بررسی نگرشهای زبانی و جایگاه دو زبان فارسی و کردی در هویت ملی
چكيده
اين مقاله بخشي از يك پژوهش وسيعتر درباره نگرش زباني و مولفههاي هويت ملي دانش آموزان پيشدانشگاهي استان كردستان است. فرض اين پژوهش اين است كه هويت پديدهاي پوياست و در طول زمان و در گروه هاي مختلف مردم تغيير ميكند. در اين مقاله مي كوشيم با توجه به فرض مذكور به سه سوال اساسي زير پاسخ دهيم : مهمترين مولفههاي هويتي دانش آموزان پيشدانشگاهي استان كردستان كدامند؟ زبان فارسي و كردي چه جايگاهي در ميان مولفههاي هويتي دارند؟ نگرش زباني دانش آموزان پيشدانشگاهي استان كردستان نسبت به دو زبان فارسي و كردي چگونه است؟ به منظور رسيدن به پاسخ اين پرسش ها، با توزيع پرسشنامه در ميان 235 نفر دانشآموز پيشدانشگاهي استان كردستان اقدام به نگرشسنجي نموديم و با استفاده از شيوههاي آماري گوناگون به تحليل يافته ها پرداختيم. نتايج پژوهش نشان ميدهد كه دانشآموزان اين استان زبان كردي، خصوصيات اخلاقي، دين، زبان فارسي و فرهنگ را از مهمترين مولفههاي هويتي خود قلمداد ميكنند. ضمن اينكه رابطه مستقيمي بين نگرش مثبت به زبان كردي و فارسي وجود دارد. به اين ترتيب ميتوان گفت كه هويت به طور كلي و هويت ملي به ويژه، مفهومي تركيبي و پيچيده است كه با توجه به فرهنگ ملي و محلي افراد شكل ميگيرد. البته عوامل متعددي در شكلگيري هويت ملي دخيل هستند كه يكي از آنها نگرش زباني است.
مقدمه
مسألة زبان و برنامه ريزي براي آن، به سبب اهميتش، همواره از مطالب مورد بحث جامعهشناسان، روانشناسان، فيلسوفان و زبان شناسان بوده است. زبان علاوه بر مهمترين نقش خود، يعني برقراري ارتباط، نقشهاي ديگري، از جمله هويت سازي، را برعهده دارد. به همين دليل مسألة زبان در جوامع دو زبانه نياز به برنامه ريزي مدبرانه دارد. يك زبان وقتي ميتواند شأن هويتي بيابد كه تحت نوعي برنامه ريزي زباني مبتني بر نگرشهاي جامعة زباني قرار گيرد. در اين مقاله ابتدا به بيان سوالهاي تحقيق، پيشينه و توضيح و تبيين مفاهيم نظري اصلي اين پژوهش ميپردازيم. شرح پژوهش ميداني براي سنجش نگرش 235 دانشآموز دختر و پسر پيشدانشگاهي استان كردستان نسبت به مولفههاي تشكيل دهندة هويت ملي و جايگاه زبان فارسي و كردي در ميان آنها، بخش ديگري از اين مقاله را به خود اختصاص ميدهد و در پايان نتايج به دست آمده از مطالعة نظري و پژوهش ميداني ذكر خواهد شد.
پيشينة پژوهش
داوري در پژوهشي ميداني، در پي دست يافتن به نگرش تحصيلكردگان شهر تهران دربارة زبان فارسي و برنامهريزي آن و مقايسة نگرشهاي گروه هاي سني و صنفي مختلف (دانش آموزان، دانشجويان، دانشگاهيان و فرهنگستانيها) با يكديگر برآمد.5 بخشي از نتايج اين تحقيق به شرح زير است:
اولين و مهمترين مؤلفة هويت ملي از ديدگاه هر چهار گروه دانش آموزان، دانشجويان، دانشگاهيان و فرهنگستانيها زبان فارسي است. دومين مؤلفه، فرهنگ و آداب و رسوم است كه زبان نيز جزئي از فرهنگ است. نگرش به زبان فارسي با جنسيت، محل تولد، زبان مادري، اقامت بيش از شش ماه در خارج ازكشور، دانستن چند زبان خارجي و مدت اقامت در تهران رابطة معناداري ندارد. نگرش به برنامه ريزي زبان با سن پاسخگويان رابطه دارد. كمترين نگرش مثبت به برنامه ريزي زبان در گروه سني 19-16 سال مشاهده ميشود. بيشترين نگرش مثبت در گروه سني 39-30 سال مشاهده ميشود. تقريباً همة جامعه موافق اين هستند كه فارسي به عنوان بخشي از ميراث فرهنگي است. غالباَ فارسي را به سبب ايجاد پيوند با گذشته دوست داشتند. نسبت به شأن زبان فارسي احساس مثبت دارند و اين احساس بيشترين رابطه را با نگرش به زبان فارسي دارد.
مفاهيم نظري
زبان، صرف نظر از نقش ارتباطي خود، نقشهاي نمادين مختلفي دارد. يكي از آنها، در نقشهاي هويتي آن نمود مييابد. صحبت از نقش هويتي يك زبان ملي معمول و متداول است. اما، بحث زبان و جلوه هاي هويتي آن در جوامع دوزبانه و چندزبانه پيچيدگي خاصي مييابد و از ديدگاه هاي مختلفي قابل بررسي است. با توجه به اينكه هويت پديدهاي پوياست، جايگاه زبان در طول زمان و در گسترة مكان ها متفاوت و متغير خواهد بود. به اين ترتيب، يكي از مهمترين اهداف برنامهريزي زبان را ميتوان حفظ كردن جايگاه هويتي آن دانست. اين موضوع در برنامهريزي زبان تا آن حد مهم است كه Denis Ager مهمترين انگيزة اين فعاليت را كسب هويت ميداند.6 يكي از راههاي ارزيابي شأن زبان و از جمله پيشنيازهاي برنامهريزي زبان، نگرش سنجي است. چرا كه از اين طريق ميتوان اطلاعاتي دربارة نگرشهاي زباني گويشوران يك جامعة زباني كسب كرد و بر مبناي آن اطلاعات، به برنامهريزي براي زبان دست زد. توجه به نگرشهاي سخنگويان زبانها و برنامهريزي كردن براي زبان بر پاية آنها، از عوامل مهم در موفقيت برنامههاي زباني است. شايد بتوان يكي از ابعاد غفلت شدة برنامهريزي زبان را در برخي نقاط جهان، غفلت از نگرش زباني سخنگويان آن زبانها دانست. جوانان به طور معمول پيشرو تحولات اجتماعي، و از جمله تحولات زباني، هستند. از اين رو، در بخش نگرش سنجي اين پژوهش به سنجش نگرشهاي زباني دانش آموزان پيشدانشگاهي استان كردستان پرداختهايم.
نگرش، نظامي پايدار است كه از سه مولفة شناخت (آگاهي از موضوع)، احساس (نسبت به موضوع) و رفتار تشكيل شده است. از ديگر سو، نگرش حاصل تجربه است. با توجه به تعريف نگرش، نگرش زباني چنين تعريف شده است: «هر شاخص احساسي، شناختي يا رفتاري در واكنش نسبت به گونههاي مختلف زباني و سخنگويان آن».7 نگرش يكي از موضوعات كليدي مورد مطالعه در حوزة روانشناسي اجتماعي است. چرا كه گمان ميرود با برنامهريزي مي توان نگرشهاي مطلوب را جايگزين نگرشهاي منفي كرد. با توجه به تعريف نگرش و ابعاد مختلف برنامه ريزي زبان مي توان رابطهاي تنگاتنگ ميان مولفههاي نگرش و انواع مختلف برنامهريزي براي زبان، و از جمله برنامهريزي براي شأن زبان، و در نتيجه تأثير آن در شكلگيري هويت به طور عام و هويت ملي به طور خاص در نظر گرفت. اين رابطه در نمودار زير مشخص شده است:
نگرشهاي زباني را ميتوان با توجه به نقشهاي مختلف زبان به دو نوع كلي ابزاري و عاطفي تقسيم كرد. نگرش ابزاري بيشتر به نقش ارتباطي زبان، به ويژه از نوع روزمرة آن، مربوط ميشود. مثلاً وقتي كسي براي بهبود وضعيت اقتصادي- اجتماعي خود اقدام به يادگيري يك زبان ميكند، در وهلة اول نگرشي ابزاري به آن زبان دارد كه البته ممكن است به مرور زمان و در صورت ايفاي اهداف ابزاري شخص، همين زبان كه جايگاهي ابزاري دارد، جايگاهي عاطفي بيابد. نگرش عاطفي به زبان با نقشهاي نمادين و عاطفي زبان متناظر است. مثلاً فرد به اين دليل زباني را ياد ميگيرد كه به فرهنگ صاحبان آن زبان علاقهمند است. نگرش سنجي، بخشي از اولين مرحلة برنامه ريزي زبان يعني «جمعآوري اطلاعات» و نيز مقدمهاي براي مهندسي هويت تلقي ميشود. با اين اوصاف، زبان را ميتوان استعارهاي از روابط درون گروهي و انعكاسي از نگرشهاي فرد نسبت به ديگران دانست. درست به همين علت است كه گفته ميشود زبانها براي تسلط بر جوامع زباني در حال رقابت هستند، و رقابت واقعي ميان گروههاي نژادي- زباني مختلف است، نه خود زبانها. قدرتي كه زبان دارد، قدرت ملت است، نه قدرت خود زبان. اين قدرت زبان، استعارهاي كلي از قدرت ملت است.
هويت اجتماعي، ادراك از اين مطلب است كه چه كسي هستيم و ديگران چه كسي هستند. بنابراين، هويت، ذاتي و انتسابي نيست، بلكه محصول توافق و عدم توافق است.8
احمدي در پژوهشي با عنوان قوميت و قومگرايي در ايران: افسانه و واقعيت به موضوع قومگرايي و قوميت در ايران ميپردازد. او با استفاده از روشي تاريخي- تطبيقي به مطالعة ابعاد پوياي هويت قومي در منطقه و داخل ايران ميپردازد.9 چارچوب نظري تحقيق بر شكلي مثلثي مبتني است كه در آن تأثير متغيرهاي سهگانه (نظام بينالمللي، دولت مدرن اقتدارگرا، نخبگان سياسي) و تأثير آن بر قوميت و قومگرايي بررسي ميشود. احمدي با توجه به نتايج پژوهش خود، پيشنهاد ميكند كه در بافت اجتماعي ايران بهتر است به جاي سخن گفتن از گروههاي قومي، از گروههاي زباني و مذهبي سخن گفته شود. به نظر او، ظهور دولت به شكل مدرن آن و تغيير و تحولات ناشي از فرايند شكلگيري، استحكام و اقتدار آن، مقدمه و زمينه ساز سياسي شدن تنوعات زباني و مذهبي شد. او عكس العمل نخبگان سياسي- محلي را واكنشي به كوشش دولت مدرن براي قبضه كردن قدرت قلمداد ميكند. ضمن اينكه نيروهاي بينالمللي را ايفا كنندة نقشي بسيار مهم در شكل دادن به گرايشهاي مركزگريز معرفي ميكند.
به نظر ميرسد كه افراد در طول تاريخ، با استفاده از زبان مشترك، به بازيابي و بازخواني هويت ملي خود ميپردازند، كه اين همان كاركرد هويتبخش زبان است. وقتي به مطالعة مجموعة لغات زبان قومي ميپردازيم، انواع تشخيص و تمييز آن را نيز كشف ميكنيم. به اين ترتيب، اينكه زبان را عصارة انديشة هر قوم دانسته اند، خلاف حقيقت نيست.01 زبان بيان كنندة انديشه مردمي است كه در سرزمين و جامعة واحدي زندگي ميكنند و به همين دليل است كه مطالعة اجتماعي زبان يكي از شيوههاي شناخت ديناميسم جامعة آن به شمار آمده است.11
مفهوم تلاقي در جامعهشناسي، به نوعي حركت فرهنگي به سمت گروه اكثريت اطلاق ميشود: به وضعيتهايي كه افراد، عناصر هويتي گروه اصليشان را حفظ ميكنند. تلاقي دربارة افراد دو فرهنگي كه هم هويت اقليت و هم هويت اكثريت دارند، يعني ارتباط بيشتر با افراد گروه اكثريت. به نظر ميرسد كه افراد، و يا حتي كل يك گروه، هويت خود را از طريق برقراري ارتباط بيش از حد، قطع و كم كردن ارتباط، بسته به شرايط و براي دست يافتن به اهداف اجتماعي- اقتصادي تعيين ميكنند. گفته شده است كه هرگاه گروهي احساس كند كه كهتر از يك گروه بزرگتر است، و به نوعي كم ارزشتر تلقي شده است، حس خودآگاهي در افراد آن گروه ايجاد ميشود. همين راهبردها و راهبردهاي ديگر معطوف به جدايي، شيوههايي براي خلق هويتهاي مثبتاند و در همين جريان است كه گهگاه نمادها دوباره تعريف ميشوند. مثلاً يك گروه نژادي ممكن است يك گويش محلي را به زباني معرفي كند كه حس غرور آنها را بر ميانگيزد؛ يا ممكن است گروه بومي سبك «بدوي» زندگي خود را با برجسته كردن طبيعت سالم زيست محيطي آن دوباره مطرح كند و آن را بستايد. گاهي بازتاب رنجهاي يك ملت در طول تاريخ، نمادهاي جديد ايجاد ميكند؛ مثلاً سياهان فقير آمريكا و بريتانيا در ورزش و موسيقي بسيار درخشيدند و از سفيدها پيشي گرفتند، يا نروژيها كه زماني در ميان دانماركيها اقليت بودند، موفق شدند از طريق تركيب انواع نمادها، يا برگرفتن و تطبيق نماد ديگر كشورها، هويتي جديد در پادشاهاي سوئد توليد كنند. فقط مليت جويي نيست كه موجب شكلگيري گونههاي زباني مجزا ميشود، بلكه در مواقعي كه ضديتهايي با كل جامعه، شكل ميگيرد، ممكن است يك «ضد زبان» پديد بيايد. زبان جوانان، نمونههاي بارزي از اين ضد زبانها هستند.
هر نوع برنامهريزي، به ساختار انگيزهها، نگرشها و اهداف سياستگذاران آن وابسته است. به نظر ايجر نگرشهاي سياستسازان يا برنامهريزان دربارة يك زبان يا يك گونة زباني خاص، از اهميت ويژهاي برخوردار است. به عقيدة او، نگرشها از جمله نمادهاي مليّت نژادي هستند.21 او تضاد و تناقض را از مولفههاي اصلي مليگرايي (ناسيوناليسم) ميداند و بيگانهترسي را مهمترين اصل تعريفكنندة هويت معرفي ميكند. به طور كلي، ايجر هويت را پديدهاي متشكل از سه مولفة فرهنگي، اقتصادي و سياسي ميداند. او معتقد است كه دربارة رفتار زباني گروهها كمتر مطالعه شده است، چون كار بسيار دشواري است.31 نظر فعالان زبان يك جامعه معمولاً در سوابق تحقيقات منعكس ميشود و ما معمولاً دربارة نگرشهاي «واقعي» جامعه، اطلاعاتي در دست نداريم. ضمناً او متذكر ميشود كه بسياري از جوامع انگيزههاي مختلطي دارند. ايجر تاكيد ميكند كه كشف نگرش زباني يك جامعه براي فهم اهداف برنامهريزي بسيار اساسي است و در واقع پژوهشگر را به فهم سياستهاي زباني اجتماع رهنمون ميسازد. هال معتقد است كه غفلت از حقايق زباني، همراه با عدم قطعيت دربارة زبان بومي يا كاربرد شخصي فرد، به نوعي احساس عدم امنيت منجر ميشود و همين امر انگيزة اصلي شخص براي عمل است و نتيجة اين عمل هوشياري نسبت به زبان و هويت است. آنچه مسلم است، در برنامهريزيهاي زباني خلق هويت اجتماعي مقدم بر هر انگيزة ديگري است و انگيزههاي وحدتطلب يا ابزاري را در درجههاي بعدي قرار ميدهد.41 ايجر انگيزة هويت را آنچنان مهم ميداند كه ديگر انگيزهها را در برابر آن فرعي تلقي ميكند.51
خالقپناه در «بررسي رابطة دگرگوني نسلي و هويت اجتماعي در ميان جوانان شهر سقز» به تأثيرات فرايند جهاني شدن (در قالب رسانهها) بر ساخت هويت اجتماعي جوانان و ماهيت دگرگوني نسلي پرداخته است. رويكرد روش شناختي اين پژوهش، تاريخي است و با مصاحبههاي عميق در ميان نوجوانان و جوانان 15-25 صورت پذيرفته است.61 پيش فرض اصلي اين پژوهش، دگرگوني نسلي در عصر جهاني شدن است. بدين معنا كه هرچه استفاده از رسانهها بيشتر و محدويتهاي ملي و محلي بيشتر باشد، شكاف نسلها بيشتر ميشود و هويت اجتماعي بيشتر تغيير ميكند. خالق پناه در اين تحقيق به نتايج زير دست يافته است:
لاية مرفه بيشتر از ساير لايهها در معرض فرهنگ جهاني و عملكرد رسانههاي جهاني قرار دارد و تيپ سياسي، سليقههاي موسيقايي و مصرفگرايي آنها را از ساير لايهها متمايز ميسازد. لاية مياني كه اكثريت افراد در آن جاي دارند، به بيشتر الزامهاي جمعي – فرهنگي دلبستگي دارند و مخالف پذيرش مؤلفههاي فرهنگ غربي (مدگرايي و . . .) هستند و بيش از همه نسبت به ابراز خود و طينت زندگي بر اساس معيارهاي هويت كردي اهميت ميدهند. اعتراض سياسي لاية سوم، كه با زندگي در ناامني اقتصادي صرف بزرگ شدهاند، تابع نوسانات اقتصادي زندگي و موقعيتهاي سياسي مختلف است. آنها از جمله طرفداران سختگير فرهنگ سنتي به شمار ميروند و كمتر ويژگي بازسازي گرايانه از خود نشان ميدهند، بيشتر از الگوهاي سنتي ديني تبعيت ميكنند. او پيشنهاد ميكند كه هرگونه بحثي دربارة هويت و ابعاد آن را بايد در چارچوب تعامل عوامل زير بررسي كرد:
- عوامل نخستين: مثل زبان، سرزمين، قوميت، كه در ميان جوانان در كردستان مؤلفههاي هويتي كاملاً سياسي شده به شمار ميروند و تداوم تاريخي داشتهاند.
- عوامل تكويني: مثل توسعة فن آوري ارتباطاتي كه در اين پژوهش با تمركز بر رسانههاي كردي بررسي شدند، از ابزارهاي مهم ملت سازي در ميان نسل جديد به شمار ميروند.
- عوامل القايي: همچون فدراليته شدن عراق، استقرار مجلس ملي كردستان، رئيس جمهور شدن يك كرد در عراق و نظام آموزشي ملي در كردستان عراق، كه در كردستان ايران تأثير مثبت داشته است.
آموسي در پژوهشي از ديدگاه انسانشناسانة هويت اجتماعي – ملي و قومي احساس تعلق به هويت ملي و قومي را در ميان جوانان شهر پيرانشهر (آذربايجان غربي) بررسي كرده است.71 سؤال اصلي اين تحقيق، چگونگي رابطه ميان هويت ملي و قومي در بستر جهاني شدن است. روششناسي تحقيق، مبتني بر روشهاي كيفي است كه از فنون مشاهدة مشاركتي دروني و مصاحبه استفاده كرده است. جامعة آماري تحقيق جوانان 15 تا 35 ساله هستند. برخي از نتايج پژوهش را ميتوان به شرح زير ذكر كرد:
- در حوزة مولفههاي فرهنگي هويت ايراني، كردها چندان احساس بيگانگي با آن نشان نميدهند.
- جوانان كرد، جوان ايراني را شخصي ميدانند كه تابع قانون جمهوري اسلامي باشد، سربازي برود و قوانين و مقررات را رعايت نمايد. در اين ميان هيچ كس به زبان فارسي، آداب و رسوم فرهنگ ايراني اشاره نكرده است.
- جوانان كرد، جوان كرد را كسي تعريف ميكنند كه كردي صحبت كند، كردي بنويسد، كردي بخواند و در مقام حرف و عمل كرد باشد.
رضا شاه در برخورد با كردها از تركية كمالي پيروي كرد. تحميل برنامه و اهدافي مانند اسكان عشاير، سربازگيري اجباري، ممنوعيت استفاده از لباس غير اروپايي، كشف حجاب زنان، ممنوعيت استفاده از زبان غيرفارسي موجب شورشها و تحولات ديگري در كردستان شد. اين سياست در طولاني مدت موجب جذب مركز ايران و طرد اقوام حاشيهاي، از جمله كردها، شد.81 در اين دوران، ستم به كردها به اوج خود رسيد. ممنوع شدن زبان كردي، تحميل لباس اروپايي به كردها، حبس بزرگان و رؤساي كرد و فشار ژاندارمها بر كردها، از بارزترين اين ستمها بود كه پس از قيام سمكو، قيام ملا خليل را درپي داشت، قيامي كه در آن روحانيت اهل سنت فعال بودند. 91
نمودار تغييرات هويت اجتماعي ملت كرد در ادوار تاريخ
روششناسي
در اين پژوهش از ميان امكانات مختلف موجود براي نگرشسنجي، روش توزيع پرسشنامة كتبي انتخاب شد. هرچند پرسشنامه مزاياي زيادي دارد، در اين قبيل پرسشنامههايي كه شخص به بيان نگرشهاي خود ميپردازد، تحليل دادهها بايد با احتياط كامل انجام شود. ضمن اينكه يكي از اركان مردمسالاري، اعتماد به آراي مردم است و شايد اين قبيل پژوهشها نقطة آغازي باشد در ترغيب مردم به بيان حقيقي آرائشان. شايد يكي از دلايل بياعتمادي به نتايج نگرشسنجي، خارج از سنت و عادت بودن آن است. به هر ترتيب يكي از راهكارهاي نهادينه كردن مردمسالاري، سنجش نگرشها و مبنا قرار دادن آنها در تصميمگيريهاست چنانكه مصوبة شوراي عالي انقلاب فرهنگي نيز بر صحت اين ادعا دلالت دارد.02
محتوا و ساختار پرسشنامه برگرفته از مرور آثار تأليفي محققان ايراني، از جمله «برنامهريزي زبان و هوشياري زباني با نگاهي به ايرانيان»، نوشتة نگار داوري است. اوبه مسائلي پرداخته كه در اين مقالات به عنوان دغدغههاي زباني مطرح شده است. الگوگيري اوليه بر اساس كار اوكز21 است. اوكز پرسشنامة خود را برگرفته از اين كارها ميداند: تراژيل و زاواراس (1977م) دربارة هويت نژادي زبان آلبانيايي يونانيان؛ بلازي (1982م) دربارة رمزگرداني از فرانسه به عربي در تونس؛ بنتاهيلا (1983م) دربارة رمزگرداني فرانسه ـ عربي در مراكش؛ ادواردز و شيم22(1987م) دربارة نگرشهاي زباني در بلژيك، فلتز23 (1988م) دربارة نگرشهاي فرانسويان نسبت به انگليسي به عنوان زباني جهاني، بيكر (1922م) دربارة نگرش نسبت به دوزبانگي در ويلز؛ وينگستر (1988م) دربارة ايدئولوژي زباني در سوئد.
پرسشنامه پس از انجام مطالعهاي مقدماتي به صورت پيشآزمون، در آذرماه 1386 در ميان دانشپژوهان سروآباد توزيع شد. سپس پرسشنامة اصلاحشده در اسفندماه و فروردين 1386 و 1387 در ميان دانش پژوهان 5 شهرستان توزيع شد. تأييد اعتبار پژوهشهاي نگرشسنجي بسيار دشوار است، زيرا كه بين سه مؤلفة سازندة نگرش ــ آگاهي، احساس و عمل ــ معمولاً هماهنگي وجود ندارد. در اين تحقيق به هر سه مؤلفه ارزشي همتراز داده شده است، زيرا محققان دربارة برتري اين مؤلفهها توافق نظر ندارند. به اين معني كه برخي مؤلفة آگاهي را مهمتر از بقيه تلقي ميكنند و استدلال آنها اين است كه آنچه مردم به آن باور دارند مهم نيست، آنچه مردم به عنوان هنجار و ارزش جامعه ميشناسند مهم است، چون هدف، دست يافتن به نظر گروه است. به هر ترتيب در اين تحقيق ما برتري خاصي براي هيچيك از سطوح آگاهي، احساس و عمل قائل نيستيم و هر سه سطح را همتراز تلقي ميكنيم.24 در اين بخش به معرفي نمونههاي مورد سنجش ميپردازيم. سپس دربارة چگونگي شكلگيري پرسشنامه سخن ميگوييم و نيز شيوة تحليل آماري انتخابشده را توضيح ميدهيم.
جدول 1. معرفي جامعة آماري
(تعداد دانشآموزان پاسخدهنده به پرسشنامه در مناطق مختلف استان كردستان)
منطقه | رشتة تحصيلي جنسيت | رياضي | تجربي | انساني |
سنندج ناحية 1و2 | پسرانه | 11 | 16 | 10 |
دخترانه | 13 | 16 | 21 | |
سروآباد و مريوان | پسرانه | 10 | 13 | 7 |
دخترانه | 7 | 16 | 35 | |
قروه و دهگلان | پسرانه | 11 | 16 | 11 |
دخترانه | 14 | 17 | 21 | |
مجموع | 235 تفر |
جامعة آماري با توجه به تعداد دانش پژوهان مشغول به تحصيل استان كردستان در سال تحصيلي 87-1386 (بدون احتساب راه دور) بر اساس اطلاعات پايگاه داده و اطلاعات سازمان آموزش و پرورش 10500 نفر است. نمونة آماري بر اساس محاسبه با فرمول زير و با احتساب مقدار S2 حاصل از پيش آزمون برابر235 نفراست.
N جامعة آماري.
D خطاي احتمالي برابر با 0/5 درصد.
Tتعداد اشتباه استاندارد برابر با 1/96 است، چون ضريب اطمينان 0/95 درصد در نظر گرفته شده است.
S2 واريانس متغير و ابستة حاصل از انجام پيش آزمون.
4.3.7 توزيع پرسشنامه
پيشآزمون طي دو هفته در آذرماه 1386 انجام شد. سپس در اسفند همان سال، مطالعة اصلي آغاز گرديد و پرسشنامه در ميان دانشآموزان 5 شهرستان استان كردستان توزيع شد و در فروردين 1387 به پايان رسيد. مطلوب اين است كه توزيع پرسشنامه در كوتاهترين زمان ممكن صورت پذيرد، زيرا طولاني شدن زمان، مجالي براي تغيير نگرشها فراهم ميكند.
تحليل آماري
وقتي پرسشنامهها جمع و دادهها كدبندي شد، وارد نرمافزار آماري SPSS گرديد. براي آزمودن تأثير متغيرهاي مستقل جدولهاي تقاطعي و آنوا52 (آزمون كندال)62 طراحي شد و براي آزمايش وابستگي متقابل دو مجموعة داده، همبستگي اسپيرمن برقرار گرديد. سعي شد براي هر دو نوع آزمون (آنوا و جدولهاي تقاطعي) تعداد نسبتاً زياد آزمونهاي انجامشده با سطح معناداري كمتر از 0/05 سنجيده شود. در مواردي كه با متغيرهاي اسمي مواجه بوديم، سعي شد از جداول آنوا استفاده شود. در مواردي كه با متغيرهاي رتبهاي سروكار داشتيم، از جداول متقاطع استفاده كرديم.
يافتهها
هدف اين بخش، توصيف و تبيين برخي يافتههاي مطالعة نگرشسنجي انجامشده در ميان دانشپژوهان استان كردستان است. اين بخش بر اساس تقسيمبندي زير تنظيم شده است:
الف. نگرش به زبان فارسي و كردي.
ب. نگرش زباني و مولفههاي هويت ملي
ج. تعيين اهميت مولفههاي هويت ملي در نگرشهاي دانش آموزان.
توزيع پرسشنامه در ميان 235 نفر دانشآموز پيش دانشگاهي به روش تصادفي انجام شد. پاسخ گويان از نظر سني افراد بين20-17سال بودند. افراد نمونه از نظر جنسيت 60/4درصد مؤنث و 39/6 درصد مذكر بودند. زبان مادري 93/6 درصد افراد كردي و 4/5 درصد فارسي و 9/1درصد ساير زبانها بود. دانش آموزان رشتة رياضي: 24.9 درصد، تجربي: 35.5 درصد و انساني: 39.7 درصد.
نتايج حاصل از نگرش سنجي بر اساس نمونة آماري، به قرار زير بود:
جدول رتبه بندي مولفههاي هويت ملي
رديف | مولفههاي هويتي | رتبه | درصد |
1 | فرهنگ (آداب و رسوم، لباس، رفتار، غذا، باور و … ) | 5 | 8/4 |
2 | خصوصيات اخلاقي (مثبت و منفي ) | 2 | 23/7 |
3 | دين | 3 | 19/5 |
4 | قوميت | 8 | 2/3 |
5 | اساطير ايراني | 6 | 2/7 |
6 | ورزشهاي باستاني و ورزش ملي معاصر | 9 | 1/6 |
7 | شناسنامة ايراني | 8 | 2/4 |
8 | آثار باستاني | 13 | 0/8 |
9 | سرود ملي | 7 | 3/1 |
10 | پرچم | 15 | 0/8 |
11 | اقتصاد | 10 | 2 |
12 | سياست | 10 | 2 |
13 | جغرافيا و مكانها | 11 | 2/1 |
14 | ادبيات | 14 | 0/4 |
15 | علم وصنعت | 8 | 1/6 |
16 | تاريخ | 14 | 0/4 |
17 | مشاهير ايراني | 12 | 0/4 |
18 | هنر | 11 | 1/2 |
19 | زبان فارسي | 4 | 14/8 |
20 | زبان كردي | 1 | 5/26 |
نگرش به زبان فارسي و كردي
5/7 درصد از پاسخ گويان نسبت به زبان فارسي نگرش مثبتي دارند، 65/3 درصد نگرشي متوسط و 29 درصد افراد نگرشي منفي.
جدول توزيع فراواني پاسخ گويان بر اساس نگرش به زبان فارسي
نگرش به زبان فارسي | فراواني | درصد معتبر |
منفي | 56 | 29 |
متوسط | 126 | 65/3 |
مثبت | 11 | 5/7 |
مجموع | 193 | 100 |
2.7 درصد از پاسخ گويان نسبت به زبان كردي نگرش مثبتي دارند، 46/6 درصد نگرشي متوسط و 50/8 درصد افراد نگرشي منفي.
جدول توزيع فراواني پاسخ گويان بر اساس نگرش به زبان كردي
نگرش به زبان كردي | فراواني | درصد معتبر |
منفي | 93 | 8/50 |
متوسط | 85 | 6/46 |
مثبت | 5 | 7/2 |
مجموع | 183 | 100 |
رابطة همبستگي اجزاي نگرش به زبان فارسي و مولفههاي هويت ملي
فرهنگ و رفتار با زبان فارسي همبستگي مثبت دارد.
خصوصيات اخلاقي با آگاهي ازپيكرة زبان فارسي و آگاهي از شأن زبان فارسي، همبستگي منفي دارد.
دين با آگاهي ازپيكرة زبان كردي همبستگي مثبت، و با احساس به زبان فارسي، همبستگي منفي دارد.
زبان كردي با آگاهي از پيكرة زبان فارسي، آموزش زبان فارسي و كردي، همبستگي مثبت دارد.
رابطة همبستگي اجزاي نگرش به زبان كردي و مولفههاي هويت ملي
زبان فارسي با آمادگي براي عمل، نسبت به زبان، احساس، آگاهي از شأن زبان كردي، همبستگي مثبت دارد.
زبان فارسي با آمادگي براي عمل، نسبت به زبان، احساس، آگاهي از شأن زبان فارسي، همبستگي منفي دارد.
رابطة همبستگي اجزاي نگرش و مولفههاي هويت ملي
نگرش به زبان كردي و زبان فارسي به عنوان مولفة هويت ملي
رابطة نگرش به زبان كردي و انتخاب زبان فارسي به عنوان چهارمين مولفة هويت ملي معنادار است.
جدول. آزمون آماري نگرش به زبان كردي و انتخاب زبان فارسي به عنوان چهارمين مولفة هويت ملي
نگرش به زبان كردي و زبان فارسي به عنوان مولفة هويت ملي | درجة آزادي | ميانگين مربع | F | معناداري |
بين گروهها درون گروهها | 18 174 | 391/461 172/949 | 2/263 | 400/0 |
نگرش به زبان فارسي و زبان كردي به عنوان مولفة هويت ملي
نگرش به زبان فارسي با مولفههاي هويتي زبان كردي، قوميت، سياست و جغرافيا رابطة معنادار دارد.
جدول آزمون آماري نگرش به زبان فارسي و انتخاب زبان كردي به عنوان اولين مولفة هويت ملي
درجة آزادي | ميانگين مربع | F | معناداري | ||
نگرش به زبان فارسي و مولفة زبان كردي | بين گروهها درون گروهها | 20 162 | 141/301 341/89 | 1/613 | 0/043 |
نگرش به زبان فارسي و مولفة قوميت | بين گروهها درون گروهها | 19 173 | 318/279 179/723 | 1/771 | 0/030 |
نگرش به زبان فارسي و مولفة سياست | بين گروهها درون گروهها | 19 173 | 336/788 177/690 | 895/1 | 0/017 |
نگرش به زبان فارسي و مولفة جغرافيا | بين گروهها درون گروهها | 19 173 | 350/408 176/194 | 1/989 | 0/011 |
نتيجهگيري
با توجه به پيچيدگي و تركيبي بودن ماهيت هويت و با نظر به نتايج اين پژوهش به اين نتيجه ميرسيم كه هويت صرفاً از تلاقي و تركيب مولفههاي ناهمنوع (مثلاً زبان و دين) حاصل نميشود. بلكه در اين فرايند تلاقي و تركيب، بايد متوجه تلاقي و تركيب مولفههاي همنوع (مثلاً زبان ملي و زبان محلي) نيز بود. به اين ترتيب، گاهي دو زبان مختلف ميتوانند به طور مساوي يا نامساوي در شكلدهي به هويت ملي افراد نقش داشته باشند و لزوماً نبايد جايگاه هويتي دو زبان را در تقابل و تضاد با يكديگر قرار داد.
با اينكه زبان كردي و زبان فارسي هر دو جايگاه بالايي در ميان مولفههاي تشكيل دهنده هويت ملي كسب كردهاند، نگرشهاي زباني دانشآموزان به هر دو زبان دلالت بر وجود هوشياري زباني بالايي ندارد. شايد اين تناقض به اين دليل باشد كه فهرست مولفههاي هويت ملي در اختيار دانشپژوهان قرار گرفت و از آنها خواسته شد تا آنها را با توجه به نگرشهاي خود رتبهبندي كنند. در واقع به اين ترتيب، نوعي سوگيري در ذهن آنها پديد آمده است. به اين ترتيب، نتيجه سنجش نگرش كه از خلال مولفههاي موجود در پرسشنامه و بدون سوگيري انجام شده است دال بر اينكه هوشياري زباني نسبت به هر دو زبان پايين است به نظر قابل قبولتر ميرسد. شايد اين نتيجه برنامهريزان زبان را متوجه ضرورت بازانديشي در خصوص آموزش هر دو زبان بنمايد. به هر ترتيب، مهم ترين نتيجه اين پژوهش آن است كه زبان فارسي و كردي به عنوان مؤلفه هاي هويت ملي در امتداد يكديگر قرار دارند نه در مقابل هم وتقويت هر يك باعث رشد و بالندگي ديگري ميشود.