Reading Katouzian’s Critique on Popper’s Philosophy of Economics

بازخوانی نقد کاتوزیان بر فلسفۀ اقتصاد پوپر

حسین دباغ

با ایستادن بر شانۀ غول­ها، می­توانیم بهتر از آنچه آنها می­دیدند ببینیم.

درک پارفیت[1]

حسین دباغ دانش­آموختۀ دکتری فلسفۀ اخلاق، گرایش عصب­پژوهی اخلاق، دانشگاه ریدینگ است. پیش از این در دانشگاه تهران مدیریت و اقتصاد و در دانشگاه شهید بهشتی فلسفۀ غرب و اسلامی خوانده است. هم­اکنون محقق علم قانون اساسی در مؤسسۀ مطالعات حقوقی-اجتماعی دانشگاه آکسفورد است. تا به حال کتاب­های مجاز در حقیقت، ورود استعاره­ها در علم و ترجمۀ آزمایشگاه ذهن از او به چاپ رسیده است. 

مقدمه

محمدعلی همایون کاتوزیان را غالباً به صفت­های جامعه­شناس، اقتصاددان و منتقد ادبی می­شناسند. از جامعه­شناسی تاریخی و اقتصاد سیاسی گرفته تا اشعار سعدی و افکار جمالزاده، جملگی در ید توانای او ورز خورده و بسط داده شده­اند.[2] به گواهی آثار کاتوزیان، به روشنی می­توان دریافت که تا چه حد عمری در طلب علم و معرفت گام زده است و رنج خویشتن را خواسته تا گنجی برای دیگران به یادگار بگذارد. در این نوشتار تلاش می­کنم چهره­ای از کاتوزیان معرفی کنم که به باور من تا حدی مغفول افتاده و چندان به آن توجه نشده است. با اینکه کاتوزیان فیلسوف نیست و فلسفه را در دانشگاه نخوانده است، خدمت او به فلسفه در ایران را باید نیکو شمرد و قدر دانست. او از زمرۀ کسانی است که در دهۀ 1370ش تلاش کرد در بحبوحۀ پوپرستیزی­ها، ضمن بحث از تاریخ­گرایی و رئالیسم انتقادی و اقتصاد پوزیتیویستی، فلسفۀ کارل پوپر (Karl Popper, 1902-1994)، فیلسوف علم و سیاست اتریشی، را به جامعه ایرانی بشناساند و به سهم خود آبی بر آتش سیاست­بازی­ها بریزد. با این همه، نوشته­های او چندان با اقبال مواجه نشد و در کسوف جدال­های بی­حاصل پنهان ماند. به همین سبب، عزم کردم پوپرشناسی او را احیا کنم و به تقریر مجدد سخنان او بپردازم. خصوصاً اینکه تلاش کاتوزیان برای به میان آوردن بحث از روش علمی پوپر در علم اقتصاد بدیع و نوآورانه بود. برای اینکه به صرف توصیف اکتفا نکرده باشم و نوشتۀ حاضر را به به زیور نقد بیارایم، ، تلاش می­کنم نقدهایی نیز بر مدعیات کاتوزیان علیه پوپر وارد کنم و نکته­ای معرفتی بر این مقاله بیفزایم. ابتدا می­کوشم دربارۀ وضعیت پوپر در ایران دهۀ 1370ش نکاتی طرح کنم. سپس، آرای کاتوزیان را دربارۀ پوپر شرح و بسط می­دهم و در آخر نکاتی انتقادی دربارۀ پوپرشناسی کاتوزیان بیان می­کنم.

پوپر در ایران دهۀ 1370 شمسی

اولین نمونه­های پوپرشناسی در ایران به پیش از انقلاب برمی­گردد، زمانی که اندیشه­های مارکسیستی سکۀ رایج دوران بود. احمد آرام در دهۀ 1350ش کتاب بحث­انگیز پوپر، فقر تاریخیگری، را ترجمه کرد.[3] بعد از آن، هوشنگ وزیری مصاحبه­ای با پوپر را تحت عنوان انقلاب یا اصلاح ترجمه کرد.[4] علاوه بر اینها، منوچهر بزرگمهر کتاب کوچک پوپر نوشته برایان مگی را ترجمه کرد که امهات اندیشه­های پوپر را معرفی می­کرد.[5]

از سال­های پایانی دهۀ 1360 تا اوایل دهۀ 1380ش، احمد آرام کتاب­های مهم پوپر یعنی حدس­ها و ابطال­ها: رشد شناخت علمی،[6] منطق اکتشاف علمی،[7] شناخت عینی: برداشتی تکاملی[8] و جهان باز: برهانی در تأیید نامعینی­گری را ترجمه کرد.[9] ترجمه­های عزت­الله فولادوند، علی­اصغر مهاجر و امیرجلال­الدین اعلم از جامعۀ باز و دشمنان آن نیز به بازار آمد.[10] منطق اکتشاف علمی را برای بار دوم سیدحسین کمالی[11] و درس این قرن[12] و اسطورۀ چارچوب را علی پایا ترجمه کردند.[13] ناکجاآباد و خشونت را خسرو ناقد و رحمان افشاری،[14] می­دانم که هیچ نمی­دانم را پرویز دستمالچی[15] و جستجوی ناتمام را سیامک عاقلی[16] و ایرج علی­آبادی به فارسی برگرداندند.[17] دست آخر، مقالاتی از پوپر را محمد سعید بهمن پور و صادق لاریجانی به توصیه عبدالکریم سروش ترجمه کردند که در علم چیست؟ فلسفه چیست؟ و درس­هایی در فلسفۀ علم­الاجتماع به چاپ رسیدند.[18]

در عین حال، تألیفات فارسی دربارۀ پوپر هم مهم بودند. در میان فیلسوفان گوناگونی که به این مهم مبادرت ورزیدند، تلاش­های عبدالکریم سروش و علی پایا از همه برجسته­تر بود. سروش در مقاله­های دوگانۀ ”محک تجربه“ و کتاب علم چیست؟ فلسفه چیست؟ آرای پوپر دربارۀ ابطال­پذیری را شرح و بسط داد.[19] علی پایا نیز در مقاله­های خود در پاسخ به رضا داوری اردکانی در کیهان فرهنگی و در کتاب فلسفۀ تحلیلی: مسایل، چشم­اندازها و کاربردها فلسفۀ علم و سیاست پوپر و همچنین ایدۀ عقلانیت انتقادی را معرفی کردو تبیین کرد..[20]

کاتوزیان در دهۀ 1370ش بود که به جمع پوپرشناسان پیوست. دهۀ 1370ش را می­توان دهۀ ”عقلانیت“ پس از انقلاب نام­گذاری کرد.دهه ای که در آن موج انقلابی­گری­ها رو به پایان گذاشت، عواطف ناشی از انقلاب و جنگ رفته­رفته کمرنگ شد و جایش را به بحث­های معرفتی-عقلانی داد. طبیعی است که در چنین اوضاعی کانون توجه چنین بحث­های معرفتی دین باشد. درست در اوایل همین دهه است که مقاله­های پر جنگ و جدال عبدالکریم سروش تحت عنوان ”قبض و بسط تئوریک شریعت“ تدوین و منتشر می­شوند؛ مقاله­هایی که نام و نشان پوپر و باقی فیلسوفان علم در آنها پُررنگ است. سروش که عمر فلسفی خود را در خواندن فلسفۀ علم و فلسفۀ اسلامی سپری کرده بود، با دستان پر به استقبال بحث­های معرفتی-عقلانی می­رود، اما تسلط و تضلع او بر پوپر کار دست او می­دهد. مذاق لیبرالی سروش و به خدمت گرفتن آموزه­های ضد مارکسیستی پوپر توسط او سبب می­شود حکومتیان به جنگ سروش بروند، بازی سیاسی راه بیاندازند و او را به اصناف صفات ناروا متهم کنند. در صدر این حکومتیان احمد فردید و شاگردانش رضا داوری اردکانی، یوسفعلی میرشکاک، احمد عزیزی، مهدی نصیری، علی معلم و . . . بودند که تعابیر ناروایی مثل ”قرآن بر سر نیزه کردن،“ ”ولایت­ستیزی“ و ”اباحه­گری،“ ”همراهی با استکبار جهانی،“ ”غربزدگی“ و . . . را برای پوپریان به کار بردند و بحث­های معرفتی را به سیاست آلودند و پوپریان را نماد اپوزیسیون و سرنگونی­طلبان نظام معرفی کردند.[21]

ناگفته پیداست که کاتوزیان به حقیقت در محیطی وارد بحث می­شود که در آن برخی از آثار پوپر ترجمه شده است، پوپرستیزان دست به کارند و غوغا بر می­آورند و به همین سبب، حق و باطل عمیقاً در هم فرو رفته­اند. سیاسی­کاری­های عده­ای سبب شده است نام پوپر و طرفداری از او مساوی با براندازی نظام تعبیر شود. روشنگری­های کاتوزیان در باب پوپر در این میان ستودنی است. بیشتر آثاری که از کاتوزیان دربارۀ پوپر در دهۀ 1370ش به زبان فارسی منتشر شده است، ترجمه بخش­هایی از کتاب او تحت عنوان ایدئولوژی و روش در اقتصاد است که جداگانه در نشریات کلک و نامۀ مفید چاپ شدند.[22] مقالۀ دیگری از او در نشریۀ اطلاعات سیاسی-اقتصادی تحت عنوان ”روش علمی و اقتصاد پوزیتیویستی“ ترجمه شد که از قرار معلوم قبل از چاپ، پوپر شخصاً آن را مطالعه کرده و نظراتی اصلاحی بر آن داده بود.[23] همچنین، کاتوزیان مقاله­ای جداگانه برای نشریۀ کیان می­نویسد، بخش­هایی از ترجمۀ کتاب ایدئولوژی و روش در اقتصاد خود را عیان و شرح نامه­نگاری­های خود با پوپر را برای عموم عنوان می­کند.[24]

 

پوپر در دستان کاتوزیان

کاتوزیان پیش از انقلاب اسلامی ایران علی­الظاهر چندان دربارۀ پوپر ننوشته است. فقط در یک مقالۀ انگلیسی دربارۀ اقتصاد پوزیتیویستی اشاراتی به پوپر می­کند. اما درست یک سال بعد از انقلاب، کتاب ایدئولوژی و روش در اقتصاد را به انگلیسی چاپ می­کند که حاوی شرح و نقد آرای پوپر است. در این کتاب، کاتوزیان دو استدلال مهم پیش روی ما می­نهد: اول اینکه ذیل نقد آرای پوپر دربارۀ تاریخ­گرایی ادعا می­کند که تاریخ­گرا خواندن روش مارکس از جانب پوپر امر نادقیقی است، چرا که شواهد متنی چندانی برای این امر موجود نیست. تاریخ­گرایی، در نظر پوپر، روش باطلی است که پایه­های حصول معرفت را بر تعمیم استقرایی از واقعیت­های تاریخی قرار می­دهد و به همین سبب، تاریخ را به شکل جبرگرایانه­ای پیش­بینی­پذیر می­داند. دوم اینکه کاتوزیان روش علمی پوپر را در علم اقتصاد به کار می­بندد تا علم بودن اقتصاد را محک بزند. با اینکه اقتصاددانان ملاک علمی بودن را برای آثار خود تبیین کرده­اند، اما کاتوزیان بر این باور است که روش و تئوری­پردازی­های موجود در اقتصاد ارتدکس و اثباتی (پوزیتیویستی)به توصیفی که در زیر خواهد آمدعلمی نیست. او اولاً رأی پوپر دربارۀ علمی دانستن اقتصاد ارتدکس را رد می­کند و ثانیاً علیه اقتصاد اثباتی چنین استدلال می­کند که مدعیات موجود در اقتصاد اثباتی ابطال­ناپذیر است.

کاتوزیان به مرور زمان انتقاد خود دربارۀ تاریخ­گرایی را فرو می­گذارد. او در مقالۀ ”کارل پوپر و فقر تاریخ­گرایی“ توضیح می­دهد که در سال 1980م، پوپر در پاسخ به انتقاداتی که او در کتابش متوجه پوپر کرده بود دو نامه برای وی ارسال می­کند.[25] در نامۀ اول، پوپر توصیف کاتوزیان از آرای خود را می پذیرد، ولی نقد کاتوزیان در خصوص تاریخ­گرا خواندن روش مارکس را نمی­پذیرد. در نامۀ دوم، پوپر شواهد متنی بیشتری بر این مدعای خود فراهم می­کند. پوپر عنوان می­کند که این شواهد را نباید فقط در کتاب سرمایه جستجو کرد. بلکه کتاب­های مانیفست کمونیست و مقدمۀ نقد اقتصاد سیاسی نیز می­توانند شواهد بیشتری له مدعای فوق فراهم آوردند. با این همه، از آنجا که پوپر دربارۀ انتقاد دوم کاتوزیان بحثی نمی­کند، کاتوزیان استنباط می­کند که نقد او را پذیرفته است. کاتوزیان ماجرا را این­گونه شرح می­دهد:

اختلاف اینجانب با پوپر بر سر دو نکتۀ اصلی بود: اول اینکه، به نظر من، عقیدۀ پوپر بر اینکه روش مارکس تاریخ­گرایانه است، درست نبود. دوم اینکه، تصور پوپر از اینکه اقتصاد ارتدکس در مجموع، روشی را که خود او روش علمی می­دانست دنبال می کند، غلط بود. پوپر به مورد دوم اصلاً اشاره­ای نکرد و این نشان می­داد که انتقاد دوم را پذیرفته است، زیرا که . . . تجربۀ خود پوپر از آنچه در علم اقتصاد می­گذرد، در آن زمان -به نسبت سال­های 1940 و 1950م- خیلی بیشتر شده بود.[26]

چند سال پس از این ماجرا، کاتوزیان تصدیق می­کند که جواب پوپر به نقد اول خود را پذیرفته است. جالب اینکه او بدون اینکه پاسخ پوپر را در ذهن داشته باشد، به نقایص نقد خود پی می­برد و تاریخ­گرا بودن روش مارکس را می­پذیرد. او می نویسد که

چند سال بعد، اینجانب در بازخوانی نقد خود از انتقاد پوپر نسبت به تاریخ­گرایی متوجه نقایصی شدم که مهم­ترین آن، همان بی­توجهی به بخش­هایی از مقدمۀ نقد اقتصاد سیاسی و جلد اول سرمایه بود، بدون اینکه ابداً این جملات را از نامۀ دوم پوپر به خاطر داشته باشم. حتی لحظه­ای که در حین نوشتن این سطور بودم و پس از چهارده سال که نامه­های پوپر را از بایگانی بیرون آوردم، اصلاً به خاطرم نبود که او عیناً به این دو مأخذ اشاره کرده و چون در نظر داشتم که همین مأخذها را به عنوان انتقاد کار خود مطرح کنم، غرق در حیرت شدم.[27]

اما کاتوزیان انتقادهای خود دربارۀ اقتصاد ارتدکس و اثباتی (پوزیتیویستی) را به قوت خود نگاه می­دارد. او در کتاب ایدئولوژی و روش در اقتصاد چند چیز را که تا حدودی به هم مرتبط­اند به زیر نقد می­کشد: اقتصاد ارتدکس، روش­شناسی اقتصاد اثباتی و فلسفۀ علم پوپر. در واقع، او تلاش می­کند با رد کردن اقتصاد اثباتی و نقد اقتصاد ارتدکس خللی بر فلسفۀ علم پوپر وارد آورد. در زیر می­کوشم ضمن طرح نقدهای کاتوزیان، به ترتیب مقصود از اقتصاد ارتدکس و اقتصاد اثباتی را نیز بیان کنم.

مشهور است که پوپر مدافع اقتصاد نئوکلاسیک بوده و باور داشته است که اقتصاد اثباتی درجه­ای از ابطال­پذیری را به همراه دارد.[28] کاتوزیان این رأی پوپر را که اقتصاد ارتدکس روش علمی را به کار می­بندد بسیار عجیب و حیرت­انگیز می­خواند و آن را رد می­کند. او استدلال خود در نقد پوپر را چنین صورت­بندی می­کند:

پوپر در چند جا ادعا می­کند که اقتصاد امکان کاربرد روش علمی را در علوم اجتماعی نشان داده است. ما اختلافی با این نظر نداریم که روش علمیآن­چنان که در تعبیر ما از فلسفۀ پوپر خلاصه شدهم می­تواند و هم باید در علوم اجتماعی به کار برده شود. اما این ادعا که اقتصاد ارتدکس در واقع روش علمی را به کار می­بنددآن هم از جانب پوپرواقعا حیرت­انگیز است . . . بخش بزرگی از نظریات اقتصاد ریاضی، حتی دربارۀ مسایلی که در جهان واقع وجود دارد نیست، چه رسد به اینکه محتوای تجربی و واقع­بینانه داشته باشد. در نقطۀ مقابل، اقتصاددانانی هستند که کارشان را با خواندن مستقیم آمار و ارقام ”آغاز“ می­کنند و به تحلیل مستقیم آن می­پردازند تا از این طریق مسئله­ای ”کشف“ کنند و با ساختن الگوهای تجربی نتایجی ”استخراج“ کنند. تنها توضیحی که برای این نظر عجیب و حیرت­انگیز پوپر می­توان داشت این است که خود اقتصاددانان دربارۀ ماهیت روش اقتصاد ارتدکس به او اطلاعات غلط داده­اند . . . بعید نیست که پوپر را اقتصاددانانی که به نظرشان اعتماد می­کرد دربارۀ روش­شناسی اقتصاد ارتدکس در اشتباه افکنده باشند. مطلقاً توضیح دیگری نمی­توان داد.[29]

اینکه مقصود کاتوزیان از اقتصاد ارتدکس در این عبارات چیست شاید به نظر قدری مبهم بیاید. سبب آنجاست که تعبیر ”ارتدکس“ به خودی خود مبهم است و گاه رهزنی می­کند، تا آنجا که حتی گریبان برخی اقتصاددانان را نیز گرفته است و اقتصاد ارتدکس را اصلاً جزو تئوری­های اقتصادی محسوب نمی­کنند.[30] با این همه، آنچه عموماً اقتصاددانان از تعبیر ارتدکس مراد می­کنند چیزی جز ”مکاتب فکری غالب“ نیست، یعنی مکاتبی که بیشترین مقبولیت را میان اقتصاددانان و سیاست­گذاران داشته باشند. از این رو، برخی حتی از تعبیر ”اقتصاد جریان اصلی“ نیز استفاده می­کنند. با این وصف، این اقتصاددانان معتقدند تعبیر اقتصاد ارتدکس معمولاً جریان اقتصاد نئوکلاسیک و حتی اقتصاد کینزی را در بر می­گیرد.[31] اقتصاد ارتدکس به زبان ساده­تر در واقع نه اقتصاد نهادی است و نه اقتصاد مارکسیستی.[32] مفروض اصلی اقتصاد ارتدکس در تئوری انتخاب عقلانی خلاصه می­شود. فرض در این نوع اقتصاد بر این است که افراد عموماً در تصمیم­گیری­هایشان تلاش می­کنند فایده و مطلوبیت را اولاً برای خود و ثانیاً برای بستگان و خویشاوندان خود به حداکثر برسانند.[33] با این فرض، این اقتصاددانان مدل­های ریاضیاتی-آماری متعددی را به استخدام می­گیرند تا بتوانند توسعه­های اقتصادی را تبیین کنند. از فحوای نقد کاتوزیان بر می­آید که او نیز چنین برداشتی از اقتصاد ارتدکس در ذهن دارد، یعنی اقتصاد ارتدکس اقتصادی است که مدل­های ریاضیاتی-آماری را به خدمت می­گیرد تا برای توسعۀ اقتصادی نسخه بپیچد. ولی اقتصاد ارتدکس، در نظر کاتوزیان، برای این کار به سروقت عالم خارج نمی­رود تا امری را مکشوف کند. به همین سبب، کاتوزیان معتقد است اقتصاد ارتدکس با این تفاسیر نمی­تواند در چارپوب نظری پوپر به صفت علمی متصف شود، چرا که تجربی نیست.

اما، چنان که آمد، کاتوزیان در کتابش فقط به جنگ اقتصاد ارتدکس نمی­رود. او پنبۀ اقتصاد اثباتی (پوزیتیویستی) را هم می­زند و حتی حکم به عدم وجود آن می­دهد. مطابق نظر کاتوزیان، اقتصاد اثباتی ”محصول یک بدفهمی است“ و اقتصاد هر چه هست ”علمی هنجاری و تجویزی است.“[34] مضاف بر این، شش سال قبل از چاپ کتابش، یعنی در 1974م، در مقاله­ای جداگانه به شکل مبسوط برای ناموجه بودن اقتصاد اثباتی استدلال آورده بود.[35] اقتصاد اثباتی، که عموماً آن را در مقابل اقتصاد هنجاری می­نشانند، بر وقایع عالم خارج و آنچه هست به جای آنچه باید باشد تأکید می­کند. در نظر کاتوزیان، اقتصاد اثباتی ذیل دو شرط عمده معنادار می­شود:

نخست، مستلزم تمایز آشکار میان احکام ناظر بر واقعیت -ولو احکام احتمالاً نادرست- و احکام ناظر بر عقیده است، هر چند احکام اخیر، مطابق مجموعه قواعد اخلاقی رایج، احکامی درست باشد. دوم، اقتصاد اثباتی ایجاب می­کند که فرضیه­ها یا احکام ناظر بر واقعیت در قالب پاسخ­هایی آزمایشی به پرسش­های اقتصادی صورت­بندی گردد. در مرحلهۀ بعد، باید این فرضیه­ها را به قصد ابطالشان مورد آزمون­های تجربی قرار دارد. چنانچه فرضیه­ای از آزمون­های مکرر سربلند بیرون آمد، می­توان آن را یک پاسخ احتمالاً صحیح دانست؛ البته تا زمانی که فرضیۀ بهتر و قابل اعتمادتری پیشنهاد و به همین شیوه مورد آزمون قرار گرفته و جانشین آن شود.[36]

درست چند سطر پایین­تر، کاتوزیان اذعان می­کند که

شرط دوم اقتصاد اثباتی نوپاتر [از شرط اول] است و می­توان آن را تا حد زیادی حاصل تأثیر مکتب اثبات­گرایی منطقی دانست؛ ولی . . . طرح آن بیشتر مرهون نظریۀ معرفت ”پوپر“ است.[37]

با همۀ این تفاسیر، کاتوزیان بر این باور است که اقتصاد اثباتی (پوزیتیویستی) نتوانسته این دو شرط را محقق سازد. شرط اول را برآورده نمی­سازد، چون احتیاجی به برآورده شدن آن نمی­بیند. اقتصاد اثباتی شرط دوم را نیز نتوانسته برآورده کند، چون تا به حال هیچ فرضیۀ اقتصادی مهمی با موفقیت ابطال نشده است. به همین سبب، این فرضیه­ها قویاً ابطال­ناپذیرند. می­نویسد:

اما ناتوانی اقتصاد اثباتی از برآوردن شرط دوم خودش را خصوصاً از اینجا می­توان دریافت که هنوز هیچ فرضیۀ اقتصادی مهمی با موفقیت ابطال نشده است. این امر . . . تاحدودی بدان دلیل است که برخی از این فرضیه­ها به معنی دقیق کلمه ابطال­ناپذیر می­باشد.[38]

بدین ترتیب، کاتوزیان دو امر را برای ما مکشوف می­سازد: اول اینکه اقتصاد اثباتی (پوزیتیویستی) موجه نیست و نمی­تواند شروط خود را برآورده سازد. بنابراین، اقتصاد اثباتی معیار ابطال­پذیری را رعایت نمی­کند. دوم اینکه پوپر در حمایت خود از اقتصاد ارتدکس در اشتباه است، چرا که اقتصاد ارتدکس معیار علم بودن را ندارد.

نقد مدعیات کاتوزیان

طبیعی است که در اینجا فرصت بررسی همۀ نقدهای کاتوزیان بر پوپر نیست. به همین سبب، فقط بر مفهوم ابطال­پذیری تمرکز می­کنم که کاتوزیان در بحث از اقتصاد ارتدکس و اثباتی (پوزیتیویستی) از آن استفاده کرده است.[39] به باور من، کاتوزیان مفهوم ابطال­پذیری را در قوی­ترین شکل خود طرح نکرده و تا حدی مقصود پوپر را به شکل موجهی بیان نکرده است. به همین سبب، نقد خود را بر حمایت پوپر از اقتصاد ارتدکس و ابطال­پذیر دانستن اقتصاد اثباتی موجه می­انگارد. در زیر تلاش می­کنم در ضعف ادله کاتوزیان استدلال بیاورم و از این طریق راهی برای توجیه آرای پوپر بگشایم.

کاتوزیان به درستی معیار ابطال­پذیری پوپر را برای تمییز علم از غیرعلم به کار می­بندد. به حقیقت، پوپر معیار ابطال­پذیری را پیشنهاد می­دهد تا از این طریق راهی برای تشخیص علم تجربی پیش نهد. به این معنا، ریاضیات از این حیث که تجربی نیست علم نیست، اما از این حیث که مجموعه­ای از قواعد مدلل را به همراه دارد البته می­تواند علم (معرفت) تلقی شود. مضاف بر این، چنان که ایمره لاکاتوش (Imre Lakatos, 1922-1974)، فیلسوف علم مجارستانی، آورده است، حتی ریاضیات هم می­تواند مشمول ابطال واقع شود، البته نه ابطال تجربی.[40] یعنی می­توان علیه قواعد ریاضی استدلال پیشینی آورد. به همین سبب، پوپر برای اینکه این معنا از ابطال غیرتجربی را نیز ذیل روش خود بگنجاند تعبیر ”نقدپذیری“ را نیز بر معیار ابطال پذیری اضافه می­کند. در واقع، آنچه پوپر از آن به ”عقلانیت انتقادی“ یاد می­کند چیزی جز این نیست. مطابق رأی پوپر، عقلانیت لزوماً آن نیست که همواره باید له همۀ باورهایمان دلیلی داشته باشیم. حتی زمانی که دلیلی علیه باورهای ما موجود نباشد و شرایط نقدپذیری رعایت شده باشد، هنوز در دایرۀ عقلانیت هستیم.[41]

بدین ترتیب، با اینکه اقتصاد ارتدکس از مدل­های ریاضیاتی و غیرتجربی مدد می­گیرد، دلیلی بر غیرعلمی (غیرمعرفت­زا) بودن آن در دست نیست. البته که ریاضیات علم غیرتجربی است، اما به معنای نقدپذیری همچنان در دایرۀ عقلانیت باقی می­ماند و می­توان صفت علمی را بر آن بار کرد. علاوه بر این، حتی اگر قبول کنیم که ریاضیات غیرتجربی و غیرعلمی است، نمی­تواند دلیلی له این مدعا فراهم کند که اقتصاد ریاضی به معنی اعم کلمه غیرتجربی و غیرعلمی است. البته که قواعد ریاضیات و منطق به شکل پیشینی به دست می­آید، اما چنین چیزی دربارۀ اقتصاد ریاضی ممکن است همیشه صادق نباشد. با اینکه اقتصاددان ارتدکس از قواعد ریاضیاتی آغاز می­کنند، اما علی­الاصول می­توانند نهایتاً به نحو پسینی در پی تطبیق این قواعد بر عالم خارج بروند. به این معنا، احکامی که صادر می­کنند تجربی است و ابطال­پذیر.

کاتوزیان می­تواند اعتراض کند که در اقتصاد ارتدکسدست­کم به شکلی که او در ذهن دارد­به نحو تاریخی چنین چیزی رخ نداده است، یعنی اقتصاددانان ارتدکس در پی تطبیق قواعد ریاضیاتی بر عالم خارج نرفته­اند. در جواب اولاً می­توان در تلقی کاتوزیان از اقتصاد ارتدکس تشکیک کرد. یعنی علی­الاصول می­توان از امکان نوعی اقتصاد ارتدکس سخن گفت که در پی تطبیق اقتصاد ریاضی بر عالم خارج باشد. ثانیاً، حتی اگر قبول کنیم که اقتصاد ارتدکس تاکنون چنین بوده است، نمی­توان لزوماً راه را بر توسعۀ مفهومی آن به شکل پسینی بست. مگر اینکه ذات اقتصاد ارتدکس را در پیشینی بودن آن محدود کنیم که البته چندان موجه نمی­نماید.

دیگر اینکه نقد کاتوزیان بر این رأی پوپر که اقتصاد اثباتی (پوزیتیویستی) بهره­ای از ابطال­پذیری برده است نیز به عقیدۀ من نارواست. به باور من، کاتوزیان اینجا هم به نیکویی معیار ابطال­پذیری را به کار نبسته است. چنان که گفتم، کاتوزیان اذعان می­کند معیار دوم اقتصاد اثباتی که دربارۀ آزمون­های تجربی سخن می­گوید مرهون پوپر است. اشکال کاتوزیان بر این معیار این است که تا به حال هیچ­یک از فرضیه­های اقتصاد اثباتی ابطال نشده است. به همین سبب، معیار ابطال­پذیری در اینجا موفق از آب در نیامده است. ولی این سخن که فرضیه­های اقتصاد اثباتی تا به حال ابطال نشده­اند، دلیلی برای ابطال­ناپذیری آنها فراهم نمی­کند. ابطال­پذیری به معنای باطل بودن نیست، بلکه به معنای قابلیت رد شدن است. به همین سبب، این فرضیه­ها شاید در آینده ابطال شوند و همین برای ابطال­پذیر بودن کفایت می­کند که راه ابطال را نشان دهد، خواه ابطال بشود و خواه نشود. در ثانی، چنان که گفتم، با توسعۀ معیار ابطال­پذیری، یعنی وارد کردن مفهوم نقدپذیری، هنوز می­توان از عقلانی بودن اقتصاد اثباتی سخن به میان آورد. بدین معنی که حتی اگر فرضیه­های اقتصاد اثباتی ابطال تجربی نشده باشند، باز هم می­توانند راه را برای نقدپذیری باز نگاه دارند.

با این همه، حتی اگر بتوان از خیر ”علمی بودن“ اقتصاد اثباتی (پوزیتیویستی) گذشت، هنوز می­توان بر ”روش بودن“ آن انگشت صحت نهاد. سبب آنجاست که با زیر سوال رفتن اقتصاد اثباتی به مثابه علم، لزوماً روش بودن آن به پرسش کشیده نمی­شود. اگرچه میان علم و روش می توان رابطه و تأثری متصور بود، اما برای پیشبرد استدلال و روشن­تر شدن بحث می­توان از چنین تفکیکی کمک گرفت تا میان اقتصاد به مثابه ”روش“ و اقتصاد به مثابه ”علم“ تمییز قائل شد. به نظر می­آید اقتصاد به مثابه روش بیشتر در پی بنا کردن سیستمی برای به دست دادن شیوۀ حل مسایل اقتصادی باشد، اما اقتصاد به مثابه علم لزوماً در پی چنین چیزی نیست. علم می­تواند به معنای تفسیر پدیده­ها و روابط میان آنها باشد.[42] بنابراین، اگر بتوانیم این تفکیک را قبول کنیم و تا حد معقولی از روش بودن اقتصاد اثباتی به معنایی که رفت سخن بگوییم، توانسته­ایم راهی به سود این مدعا باز کنیم که حتی اگر اقتصادی مثل اقتصاد اثباتی علم نباشد، دست­کم می­تواند در حد روش باقی بماند.

با این حساب، دو نقد کاتوزیان بر پوپر با در نظر گرفتن معنایی از ابطال­پذیری که آوردم تضعیف می­شود. پوپر می­تواند همچنان از رأی خود دفاع کند که اولاً اقتصاد ارتدکس به معنای موسع کلمه همچنان علمی است، اگر ابطال­پذیری را در کنار نقدپذیری فهم کنیم. همچنین، اقتصاد ریاضی علی­الاصول می­تواند به شکل پسینی آزمون تجربی شود. ثانیاً پوپر برای اقتصاد اثباتی (پوزیتیویستی) نیز می­تواند معیار ابطال­پذیری را جاری کند، حتی اگر تاکنون فرضیه­های اقتصاد اثباتی ابطال نشده باشند، چون ابطال­پذیری قابلیت ابطال را نشان می­دهد و نه خود ابطال را.

جمع­بندی

اگر در این مقاله اگر توانسته باشم دست­کم دو امر را روشن کند به مقصود خود رسیده­ام: یکی اینکه نشان دهم همایون کاتوزیان در کنار سایرین در توسعۀ ادبیات پوپرشناسی در ایران سهم به نسبت مهمی داشته است، اما از آنجا که مشارکت و فعالیت او در بحبوحۀ دهه 1370ش و در خلال بازی­های سیاسی تا حدی مدفون شد، در این مقاله سعی کردم تلاش او را برجسته و از این بابت از او قدردانی کنم. دوم اینکه نشان دهم استدلال کاتوزیان علیه پوپر در خصوص ابطال­ناپذیر بودن اقتصاد اثباتی (پوزیتیویستی) و علمی نبودن روش اقتصاد ارتدکس به دو دلیل چندان موجه نمی­نماید. اولاً کاتوزیان معیار ابطال­پذیری را به قوت به خدمت نگرفته است و اگر ابطال­پذیری را توسعۀ مفهومی دهد، می­تواند اقتصاد ارتدکس را -با اینکه از ریاضیات استفاده می­کند- ذیل روش علمی قرار دهد. همچنین ریاضیات نقدپذیر است و می­تواند به معنای موسع کلمه ابطال شود و قواعد اقتصاد ریاضی می­توانند به نحو پسینی بر عالم خارج صدق کنند. ثانیاً، حتی اگر اقتصاد اثباتی نتوانسته نشان دهد که فرضیه­هایش ابطال شده است، نمی­توان این امر را دلیلی بر ابطال­ناپذیری اقتصاد اثباتی دانست. مهم این است که فرضیه­های اقتصاد اثباتی قابلیت ابطال شدن داشته باشند و راه را برای ابطال باز بگذارند. همین برای ابطال­پذیری کافی است.

[1]Derek Parfit, On What Matters (Oxford: Oxford University Press, 2011), 300.

[2] بنگرید به محمدعلی همایون کاتوزیان، نه مقاله در جامعه‌شناسی تاریخی ایران (تهران: مرکز، 1377)؛ محمدعلی همایون کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسلۀ پهلوی، ترجمۀ محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی (تهران: مرکز، 1372)؛ محمدعلی همایون کاتوزیان، سعدی: شاعر عشق و زندگی (تهران: مرکز، 1385)؛ محمدعلی همایون کاتوزیان، دربارۀ جمالزاده و جمالزاده­شناسی (تهران: سخن، 1390).

[3] کارل ریموند پوپر، فقر تاریخیگری، ترجمۀ احمد آرام (چاپ 2؛ تهران: خوارزمی، 1358).

[4] هربرت مارکوزه، انقلاب یا اصلاح: گفت­وگو با کارل ر. پوپر، ترجمۀ هوشنگ وزیری (تهران: خوارزمی، 1355).

[5] برایان مگی، پوپر، ترجمۀ منوچهر بزرگمهر (تهران: خوارزمی، 1359).

[6] کارل ریموند پوپر، حدس­ها و ابطال­ها: رشد شناخت علمی، ترجمۀ احمد آرام (تهران: انتشار، 1363).

[7] کارل ریموند پوپر، منطق اکتشاف علمی، ترجمۀ احمد آرام (تهران: سروش، 1370).

[8] کارل ریموند پوپر، شناخت عینی: برداشتی تکاملی، ترجمۀ احمد آرام (تهران: علمی و فرهنگی، 1374).

[9] کارل ریموند پوپر، جهان باز: برهانی در تأیید نامعینی­گری، جزء دوم از پی­نوشت بر منطق اکتشاف علمی، ترجمۀ احمد آرام (تهران: سروش، 1375).

[10] کارل ریموند پوپر، جامعۀ باز و دشمنان آن، ترجمۀ عزت­الله فولادوند (تهران: خوارزمی، 1364)، کارل ریموند پوپر، جامعۀ باز و دشمنان آن، ترجمۀ علی­اصغر مهاجر (تهران: انتشار، 1364)؛ کارل ریموند پوپر، جامعۀ باز و دشمنان آن، ترجمۀ امیرجلال­الدین اعلم (تهران: سروش، 1379)؛

[11] کارل ریموند پوپر، منطق اکتشاف علمی، ترجمۀ سیدحسین کمالی (تهران: علمی و فرهنگی، 1370).

[12] کارل ریموند پوپر، درس این قرن، همراه با دو گفتار دربارۀ آزادی و حکومت دموکراتیک، ترجمۀ علی پایا (تهران: طرح نو، 1376).

[13] کارل ریموند پوپر، اسطورۀ چارچوب: در دفاع از علم و عقلانیت، ترجمۀ علی پایا (تهران: طرح نو، 1379).

[14] کارل ریموند پوپر، ناکجاآباد و خشونت: گفتارها و گفت­وگوهایی از کارل ریموند پوپر، ترجمۀ خسرو ناقد و رحمان افشاری (تهران: جهان کتاب، 1388).

[15] کارل ریموند پوپر، می­دانم که هیچ نمی­دانم: گفت­وگوهایی در باب سیاست، فیزیک و فلسفه، ترجمۀ پرویز دستمالچی (تهران: ققنوس، 1384).

[16] کارل ریموند پوپر، جستجوی همچنان باقی: زندگینامۀ فکری و خودنوشت، ترجمۀ سیامک عاقلی (تهران: گفتار، 1380).

[17] کارل ریموند پوپر، جستجوی ناتمام، ترجمۀ ایرج علی­آبادی (تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1369).

[18] عبدالکریم سروش، علم چیست، فلسفه چیست؟ (تهران: حکمت، 1357)؛ عبدالکریم سروش، درس­هایی در فلسفۀ علم­الاجتماع: روش تفسیر در علوم اجتماعی (تهران: نی، 1374).

[19] بنگرید به عبدالکریم سروش، ”محک تجربه،“ در علم­شناسی فلسفی (تهران: صراط، 1388).

[20]افراد بسیار دیگری نیز در ایران دربارۀ پوپر قلم زده­اند که نام آنها در اینجا نیامد. پایا در مقاله­های متعددی فضای دهۀ 1370ش و روشنفکران و نویسندگان متأثر از پوپر را به نیکویی و با جزییات بسیار نشان داده است. به همین سبب، بیش از این در این باره سخن نگفتم و به همین مقدار بسنده کردم. برای اطلاع بیشتر بنگرید به

Ali Paya, “Karl Popper and the Iranian Intellectuals,” American Journal of Islamic Social Sciences, 20 (2003), 55-79; Ali Paya and Mohamad Amin Ghaneirad, “The Philosopher and the Revolutionary State: How Karl Popper’s Ideas Shaped the Views of Iranian Intellectuals,” International Studies in the Philosophy of Science, 20:2 (2006), 185-213; Ali Paya, “Popper in Iran,” in Karl Popper, a Centenary Assessment Vol. 1: Life and Times, and Values in a World of Facts, eds. Ian Jarvie, Karl Milford and David Miller (London: Ashgate Publisher, 2006).

[21] دربارۀ نزاع سروش و داوری بنگرید به مهرزاد بروجردی، روشنفکران ایرانی و غرب، ترجمۀ جمشید شیرازی (تهران: فرزان روز، 1377).

[22] بنگرید به محمدعلی همایون کاتوزیان، ”کارل پوپر و رئالیسم انتقادی،“ کلک، شمارۀ 54 (شهریور 1373)، 70-81.؛ محمدعلی همایون کاتوزیان، ”ایدئولوژى و روش در علم اقتصاد،“ نامۀ مفید، ترجمۀ یدالله دادگر، شمارۀ 1 (1374)؛ شمارۀ 2 (1374)؛ شمارۀ 3 (1374)؛ محمدعلی همایون کاتوزیان، ”اقتصاد اثباتی، مبانی منطقی نظریۀ نئوکلاسیک،“ نامۀ مفید، ترجمۀ یدالله دادگر، شمارۀ 4 (1374)؛ محمدعلی همایون کاتوزیان، ”پوپر، اقتصاد اثباتی و منطق کشف علمی – اجتماعی،“ نامۀ مفید، ترجمۀ یدالله دادگر، شمارۀ 5 (1375).

[23] بنگرید به محمدعلی همایون کاتوزیان، ”روش علمی و اقتصاد اثباتی،“ اطلاعات سیاسی اقتصادی، ترجمۀ علیرضا طیب، شمارۀ 87 و 88 (آذر و دي 1373)، 74-77.

[24]Homa Katouzian, Ideology and Method in Economics (New York: New York University Press, 1980).

ترجمۀ فارسی این کتاب نیز منتشر شده است. بنگرید به محمدعلی همایون کاتوزیان، ایدئولوژی و روش در اقتصاد، ترجمۀ محمد قائد (تهران: نشر مرکز، 1374).

[25] بنگرید به محمدعلی همایون کاتوزیان، ”کارل پوپر و فقر تاریخ­گرایی،“ کیان، شمارۀ 22 (1373)، 42-46.

[26] کاتوزیان، ”کارل پوپر و فقر تاریخ­گرایی،“ 43.

[27] کاتوزیان، ”کارل پوپر و فقر تاریخ­گرایی،“ 43.

[28]See e.g. J. Wible, “Review of Ideology and Method in Economics,Eastern Economic Journal, 11:4 (1985), 471-478.

[29] کاتوزیان، ”کارل پوپر و فقر تاریخ­گرایی،“ 46.

[30]See e.g. D. Dequech, “Neoclassical, Mainstream, Orthodox, and Heterodox Economics,” Journal of Post Keynesian Economics, 30:2 (2007), 279-302. See also J. A. Estey, “Orthodox Economic Theory: A Defense,” Journal of Political Economy, 44:6 (1936), 791-802.

[31] برای نمونه بنگرید به محمود متوسلی، جعفر عبادی و محمود مشهدی­احمد، ”اقتصاد ارتدکس: مطالعه‌‌ای در معنا، مفهوم و ویژگی‌های آن،“ تحقیقات اقتصادی، دورۀ 46، شمارۀ 4 (1390)، 175-205.

[32]See J. A. Estey, “Orthodox Economic,” 792.

[33]See e.g. D. M. Hausman, “Philosophy of Economics,” in The Stanford Encyclopedia of Philosophy, ed. Edward N. Zalta at http://plato.stanford.edu/archives/win2013/entries/economics/

[34]Katouzian, Ideology and Method in Economics, 145.

[35]See Homa Katouzian, “Scientific Method and Positive Economics,” Scottish Journal of Political Economy, 21:3 (1974), 279–287.

[36] کاتوزیان، ”روش علمی و اقتصاد اثباتی،“ 74.

[37] کاتوزیان، ”روش علمی و اقتصاد اثباتی،“ 74.

[38] کاتوزیان، ”روش علمی و اقتصاد اثباتی،“ 75.

[39] کاتوزیان آثار دیگری هم در فلسفۀ اقتصاد دارد. از جمله بنگرید به محمدعلی همایون کاتوزیان، آدام اسمیت و ثروت ملل (تهران: امیرکبیر، 1358)؛ محمدعلی همایون کاتوزیان، چهارده مقاله در ادبیات، اجتماع، فلسفه و اقتصاد (تهران: مرکز، 1374).

[40]See e.g. Imre Lakatos, Proofs and Refutations (Cambridge: Cambridge University Press, 1976), chap. 9.

[41]See Karl Popper, The Myth of the Framework: In Defence of Science and Rationality (London and New York: Routledge, 1994), xii; David Miller, Critical Rationalism (LaSalle: Open Court, 1994).

[42] برای مثال، محمدباقر صدر در کتاب معروف اقتصادنا چنین تفکیکی را برای اقتصاد اسلامی نیز به کار می­بندد. بنگرید به محمدباقر صدر، اقتصاد ما، ترجمۀ محمدکاظم موسوی (تهران: انتشارات اسلامی، 1348)، جلد 1، 7؛ محمدباقر صدر، اقتصاد ما، ترجمۀ ع. اسپهبدی (تهران: انتشارات اسلامی، 1360)، جلد 2، 15-16.