علی اکبر سعیدی سیرجانی(1310-1373)
درگذشت علی اکبر سعیدی سیرجانی جامعهء ادب و فـرهنگ و سـیاست ایـران را از نویسندهای چیرهدست،محققّی دقیق و موشکاف و روشنفکری وارسته و بیپروا محروم کرد.او در شرایطی سخت ناگوار به مـرگی ناحقّ و ناسزاوار دیده از جهان فروبست و کار سترگ و کمنظیری را که به ندای روح سرکش و دل سـوختهاش در زمینهء انتقاد سیاسی،اجـتماعی و فـرهنگی آغاز کرده بود فروگذاشت.
سعیدی سیرجانی کار ادبی خود را با سرودن شعر آغاز کرد،و در این کار ذوق و قریحهء سرشاری نشان داد.از او پنج مجموعهء شعر به جای مانده که عبارتند از سوز و ساز(1330)،آخرین شـرارهها(1332)،افسانهها(1342)،خاکستر (1343)،و ز سر خاکستر(1344).در همین سالها سیرجانی به پژوهش و تصحیح متون ادبی نیز مشغول بود،و حاصل آن کتابهای شیرین سخنان گمنام:تذکرهء شاعران سیرجان،و تصحیح تاریخ بیداری ایرانیان،و بدایع الوقایع واصفی هـروی اسـت، او در خلال سالهای 1343 تا 1351 در تدوین یازده جلد از لغت نامه دهخدا (حرف ن)نیز با استاد ناتل خانلری همکاری داشت،و یک سال بعد،یعنی در سال 1352 واژه نامک را نیز که یادداشتهای عبد الحسین نوشین را در بـر مـیگرفت به چاپ رسانید.از دیگر کارهای او در این دوران میتوان از تلخیص و شرح دو اثر از نظامی گنجوی،یعنی خسرو و شیرین(1352)و لیلی و مجنون(1354)نام برد.در سالهای پیش از انقلاب سیرجانی گهگاه گزارش سفرهای علمی خود را بـه هـند و اروپا نیز در مجلات آن دوران،مانند یغما،سخن و راهنمای کتاب نشر میداد.همین مقالات بود که سرانجام در سال 1356 در کتابی به نام آشوب یادها منتشر گردید.
در نخستین روزهای پس از انقلاب اسلامی،به هنگام اوجـگیری تـندیها و خـشونتها و خونریزیهای بیشمار،سعیدی سیرجانی در قـالب روایـات بـه انتقاد از رفتار رهبران و قدرتمندان انقلاب پرداخت.از میان آنچه در این دوران نوشت داستان ناتمام شیخ صنعان(1358)اشتهاری تمام یافت.در این روایات سعیدی بـا زبـانی تـمثیلی و لحنی طنزآلود شیوهء استقرار حکومتی نابردبار و تنگنظر را تـرسیم مـیکرد.در همان حال وی کار پژوهشی خود را در این سالها رها نکرد،و حاصل کوششهای او تصحیح و تدوین دو کتاب وقایع اتفاقیه(1361)و یادداشتهای عینی(1362)اسـت.کـتاب اوّل گـزارشهای خفیهنویسان انگلیس در اواخر عهد قاجار،و کتاب دوّم یادداشتهای صدر الدین عـینی،آغازگر ادبیات نوین تاجیکستان است.
سعیدی سیرجانی با چاپ و نشر در آستین مرقع(1363)،ای کوته آستینان (1367)و ضحّاک ماردوش(1368)کار نـقد اجـتماعی و فـرهنگی خویش را با بیپروایی هرچه بیشتر از سر گرفت.در این آثار وی،ضمن طـرح بـسیاری از مشکلات اساسی فرهنگی،اجتماعی و سیاسی ایران معاصر به زبان طنز و تمثیل و کنایه و خاطره،اندوه و ناخشنودی خـود را از مـسیر انـقلاب و پیامدهای آن بازگو کرده است.
در سالهای واپسین زندگی خود،سعیدی سیرجانی در اعـتراض بـه مـمنوعیت انتشار آثارش در ایران به نوشتن نامههای سرگشادهای خطاب به مسئولان جمهوری اسلامی پرداخت و درعـینحال،در سـفرهایی کـه به خارج از کشور کرد مقدمات نشر برخی از این آثار را در آمریکا فراهم آورد.از این میان دو کـتاب در آسـتین مرقع و ای کوته آستینان در آمریکا تجدید چاپ شد،و کتاب بیچاره اسفندیار(1992)برای نـخستین بـار در ایـالات متحدهء آمریکا منتشر گردید.
سعیدی سیرجانی،گرچه بارها در نامهها و نوشتههایش به سرنوشت محتومش اشـاره مـیکرد،بر آن بود که زیستن در وطن را با همهء تهدیدها و تندیها و خطرها به جان بـخرد و در سـرزمینی بـه وادی خاموشان بپیوند که در بزرگداشت تاریخ و ادب و فرهنگش یک لحظه خاموش ننشست.دریغ که پیشگوییاش حقیقت یـافت،خـامهء توانا و سحرانگیزش شکست و نامش چنین زود با نام رفتگان آزادهء تاریخ ایران قـرین شـد.
مـهرداد بهار(1308-1373)
مهرداد بهار مورّخی برجسته و زبانشناسی ارزنده بود که زندگی پربار خود را وقف پژوهش دربـارهء فـرهنگ اسـاطیری و زبانهای باستانی ایران کرد.او تحصیلات عالی خود را در دانشکدهء ادبیات دانشگاه تهران و آنـگاه در مـدرسهء مطالعات شرقی و آفریقایی لندن پیگرفت.دکتر بهار پس از بازگشت به ایران کار پژوهش و نگارش خود را بـیشتر در زمـینههای زبان و اساطیر ایران باستان در فرهنگستان ادب و هنر و در بنیاد فرهنگ ایران ادامه داد و در این رشـتهها بـه تألیف آثار معتبر و پرمایهای موفّق شد.پژوهـشی در اسـاطیر ایـران،آئینها و افسانههای چین باستان،کارکردهای اسطوره و بـندهشن از جـمله تألیفات اوست. درگذشت مهرداد بهار به یقین برای جامعهء پژوهشگران و زبانشناسان ایران و بـرای هـمهء ایرانیان شیفتهء اسطورهها و فرهنگ بـاستانی ایـران ضایعهای بـزرگ اسـت.