خاطره هاي پراکنده (گلي ترقي)

عـنوان اصلی کتاب شاید در نگاه نخست با عبارت زیر عنوان،یعنی‌”مجموعهء قصه‌‌”،ناهمخوان به نـظر برسد.خاطره‌های پراکنده اتّکاء بر یادمان‌های شخصی‌ را تداعی می‌کند‌ و خواننده را بر آن‌ مـی‌دارد‌ تا متون مندرج در کـتاب را جـزئی‌ از زندگینامهء نویسنده بپندارد.با این همهء دو نوشتهء نهایی کتاب،یعنی«خانه‌ ای در آسمان»و«عادت‌های غریب آقای الف در غربت»(که در‌ فهرست مندرجات‌ کتاب بخشی از یک رمان توصیف شده)نزدیکی بلافصلی با شش بخش آغـاز کتاب دارد،گیرم این نوشته‌ها همه از دیدگاه راوی اوّل شخص مفرد که یک زن‌ است‌ بیان‌ شده،و خواننده را فرا می‌خواند تا راوی را با شخص گلی ترقی یکی‌ انگارد.

(*)استاد ادبیات تطبیقی در دانشگاه آلبرتا(کانادا).

داسـتان اوّل،”اتـوبوس شمیران،”که پیش‌تر نیز در یک‌ مجموعهء‌ دو زبانهء فارسی-فرانسه به چاپ رسیده است،مربوط به پیوند دوستی میان یک دختر جوان و یک رانندهء اتوبوس است.خاطرات کودکی،آن‌گاه که در خـیال راویـ‌ بزرگسال زندگی‌ از‌ سر می‌گیرد،با حسی از جادو و آرزو و حسرت همراه‌ است.”دوست کوچک‌”،”خانه مادر بزرگ‌”،”پدر”،”خدمتکار”و”مادام گرگه‌” کلاف خاطره‌ها را از نخستین روزهای نوجوانی و جوانی،درد از‌ دست‌ دادن‌‌ پدر،آماده شدن بـرای عـزیمت‌ از‌ ایران‌ در بحبوجهء جنگ ایران و عراق،و سرانجام ورود به پاریس و آغاز زندگی در تبعید را در برمی‌گیرد.در این‌ داستان‌ها یک دستی‌ صدای‌ روایتگر‌،زنده شدن دلنشین رایحه‌ها و تصویرهای‌ خوشایند کودکی،و نیز‌ نخستین‌ دلشوره‌های نـوجوانی،رشـتهء روایـت را درهم‌ می‌بافد و محصولی یک پارچـه مـی‌سازد.شـش داستان نخست،بی آن‌که حرکت‌ خطی پیوسته‌ای‌ داشته‌ باشد‌،رفته‌رفته ما را از کودکی به بزرگسالی می‌کشاند. آنچه ظاهرا‌ در این میان حضور نـدارد،روایـتی از بـخش میانی زندگی راوی است، یعنی دوران تحصیل و زندگی اجتماعی در‌ بـزرگسالی‌،و چـگونگی‌ گذران روزها پس از ترک امن و عیش آشیان کودکی.شاید پراکندگی‌ مورد‌ اشاره در عنوان‌ کتاب نیز به همین گونه تصویر پردازی نـظر دارد کـه در آن گـلی‌ ترقّی‌ تصویرهای‌‌ منتخبی از زندگی خود را به نمایش می‌گذارد.ضرورتی در کـار نیست‌ که‌‌ زندگینامهء‌ ادبی شامل شرح کامل تمامی مراحل زندگی نویسنده باشد،ولی پرش‌ ترقّی از کودکی‌ به‌ زندگی‌ در غـربت خـود نـشان دهندهء فقدان مرحله گذاری است‌ که می‌توانست حلقهء مهمی میان‌ گـذشته‌،حـال و آینده(که قلم نویسنده آن را هدف خود قرار داده است)به‌ شمار‌ آید‌.

آنچه میان این بخش‌های زنـدگینامه‌ای و دو نـوشتهء آخـر کتاب پل می‌زند همانا تجربهء تبعید‌ است‌.در این مفهوم،خاطره‌های پراکنده حرکت جـالبی را پیـ‌ مـی‌گیرد که از یادآوری‌های‌ شخصی‌ و برون‌ ریزی گذشتهء فرد تا عوارض و عواقب عام تر آن برای کـلّ مـردمی کـه از گسسته‌ شدن‌ از گذشتهء خویش بیمناکند ادامه دارد.در”مادام گرگه‌”ترقّی نگاهی می‌اندازد‌ به‌ جابجائی‌ طـاقت فـرسا و غربت‌زایی که هم خود او و هم فرزندان جوانش در بدو ورود به پاریس‌ با‌ آن‌‌ دسـت در گـریبان مـی‌شوند.این خانواده که به سیاق زندگی اجتماعی در‌ ایران‌- یعنی معاشرت با اطرافیان خویش-خـو گـرفته‌اند،در پاریس ناگهان آماج‌ شکایت‌ها و شکوه‌های همسایهء طبقهء بالا‌ قرار‌ می‌گیرند که فریادش از سـر و صـدای آنـ‌ها بلند است.راوی که خود‌ درگیرودار‌ نگرانی‌های یک تازه وارد غریب گرفتار است‌،نمی‌تواند‌ در‌ فریادهای شکوه و شـکایت کـه بی وفقه‌ از‌ حلقوم‌ همسایه بیرون می‌آید نالهء نومیدانهء تنهایی او را بشنود.نداشتن زبـان‌ مـشترک نـیز‌ مزید‌ بر این علت می‌شود و امکان‌ ایجاد‌ ارتباط میان‌ او‌ و همسایه‌اش‌‌ را که زن باردار میانسالی است‌ دشـوارتر‌ مـی‌کند.راوی سـرانجام با از میان‌ برداشتن مانع زبان و هم سخن شدن‌ با‌ همسایهء پرخاشگر،مـسئله را حـل می‌کند‌. البته انتقام نهایی هنگامی‌ فرا‌ می‌رسد که همسایهء باردار فرزند‌ خود‌ را به دنیا می‌آورد و خـود بـه دلیل شکایت‌های همسایگان دیگر ناگزیر به تخلیهء‌ آپارتمان‌‌ خود می‌شود.

بدین تـرتیب راویـ‌‌”مادام‌ گرگه‌‌”از شر گرگ‌ زندگی‌ خو خـلاص مـی‌شود،ولیـ‌‌ راویان‌ دو قصهء آخر-که یکی زنی سـالخورده اسـت که عزیمت پسرش به پاریس او‌ را‌ آوارهء آسمان‌ها کرده،و دیگری یک دبیر‌ تاریخ‌ اسـت کـه‌ بر‌ اثر‌”افشاگری‌”های‌ دانـش‌آموزانش از‌ کـار خود و از وطـن خـویش رانـده شده-به این آسانی‌ها نمی‌توانند عـقدهء غـربت خود را‌ بگشایند‌.در هردو داستان خلاء زندگی در‌ غربت‌ از‌ راه‌ بازگویی‌ دقایقی درد آور‌ و جگر‌ خـراش بـه نمایش گذاشته می‌شود. کنده شدن لنـگرهای زبانی و فرهنگی محور هـردو داسـتان است.در داستان‌‌ نخست‌ مهین‌ بـانو از پاریـس،شهری که در آغاز‌ شادی‌ پیوستن‌ به‌ خانوادهء‌ پسرش‌‌ را به او ارمغان کرده بود،کـنده مـی‌شود تا ابتدا به آپارتمان دامـاد انـگلیسی خـود منتقل شود،و سـرانجام بـه محل اقامت برادرش در کـانادا فـرود آید.تنهایی‌ مطلق‌ این زن و از دست رفتن استقلال فردی او به این صورت جلوه می‌کند کـه او،در عـین آوارگی،آرامش درونی خود را هنگامی بـاز مـی‌یابد که از پی دویـدن‌ها‌ و ایـن‌ سـو و آن سو شدن‌های بسیار،سـرانجام در صندلی کوچک هواپیما قرار می‌گیرد-قرارگاهی که،دست کم تا پایان پرواز،متعلّق به شخص او خـواهد بـود. عاقبت غم انگیز این‌ زن‌،کـه مـثل بـقیهء زنـدگی او و فـداکاری‌هایش برای فرزندان،چـ‌ نـاشناخته می‌ماند،تنها راه‌هایی او از بلای دربدری است.

آقای الف نیز سرنوشتی مشابه‌ دارد‌.او هم نمی‌تواند خود را‌ به‌ موطن‌ خـویش در فـرانسه دلخـوش کند.روزها را به خواندن و دوباره خواندن نـامه‌هایی‌ اخـتصاص مـی‌دهد کـه از خـویشان و دوسـتان خود در ایران گرفته است‌.از‌ میان‌ یادمان‌هایش ماجرای ناکامی‌ در‌ عشق زنی سر برمی‌کند که سال‌ها پیش او را از دست داده است.زن بعدها با همبازی دوران کودکی آقای الف ازدواج کرده‌ و همکار خود او شده اسـت.درد غربت‌ یاد‌ دردهای دیگر گذشته را در خاطر زنده می‌کند،و آن‌ها را به مراتب بزرگ تر و برجسته تر و دردناک تر جلوه می‌دهد.هم میهن بانو هم آقای الف زندانیان یادهای گذشتهء خویشند‌.

گلی‌ تـرقّی بـا‌ صدا بخشیدن به حرمان و حسرت انسان تبعیدی خود را تا فراسوی سرنوشت افرادی چون دو شخصیّت داستان‌ خویش کشانده است.تنها راوی داستان‌”مادام گرگه‌”،یعنی آخرین قطعهء‌ زندگینامه‌ای‌ این‌ مجموعه اسـت کـه‌ های را به هو جواب می‌گوید،و شخصی را که ترس‌ها و ناکامی‌های او را در‌ ‌‌وجود‌ خویش مجسّم ساخته از خود دور می‌کند.بدین‌سان،خاطرات شخص‌ نویسنده از زندگی‌ در‌ ایران‌ می‌تواند حـلقهء لازمـی‌باشد برای باز پیوستن به‌ گـذشته‌ای کـه پیش‌گیری از یادآوری آن دیگر ضرورتی‌ ندارد.خاطره‌های‌ پراکندهء گلی ترقّی،برخلاف خاطرات بسیاری از هموطنان تبعید شدهء نویسنده‌، می‌تواند نوشخوار زندگی کنونی‌ او‌ باشد.خط زیستنی کـه او بـه همگنان‌ غربت نشین خـود عـرضه می‌کند یادآوری دلنشین دقایق زندگی گذشته است، گیرم این تنها گلچینی باشد از باغ یادهای بسیار.فرایند برون ریزی فردی‌ و هنری این یادها در میان ایرانیان تبعیدی پژواکی دلپذیر و دیرپا خواهد یـافت.