج در شناسایی کتابهای چاپی بسیار ماهر بود.
اما آقا میرزا محمود بیش از سایر اقران در چاپ و نشر کتابهای مفید میکوشید و برای این کار در آن وقت سرمایهای زیاد داشت.نخستین چاپ تاریخ بیهقی بتصحیح میرزا محمد حسین ادیب،تذکرهء ریاض العارفین،تاریخ عالم آرای عباسی،بستان السیاحهء حاجی شیروانی،دیوان قاآنی بانضمام فروغی بسطامی و جلال الدین میرزا قاجار،مثنوی مولوی بتصحیح میرزای جلوه،جلد دوم نامهء دانشوران که تألیف حاج میرزا ابو الفضل ساوجی است و شاهنامهء امیر بهادر و بسیار کتاب فارسی و عربی دیگر که بهترین چاپ سنگی در آن زمان بشمار میآمد برای نخستین بار بهمت و کوشش وی چاپ شده است، کتاب اخیر شاهنامه به خط عماد الکتاب و مقدمهء ادیب الممالک و نقاشی مصور الممالک میباشد و میان شاهنامههایی که در آن عهد چاپ شده امتیازی خاص دارد.
بیاد دارم روزی آقا میرزا محمود در باب چاپ این کتاب داستانی برای یکی از دوستان دانشمند میگفت که بجاست در اینجا نقل شود.میگفت بعد از اتمام چاپ کتاب دریافتم که کارکنان چاپخانه اشتباه کرده صفحهء 34 را در صفحهء 35 چاپ کرده و صفحهء 34 سفید و خالی مانده است برای رفع این نقص خواستم مجلس تصویری بمناسبت اشعار صفحهء مقابل تعبیه و نقش شود،امکان نیافت.با دوستان در میان گذاشتم،مصلحت چنین دیدند که چند داستان ساخته در این صفحه جای داده چاپ کنم،از سید محمد بقاء خواستم او چهار داستان بنظم آورد،عماد الکتاب نوشته چاپ شد و بدینترتیب نقص کتاب را برطرف کرده منتشر ساختم.اشعار این صفحه 91 بیت و با این مصراع آغاز میگردد«بسی رنج بردم شبان دراز»و چهار داستان پاسخ رودابه به زال پاسخ زال به رودابه است.
ادیب الممالک در مقدمهء این شاهنامه ضمن مدح امیر بهادر بانیان چاپ کتاب من جمله آقا میرزا محمود را ستوده و چنین گفته است:
یکی زان مهان نام محمود داشت که دل بست در کار و گردن فراشت به فرمان میر مهین کار کرد به تلفیق این نامه تیمار خورد ز تخت کیومرث تا یزدگرد پراکندهها را همی ساخت گرد بطبع اندر آورد و پرداختش به پاداش آن خواجه بنواختش چو شهنامه بر نام محمود بود به محمود پیوستن این تاروپود چو بر نام محمود بود از نخست سرانجام محمود از او نام جست به محمود شد فال شه را گشاد که آغاز و انجام محمود باد
سید محمد بقاء تخلص از خوشنویسان مشهور خط نسخ و رقاع از شاگردان معروف آقا زین العابدین اشرف الکتاب و از شعرای نامدار آن زمان و دارای ایوان اشعارست وفاتش حدود سنهء 1329 و 1330 هجری قمری میباشد و شرح احوالش در تذکرهء مدینهء الادب عبرت نگاشته شده است.
در سرلوح مقدمهء شاهنامه نخست تصویر مظفر الدین شاه بطور لیتوگرافی نقاشی و چاپ شده،لیکن چون مقارن انتشار کتاب مظفر الدین شاه از این جهان در گذشته صفحهای دیگر با تصویر محمد علی شاه ساخته و پرداختهاند و بهمین مناسبت بعضی با تصویر مظفر الدین شاه و برخی با تصویر محمد علی شاه است.