پژوهشی دربارهء چاپ اوّلین اسکناس در ایران
تمدن بشری،چون کاخ عظیمی اسـت کـه در طـول هزاران سال ملل گوناگون جهان،هرکدام در دورهء شکوفائی فرهنگی خود،پارهای و پایهای از آن را پیافکندهاند.از اینرو اگـر امروز کشورهائی به خاطر دستاوردهای علمی و تکنولوژیک مدرن دو سدهء گذشته توانمند شده و پیـشرفته نام گرفتهاند به هـیچ روی نـباید وانمود گردد که از عمر پیشرفت و تمدن بشری بیش از همین چند سده نمیگذرد.انقلاب صنعتی یا انقلاب فرانسه در اروپا و یا جنبشهای آزادیخواهانهء آمریکا را نباید سرآغاز تمدن علمی و صنعتی جوامع بشری دانست.
تمایل جـوامع مدرن صنعتی،یا به تعبیر دقیقتر،جوامع غربی،به ارائه و گسترش فرهنگ و جهانبینی خود امری طبیعی است.همچنین باتوجه به پیشرفتهایی که در سدههای اخیر در زمینهء دانشهای بشری،بهویژه در زمینهء صنعت و تکنولوژی مـدرن در جـهان غرب روی داده است”انسان غربی”1حق دارد به دستاوردهای شگفتانگیز خود در این زمینهها ببالد.امّا این دستاوردها و پیشرفتها نباید بهانه و دلیلی برای نادیده گرفتن و یا کمبها جلوه دادن سهم سایر ملتها،که بـنیانگزاران واقـعی تمدن کنونی بشری بودهاند،باشد.باید در نظر داشت که شناختن آتش و استفاده از نیروی اهرم و
(*)اقتصاددان،پژوهشگر و رئیس شورای مشورتی دانشگاه ایالتی نورفولک.
استخراج آهن و تهیه مفرغ و ساختن کاغذ و کـشف مـواد شیمیائی و اصولا بنیاد نهادن اساس علوم فیزیک و شیمی و نجوم و پزشکی و هزاران دستاورد علمی دیگر در زمان خود نهتنها کمتر از کشف نیروی بخار و الکتریسته یا اتم نبوده است،بلکه بدون آن کـشفیات و اخـتراعات و دانـشها دستیابی به تکنولوژی مدرن غـیرممکن مـیبود.
امـا فرض متداول در بسیاری از جوامع غربی معمولا این است که همهء پیشرفتهای عمدهء بشری از سدهء شانزدهم به بعد انجام گرفته است.بـه عـنوان نـمونه،در آزمون سادهای که دو سال پیش در ایالت متحدهء امـریکا انـجام گرفت از پانصد دانشجوی دوره لیسانس و فوقلیسانس سئوال شد که«بانکداری از ابتکارات کدام ملل بوده و از چه زمانی معمول گردیده است؟»بیش از 65% از ایـن دانـشجویان بـانکداری را پدیدههای نسبتا نوینی پنداشته بودند که در اروپا نضج گرفته و مربوط بـه بعد از سده شانزدهم میلادی است.هنگامی که همین پرسش دربارهء زمان و محل آغاز چاپ و نشر اسکناس مطرح شـد بـیش از 78%دانـشجویان که بسیاری از آنها دانشجویان مدیریت و اقتصاد و علوم انسانی بودند چاپ و نـشر اسـکناس2را پدیدهء نوینی دانسته بودند که در 200 سال گذشته و به ابتکار اروپائیان روی داده است.و این درست در زمانی اسـت کـه مـا هفتصدمین سال چاپ و نشر نخستین اسکناس را در ایران پشت سر میگذاریم.
پیش از آغـاز بـحث اصـلی این نوشتار اشارهء کوتاهی به چگونگی پیدایش و رشد صنعت بانکداری در عهد باستان،که بـاید آنـرا گـام نخست برای چاپ و نشر اسکناس دانست،ضروری به نظر میرسد.
به بیانی ساده،بـانکداری یـعنی تجارت پول3و اعتبار.بنابراین،در هر کشوری که پول وسیلهء مبادلهء کالا شده،طبعا معاملات مـربوط بـه آن نـیز که اساس بانکداری است معمول گردیده است.در ایران باستان،از دوره هخامنشیان نشانههائی از وجود مؤسساتی کـه امـروز بانک نامیده میشوند،وجود داشته است. سازمانهای برادران«موزاشوازنیپپور»و بانک”اجی بی”از نـخستین بـانکهائی هـستند که در امپراطوری هخامنشیان تأسیس شده بودند.4براساس متون تاریخی مربوط به این دوران روشن است کـه در بـابل،در زمان داریوش اول هخامنشی،”اجی بی”بانک معتبری بوده است.در قراردادهای این بـانک نـشانههائی از ارتـباط آن با بختنصر که بر داریوش یاغی شده بود،به چشم میخورد.5از سوی دیگر،اسناد مـنتسب بـه اسـرای یهودی زمان بختنصر سوم حاکی از آن است که برادران”موراشواز نیپپور”،بـانکداران مـشهور آن زمان، نیز زمانی چند در اسارت او به سر میبردهاند.6
در قانون مشهور حمورابی نیز که به 1930 سـال قـبل از میلاد برمیگردد، موادی دربارهء سپردهها و چگونگی وامهای مختلف وجود دارد و در آن حتی مقرراتی دربـارهء حـق العمل کاری( commission )پیشبینی شده است.بر رویـ خـشتهائی کـه در بابل کشف شده است نیز قراردادهائی مـنقوش اسـت.برای نمونه،بر روی یکی از آنها سندی است که حکایت از انتقال پول از بابل بـه “لارسـا”میکند.فنیقیها نیز که بـه کـار تجارت و دریـانوردی مـشغول بـودند به خاطر داشتن روابط تجارتی بـا امـپراطوری ایران،به تدریج اصول بانکداری را فراگرفتند و آن را به یونانیها آموختند و بدینسان بانکداری در یـونان هـم رواج گرفت.قوانین سولون( solon )که در قرن هـفتم قبل از میلاد در یونان تـنظیم گـردید،اخذ بهره را مجاز اعلام کـرد و ایـن باعث رونق بانکداری در آن سرزمین شد.7
رومیها بانکداری را از یونانیان آموختند.در اواخر دورهء جـمهوری و یـا اوایل دورهءامپراتوری،بانکداری در روم رونق یـافت.دو گـروه بـانکدار عمده در این امـپراتوری یـکی بانکداران نومیلاری” numilari “بودند کـه صـرفا کارهای تبدیل پول و صرافی را انجام میدادند و گروه دوم آرژانتاری” argentari “که تقریبا کلیه خدمات بانکی را عرضه مـیداشتند.8امـا در آغاز قرون وسطی امپراتوری روم با حـملهء قـبایل وحشی غـرب اروپا نـابود گـردید و نهتنها تجارت و بانکداری روبـه افول گذاشت بلکه اساس تمدن در مغرب زمین متزلزل شد،در حالی که بانکداری در ایران و سایر کـشورهای مـتمدن شرق در حال رشد و گسترش بود.
پس از یـک رکـورد 400 سـاله،در اوایـل قـرن یازدهم میلادی،شـهرنشینی و تـجارت دوباره در مغرب زمین رونق گرفت،جنگهای صلیبی رابطهء آسیای میانه و مرکزی را با اروپا برقرار کرد و بانکداری و تـجارت خـارجی از سـر گرفته شد کشور ایتالیای کنونی بر پایـهء سـابقهء تـاریخی خـود پیـشتاز بـانکداری اروپا گردید و شهرهای فلورانس و ونیز و لمباردی مراکز مهمّ بانکداری آن زمان شدند.
واژهء بانک نیز از همین زمان معمول گشت زیرا بانکداران لمباردی و ونیزی روزهای ویژهای در میدانهای عمومی روی نیمکتهای کـوچکی مینشستند و خدمات بانکی به مردم عرضه میکردند و چون در زبان ایتالیائی نیمکت”بانکو” ( banco )نامیده میشود و مردم همیشه این کسان را نشسته بر روی این نیمکتها یا پیشخوانها میدیدند به تدریج آنها را نیز بـانکو و بـانکیری( banchieri ) نام نهادند و به این ترتیب در سایر زبانها واژه بانک برای این صنعت به کار برده شد.
در همین زمان که حدود پایان سدهء یازدهم یا اوان سدهء دوازدهم است بانکهای ونیزی،و بـه خـصوص بانکهای فلورانس که در بانکداری پیشگام دیگران شده بودند،به گسترش شبکههای بانکی خود پرداختند و برای اولین بار در غرب اروپا و انگلیس شعبههائی دائر کردند.امّا درسـت هـنگامی که کشورهای اروپای غربی با پدیـدهء بـانکداری برای اولین بار آشنا میشدند رویدادی بزرگ در کشورهای چین و ایران در صنعت بانکداری و چاپ رخ دادو آن ابداع اسکنای بود.
تا قبل از انتشار اسکناس بانکها به صورت واحـدهای کـوچک محلی اداره میشدند زیـرا واحـد پول آنها،سکههای طلا و نقره و سایر فلزات بود و جابجائی و انتقال پول را به خاطر وزن زیاد سکه از یکسو و ناامنی راهها از سوی دیگر تقریبا ناممکن میساخت.ابداع و رواج پول کاغذی بود که راه را برای توسعهء شبکههای بانکداری هـموار کـرد.
چاپ و توزیع اسکناس در ایران در سال 693 هجری قمری برابر با 1294 میلادی و در عهد پادشاهی گیخاتو از سلسلهء ایلخانیان صورت گرفت.9 گیخاتو پادشاهی گشاده دست و خرّاج و بیاعتنا به مال و منال بود و«زر و سیم و جواهر و نـفایس را بـه این عـنوان که زینت زنان است مانند ریگ بیابان خوار میشمرد و در بذل و بخشش به اوگتایقا آن تشبّه میکرد[و]به زودیـ خزانه را خالی کرد.»10
در همین زمان بیماری عجیبی در میان دامها در سراسر کـشور شـایع شـد که وصّاف آن را”یوت”و میر خواند آن را”یوت میشی”خواندهاند.این بیماری اسرارآمیز که از آن بهعنوان وبای گاوی یا طـاعون رمـه نیز یاد شده است شماری بسیار از دامهای ایران بخصوص در ایالات خراسان،دیار بـکر و بـغداد را نـابود ساخت و بدینسان قسمت عمدهء درآمد کشور که از راه گلهداری تأمین میشد قطع و خزانه مملکت تهی شـد.صدر اعظم ایران،صدر الدین احمد خالدی زنجانی که به صدر جهان مـلقب و به«صاحبدیوانی کل مـمالک»مـنصوب شده بود،از عهدهء رفع این بحران مالی برنیامد و عاجز ماند.هرچند پادشاه به حمایت از صدر اعظم خود«یرلیقی11صادر کرد که از کنار جیحون تا حد مصر،عموم امرا و حکّام و عمّال و مـنشیان معزول باشند و همه خود را مطیع امر صدر جهان بدانند تا او هرکه را به هر کاری که میخواهد بگمارد و شاهزادگان و خواتین به هیچکس مواجب و اقطاعی ندهند…»12لیکن نهتنها گره مالی کشور گشوده نـشد بـلکه فقر مالی دولت و نایابی پول تا به آنجا کشید که«گاهی برای خرید یک سر گوسفند جهت مطبخ ایلخان پول در خزانه فراهم نبود.»13
عز الدین محمد بن مظفر عمید،مشاور صدر جهان،کـه شـخصی با تدبیر و جهان دیده بود و دربارهء چین و مسائل مالی آن کشور اطلاعات بسیار داشت، همانگونه که در چین مرسوم است به جای زر و سیم”چاو”یا پول کاغذی در کشور رایج شود: اکنون کـه خـزانه خالی است و نیاز به مال جهت پرداخت حوالهها و سایر مخارج بسیار است و وام کردن هم بعد از این دشوار شود و اگر به ناگاه لازم شود که سپاهی آماده کنیم از عهده برنیائیم.از سـوی دیـگر نـمیتوان از رعایا خراج گرفت چه سـبب تـنفّر خـاطر آنان و تخریب بلاد میشود بهتر آنست که مانند ممالک قاآن بجای زر و سیم”چاو”را معمول سازیم تا ابواب معاملات مفتوح شود و مـال وبـه خـزانه باز گردد.14 صاحبدیوان پیشنهاد مشاور خویش را کارساز تـشخیص داد و دربـارهء آن با “پولاد چنگ سانگ”،سفیر چین در دربار ایران،نیز مشورت کرد و سپس پیشنهاد چاپ اسکناس را به پادشاه عرضه داشت: ایـلخان حـکم داد کـه در تمام ممالک له زر و سیم معامله نکنند وپارچههای زربفت جز آن چـه مخصوص پادشاه و خواص امر است نبافند و از ساختن زر و سیم اجتناب کنند….و به اطراف ممالک عراق عرب و عجم و دیار بـکر و ربـیعه و مـوصل و میافارقین و آذربایجان و خراسان و کرمان و شیراز امیری بزرگ فرستاده شد تا در هـر مـلکی چاوخانه بنیاد کنند.15 حکم ایلخان آن بود که دیگر سکهء طلا و نقره به کار برده نـشود و بـه جـای آن اسکناس یا”چاو”چاپ و در جریان گذاشته شود و برای این منظور ده مـرکز چـاپ و نـشر اسکناس در ولایات نامبرده ایجاد گردید.سازمان مرکزی چاوخانه در تبریز قرار داشت و از ادارهء مرکزی بـرای هـریک از شـعبات چاوخانه در سایر ولایات یک مدیر(متصّرف)و یک بازرس مالیات(بیتکچی)و یک حسابدار (خازن)فـرستاده شـدند.
به این ترتیب،مقدمات چاپ اسکناس،که آن را”چاو مبارک”نامیده بودند فراهم گـردید.طـرح اسـکناس را به صورت وارونه بر روی قطعههای چوبی (بهگونهای که امروز کلیشه خوانه میشود)حکاکی کـردند و کـاغذ را از خمیر پوست درخت توت ساختند بدینگونه که از پوستههای درخت توت و رشتههائی که در بـرگ ایـن درخـت است(کرم ابریشم قسمتهای نرم برگ درخت توت را میجود ولی از خوردن رشتههای داخل برگ عـاجز اسـت) خمیری درست میکردند و این خمیر را در میان دو لایهء نمد میگذاشتند تا خشک شـود و بـه صـورت کاغذ درآید.
مارکوپولو سیاح معروف ونیزی که در همین زمان،یعنی در حدود هفتصد سال پیش،از طـریق ایـران بـه چین رفت در سفرنامهء خود چگونگی تهیه کاغذ و چاپ پول کاغذی در چین را یادداشت کـرده اسـت:«از درخت تون که برگهایش خوراک کرم ابریشم است،پوستهای آن را جدا میکنند و آن رشتههای باریک را که در میان پوسـت و بـرگ و ساقهء درخت است خیس میکنند آنگاه در هاون کوبیده خمیر میکنند و از آن کاغذ مـیسازند.»16
از چـاو و اسکناس که بگذریم،ابداع صنعت چاپ نـیز بـه نـوبهء خود درخور اهمیت و توجه است.بیشتر اروپائیـان گـوتمبرگ را مبتکر چاپ میشناسند در صورتی که 700 سال پیش از او حداقل 10 مرکز چاپ اسکناس در ایران وجـود داشـته است و تعداد بیشتری از آن در چین.از هـمینرو،صـنعت چاپ را نـیز بـاید یـکی دیگر از ابتکارات و اختراعات عمدهء ملتهای شـرق شـمرد.جان وال، پژوهشگر آمریکائی،که مدتی نیز در ایران به سربرده است در اینباره مـی نـویسد:«ایرانیها و چینیها زمانی صنعت چاپ را ابـداع نمودهاند و هنر چاپ کـردن را مـعمول داشتهاند که اروپا غرق در توحش بـود.»17
صـدو یکسال پیش(1892)ژوزف روبینو اولین رئیس بانک شاهی ایران ضمن مقالهء مفصّل و عالمانهای کـه دربـاره وضع اقتصادی و بانکی ایران تـا زمـان سـلطنت ناصرالینشاه تهیه کـرده بـود و در مجمع بانکداران اروپائی که در لنـدن بـرگزار شده بود قرائت میکرد چنین گفت: جالبتوجه است اینک که ما اسکناس را با مـعیارهای اروپائی آن در ایـران معرفی مینمائیم، به خاطر داشته بـاشیم کـه نظیر چـنین تـجربهای را ایـرانیان در شرائط سختی در قرن سـیزدهم میلادی یعنی قرنها پیش از آنکه حتی چنین تصوری برای ما اروپائیان وجود داشته باشد،بـه جـهانیان عرضه داشتهاند.18
پیش از بررسی چگونگی چـاپ و انـتشار”چـاو”اشـاره بـه این نکته ضـروری اسـت که واژههای چاپ و چاپخانه که امروز در زبان فارسی به کار برده میشوند همان دو واژهء”چاو”و”چـاوخانهء”عـهد گـیخاتو و صدر جهاناند.19
اولین اسکناس ایران روز شنبه نـوزدهم شـوال سـال 20693هـجری قـمری(1924 مـیلادی در شهر تبریز منتشر شد.این اسکناس قطهء کاغذی بود به شکل مربع مستطیل که در بالای آن در دوطرف عبارات لا اللّه اللّه و محمد رسول اللّه چاپ شده.در زیر این دو عبارت،نام و عـنوان ختائی پادشاه به چشم میخورد.در وسط اسکناس دایرهای چاپ کرده بودند که در آن ارزش اسمی اسکناس از نیم درهم تا ده دینار21قید شده بود.در پائین اسکناس نیز این جملهء اخطار گونه بـه چـاپ رسیده بود:«پادشاه در سنهء 693 این چاو مباک را در ممالک روانه گردانید.تغییر و تبدیلکننده را با زن و فرزند به یاسا رسانیده مال او را جهت دیوان بردارند.»22
با آنکه خوشبختانه مشخصات و جزئیات این اسکناس تـوسط مـورخین آن زمان به دقّت یادداشت و ضبط شده است،نمونهای از این اسکناس در هیچیک از موزههای بزرگ جهان یا مجموعههای خصوصی به نظر نگارنده نرسیده.امـا نـمونهء اسکناس مشابهی با همان مـشخصات،کـه در همان سال و با همان کاغذ و چاپ در چین چاپ شده در مجموعهء شخصی نگارنده در دسترس است.
هرچند اسکناس از ویژگیهای بنیادی سیستم بانکی امروز جهان است،امـا چـاپ و نشر آن روزگار نه در چـین و نـه در ایران با استقبال مردم روبرو نشد.در آن دوران کارگزاران حکومتی علاقهء چندانی برای آماده کردن اذهان مردم نداشتند و به جای آشنا ساختن تدریجی بازرگانان و پیشهوران با این ابتکار به همان روش معمول بـه تـعریفات و تملقّات بیمعنی پرداختند: چاونامه به شیراز آوردند بغایت مطوّل،زبده تقریرات آنکه چون چاو مبارک در عوض زر مانند اشک مهجوران جاری شود،فقر و فاقت و ضرر و مسکنت از میان خلایق مرتفع گردد. …و غـنی و فـقیر در درجه تـساوی گیرد و شعرا و افاضل درمدح آن نتایج فکر خود به اظهار رسانیدند.نمودار را این بیت از قطعه یکی از افاضل ثـبت کرده شد.
چاو اگر در جهان روان گردد ورنق ملک جاودان گـردد.23
و آنـگاه کـه مردم به اسکناس روی نیاوردند عمال حکومت بزور متوسل شدند و هرکس به زر و سیم معامله میکرد،مورد بازخواست قـرار مـیگرفت:«روز شنبه نوزدهم شوّال در شهر تبریز چاو بیرون آوردند و روان کردند و فرمان چنان بود کـه هـر آفـرینندهای نستاند او را به یاسا رسانند.یک هفته از بیم شمشیر میستدند»24
فشار حکومت و اعمال زور نتیجهء معکوس بـه بار آورد و بیاعتمادی پیشهوران و بازگانان نسبت به این پدیدهء جدید،یعنی پول کاغذی،عمیقتر گـردید.در تبریز غوغائی برپا شـد.مـردم که مایل نبودند زر و سیم یا کالای خود را تحویل دهند و در مقابل،به گمان خود،”تکهء کاغذی”دریافت کنند،باوجود همهء سخت گیریها و فشار عمّال دیوانی،عکس العملهای شدید نشان دادند.بازار تـبریز بسته شد و بازرگانان به بهانههای گوناگون شهر را ترک کردند.کالاهای ضروری به سرعت نایاب شد و در پی آن بینظمی و هرجومرج در شهر حکمفرما گردید آنگونه که: رنود بشب بر کوچهاء باغ[کوچهباغها]کمین کردندی و اگر مسکینی خـرواری غـله یا سبدی میوه به حیلت بدست آورده بودی تا بخانه برد آنرا از وی میستدند و اگر مانع شدی گفتندی بفروش و بهاء آن چاو مبارک بستان.25 بزودی ارزش پول جدید”چاو”سقوط کرد و به یک دهم ارزش اسـمی آنـ رسید. وصاّف که با پدیدهء پول کاغذی و اسکناس مخالف بوده است مینویسد:«دوستی برای من حکایت کرد که در آن روزگار در بازار اسبفروشان تبریز بودم.اسبی را که پانزده دینار نمیارزید صد و پنـجاه دیـنار چاو میدادند و صاحب آن نمیفروخت.»26
مردم تبریز سر به شورش برداشتند و اعتراض آنان از هرسوی بلند شد و آشکارا به طعن و لعن پرداختند و حتی گروهی در صدد قتل عز الّدین محمد مـظّفر کـه مـبتکر چاو بو برآمدند.«درویشی بـر سـر بـازار عنان صدر الدین بگرفت و گفت:بوی جگر سوخته عالم بگرفت،گرنشنیدی زهی دماغی که تراست.»27امرا و لشگریان و مأموران حکومتی تبریز بـه تـدریج نـگران شدند،چه بیم شورش مردمان میرفت.سرداران سـپاه نـگرانی خود را با صدر جهان در میان نهادند و او ایلخان را از وخامت اوضاع آگاه ساخت. اینگونه بود که روز بعد ایلخان یرلیقی صادر کـرد تـا چـاو را از جریان خارج کنند.
هرچند در هفتصد سال پیش بازرگانان و پیشهوران تـبریز این قطعههای کاغذ را بهعنوان پول رسمی به جانشینی سکههای طلا و نقره نپذیرفتند و ابتکار حکومت وقت ایران به فرجام نـرسید.امـا،پس از گـذشت چند سده، نوآوری چین و ایران آن دوران بنیاد مؤسسات اقتصادی و مالی جهان را دگـرگون سـاخت آنگونه که امروز تصوّر شبکههای عظیم اقتصادی و بانکی بدون اسکناس در خیال هم نمیگنجد.
(*)این نوشتار تـرجمهء گـستردهء مـقالهای به زبان انگلیسی است که در بهار 1993 در کنفرانس بررسی و تحلیل مسائل ایران در دانـشگاه ucla ارائهـ گـردید و بخشی از کتاب نگارنده به نام: contribution to the modern banking خواهد بود که در دست نگارش است.ع.ش.
پانویسها:
(1).مراد از”انـسان غـربی”مـیراثبر مجموعهء اندیشهها و رویدادهائی است که از قرن شانزدهم در مغرب زمین پدیدار شد و تجدّد نام گـرفت.بـرای بحثی در اینباره ن.ک.به:جمشید بهنام، “درباره تجدد”،ایرننامه،شمارهء 3،سال هشتم،تابستان 1369،صـص 347-374.
(2).واژهـء اسـکناس در اصل همان assignat فرانسوی است که در زبان روسی assigunas شده و به زبان فارسی راه یافته.ن.ک.به:ابـراهیم پورداود،هـرمزدنامه.
(3).پول در زبان فارسی به معنی جسر است که بعدا به پل تبدیل شده است.درنـوشتههای قـدیم اولیـنبار واژهء پول در سفرنامه ناصرخسرو بهمعنای وسیله دادوستد به کار رفته است: «در این شهر اخلاط(از شهرهای ارمـنستان)بـه سه زبان سخن گویند…معاملهء آنجا به پول باشد،»سفرنامه ناصرخسرو،صص 8-9.بـه نـوشتهء کـریستن سن دانمارکی،ظاهرا این کلمه از زمان اشکانیان از واژه”بول”یونانی گرفته شده است:آ.کریستن سـن،ایـران در زمـان ساسانیان،ترجمهء غلامرضا رشیدیاسمی،تهران،ص 27.ابراهیم پورداود ریشهء این واژه را obolos یونانی یا obole فرانسوی مـیداند:ابـراهیم پورداود،هرمزد نامه،تهران،صص 233-274.
(4)-مجله بانک سپه،شمارهء 1،سال اول.
(5)-حسن پیرنیا(مشیر الدوله)،تاریخ ایران باستان،تـهران،شـرکت مطبوعات،1311،ج دوم، صص 950-951.
(6).همان،صص 553-554 و 950-951.
(7).عبد الحمیدزنگنه،بانک،تهران،1318،صص 1-2.
(8).همان،صص 9-6.
(9).ن.ک.بـه:شـهاب الدین وصاف،تاریخ وصاف،تهران،انتشارات بـنیاد فـرهنگ ایـران،1346؛ سرجان ملکم،تاریخ ایران،ترجمهء میرزا اسـمعیل حـیرت،تهران،1303 ق.
(10).عباس اقبال آشتیانی،تاریخ مغول،تهران،امیر کبیر،ص 248.
(11).یرلیغ واژه مغولی اسـت بـهمعنای فرمان و منشور پادشاه.
(12).عباس اقـبال،هـمان،ص 247.
(13).همان،ص 248.
(14).تـاریخ وصـاف،ص 165.
(15).هـمانجا.
(16). the travels of marco polo,newyork,1926.pp.156-158 .
(17)..( johhan-wall.”the paper maney of persia,”in the currency collector,vol.14,no.2,(1973 p.61 .
(18). joseph rohino,”banking in perisa,”in journal of bankers,vol.13,january 1892,p.24 .
(19).ابراهیم پورداود،همان،صص 233-273.مجتبی مینوی چـاپ را مـشتق از واژهء”چهاپه” هندی میداند.اما هم پورداود و هم مینوی”چهاپه”را نیز شکل دیـگری از واژهـء چاو میشمرند.
(20).وصاف به جای شـوال ماه ذیقده سال 693 هـجری قـمری را آورده است،همان،ص 166.
(21).درهم ظاهرا مـعرّب درم فـارسی است که معادل ده یک دینار است.دینار مأخوذ از واژهء دیناریوس یونانی،بهمعنای”دهـتایی”از ایـنرو هر دینار برابر ده درهم یـا درم اسـت.
(22).تـاریخ وصاف،ص 166.
(23).همانجا.
(24).رشـید الدیـن فضل الله،جامع التواریخ رشـیدی،بـه کوشش بهمن کریمی،تهران اقبال،1338، ص 835.
(25).همانجا.
(26).تاریخ وصاف،صص 166-167.
(28).جامع التواریخ رشیدی،نسخهء خـطی.